بزرگترین سهل انگاری در تاریخ 70 ساله برنامه ریزی ایران از نگاه فرشاد مومنی
خبرگزاری میزان: مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با دعوت از فرشاد مومنی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی شرایط فاز برنامه را بررسی کرد.
خبرگزاری میزان -
وی تصریح کرد: مولفه دوم را کوتاه نگری باید دانست. تصمیماتی که در ایران معنی پیدا می کند. عموما ملاحظات کوتاه مدت را به ملاحظات بلندمدت ترجیح می دهد. مولفه دیگری که در سطح نظری مورد غفلت قرار گرفته و به آن هم نیازمندیم، ظرفیت جذب اقتصاد است که جملگی موارد فوق به اشتغال مولد ضربه زده است، این در حالی است که انباشت دانش ضمنی و انباشت ظرفیت های سازمانی فقط از طریق کانال اشتغال مولد می تواند خصلت پایدار پیدا کند.
وی تصریح کرد: با این مقدمات این سوال مطرح می شود که فاز صفر توسعه که بتوان در آن از برنامه ریزی برای توسعه صحبت کرد چیست؟ چنین به نظر می رسد که شرایط اولیه را در ضرورت وجود دولت توسعه گرا باید جست. دولتی که به ایجاد سطح حداقلی از سواد، سطح حداقلی از تامین اجتماعی در بین آحاد جامعه و استنباط واحد دولت و کارگزارانش از مسائل اساسی موجود و شرایط ایده آل مورد نظر به امر توسعه مبادرت می ورزد که در ایران دو شرط اول یعنی حداقل سواد و تامین اجتماعی را تا حدودی واجدیم ولی درباره شرط سوم با چالش های جدی روبرو شده ایم بخشی از علت این امر را در رانتی بودن اقتصاد می توان جست.
به گزارش ، مومنی گفت: بر اساس شناختی که ما از مسائل ایران داریم، در کنار مولفه های عمومی پیش گفته آن چه به طور خاص به عنوان فاز صفر برنامه ریزی توسعه در ایران اولویت دارد، در فهم انواع آسیب پذیری هایی است که ایران در مواجهه با انواع شوک هایی که به اقتصاد و جامعه وارد می شود باید داشته باشد.
وی تصریح کرد: مولفه دوم را کوتاه نگری باید دانست. تصمیماتی که در ایران معنی پیدا می کند. عموما ملاحظات کوتاه مدت را به ملاحظات بلندمدت ترجیح می دهد. مولفه دیگری که در سطح نظری مورد غفلت قرار گرفته و به آن هم نیازمندیم، ظرفیت جذب اقتصاد است که جملگی موارد فوق به اشتغال مولد ضربه زده است، این در حالی است که انباشت دانش ضمنی و انباشت ظرفیت های سازمانی فقط از طریق کانال اشتغال مولد می تواند خصلت پایدار پیدا کند.
این کارشناس اقتصادی با بیان این مطلب که ژرف کاوی در باب مفاهیم اساسی و مسائل بنیادی ملی، مسئله ای مغفول در نظام حل مشکلات ما به حساب می آید، افزود: مسئله ای که در نظام برنامه ریزی برای توسعه و اساسا خود مسئله توسعه نمود داشته است. نبود تلقی واحد از توسعه و برنامهریزی توسعه نیز جزء همین دست مسائل است.
بزرگترین سهل انگاری
وی افزود: ضرورت مسئله مذکور به این مهم بازگشت دارد که بر حسب هر تغییری که در نگرش ما به توسعه پدید می آید هم رویکرد ما نسبت به برنامه ریزی توسعه و هم اولویت های ما و هم ابزارهایی که نیاز داریم تغییر می کند ولی رویکرد ما نسبت به برنامه ریزی توسعه همچنان مبهم است و تصور مسلط از اولویت ها و ابزارهایی که به آنها نیاز داریم تغییر نکرده است! در این بین به جرات می توان ادعا کرد که یکی از بزرگ ترین سهل انگاری های ایرانیان در طول تقریبا 70 سال تاریخ برنامه ریزی توسعه در ایران در زمینه به دست آوردن یک فهم روشمند از مفهوم توسعه است.
وی تصریح کرد: با این مقدمات این سوال مطرح می شود که فاز صفر توسعه که بتوان در آن از برنامه ریزی برای توسعه صحبت کرد چیست؟ چنین به نظر می رسد که شرایط اولیه را در ضرورت وجود دولت توسعه گرا باید جست. دولتی که به ایجاد سطح حداقلی از سواد، سطح حداقلی از تامین اجتماعی در بین آحاد جامعه و استنباط واحد دولت و کارگزارانش از مسائل اساسی موجود و شرایط ایده آل مورد نظر به امر توسعه مبادرت می ورزد که در ایران دو شرط اول یعنی حداقل سواد و تامین اجتماعی را تا حدودی واجدیم ولی درباره شرط سوم با چالش های جدی روبرو شده ایم بخشی از علت این امر را در رانتی بودن اقتصاد می توان جست.
مومنی ادامه داد: از طرف دیگر ویلیامسون نقطه عزیمت را اصلاح هنجارها و ویژگی های سازه های ذهنی مسلط در جامعه قرار می دهد حال آنکه در حال حاضر درک مشخصی از سازه های ذهنی ایرانیان درباره مسائل مختلف نیز وجود ندارد.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: اما به نظر می رسد که شروط آستانه ای مطرح شده توسط نورث – والیس و وینگست به عنوان پیش شرط های سه گانه عبور از فاز صفر برنامه ریزی برای ایران حیاتی تر و سرنوشت سازتر است. ضمن آنکه در کنار این شروط عمومی، شروط خاص ایران نیز باید لحاظ شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *