گزارش میزان از اشک تمساحِ عفوبینالملل برای قاتلان و جانیان-1
" ...این یک کمپین حقوق بشری است برای نجات یک جوان که چندی پیش جوان دیگری را به ضرب چاقو مجروح کرده و پس از مدتی باعث مرگ او شده است... بیایید به ما بپیوندید تا از اعدام او جلوگیری کنیم." این بازی تازه سیستم ارتباطات غرب است که این روزها با یک حکم قصاص آغاز شده؛ بازیایی که مردم دست بازیگران آن را پیش از اینها خواندهاند و ثابت کردهاند با این تکنیکهای فریب، بازنده نمیشوند. گزارش میزان، دیدگاه مردم را در این مورد بیان میکند.
به گزارش فضای مجازی، سایتهای معاند و
رسانههای بیگانه، این روزها پر است از چنین کمپینها و پیامها و مبارزات
مثلا حقوق بشری؛ مبارزاتی که در صدد دفاع از حقوق "بشر"هایی است که دست به
قتل و جنایت علیه هموطن خود زدهاند؛ آنهم به این دلیل که از ناموس یک
هموطن دیگر حمایت کرده و مانع آزار او شده است. چنین حمایتهایی از قاتلان و
جانیان در برابر انسانهای فداکاری که برای پاک کردن اجتماع، دست به خطر
زدهاند، در حالی صورت میگیرد که "غرب وحشی" و "اخلاف کلانترهای کاوبوی
آمریکایی"، هر روز دست به قتل جوانان رنگین پوست میزنند و هیچکس نیست که
برای آنها کمپین تشکیل دهد و "فریاد واحقوق بشرا" سردهد.
سازمان
عفو بینالملل، یکبار دیگر وارد گود ماجراهای قضایی کشورمان شده و با صدور
بیانیهای، نگرانیاش را از احتمال اعدام ضارب "شهید علی خلیلی" که در راه
دفاع از ناموس یک زن ایرانی بشهادت رسیده، اعلام کرده است و بهانه لازم را
دست انبوه سایتهای معاند و رسانههای بیگانه داده که برای جانیان و قاتلان
و متخلفان اشک تمساح بریزند و کمپین و گروه تشکیل دهند و از مظلومیت آنها
دفاع کنند.چشمان مجسمه آزادی در نیویورک، سالهاست که به روی جنایات داخل و خارج آمریکا بسته شده و جنازههای خونین کودکان غزه و صنعا و ... را که امپریالیسم دستی در همه آنها دارد، نمیبیند.
حتی ضدانقلابهای اینجا هم از اشرار حمایت نمیکنند
"رضا محمدیتبار"، جوان دانشجوی رشته نرمافزار، وقتی ماجرای بیانیه سازمان عفو بینالملل را میشنود، میگوید:" من واقعا تعجب میکنم از این دستگاههای اطلاعاتی آمریکا که اینهمه مالیاتهای مردم این کشور صرف آنها میشود و با اینهمه ادعا تا این حد ناکارآمد هستند. برای فهمیدن اینکه مردم ایران، چه احساسی نسبت به اینگونه بیانیهها دارند، واقعا نیاز به یک سازمان هم نیست. یکنفر را بفرستند اینجا تا در مدتی کوتاه متوجه موضوع شود.
مردم هرگز از اعدام کسی که مزاحم ناموس کسی شده و وقتی دربرابر تذکر یک انسان متعهد قرار گرفته، با خونسردی کامل، چاقویش را از جیب درآورده و شاهرگ او را قطع کرده و به این هم بسنده نکرده و ایستاده تا کسی جوان ناموسپرست را به بیمارستان نرساند، ناراحت نمیشوند. تعجبم از این است که این موضوع به این سادگی را دستگاههای پیچیده اطلاعاتی آمریکا نمیفهمند و سازمانهایی را که خودشان تحت عناوین عفو بینالملل و حقوق بشر و اینطور اسامی خوشظاهر ایجاد کردهاند، اینگونه مواقع به صحنه میآورند تا خوراک سایتها و رسانههایشان را تامین کنند.
این برای من خیلی جای شگفتی است. آنها نمیدانند که حتی ضدانقلابهای اینجا هم از شروری که چاقوکشی و زدن شاهرگ برایش مثل آب خوردن است، حمایت نمیکنند؛ چون خودشان اینجا هستند و میدانند که نجات اینطور افراد از مجازات، باعث تشویق دیگرانی میشود که دست به چاقو، آماده تجاوز به نوامیس آنها ایستادهاند."
عفو بینالملل برای خودش بیانیه داده
بذار زن خودشو نصف شب دوره کنن...
"محمد بنایی"، کاسبی است که در محله چهارراه سيدالشهدا واقع در بلوار پروين تهرانپارس در مورد بیانیه عفو بینالملل در حمایت از قاتل "شهید خلیلی" با او گفتوگو میکنم. عاقله مردی است که معلوم میشود از آن جوانهای ناب قدیم است. با لهجهای "داشمشدی" مشتریها را جواب میدهد. در فاصله کوتاهی که بین مشتریان بدست میآید، نظرش را درباره موضوع جویا میشوم. میگوید:"خود من دل خوشی از شرایط اقتصادی فعلی ندارم. کاسبی خراب است. هرکس میآید، حداکثر یک نوشابه یا یک ماکارونی یا چندتا تخممرغ میخواهد. خریدها خیلی جزیی است و مالیات و عوارض و اینطور مشکلات هم هست؛ اما همه اینها یک طرف، دفاع از حق و حقیقت هم یک طرف.
این اتفاق در نزدیکی مغازه ما افتاده. البته نیمه شب بوده و ما چیزی از ماجرا ندیدهایم؛ ولی چون کاسب محلیم، وضع را میدانیم. برخی افراد شرور هستند همه جا هستند که اگر موقعیت پیدا کنند، دست به هرکاری میزنند. قمه و چاقویشان هم همیشه آماده است تا هرکس جلویشان ایستاد، خرجش کنند. خود من بارها دیدهام که یک شرور، مزاحم یک خانم شده که سرو وضعش هم عادی بوده و مثل خواهرمادر خود ما بوده. حتی یکبار نزدیک بود در یکی از محلات پایین، یکی از آنها مرا با قمه بزند که البته تعریف ازخود نباشد، دخلشو آوردیم.
نگاهی به دستهای بزرگ و انگشتان پَت و پهنش میکنم؛ اما احساس میکنم مقابل قمه با دست خالی... ادامه حرفهایش افکارم را میبُرد:
- اما این بنده خدا که عکسش را دیدم، اصلا اهل دعوا و درگیری نبوده. خواسته از ناموس مردم دفاع کند، طرف چاقو کشیده و شش نفری ریختن سرش و یکشون شاهرگ بنده خدا رو زده. باور کن اگه الان دستم به اون آدم برسه، خودم ترتیب کارشو میدم. بعدا فهمیدم اون بنده خدایی که چاقو خورده، طلبه هم بوده. بگو آخه چاقوتو خرج طلبه میکنی؟ مرد بودی با یکی همزورِ خودت(اشارهای به خودش میکند) درگیر میشدی تا ..."
چند نفری که برای خرید همان نوشابه و ماکارونی و تخممرغ آمدهاند، هاج و واج مغازهدار را نگاه میکنند. یکیشان که گویی رفاقتی با او دارد، میگوید: چیه؟ باز جوش آوردی عباس آقا! چیزی شده؟
- نه بابا این خانوم اومده میگه طرفی که شاهرگ طلبهه رو زده، آمریکا براش بیانیه داده که نباید اعدام بشه.
بین حرفهایش آهسته میگویم: آمریکا نه، سازمان عفو بینالملل.
طوری تند نگاهم میکند که باور میکنم حساب آن شرور قمه بدست را واقعا رسیده.
طرف صحبتش که مثل عباس آقا داشمشدی حرف میزند، بجای او جوابم را میدهد:
- چه فرقی میکنه. عفو بینالملل یا هرچی. طرف آدم کشته؛ اونم چه آدمی؟ یک مرد واقعی رو که جلوی دزدایِ ناموس، یک تنه وایساده؛ اونم یک طلبه. گورِ پدرِ هرچی عفو بینالملله. برای خودش بیانیه داده. بذار زن خودشو نصف شب دوره کنن، ببینم بازم بیانیه میده؟
امنیت ما در همین قصاصهاست
توی این حیص و بیص صدای یکی از مشتریای نوشابه و ماکارونی و تخممرغ درمیاد که "عباس آقا! ما رو راه بنداز بریم؛ چیکار داری به سیاست؟!
عباس آقا که سرش گرم راه انداختن مشتری میشه، خانم جوانی که یک شیر کیسهای را از جعبهای در بیرون از یخچال برداشته، نزدیکم میشود و میگوید: به این حرفا گوش ندین. آمریکا از این حرفا زیاد میزنه."
لهجهاش مشهدی است. تا میآیم بگویم همشهری هستیم، خودش را لو میدهد:
- همین چند روز پیش توی مشهدِ ما، سه تا دزد رو اعدام کردن که چند نفر رو موقع دزدی کشته بودن. توی همون جایی اعدامشون کردن که اونا مردم رو کشته بودن. من شبش داشتم ماهواره میدیدم، اعلام میکردن که ایران 3 نفر رو در ملاء عام اعدام کرد. یه جوری هم میگفتن که انگار بیگناه بودن. همین صدای آمریکا میگفت ادعا شده که سرقت کردهاند. یعنی به زبون بیزبونی به مردم میگه سارق و قاتل نبودن.
اما برادرم تعریف میکرد مردم با دیدن اعدام اینها واقعا خوشحال شدن. اصلا خودشون اعتراف کردن که ما کُشتیم و دزدیدیم، اونوقت آمریکا میگه ادعا شده... امنیت چیز خیلی خوبیه. ما الان با همین کارهاست که امنیت داریم. برادرم میگفت مردم از پلیس و قوه قضاییه، سر صحنه اجرای حکم، بخاطر دستگیری و حکم اعدام اون قاتلا واقعا تشکر میکردن.
قصاص زندگی است
حجتالاسلام براری، کارشناس فقهی و مدرس دانشگاه، استاد معارف ما در دانشگاه بوده. خوش بیان است و چند باری هم در تلویزیون برنامه داشته. موبایلش را میگیرم تا نظر کارشناسی ایشان را هم بدانم. میگوید:
وقتی قرآن میفرماید: "لکم فیالقصاص حیات" همین جاها معنا میدهد. قصاص در ظاهر کشتن است؛ اما در اینجا زندگی است؛ زنده کردن است؛ چون اینطور قصاصها باعث میشود دیگرانی که راحت چاقو میکشند و راحت خون میبینند و خون میریزند، با دیدن صحنه این قصاصها که اتفاقا باید علنی هم باشد، چاقوها و قمهها را غلاف کنند و بترسند از عدالت اسلام. بترسند از قاطعیت احکام امنیتی اسلام. اگر آنها بترسند، دیگر کسی کشته نخواهد شد و این میشود مفهوم "حیات در قصاص".
از مردم بپرسید آیا حاضرند شروری که چاقو را درگلوی طلبه فرو کرده بخشیده شود؟
نَفَسِ استاد معارف ما تازه گرم شده؛ اما باتری موبایل من در حال سرد شدن است:
- در مورد شهید خلیلی، موضوع وجه دیگری هم دارد و آن این است که ایشان طلبه بوده. آنهایی که ایشان را از نزدیک میشناختند، میگویند این چهره، آنقدر آرام بوده که از گل نازکتر به کسی نمیگفته؛ اما همین چهره آرام، وقتی پای ناموس پیش میآید، بی ترس از عاقبت کار به 6 شرور که خانمی را احاطه کردهاند تذکر جدی میدهد و تا پای شاهرگش هم میایستد.
حالا عفو بینالملل و همه اذناب آمریکا بیایند بگویند که این قاتل شرور چاقوکش تقاص نشود، مردم زیر بار نمیروند. من پیشنهاد میکنم از مردم بپرسیم آیا شما حاضرید این اشرار بخشیده شوند؛ حاضرید کسی که چاقو را در شاهرگ طلبه مظلوم فرو کرده بخشیده شود، اگر مردم پاسخ مثبت دادند، ما به حرف عفو بینالملل میکنیم؛ اما شما خودتان هم میدانید که جواب مردم چیست. این را آنها نمیفهند و تا آخر هم در جهل مرکب میمانند.
گزارش از: فاطمه عباسی
نظرات بینندگان
باسلام.هرگونه نظری در خصوص عدم اجرای قصاص نتنها نقض خطوط سرخ دین مبین اسلام است بلکه نقض حقوق اولیائ دم وشهروندان ایرانی است مضافا موجبات تجری اشخاص واز بین رفتن امنیت درجامعه میشود.پیشنهادمیشود قطعیت وحتمیت مجازات موجبات مصونیت جامعه میگردد.واین موضوع مستدل علمی ومستند اجتماعی دارد.دکترای کیفری وجرمشناسی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *