نگاهی به حکم یک خطی امام (ره)/ بازخوانی خیانتهای بنیصدر در ابتدایی جنگ
گروه سیاسی ؛ امروز ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ سی و هشتمین سالروز حکم تاریخی امام خمینی (ره) به ستاد مشترک ارتش با موضوع عزل ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی کل قواست.
متن نامه عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا به شرح زیر بود.
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران. آقاى ابو الحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح برکنار شدهاند.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
۲۰ خرداد ۱۳۶۰»
بنیصدر در مدت زمان ۹ ماه ابتدایی جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه کشورمان، در جایگاه ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا، با اقدامات خطا، غیرقابل جبران و منافقانه خود، خیانتهای بزرگی را در حق ملت ایران روا داشت.
سردار «مرتضی قربانی» مشاور عالی فرمانده کل سپاه، سردار «محمدعلی آسودی» معاون فرهنگی پیشین نمایندگی، ولی فقیه در سپاه، امیر «محمدحسن نامی» مشاور فرمانده کل ارتش، امیر «ابراهیم گلفام» جانشین معاونت فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح و امیر «غلامحسین دربندی» عضو هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی در جریان گفتگوهای تفصیلی خود با تحریریه سیاسی میزان، بیکفایتیها و خیانتهای بنیصدر در مسئولیت فرماندهی کل قوا را تشریح کردند.
سردار قربانی
مقطع اول دفاع مقدس مربوط به همان سال اول جنگ است که ما در لاک پدافندی قرار داشتیم. با توجه به حضور بنیصدر و اعوان و انصار او در راس کار و منافقینی که در دست و پای بنیصدر حضور داشتند و نمیگذاشتند نیروهای مومن و حزباللهی وارد جبههها شوند و کنار ارتش با دشمن بعثی بجنگند، در طول این یک سال در برابر ارتش بعث کاملا در حالت پدافندی و دفاعی قرار داشتیم.
متن کامل گفتوگو با سردار قربانی
هر عملیاتی که در زمان فرماندهی بنیصدر انجام میشد، با مشکل و عدم موفقیت مواجه میشد و دشمن ضربات سنگینی بر نیروهای مسلح ما وارد میکرد و علاوه بر به غنیمت گرفتن بخشی از تجهیزات نظامی ما، تعداد زیادی هم اسیر از ما میگرفت. بهطور قطع منافقین با استخبارات عراق تماس داشتند و از طرف بنیصدر اطلاعات نظامی و زمان حملات ارتش را به ارتش بعث عراق میرساندند.
سردار آسودی
بنیصدر اعتقاد داشت که دشمن باید از اندیمشک هم عبور کند و تا ارتفاعات خرمآباد جلو بیاید و آنوقت ما در این ارتفاعات جلوی آنها بایستیم. اگر دشمن تمام خوزستان را میگرفت مگر میشد دیگر از او پس گرفت. بنیصدر درک نمیکرد که جنگیدن در عصر حاضر با جنگیدن در چند سده قبل، تفاوتهای بسیاری دارد. تِز جنگی او در زمانی جواب میداد که نیروهای رزمآور تنها در ۲ قالب پیادهنظام و سوارهنطام باشند نه شرایط کنونی که ارتش بعث با انواع جنگندههای هوایی و تانک و جدیدترین تجهیزات شرق و غرب، به مصاف ما آمده بود. به اعتقاد من بنیصدر صددرصد خائن بود. نمیتوانیم تصمیمات غلط او را به گردن جهل او بیندازیم. کسی که جهل دارد با مشاوره افراد آگاه از جهل خود خارج میشود، اما اگر کسی بخواهد بر جهل خود پافشاری کند، یقینا خائن است؛ چقدر به او گفتند تِز جنگی اشکانیان در دکترین نظامی امروز دنیا، هیچ خریداری ندارد، اما او دریچههای عقل و گوش خود را به این نقدهای دلسوزانه بسته بود.
متن کامل گفتوگو با سردار آسودی
بنیصدر معتقد بود که مردم و بسیجیان نباید در مناطق جنگی حاضر شوند و به مبارزه با دشمن بپردازند. او این اعتقاد خود را علنا در چند سخنرانی هم بیان کرد. دو سه روز قبل از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، او یک سخنرانی بسیار تند و بیادبانه را در صالحآباد ایلام انجام داد. او در این سخنرانی با ادبیاتی نامناسب رسما به نیروهای مردمی شرکتکننده در جنگ تاخت درحالیکه عشایر ایلام آن زمان صحنه را در برابر دشمن متجاوز ترک نکرده بودند و گفته بودند «ما میایستیم و از خاکمان دفاع میکنیم». بنیصدر علاوه بر این صحبتها، حملات غیرمستقیمی را نیز متوجه حضرت امام (ره) کرد. مردم غیور صالحآباد که شنیدن این حرفها برایشان بسیار سنگین بود با سر دادن شعارهایی واحد، سخنان بنیصدر را مختل کردند و حتی عدهای از مردم به سمت او یورش بردند تا او را مجازات کنند که نهایتا محافظان بنیصدر او را از آن معرکه نجات دادند و بنیصدر سوار بر بالگرد به کرمانشاه و پس از آن به تهران آمد.
یک روز به واسطه اصرار فراوان و نامهنگاریهای بسیار نیروهای سپاه و بسیج به شهید رجایی که نخستوزیر بود، از او خواستند تا سلاح و تجهیزات در اختیارشان قرار بگیرد. شهید رجایی هم پس از جلسهای که در پایگاه منتظران شهادت (گلف سابق) برگزار میشود این درخواست نیروهای سپاه و بسیج را همراه با خواهش و التماس به بنیصدر میگوید. بنیصدر به او اعتنا نمیکند و همینطور به قدم زدنش ادامه میدهد. علیرغم اینکه اصرارهای شهید رجایی را میشنود، اما بیمحلی کند و آرام آرام سوار ماشین میشود. ماشین حرکت خود را شروع میکند، اما هنوز هم شهید رجایی از درخواست خود دست برنداشته و همراه با ماشین حرکت میکند تا جایی که بنیصدر در همان حال از پشت شیشه ماشین به شهید رجایی میگوید «نمیشود؛ شما در این کار دخالت نکنید». بنیصدر حتی نایستاد تا با شهید رجایی که نخست وزیر کشور بود، حرف بزند. تنها هدفش خُرد کردن شخصیت شهید رجایی بود.
عملیاتهای ظفرمندانه «فرماندهی کل قوا، خمینی روح خدا»، «ثامنالائمه»، «فتحالمبین» و «بیتالمقدس» ظرف یک سال بعد نیز بخشهای بسیار زیادی از خاک کشور را از اشغال دشمن درآورد و کمر ارتش بعث را شکست. اینجا بود که همه مردم فهمیدند عامل اصلی شکستهای ماههای گذشته، تدابیر و تصمیمات غلط بنیصدر بوده است.
امام خمینی (ره) به دلیل آنکه نمیخواستند متکلم وحده باشند، صبر کردند تا خود مردم متوجه بیکفاینی بنیصدر شوند تا آنگاه حکم عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا را صادر کنند. امام راحل به هنگام انتخاب بنیصدر به ریاست جمهوری، اختیارات زیادی به او داد تا بعدها همفکرانش مدعی نشوند که رئیس جمهور منتخب مردم اختیارات اندکی داشت و به همین دلیل بود که کاری از دستش برنمیآمد.
امیر نامی
سهل انگاری بنیصدر قبل از تجاوز ارتش بعث به کشورمان، مشهود بود. او تا ۲۷ مهر ۵۹ جلسات شورای عالی دفاع را تشکیل نداد درحالیکه مُدام اخبار تحرکات دشمن مخابره میشد. یگانهای اطلاعاتی نیروی زمینی قبل از شروع جنگ، گزارشهای متعددی از آمادهسازی لجستیکی و توپخانهای و اقدامات شناسایی دشمن ارائه میدادند. بنی صدر میتوانست جلسه شورای عالی دفاع را حداقل در شهریور ماه و زمانی که همه شواهد و قرائن نشان میداد چه اتفاقی قرار است بیفتد، برگزار کند، ولی تا ۲۷ مهر جلسه را تشکیل نداد. اگر آن جلسه زودتر برگزار میشد، شاهد آن پیشرویهای ابتدایی ارتش بعث نبودیم. اگر این جلسات زودتر تشکیل میشد توان لشکرهای ۷۷، ۲۱ و ۱۶ مورد استفاده قرار میرفت و ما با استفاده از «مواضع سَد کننده» کاری میکردیم که دشمن نتواند وارد خاک ما شود.
بعضی مواقع لازم است به افراد زمان داده شود تا بهتر شناخته شوند. اگر زودتر از موعد مقرر با بنی صدر برخورد میشد شاید مردم چهره واقعی او را نمیشناختند. اگر با چادر از کشور فرار نمیکرد اینگونه برای مردم شناخته نمیشد. اتفاقا راهبرد مقام معظم رهبری در موضوع آمریکا همانند راهبرد حضرت امام خمینی (ره) در برخورد با بنیصدر است و همین امر باعث شده مردم ما نسبت به آمریکا شناخت خوب و کاملی به دست بیاورند.
امیر دربندی
در همه ارتشهای دنیا بخش «جمعآوری اطلاعات» وجود دارد. دقیقا در شهریور و مهر سال ۵۸ یعنی یک سال قبل از آغاز تهاجم ارتش بعث، لشکر ۹۲ زرهی خوزستان نامهای به ردههای بالاتر خود میدهد با این مضمون که احتمال وقوع درگیری وجود دارد. لشکر ۹۲ در نامه قید کرده بود که عراق مشغول ساخت و ایجاد استحکامات و جمعآوری نیرو در نواحی مرزی است. آن زمان ما رئیس جمهور متکبری مثل بنیصدر داشتیم که میگفت: «کشور روبروی ما جرات حمله کردن به ما را ندارد». بنیصدر، فرمانده کل قوا و رئیس شورای عالی دفاع بود و در نهایت باید تصمیمات نظامی و دفاعی کشور را او میگرفت. همان روز ۳۱ شهریور ۵۹ که ما در قالب تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی، در چزابه روبروی عراقیها قرار گرفتیم باید روی زمین خالی و بدون خاکریز و سنگر با عراقیها میجنگیدیم و این فاجعه بود. حتی بنیصدر مجوز ساخت خاکریز را هم نداده بود.
متن کامل گفتوگو با امیر دربندی
بنیصدر به خاطر عدم آشنایی با مسائل نظامی، دائما با طرحهای فنی و کارشناسیشده نظامیان مخالفت میکرد. یکی از معروفترین این مخالفتهای نسنجیده و چشمبسته او را در جریان آزادسازی سوسنگرد دیدیم. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: در جلسهای که آبان سال ۵۹ برگزار شد قرار شد حمله کنیم و سوسنگرد را بگیریم. نیمههای شب به من زنگ زدند و گفتند که بنیصدر از ورود تیپ ۲ دزفول به منطقه اهواز و وارد شدن آن به عملیات جلوگیری کرد». سپس حضرت آقا آن دست نوشته معروف را برای آزادسازی سوسنگرد به فرمانده وقت لشکر ۹۲ زرهی سرهنگ «غلامرضا قاسمی» مینویسند. صبح زود روز بعد، مقام معظم رهبری به سرهنگ قاسمی زنگ میزند تا ببیند با وجود مخالفتهای بنیصدر کاری انجام شده یا نه. رهبری به سرهنگ قاسمی میگوید: «من دیشب یک نامهای برای شما فرستاده بودم، نمیدانم به دستتون رسیده یا نه یا کاری کردید یا نه؟» سرهنگ قاسمی پاسخ میدهد «من سرباز امام هستم، سرباز بنیصدر نیستم. نامه شما که شبانه رسید تیپ را از دزفول بدون هماهنگی با بنیصدر خواستم. عملیات را طراحی کردیم و به کمک برادران سپاه عمیات را شروع کردیم و الان صبح در سوسنگرد دارم پاسخ شما را میدهم. ما سوسنگرد را گرفتیم».
بنی صدر اجازه نمیداد تسلیحات و مهمات به نیروهای سپاه برسد. بنی صدر در جبهه مبارزه با ضدانقلاب در غرب و شمالغرب کشور هم کوتاهیهای زیادی داشت. سنگاندازی، مانعتراشی و کارشکنی در برابر طرحهای شهید صیاد شیرازی که آن روزها فرمانده قرارگاه غرب و شمالغرب ارتش بود، از جمله خیانتهای بنی صدر به کشور بود.
بنیصدر در ندادن تسلیحات و مهمات به برادران سپاهی، بسیار مصمم بود. بارها پیش آمده بود که خود من در سوسنگرد تیربارها را برمیداشتم و میبردم به سپاه سوسنگرد تحویل میدادم. غالب فرماندهان ارتش به برادرانمان در سپاه، تجهیزات میدادند و آنها را کمک میکردند. وقتی فرماندهان نظامی ارتش میدیدند کسانی مثل برادران سپاهی و بسیجی بدون هیچ ادعایی به مناطق عملیاتی میآیند و جان خود را کف دست میگیرند، با تمام توان به آنها کمک میکردند.
امیر گلفام
سپاه که در ابتدای انقلاب به عنوان تشکیلاتی نوپا تاسیس شده بود، به شدت نیازمند حمایتها و پشتیبانیهای تجهیزاتی و تسلیحاتی بود، اما بنی صدر در مقابل تخصیص امکانات به سپاه، مقاومت میکرد.
متن کامل گفتوگو با امیر گلفام
در چنین شرایطی برخی از فرماندهان ارتش مثل امیر حسنیسعدی که فرمانده عملیات آبادان بود یا سرهنگ کهتری که فرمانده گردان لشکر ۷۷ بود، از جمله چهرههایی بودند که خودشان داوطلبانه بخشی از تجهیزات و تسلیحات ارتش را در اختیار نیروهای سپاه قرار دادند.