سونامی سالمندی در راه است/تغییرات اجتماعی با کاهش نرخ باروری/فرهنگ مراقبت از سالمند در جامعه تقویت شود
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، با بررسی جمعیت کشور باید گفت که در آینده نزدیک سونامی سالمندی در راه است. سالمندی نیز همچون دیگر دورههای زندگی نیازمند شرایط مخصوص خود است. برای مثال در این دوره از زندگی فرد بیش از پیش به درمان، تغذیه مناسب، رفاه و ... نیاز دارد و همین قضیه میطلبد تا دستگاههای مربوطه وارد عمل شده و شرایط را برای این افراد مهیا کنند.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفت و گوی با ناهید تاج الدین، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس است.
• بر اساس آمار جمعیت سالمند جامعه به چه میزان است؟
طبق آمار گفته میشود تا ۲۰ سال آینده بیش از ۱۵درصد جمعیت کشور ما را سالمندان تشکیل دهند و تا ۳۰ سال آینده نیز از هر چهار نفر، یکی بالای ۶۰ سال است. سونامی سالمندی یکی از نگرانیهایی است که جمعیت شناسان به طور جدی در سالهای اخیر طرح میکنند، سونامی که هم خود ناشی از تغییرات اجتماعی است و هم با خود تغییرات اجتماعی دیگری به همراه دارد. در واقع در سالهای اخیر با کاهش نرخ باروری شاهد تغییرات هرم سنی جمعیت و نیز پدیده پیری جمعیت بودهایم. همچنین در حال حاضر نرخ باروری به زیر عدد ۲ که نرخ جانشینی است، رسیده و این خود ناشی از تغییرات اجتماعی است. در حقیقت هنگامی که شهرنشینی ۷۰ درصدی باعث تغییر الگوهای غالب شغلی همچون کشاورزی شده و در زندگی شهرنشینی بهرغم زندگی روستانشینی دیگر فرزندان نیروی مولد نیستند و بلکه مصرف کننده به حساب میآیند و همین کاهش انگیزههای باروری را به همراه داشته است. این توصیفات همه برای تبیین این بود که سونامی سالمندی خود ناشی از یکسری تغییرات اجتماعی است، از طرف دیگر سونامی سالمندی باعث خواهد شد در آینده شاهد تغییرات اجتماعی دیگری نیز باشیم. طبق آمار گفته میشود تا ۲۰ سال آینده بیش از ۱۵درصد جمعیت کشور ما را سالمندان تشکیل دهند و تا ۳۰ سال آینده نیز از هر چهار نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال است.
• با این روند در آینده نزدیک با زنانه شدن سالمندی مواجه هستیم. در این شرایط جامعه نیازمند چه تمهیداتی از سوی دستگاههای مربوطه است؟
از آن مهمتر پدیده زنانه شدن سالمندی است، بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه، به ازای هر ۱۰۰ نفر زن سالمند، ۹۷ مرد سالمند وجود دارد. این امر حاکی از افزایش تعداد سالمندان زن نسبت به مردان سالمند است که البته با توجه به میزان مرگ و میر بالاتر و در نتیجه امید به زندگی پایینتر مردان نسبت به زنان و نیز مراقبتهای سلامتی و پزشکی زنان نسبت به مردان، افزایش تعداد زنانی که به سنین سالخوردگی میرسند، در نگاه اول دور از انتظار نیست، اما بخش مهمی از این زنان، زنانی هستند که دارای تجرد قطعی یا زنان مطلقهای هستند که دیگر ازدواج نکردهاند و آمارشان کم هم نیست. وقتی که برآوردها از وجود بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر مجرد قطعی خبر میدهد و در سالهای اخیر نیز رکورد طلاق شکسته شده و شانس ازدواج مجدد زنان مطلقه یک نهم مردان شده است.
• تاکنون برای مدیریت دوره سالمندی در کشور از سوی نهادهای مسئول اقدام ویژهای انجام نشده است. از سوی دیگر رسیدگی به وضعیت سالمندی افراد در جامعه در ابعاد گسترده نیازمند فعالیت چندین دستگاه در کنار یکدیگر است. شاید همین قضیه باعث شده عملکردها برای سالمندان موفقیت آمیز نباشد. برای حل همپوشانیهای سازمانی در عملکرد دستگاهها چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
بر اساس آمار در سال ۱۴۰۰ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۸۸ مرد سالمند خواهیم داشت. در واقع زنانه شدن سالمندی در آینده جدی است. پیری جمعیت و زنانه شدن سالمندی هر دو در آینده حاوی و حامل تغییرات اجتماعی است و اساسا نظام عرضه و تقاضا را چه در بخش اقتصادی و چه در بخش اجتماعی و حتی در بخش سیاسی دستخوش تغییر میکند و این مهم است. در کشور انگلستان وقتی که سازمان خدمات بهداشت ملی متوجه شد که بیش از ۹ میلیون نفر بحران تنهایی دارند و ضرر این تنهایی از ضرر مصرف ۱۵ نخ سیگار در طول روز بیشتر است و بیش از ۳۲ میلیارد پوند به اقتصاد انگلستان در اثر بحران تنهایی لطمه وارد میشود، وزارت امور تنهایی تشکیل شد. اگر همین دیدگاه مساله محور در کشور ما حاکم باشد، باید وزارت امور سالمندان تشکیل داد و از همین امروز به فکر رتق و فتق امور سالمندان باشیم.
• با بررسی فعالیت صندوقهای بازنشستگی باید گفت که این نهاد نیز از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
بحران صندوقهای بازنشستگی در سالهای اخیر قطعا در آینده گریبان سالمندان را خواهد گرفت و بحران سالمندی جمعیت را تشدید خواهد کرد. همان طور که میدانید صندوقهای بازنشستگی با حدود ۱۳ میلیون حقوقبگیر اینک ۷۶ درصد منابع خود را به وسیله بودجه عمومی دولت تامین میکند و در حال حاضر صندوقهای تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، کارکنان فولاد و دیگر صندوقها وضع بحرانی دارند، در تمام این صندوقها تعادل میان منابع و هزینهها از میان رفته است. متوسط سنِ بازنشستگی در ایران ۵۰ سال و این رقم در بسیاری از کشورها، نزدیک به ۶۳ سال و شاخص امید به زندگی در ایران ۷۶ سال به شمار میرود و این باعث میشود تا صندوقهای بازنشستگی برای مدت زمان طولانی یعنی دستکم بیش از ۲۶ سال مجبور باشند، بدون آنکه از فرد درآمدی داشته باشند به او حقوق پرداخت کنند. از طرف دیگر به لحاظ استاندارد جهانی باید نسبت پشتیبانی یعنی میزان کسور پردازان به مستمری بگیران پنج باشد و عملا پنج برابر مستمری بگیران، کسور پرداز داشته باشیم که این نسبت در هیچ یک از صندوقهای بازنشستگی ما در حال حاضر برقرار نیست؛ بنابراین اگر میخواهیم بحران سالمندی در آینده تشدید نشود، باید به فکر احیای صندوقهای بازنشستگی باشیم و اقتصاد اجتماعی و احیای بخش تعاونی میتواند نقش موثری در احیای این صندوقها داشته باشد. ضمن آنکه باید برای نیازهای درمانی سالمندان نیز در آینده برنامه داشته باشیم و برخی پیشگیریها را برای آینده از همین امروز شروع کنیم. برای تامین نیازهای روحی سالمندان نیز باید حمایتهای لازم را از همین امروز در نظر گرفت، اهداف مهم خانههای امید از سال ۸۶ که ساخته شد تلاش برای ارتقای کیفی نشاط و امید در زندگی بازنشستگان در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی، ایجاد تعامل، تفاهم و همبستگی میان بازنشستگان دستگاههای گوناگون هر استان، ارتباط مستمر با بازنشستگان و جلب مشارکت فعالانه آنان به منظور حضور در برنامههای گوناگون، برقراری ارتباط با دستگاههای اجرایی برای آشنایی با مسائل دوران بازنشستگی و جلب مشارکت آنان، کوشش برای افزایش سطح آگاهی افکار عمومی درباره موضوعات دوران بازنشستگی و سالمندی، برگزاری دورههای آموزشی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی برای بازنشستگان، برقراری دیدار و ارتباط بازنشستگان به منظور تبادل تجربههای بازنشستگان در بخشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بازنشستگان بود، اما هنوز این اهداف محقق نشده و عملا بسیاری از خانههای امید نیز هنوز ساخته نشده است. برای بحران هویت سالمندان باید برنامههای جدی داشت و فرهنگ مراقبت از سالمندان را از همین امروز برای آینده با توجه به تغیبرات جمعیتی تقویت نمود.