نقش عربستان در تنشهای اخیر
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، دیوید بی لارتر، نویسنده نشریه آمریکایی «دیفنسنیوز» در مقالهای با اشاره به واکنش وزیر خارجه آمریکا به توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران، نوشت: "معنای حرف پومپئو برای لندن مشخص بود: بله، بریتانیا مسئولیت حفاظت از کشتیهایش را برعهده دارد، اما نیروی دریایی لازم برای انجام این کار را ندارد. "
مایک پومپئو هفته گذشته در فاکسنیوز گفت: «این مسئولیت بریتانیاییهاست که از کشتیهایشان مراقبت کنند ... جهان نیز نقش بزرگی برای بازنگهداشتن این خطوط دریایی دارد.»
شمار شناورهای نیروی دریایی انگلیس از ۱۹۸۰ به بعد کوچکتر شده و به حدود ۸۰ کشتی رسیده است. شمار شناورهای نیروی دریایی ایالات متحده نیز از ۵۹۴ کشتی در ۱۹۸۷ به ۲۹۰ کشتی رسیده و آمریکا به دنبال افزایش مجدد آن به ۳۵۵ کشتی است.
انگلستان بهطور خاص سرمایهگذاریهایش را بر شناورهای بزرگ همچون ناو هواپیمابر و دیگر شناورهای پیشرفته متمرکز کرده است.
به نوشته بیلارتر، هرچند آمریکا و انگلیس هر دو هنگام کمبودها به متحدانشان به ویژه یکدیگر رو میکنند، اما توقیف نفتکش انگلیسی در هنگامی که هیچ یک از شناورهای نیروی دریایی این کشور برای ممانعت از آن به حد کافی در آن نزدیکی نبود، نواقص این اتکای دوطرفه را آشکار میکند.
به گفته برایان کلارک، یک افسر نیروی دریایی بازنشسته آمریکا، «استراتژی بریتانیا این است:«وصلشدن به نیروهای تحت رهبری ایالات متحده در حمایت از یک عملیات بزرگتر؛ خواه علیه یک قدرت بزرگ و خواه علیه کشوری همچون لیبی. آنها به همین خاطر نیروهایشان را مثل مدل کوچکتری از ارتش آمریکا طراحی کردهاند.»
آمریکا که قصد فاصله گرفتن هرچه بیشتر از هزینه کردن نظامی در خلیج فارس را دارد، به متحدانش گفته است که خود باید هزینه محافظت از خطوط دریانوردی را بپردازند. واکنشی در راستای سیاست «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ. اگرچه هانس بینندایک، یک کارشناس امنیت در «شورای آتلانتیک» به دیفنسنیوز میگوید که دلیل دیگر آمریکا برای پرهیز از تشکیل یک ائتلاف نظامی در خلیج فارس، تنشزدایی با ایران است.
در هر حال، آمریکا و انگلیس هر دو برای یافتن کمک در رسیدن به هدف دچار مشکل شدهاند. تلاش پومپئو و پنتاگون برای ساختن ائتلافی برای محافظت از کشتیها در تنگه هرمز چندان موفق نبوده است. تلاش بریتانیا نیز برای سازمان دادن به یک ائتلاف اروپایی جهت محافظت از کشتیها در خلیج فارس به جایی نرسیده و فرانسه و آلمان هنوز پاسخ عملی چندان مثبتی به آن نشان ندادهاند.
الن میچل، نویسنده نشریه آمریکایی «هیل» نیز معتقد است که ممانعت بریتانیا از همراهی با دولت ترامپ در رابطه با اقدام اخیر ایران کارشناسان و قانونگذاران را نگران وضعیت «رابطه ویژه» این دو متحد تاریخی کرده است.
ایلان گلدنبرگ، از مقامهای سابق وزارت امور خارجه آمریکا که در حال حاضر کارشناس خاورمیانه و ایران در مرکز امنیت آمریکایی جدید است، میگوید: «این یک نشانه ترسناک است که آمریکا و متحدان نزدیکش نمیتوانند بر سر مسالهای به این سادگی با یکدیگر کار کنند.»
ایلان گلدنبرگ که اوایل هفته پیش در لندن بود و با مقامهای دولت آمریکا و بریتانیا شخصا گفتگو کرد، افزود:"ترسی در میان متحدان در زمینه مشارکت با آمریکا درمقابله با ستیزهجویی ایرانیها وجود دارد؛ این که به خاطر آمریکا به درگیری نظامی کشیده شوند. "
در همین حال، آلیسون میوز، در مقالهای در آسیاتایمز، مینویسد همهچیز در تنشهای اخیر به سعودیها باز میگردد، نه به بمب اتم.
به نوشته میوز، اوباما در سال ۲۰۱۶، در آخرین نشستی که با شاه سلمان، حاکم عربستان داشت او را تشویق کرد که به جای دشمنی با ایران مذاکرات دیپلماتیک داشته باشد. شاه سلمان از این خواسته بسیار خشمگین شده بود. برخی از مخالفان اوباما ادعا کردند برجام به قیمت دهها سال اتحاد با پادشاه عربستان تمام شد. همچنین، به رغم بسته کمکهای ۳۸ میلیارد دلاری به نیروهای مسلح اسرائیل، این توافق همچنین از سوی برخی به مثابه رها کردن اسرائیل دیده شد.
هرچند وضعیت عربستان با آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ و رویکرد منفی او نسبت به برجام تغییر کرد.
دیدار ترامپ با بن سلمان در سال ۲۰۱۷ برای عربستان نقطه عطفی بود. با برنامهریزی برای سرمایهگذاری ۱۵۰ میلیارد دلار از سهام گاز طبیعی در سرتاسر جهان، عربستان سعودی نشان داد به دنبال کنار گذاشتن ایران و ذخایر گستردهی آن است.
به نوشته میوز، بن سلمان هدف خصوصیسازی بخشی از تاسیسات نفتی آرامکو سعودی را داشت و همچنین از ابتدا خود را با اسرائیل متحد عنوان کرد و حاضر بود با اسرائیل علیه فلسطین بجنگد. جرارد کوشنر داماد ترامپ معتقد بود که سرمایهگذاری بر روی بن سلمان موفقیت به بار خواهد آورد.