فرجام معامله قرن؛ رژیم صهیونیستی در انتظار خشم مردم فلسطین؟
مفاد این طرح هنوز به طور کامل افشا نشده است، اما انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، اعلام قدس به عنوان پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی و مشروعیت بخشی به حضور نظامیان این رژیم در بلندیهای جولانی بخشی از پازل اجرای معامله قرن محسوب میشود.
چندی قبل جارد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ نیز اعلام کرد دولت آمریکا بعد از ماه رمضان طرح معامله قرن برای ایجاد سازش میان اسرائیل و طرفهای فلسطینی را اعلام خواهد کرد.
در همین رابطه حسن هانیزاده، کارشناس جهان عرب در گفتوگو با خبرنگار میزان گفت: «تاکنون اخبار کمی در خصوص برنامههای این طرح منتشر شده، اما بیرون راندن فلسطینیها از منطقه قدس شریف، انتقال بخشی از آنها به صحرای سینا با موافقت دولت مصر، تشکیل دولتی با مرکزیت ابودیس و خاتمه دادن به مساله بازگشت آوارگان فلسطینی از کشورهای همجوار به سرزمین خود از اصلیترین مفاد معامله قرن است. این در حالی است که تمام گروههای سیاسی و نظامی در کرانه باختری و نوار غزه مانند حماس، جهاد اسلامی، تشکیلات خودگردان و حتی فتح با آن مخالف هستند و در صورت ورود به فاز جدید این پروژه، احتمال وقوع درگیری بزرگی میان آنها با رژیم صهیونیستی وجود دارد.»
ابودیس کجاست؟
در اواخر سال ۲۰۱۷ و پس از آنکه ترامپ اعلام کرد آمریکا قدس شریف را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت میشناسد، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشنهاد داد ابودیس پایتخت فلسطین انتخاب شود. در حالی که طبق مفاد قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۳، بخش شرقی قدس به عنوان پایتخت احتمالی دولت آینده فلسطین در نظر گرفته شده و چنین اظهاراتی خلاف توافقات بین المللی و دارای بار حقوقی است.
ابودیس نزدیکترین منطقه به «شهر قدیم» قدس است که در آن برخی از مکانهای مقدس اسلامی از جمله مسجدالقرآن قرار دارد که توسط بنیاد وقف اسلامی شهر قدس اداره میشود. در قرارداد اسلو مقرر شد این شهر محل مجلس قانون گذاری فلسطین باشد، اما نهاد مذکور در سال ۲۰۰۰ کار خود را متوقف کرد و نمایندگان فلسطینی ترجیح دادند تا زمانی که مذاکرات در جریان با رژیم صهیونیستی به نتیجه برسد، در رام الله حضور یابند.
ابودیس تا پیش از آغاز جنگهای اعراب با رژیم صهیونیستی در میانه قرن بیستم، یک روستای کوچک با درختان زیتون بود که از شرق به دره شرقی اردن و از جنوب غربی به شهر قدیمی اورشلیم (قدس) مشرف است. به دلیل نبود آمار دقیق، تخمین زده میشود این شهر یا به بیان بهتر شهرک فسلطینی نشین ۱۲ هزار و ششصد نفر جمعیت داشته باشد.
ابودیس تا سال ۱۹۸۴ که دانشگاه القدس افتتاح شد و دانشجویان از قدس شریف و دیگر شهرها به آن رفت و آمد میکردند، مورد توجه نبود. پس از این بود که بود که ابودیس اهمیت سیاسی پیدا کرد و در روند توافقاتی که منجر به امضا قرارداد اسلو در دهه ۹۰ و سپس اجرای سیاست دیوارکشی در سال ۲۰۰۲ شد، به طور کلی چهره این شهر تغییر کرد. در حال حاضر و با ساخت دیوار میان بیت المقدس و ابودیس، این شهر محصور شده است و فلسطینیها تنها با داشتن کارت آبی امکان دیدار با خانواده و دوستانشان در قدس شرقی را دارند.
براساس توافق موقت اسلو ۲ در سال ۱۹۹۵ سرزمینهای کرانه باختری به سه قسمت تقسیم شد: سرزمینهای گروه A؛ که تحت کنترل امنیتی و سیاسی کامل فلسطین است. سرزمینهای گروه B. تحت کنترل مشترک تشکیلات فلسطین و اسرئیل و سرزمینهای گروه C. هم در اداره کامل سیاسی و امنیتی اسرائیل قرار دارد. حدود ۳.۵ کیلومتر یا ۱۴.۸ درصد از شهر ابودیس در گروه B. است.
طبق اطلاعاتی که تاکنون از پروژه معامله قرن منتشر شده، فلسطین شامل سرزمینهای گروه A، B؛ و بخشی از گروه C. خواهد بود که اجازه داشتن هیچگونه تجهیزات نظامی سنگین ندارد و رژیم صهیونیستی مسئول تامین امنیت این منطقه خواهد بود.
فاز بعدی اجرای معامله قرن چیست؟
سید هادی افقهی کارشناس مسائل جهان اسلام در این خصوص به خبرنگار میزان گفت: «پیش بینی گام بعدی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای پیشبردن این طرح سخت است و اظهارات کوشنر میتواند اقدامی در جهت سنجش واکنش جمهوری اسلامی ایران، اروپا و سازمان ملل نیز باشد. تا پیش از این طرحهای مربوط به فلسطین در قالب کنفرانس مادرید، اسلو و با نظارت مستقیم سازمان ملل مطرح میشد، اما جایگاه حقوقی و قانونی پروژه مذکور مشخص نیست. انتقال سفارت به قدس و تعیین آن به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی برخلاف ۷۰ قطعنامه مجمع عمومی و شورای امنیت صورت گرفت.»
وی تصریح کرد: «با این حال به نظر میرسد کوچ دادن فلسطینیهای ساکن غزه به خارج از سرزمینهای اشغالی با ترغیب و نه با ابزار زور و جنگ یکی از برنامههای احتمالی باشد. براین اساس دو ساخت شهرک صنعتی یکی در صحرای سینا و دیگری در عربستان در دستور کار است تا با وعده حقوق و شغل جوانان فلسطینی را از سرزمین شان بیرون کنند. گام دیگر جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطینی است.»
افقهی افزود: «برای تحقق این مساله با پادشاهی اردن و تشکیلات خودگردان رایزنیهایی شده است. مجریان معامله قرن با فشار بر محمود عباس او را در دو راهی پذیرش فروش قدس و از دست دادن پستش قرار داده اند. احتمال کنار زدن عباس به دلیل مخالفت با قبول ابودیس به عنوان پایتخت، میتواند جامعه فلسطین را که در حال حاضر دو تکه است، چهل تکه کند. از سویی، از اردن نیز خواسته شده به فلسطینیهای ساکن این کشور شناسنامه اردنی داده شود تا از قالب مهاجر خارج و به عنوان شهروند اردنی در آنجا زندگی کنند.»
افقهی همچنین فشار آمریکا برای قطع کمکهای اروپا و سازمان ملل به مردم فلسطین را از دیگر احتمالات پیشرو برای گام جدید اجرای معامله قرن دانست.
علاوه بر این مسائل میتوان به بحث افزایش شمار کشورهایی که تصمیم خواهند گرفت تا مقر سفارت خود را از تلآویو به قدس شریف منتقل کنند، اشاره کرد. نقش ارائه کمکهای مالی و حمایت سیاسی در این مقوله برای برخی کشورهای درگیر مشکلات داخلی و دولتهای دیکتاتور مادام العمر از اهمیت زیادی برخوردار است. پیگیری عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عرب و آغاز روند ازسرگیری روابط رسمی با این رژیم نیز از دیگر موارد قابل پشی بینی است.
پیش از این نتانیاهو در سفری رسمی به عمان رفت؛ همچنین وزرای فرهنگ و ورزش کابینه نتانیاهو از ابوظبی و دوحه دیدار کردند. این اقدامات در جهت توسعه مناسبات رسمی تلآویو با پایتختهای کشورهای عربی قابل تحلیل و ارزیابی است که میتواند بیشتر شود.
موانع پیشرو اجرای معامله قرن
پروژه مذکور که ماحصل اتاق فکر دولت ترامپ، لابیهای صهیونیستی و آیپاک است، هیچ تطابقی با ساختار تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و جمعیتی منطقه غرب آسیا ندارد. ضمن آنکه از وجه و اعتبار بینالمللی و قانونی نیز برخودار نیست.
در این شرایط مهمترین عامل جلوگیری از تحقق آن، مردم داخل فلسطین هستند که در ۶۰ هفته گذشته به طور مستمر با برگزاری «تظاهرات بازگشت» بر حق خود برای بازگشت آوراگان فسلطینی به سرزمینشان تاکید دارند. این در حالی است که یکی از مفاد اصلی معامله قرن، پایان دادن به مساله برگشت آوارگان است. براین اساس مقابله با مردمی که حاضر هستند هر هفته برای رسیدن به آرمان خود شهید و مجروح دهند، کاری بسیار دشوار و حتی نشدنی است.
عامل دیگر تداوم قدرت محور مقاومت است. در این متغیر، نقش جمهوری اسلامی ایران پررنگ است و از این رو آمریکا درنظر دارد با تحمیل فشارهای اقتصادی مانع ارائه کمکهای مختلف ایران به مردم نوار غزه و به طور کلی محور مقاومت شود. دولت سوریه و حزب الله لبنان نیز از دیگر ارکان این محور هستند که شکست سیاست واشنگتن و تلآویو برای حذف آنها از صحنه میدانی سیاست در هشت سال گذشته، به وضوح قابل مشاهده است.
عامل سوم هم به ظرفیت جامعه جهانی به ویژه مجمع عمومی سازمان ملل برمیگردد. جایی که تمام کشورها با هر توان سیاسی، اقتصادی و نظامی فقط از یک حق رای برخودار هستند و میتوانند همچون گذشته با تصویب قطعنامههایی نسبت به سلب حاکمیت مردم فلسطین بر سرزمینشان واکنش نشان دهند.