نهنگ آبی، ملغمهای از عشق، مافیا و خشونت/شکست فریدون جیرانی در اولین تجربه شبکه نمایش خانگی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، سال پیش سریال نهنگ آبی اولین تجربه فریدون جیرانی در مدیوم شبکه نمایش خانگی پخش خود را در سراسر کشور آغاز کرد و انتظار میرفت این سریال با توجه به تعداد بالای بازیگران چهره مخاطبان بسیاری داشته باشد.
این پیش بینی از استقبال وقتی دو چندان می شد که بسیاری از بازیگران این سریال برای نخستین بار پا به شبکه نمایش خانگی گذاشته بودند و همین عاملی بود تا مخاطبان سینمایی آنها به این نوع از پخش در شبکه نمایش خانگی رجوع کنند، در ابتدا هم همین طور بود اما در ادامه نهنگ آبی قافیه را باخت.
فریدون جیرانی که همواره در سینما اصرار بر تجربه گرایی دارد، در سریال سازی آثار خوبی همچون «تعبیر وارونه یک رویا» و «مرگ تدریجی یک رویا» را در کارنامه داشت، دو سریالی که به واسطه ژانر معمایی - پلیسی خود توانستند در زمان پخش مخاطبان بسیاری داشته باشند.
جیرانی با همین فرمول و با امید به همین موفقیت وارد شبکه نمایش خانگی شد، اما وی این بار بهرام توکلی را در مقام نویسنده و سعید ملکان را در مقام تهیه کننده در کنار خود می دید، اتفاقی که باعث می شد وی از لحاظ محتوا و همچنین امکانات نقطه اطمینان بزرگی برای خود تصور کند.
نهنگ آبی در ابتدا طوفانی آغاز شد و توانست مخاطبان بسیاری را به خرید سی دی این سریال مجاب کند، اما رفته رفته این سریال هم همچون اکثریت آثار شبکه نمایش خانگی درگیر سقوط و در انتها شکست سنگین در فرم و محتوا شد، اتفاقی که در میانههای راه نه تنها باعث افت مخاطب بلکه به جدایی چند بازیگر این اثر نیز منجر شد.
پاشنه آشیل و نقطه ضعف اصلی سریال نهنگ آبی را بدون شک باید در فیلمنامه آن دانست، بخشی که شاید در ابتدا از نظر همگان می بایست نقطه اتکای اثر باشد نتوانست در تعدد قسمت ها انسجام متنی و روایی را حفظ کرده و خیلی زود دستش برای مخاطب رو کرد.
شاید اگر خود جیرانی فیلمنامه را می نوشت این سریال بیشتر دوام می آورد اما تازه کار بودن بهرام توکلی در فیلمنامه نویسی جنایی - معمایی باعث شد تا از قسمت های میانی این سریال دچار گسستگی در بخش فیلمنامه اثر شود، اتفاقی که مخاطبان این سریال را به طرز مشهودی با افت روبرو کرد.
مشکل اصلی فیلمنامه سریال نهنگ آبی بدون شک چند پاره بودن و سردرگمی آن میان چندین ژانر است، مشخص نیست که شاکله اصلی سریال نهنگ آبی بر پایه درام پلیسی است و یا معمایی، از طرفی داستانی رمانتیک و ملودرام هم این دو بخش را دنبال میکند.
اما به واقع نهنگ آبی به هیچکدام از این مضامین وفادار نبوده و هیچکدام را به درستی روایت نکرده است، همانطور که محوریت عشق در این سریال بسیار دم دستی و رنگ پریده است، از طرفی محوریت معمایی آن هم به شدت بی منطق پیش میرود، برای مخاطبی که در طول سال تعداد بالایی اثر پلیسی و معمایی خارجی میبیند داستان نهنگ آبی یک شوخی بیشتر نیست.
از طرفی سلطه و حکمرانی بازیگران سینما در این سریال به شدت به چشم می خورد، بازیگران بنا به دلایل مختلف به راحتی سریال را ترک کرده و هیچ تعهدی نسبت به مخاطبی که شاید در ابتدا برای دنبال آنها به خرید سی دی سریال مجاب شده قائل نیستند.
این بازیگران بسیار راحت اعلام می کنند که از نقش خود در سریال راضی نبوده و می خواهند اثر را ترک کنند، نویسندگان هم به ساده ترین و یا بهتر بگوییم مضحک ترین شکل کاراکتر را در متن داستان میکشند، مرگی که نه تنها برای مخاطب باور پذیر نیست بلکه برای وی همواره احساس رو دست خوردن از سازندگان اثر را تداعی می کند.
سریال نهنگ آبی اولین و آخرین سریالی نیست که با هزینه ای هنفگت وارد شبکه نمایش خانگی می شود، این سریال در ابتدا با تبلیغات محیطی، مجازی و مکتوب گسترده راهی خانهها شد اما خیلی زود جایش را به سریالی همچون رقص روی شیشه داد، سریالی که آن هم در نوع خودش به دقت با الگوهای فیلمنامه بد و جدا شدن بازیگران همراه شده و شکست خورد.
طی سالهای گذشته شبکه نمایش خانگی با تعددی از سریال های نیمه کاره روبرو بوده است، آثاری که تنها گیشه خانگی را هدف گرفته و در ادامه هیچ ارزشی برای وقت مخاطب قائل نبوده اند، حال باید دید این روند آیا نظارت و یا تعهدی را برای آثار بعدی به همراه خواهد آورد و یا این آثار نیز به راحتی به همین روش سر مردم کلاه می گذارند.