چگونه باورپذیرتر به شخصیتهای انقلابی بپردازیم؟/ «ایستگاه آسمان» روایتی از تاریخ شفاهی یک فرمانده انقلاب
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، محمدمهدی بهداروند نویسنده و پژوهشگر انقلابی است که حدود ۴۰۰ جلد کتاب در حوزه جنگ نوشته است، یکی از آثار درخشان وی درباره سید رحیم صفوی یکی از شخصیت ها انقلابی دوران ۸ سال دفاع مقدس با عنوان «ایستگاه آسمان» است. وی در گفتگویی با خبرنگار گروه فرهنگی به کتاب «ایستگاه آسمان» اشاره کرده است که در ادامه خواهید خواند:
چطور با سردار رحیم صفوی آشنا شدید؟
وی فرمانده من بود و قائم مقام سپاه، فرمانده نیروی زمینی، فرمانده عملیات و سندی متقن برای کسانی است که میخواهند از حوادث ۸ سال دفاع مقدس، اطلاع پیدا کنند.
در این کتاب چطور فرمانده عملیاتهای جنگ را معرفی کردهاید؟
«ایستگاه آسمان» کتابی در معرفی رحیم صفوی نیست و من وی را معرفی نکردهام بلکه به این فرد همانطور که بوده، پرداختهام.
من سعی نکردهام چیزی از این فرد بسازم که نبوده بلکه وی شخصیت زندگی خود را از زمان تولد تا رفت و آمدی که با امام خمینی (ره) داشته و مبارزههایی که انجام داده، تعریف کرده و من در این کتاب آنها را آوردهام.
«ایستگاه آسمان» به حوادثی که در تاریخ شفاهی سیدرحیم صفوی روی داده اختصاص دارد.
برای نگارش این کتاب مصاحبه کردید؟
بله، بخشی از مطالبی که در کتاب آمده حاصل گفتوگوها و برخی دیگر از اطلاعاتی است که از قبل داشتم. در «ایستگاه آسمان» اتفاقات از زبان رحیم صفوی مطرح شده است.
نگارش کتاب چقدر زمان برد؟
فکر میکنم حدود یک سال نوشتن «ایستگاه آسمان» طول کشید.
مهمترین ویژگی رحیم صفوی چیست؟
وی اصلا اهل نشستن نیست و دائم در حال حرکت است. وی چه در دوره دانشجویی، چه در دوره انقلاب اسلامی، چه در دوره پیش از جنگ و چه در دوره جنگ آدمی بوده که ساکت نمینشسته و مدام در تلاطم، حرکت و رفتارهای انقلابی بوده است.
عنوان «ایستگاه آسمان» چطور انتخاب شد؟
جنگ به تعبیری نزدیک کردن زمین به آسمان بود و از این لحاظ جنگ را به عنوان ایستگاهی تصور کردم که تمام حوادث آسمانی در آن روی میدهد یعنی دنیا در آن نیست و هرچه هست معنویت و گفتمان جهاد و شهادت است.
بار اول نشر فردا کتاب را چاپ کرد و بار دوم نشر شهید کاظمی کتاب را منتشر کرد که با این تعویض انتشارات صرفا یک مقدمه به کتاب اضافه شد و تغییر دیگری را شاهد نبودیم.
نوشتن درباره اسطورههای این سرزمین برای کسانی که جنگ را ندیدهاند چه ضوابطی دارد؟
یک آفت در تاریخ شفاهی وجود دارد و آن این است که خیلی غلو میکنیم، تحریف و بزرگنمایی میکنیم. ما باید شخصیت و سوژه را همانطور که بوده، توصیف و تبیین کنیم، نه کمتر و نه بیشتر.
عدالت باید در نگارش رعایت شود. وقتی جوان امروز میبیند شخصیتی که یک نویسنده آن را توصیف میکند زمینی و دستیافتنی است طبیعتا با خود فکر میکند میتواند این فرد را الگوی خود قرار دهد، اما اگر فرماندهان و شهدا را آسمانی تعریف کنیم که دست بشر به آنها نمیرسد صحیح نیست. باید در آثارمان بگوییم که این افراد هم مثل ما بودند، خلاف، خطا، خوبیها و به طور کلی به عنوان یک انسان خصوصیات خود را داشتهاند. در چنین شرایطی جوان امروز هم میگوید پس من میتوانم باکری، همت، زینالدین باشم و این جوانان اینگونه است که به سوریه و لبنان میروند و غوغا میکند چراکه این حس نتیجه اعتمادی است که در چنین کتابهایی به جوانان داده میشود.
برشی از کتاب:
سید یحیی رحیم صفوی قبل از پیروزی انقلاب به دیدار امام خمینی(ره) در فرانسه میرود و سپس از طریق آلمان، لبنان، سوریه و ترکیه به کشور برمیگردد.
در روزهای استقبال از امام فعالیت بسزایی به همراه محمد بروجردی داشت و چون پروانه، گرد شمع وجود امام میگشت. او در اصفهان سپاه پاسداران را تشکیل داد و پس از مدتی برای سرکوب توطئه ضدانقلاب در کردستان راهی غرب شد.
با شروع تهاجم سراسری عراق، عزم جنوب نمود و اولین ایستگاه حضورش در دارخوین ساکن شد. پس از چندماه با تشکیل ستاد عملیات جنوب در باشگاه گلف به مدیریت جبههها پرداخت.