بدرقه با اشک تا عرش/ تابلوهایی که خاطرات دفاع مقدس را نمایندگی میکرد
مردم شهیدپرور تهران امروز با حضوری پرشور و گسترده در مراسم تشییع پیکر مطهر ۱۵۰ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس حضور یافتند و حماسهای دیگر رقم زدند.
خبرگزاری میزان -
در میان جمع کثیر زنان و مردانی که همراه با کودکان و سالمندان خود را به سمت درب اصلی دانشگاه تهران میرساندند، برخی جانبازان دفاع مقدس نیز به چشم میخوردند که با ویلچر، عصا و به هر تلاش و همتی که بود، سعی داشتند همپای جمعیت خود را به مراسم تشییع برسانند.
در مسیر میدان انقلاب به سمت دانشگاه تهران صدای مداحی به گوش میرسید و مردم شعارهایی همچون «ای رهبرآزاده آماده ایم آماده»، «مرگ بر منافقین و کفار»، «مرگ بر انگلیس»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ برضد ولایت فقیه» را سر میدادند.
تابلوهای عکسِ مزین شده به جملاتی معنادار از امام راحل بر روی چارپایههای چوبی در پیادهرو منتهی به درب اصلی دانشگاه تهران، خاطران دوران دفاع مقدس را زنده میکرد. این تابلوها به همت حوزه مقاومت بسیج کارکنان شهدای تهران تهیه شده بود.
برخی حاضران در مراسم بدرقه شهدا به منزلگاه ابدی شان، با شاخههای گل از دیگر شرکت کنندگان در این مراسم استقبال میکردند. شرکت کنندگان برای تبرک؛ تسبیح، جانماز، سربند و چفیه خود را دست به دست به سربازانی که در کنار پیکرهای شهدا قرار داشتند، میرساندند.
همانند همه تجمعات و گردهماییهای بزرگ مردمی در تهران و سایر استانهای کشور؛ نیروی انتظامی، ماشینهای آتش نشانی و آمبولانسها در نقاط مختلف مسیر تشییع پیکر شهدا برای خدمت رسانی و نظم بخشی بیشتر به مراسم، حضور داشتند.
شهداویژگیهای اخلاقی خاصی داشتند
برادر شهید حسن خنجری است، با گوشه چفیه اشکهایش راپاک میکند و میگوید شهدا ویژگیهای اخلاقی خاصی داشتند، برادرم خیلی مهربان بود، نسبت به همه خانواده حس حمایت و دلسوزی داشت و بسیار اهل صله رحم بود. هنگام شهادت در سال ۶۶ در حدود ۳۲سال سن داشت و دو فرزند از خود به یادگار گذاشته است. امیدوارم بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم.
تنها نیمی از پیکر برادرشهیدم به کشور بازگشت
خانمی که روبروی پیکرهای مطهر شهدا ایستاده و اشک میریزد، درباره برادرشهیدش به ما میگوید برادرم یحیی مصلح، متولد سال ۴۸ بود که در سال ۱۳۶۲ در جزیزه مجنون شهید شد، ایشان از ابتدای جنگ مدام در جبهه حاضر میشد، یادم میآید آخرین بار وقتی برای سر زدن به خانواده آمد، با موتور تصادف کرد و کتفش شکست، اما این اتفاق مانع از حضور مجددش در جبهه نشد، متاسفانه این آخرین باری بود که او را میدیدیم. بعد از برگشت به جبهه، یک عکس فرستاد که دستم بسته است، ولی میتوانم در جبهه خدمت کنم که ۱۵روز بعد خبر شهادتش را آوردند. تنها نیمی از پیکر ایشان به کشور بازگشت.
اقدام شجاعانه یک شهید در روحیه بخشی به همرزمانش
هیچگاه نمیتوانیم زحمات شهدا را جبران کنیم
پیرمرد جا افتاده ای است که بعد از تبرک تسبیحاش با پیکر مقدس شهدا به ما می گوید شهید حسن و اکبر امینی از خانواده ما در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و برادر همسرم نیز جانباز شیمیایی است که با دستگاه اکسیژن تنفس میکند.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، «علی ربیعی» دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهور و سخنگوی دولت و «محسن حاجی میرزایی» دبیر هیئت دولت، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرلشکر «مصطفی ایزدی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس، سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و رئیس ستاد مرکزی بزرگداشت مراسم تشییع شهدای گمنام کشور، سردار سرتیپ پاسدار «حسین اشتری» فرمانده ناجا، سردار سرتیپ پاسدار «داود عامری» رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس، سردار سرتیپ دوم پاسدار «محمدرضا یزدی» فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ، سردار سرتیپ دوم پاسدار «سیدمجید هاشمیدانا» دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت مراسم تشییع شهدای گمنام کشور، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، «محمدعلی جعفری» مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای نگهبان و مسئولان اجرایی استان تهران در این مراسم حضور داشتند.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، مردم شهیدپرور تهران امروز با حضوری پرشور و گسترده در مراسم تشییع پیکر مطهر ۱۵۰ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس حضور یافتند و حماسهای دیگر رقم زدند.
در میان جمع کثیر زنان و مردانی که همراه با کودکان و سالمندان خود را به سمت درب اصلی دانشگاه تهران میرساندند، برخی جانبازان دفاع مقدس نیز به چشم میخوردند که با ویلچر، عصا و به هر تلاش و همتی که بود، سعی داشتند همپای جمعیت خود را به مراسم تشییع برسانند.
در مسیر میدان انقلاب به سمت دانشگاه تهران صدای مداحی به گوش میرسید و مردم شعارهایی همچون «ای رهبرآزاده آماده ایم آماده»، «مرگ بر منافقین و کفار»، «مرگ بر انگلیس»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ برضد ولایت فقیه» را سر میدادند.
تابلوهای عکسِ مزین شده به جملاتی معنادار از امام راحل بر روی چارپایههای چوبی در پیادهرو منتهی به درب اصلی دانشگاه تهران، خاطران دوران دفاع مقدس را زنده میکرد. این تابلوها به همت حوزه مقاومت بسیج کارکنان شهدای تهران تهیه شده بود.
برخی حاضران در مراسم بدرقه شهدا به منزلگاه ابدی شان، با شاخههای گل از دیگر شرکت کنندگان در این مراسم استقبال میکردند. شرکت کنندگان برای تبرک؛ تسبیح، جانماز، سربند و چفیه خود را دست به دست به سربازانی که در کنار پیکرهای شهدا قرار داشتند، میرساندند.
همانند همه تجمعات و گردهماییهای بزرگ مردمی در تهران و سایر استانهای کشور؛ نیروی انتظامی، ماشینهای آتش نشانی و آمبولانسها در نقاط مختلف مسیر تشییع پیکر شهدا برای خدمت رسانی و نظم بخشی بیشتر به مراسم، حضور داشتند.
شهداویژگیهای اخلاقی خاصی داشتند
برادر شهید حسن خنجری است، با گوشه چفیه اشکهایش راپاک میکند و میگوید شهدا ویژگیهای اخلاقی خاصی داشتند، برادرم خیلی مهربان بود، نسبت به همه خانواده حس حمایت و دلسوزی داشت و بسیار اهل صله رحم بود. هنگام شهادت در سال ۶۶ در حدود ۳۲سال سن داشت و دو فرزند از خود به یادگار گذاشته است. امیدوارم بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم.
تنها نیمی از پیکر برادرشهیدم به کشور بازگشت
خانمی که روبروی پیکرهای مطهر شهدا ایستاده و اشک میریزد، درباره برادرشهیدش به ما میگوید برادرم یحیی مصلح، متولد سال ۴۸ بود که در سال ۱۳۶۲ در جزیزه مجنون شهید شد، ایشان از ابتدای جنگ مدام در جبهه حاضر میشد، یادم میآید آخرین بار وقتی برای سر زدن به خانواده آمد، با موتور تصادف کرد و کتفش شکست، اما این اتفاق مانع از حضور مجددش در جبهه نشد، متاسفانه این آخرین باری بود که او را میدیدیم. بعد از برگشت به جبهه، یک عکس فرستاد که دستم بسته است، ولی میتوانم در جبهه خدمت کنم که ۱۵روز بعد خبر شهادتش را آوردند. تنها نیمی از پیکر ایشان به کشور بازگشت.
اقدام شجاعانه یک شهید در روحیه بخشی به همرزمانش
حسن قمی پور از جانبازان جنگ تحمیلی در حال سینه زنی با مداحی مراسم است که به ما میگوید شهید حسین وفایی برادر همسرم بودند که از ایشان سه فرزند شهید به یادگار مانده است، یکی از دوستانش نقل میکرد، این شهید در یک عملیات در سمت مهران حضور داشته است، زمانی که تانکهای عراقی به سمت خاکریزهای ما حمله میکنند، ایشان با شجاعت تمام به آن سمت خاکریز رفته و شروع به شلیک با آرپیجی میکند و این اقدامش باعث میشود تا دیگر افراد آن گروهان هم برای مبارزه بیشتر ترغیب شوند و همانجا یکی از تیربارهایی که روی تانکهای دشمن بود به ایشان شلیک میکند و او در سال ۶۴ به شهادت میرسد.
جسارت رزمنده ۱۳ ساله روحیه و جان تازهای به من بخشید
قمی پور ادامه میدهد بنده در عملیات والفجر ۴ که در ۱۳ کیلیومتری عمق خاک عراق با دیگر رزمندگان از پایین تپهها شروع به بالارفتن کردیم تا پاسگاهی که در این منطقه بود را فتح کنیم، همزمان آیه شریفه «وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» را میخواندیم که دشمن ما را نبیند. از تپهها که بالا میرفتیم تیر بار عراقیها جلوی ما بود اما حقانیت این آیه را به چشم دیدیم چرا که با وجود حضور تیربار دشمن در مقابل ما آنها هیچ کاری نکردند و تازه زمانی که رزمندگان ما آرپیجی را به سنگرشان زدند، تازه عراقیها از این صدا فهمیدند که عملیاتی صورت گرفته است. پیشروی به سمت تپه ادامه یافت که یک خمپاره بین ما ۵ نفر خورد، من دیدم دوستانم که بچههای ۱۵-۱۶ ساله بودند دیگر صدایشان در نمیآمد و من با باندی که آن اطراف بود، دستم را بستم و فرمانده گروهان کنارم آمد و من را به کناری کشیدند، پشت این پاسگاه یک پادگان بود یکی از بچههای ۱۳ ساله گروهان ما که از خمینی شهر اصفهان بود کنار فرمانده آمد و گفت چند آرپیچی زن به من بدهید، من پشت تپه بروم و پادگان را آزاد کنم، این روحیهشان به من جان تازهای داد و از شجاعت این رزمنده کم سن و سال جان تازهای گرفتم. خداوند شهدا را رحمت کند و به ما توفیق دهد که ادامه دهنده راهشان باشیم.
قمی پور ادامه میدهد بنده در عملیات والفجر ۴ که در ۱۳ کیلیومتری عمق خاک عراق با دیگر رزمندگان از پایین تپهها شروع به بالارفتن کردیم تا پاسگاهی که در این منطقه بود را فتح کنیم، همزمان آیه شریفه «وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» را میخواندیم که دشمن ما را نبیند. از تپهها که بالا میرفتیم تیر بار عراقیها جلوی ما بود اما حقانیت این آیه را به چشم دیدیم چرا که با وجود حضور تیربار دشمن در مقابل ما آنها هیچ کاری نکردند و تازه زمانی که رزمندگان ما آرپیجی را به سنگرشان زدند، تازه عراقیها از این صدا فهمیدند که عملیاتی صورت گرفته است. پیشروی به سمت تپه ادامه یافت که یک خمپاره بین ما ۵ نفر خورد، من دیدم دوستانم که بچههای ۱۵-۱۶ ساله بودند دیگر صدایشان در نمیآمد و من با باندی که آن اطراف بود، دستم را بستم و فرمانده گروهان کنارم آمد و من را به کناری کشیدند، پشت این پاسگاه یک پادگان بود یکی از بچههای ۱۳ ساله گروهان ما که از خمینی شهر اصفهان بود کنار فرمانده آمد و گفت چند آرپیچی زن به من بدهید، من پشت تپه بروم و پادگان را آزاد کنم، این روحیهشان به من جان تازهای داد و از شجاعت این رزمنده کم سن و سال جان تازهای گرفتم. خداوند شهدا را رحمت کند و به ما توفیق دهد که ادامه دهنده راهشان باشیم.
هیچگاه نمیتوانیم زحمات شهدا را جبران کنیم
پیرمرد جا افتاده ای است که بعد از تبرک تسبیحاش با پیکر مقدس شهدا به ما می گوید شهید حسن و اکبر امینی از خانواده ما در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و برادر همسرم نیز جانباز شیمیایی است که با دستگاه اکسیژن تنفس میکند.
با بغض ادامه می دهد این عزیزان انسانهای نمونهای بودند و تنها خاطراتشان برای ما بهجا مانده است؛ هیچگاه نمیتوانیم زحماتشان را جبران کنیم. آنها از روح بزرگی برخوردار بودند که با نثار جان خود به ما زندگی بخشیدند. دلیریشان را تا زندهایم از یاد نخواهیم برد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، «علی ربیعی» دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهور و سخنگوی دولت و «محسن حاجی میرزایی» دبیر هیئت دولت، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرلشکر «مصطفی ایزدی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس، سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و رئیس ستاد مرکزی بزرگداشت مراسم تشییع شهدای گمنام کشور، سردار سرتیپ پاسدار «حسین اشتری» فرمانده ناجا، سردار سرتیپ پاسدار «داود عامری» رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس، سردار سرتیپ دوم پاسدار «محمدرضا یزدی» فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ، سردار سرتیپ دوم پاسدار «سیدمجید هاشمیدانا» دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت مراسم تشییع شهدای گمنام کشور، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، «محمدعلی جعفری» مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای نگهبان و مسئولان اجرایی استان تهران در این مراسم حضور داشتند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *