رسوایی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس/شر تروریست دامن خودشان را گرفت

12:16 - 25 فروردين 1398
کد خبر: ۵۰۹۷۶۷
«رامی الشاعر» در مقاله ماه فوریه خود تحت عنوان «جنگ میان دو جهان» در شماره ۴ روزنامه «زافترا» به حوادث و رویداد‌های سیاسی و نظامی اخیر در خاورمیانه و نقش سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های عضو پیمان ناتو در چارچوب این بازی پلید و خطرناک پرداخت.

رسوایی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس در حمله ۲۹ سال پیش عراقبه گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خبرگزاری مهر، سفیر فلسطین در شوروی سابق با انتشار مقاله‌ای در شماره ۴ روزنامه «زافترا» به نقش سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی غربی در منطقه و ممانعت از تحقق صلح و ثبات در خاورمیانه پرداخت.


«رامی الشاعر» سفیر فلسطین در شوروی سابق و پژوهشگر امور بین الملل در در مقاله ماه فوریه خود تحت عنوان «جنگ میان دو جهان» در شماره ۴ روزنامه «زافترا» به حوادث و رویداد‌های سیاسی و نظامی اخیر در خاورمیانه و اقدامات واشنگتن و هم پیمانانش در جلوگیری از تلاش‌های جامعه جهانی برای برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه و شمال آفریقا و هم چنین نقش سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های عضو پیمان ناتو در چارچوب این بازی پلید و خطرناک پرداخت.

 

وی در سخنان خود در خصوص این مقاله تاکید کرد: در پی انتشار این مقاله، برخی دوستانم و دیگر افراد با من تماس گرفته و با شگفتی فراوان می‌پرسیدند: آیا معقول است سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های غربی بتوانند تا به این اندازه در مسیر حوادث و رویداد‌های این مناطق و سرنوشت ملت‌های آن، تأثیر بگذارند؟ آیا شما در باره نقش این سرویس‌ها، مبالغه نمی‌کنید؟ حقیقتاً من هیچ اشکالی در این پرسش نمی‌بی نم. چرا که آن‌ها سوالات کاملاً به حق و به جایی هستند.

رامی الشاعر در ادامه تصریح کرد: در روزگار ما شمار بسیار اندکی از مردم، به اندازه کافی درباره سطح و حجم عملیاتی که سرویس‌های اطلاعاتی غربی به انجام می‌رسانند می‌دانند. چرا که این سرویس‌ها با پنهان کاری شدید و محرمانگی بسیار بالایی عملیات مورد نظر خود را در گوشه و کنار جهان به انجام می‌رسانند. من به همین سبب، تصمیم گرفتم این مقاله را منتشر کنم و در آن تلاش کردم بخشی از آنچه را که در پشت پرده این سازمان‌ها می‌گذرد برملا سازم و برخی جریان‌ها را روشن سازم. من اصل شیوه‌ها، شگرد‌ها و ابزار‌های مورد استفاده مأموران آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و نیز همکاران‌شان در سرویس اطلاعاتی انگلیس را هدف بررسی خودم قرار داده ام. مایلم همینجا مستقیماً متذکر شوم که این سرویس‌های اطلاعاتی، تجربه کار و فعالیت فراوانی در کشور‌های گوناگون جهان دارند.

وی تاکید کرد: از این رو نه تنها می‌توانند بر سیاست خارجی این کشور‌ها تأثیر بگذارند بلکه از راه فشار آوردن بر سیاستمداران و دادن رشوه به آنها، بر سیاست داخلی کشور‌های هدف تأثیر مورد دلخواه خود را برجای گذارند. دامنه نفوذ سازمان‌های اطلاعاتی غربی، گاهی به قوه مجریه و گاهی دیگر به نهاد‌های درون قوه مقننه می‌رسد. در بسیاری از حالات، سیاست‌های برخی از کشور‌ها را برای دهه‌های متوالی، ترسیم و تعیین می‌نمایند. آن‌ها در فعالیت‌ها و اقدامات خود تنها از اصل منافع ویژه خود، و درست‌تر آن است که بگوییم منافع سران حاکم در کشورهایشان، پیروی می‌نمایند. طبیعی است که این اقدامات در تضاد با منافع ملت‌های دیگر باشد. و، اما درباره شیوه‌ها و شگرد‌های کاری که این سازمان‌ها دست به آن‌ها می‌زنند هرچه بگویم کم است. پیامد‌های فاجعه بار آن‌ها از دیرباز شناخته شده است.

الشاعر در ادامه تاکید کرد: در این جا مایلم از یک مثال محدود کمک بگیرم تا نقشه‌های پلید غرب را در برابر عراق و دیگر کشور‌های خلیج فارس روشن کرده باشم که حدود سی سال پیش به اجرا گذاشته شده است. با تغییر سمت گیری‌های اقتصادی روسیه و فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی و انحلال پیمان ورشو و توقف هرچند موقتی مسابقه تسلیحاتی میان دو ابرقدرت شرق و غرب، فرصتی در اختیار روسیه قرار گرفت تا به سوی افق‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌تر و بازتری حرکت نماید و برای ساختن روابطش با کشور‌هایی گام بردارد که جهان غرب از سال‌ها پیش همواره آن‌ها را از صدور ایدئولوژی کمونیستی به آن کشور‌ها ترسانده بود. این اقدام جهان غرب، از گسترش روابط میان مسکو و کشور‌های عربی خلیج فارس جلوگیری کرد. کافی است به یاد آوریم که مسکو تا سال ۱۹۸۳، بجز کویت با هیچیک از کشور‌های عربی خلیج فارس روابط دیپلماتیک نداشت.

وی تصریح کرد: به هر روی با گذشت زمان این کشور‌ها سفارتخانه هایشان را در مسکو بازکردند؛ اقدامی که نگرانی واشنگتن و لندن را، به ویژه با رشد و گسترش روابط میان روسیه و بیشتر کشور‌های شرق، برانگیخت؛ رویدادی که پیمان ناتو به هیچ وجه انتظارش را نداشت. این تحولات ناتو را واداشت راهبردی نوین و شیوه‌های تازه‌ای را برای حفظ نفوذش در خلیج فارس پایه گذاری نماید. این راهبرد در درجه نخست بر تلاش و فعالیت برای حفظ تسلط بر ثروت‌های نفتی کشور‌های عربی خلیج فارس، همراه با برپایی پایگاه‌های نظامی بیشتر در نزدیکی مرز‌های روسیه خلاصه می‌شود.

این مسئول سابق فلسطین تاکید کرد: به طور طبیعی امید‌های ناتو معطوف به برپایی و ایجاد پایگاه‌های نظامی در خاک اروپای شرقی بود. اما بزرگی اندازه و حجم روسیه، ناتو را وادار کرد تلاش نماید این پایگاه‌ها را علاوه بر اروپای شرقی، در مناطق آسیایی نیز گسترش دهد. جهان غرب گزینه‌ای جز یافتن بهانه‌ای برای اجرای نقشه‌ها و خواسته‌هایش در راستای تقویت حضورش در کشور‌های عربی منطقه خلیج فارس در پیش رو نداشت. غرب گمشده اش را در ساخته و پرداخته کردن بهانه مورد نیازش با ترویج این افسانه یافت که فاجعه قریب الوقوعی ملت‌های منطقه و به ویژه کشور‌های عربی صادرکننده نفت را تهدید می‌نماید وعملا سیاست مداران، دپیلمات‌ها و نظامیان غربی بر روی طراحی نقشه پلید و نیرنگ آلودی با همکاری و برنامه ریزی سرویس‌های اطلاعاتی برای شعله ورسازی جنگ در منطقه، متمرکز شدند.

وی افزود: آن‌ها تصمیم گرفتند این هدف را با به دام انداختن «صدام حسین» دیکتاتور سابق عراق و تشویق وی برای تجاوز به کویت محقق سازند. آن‌ها یک شخص نزدیک به صدام حسین یافتند که مأمور و جاسوس یکی از سرویس‌های اطلاعاتی غربی بود. این مأمور با هدایت سرویس‌های غربی، پروژه فریب دیکتاتور عراق را کلید زد؛ و به وی این گونه القا کرد که کویت مشغول انجام مذاکرات محرمانه‌ای با ایران شیعی مذهب است تا با این کشور به توافقنامه دفاعی دست یابد که در چارچوب آن، ایران از کویت در برابر هرگونه تحریکات نظامی عراق محافظت نماید.

الشاعر تصریح کرد: طبعاً این دروغ بزرگی بود. کویت کمک‌های متنوع و فراوانی به عراق در طول جنگ این کشور با ایران ارائه کرده بود. این اقدام کویت، خشم و ناخشنودی ایران را برانگیخته بود. با این همه صدام حسین این کمک‌ها را نادیده گرفت و بهانه‌های قدیمی را از جعبه خود بیرون آورد. ادعای آن که کویت بخشی از عراق بوده است. او تصمیم به الحاق کویت به عراق و الغای رسمیت استقلال کویت گرفت. غربی‌ها برای آن که صدام را هرچه بیشتر به عملی ساختن خواسته‌هایش و تجاوز بر ضد کویت وادار نمایند به وی وانمود کردند که ایران و کویت برضد وی توطئه گری می‌کنند و به صورت مخفیانه همکاری می‌نمایند تا وی را ترور و نظامش را سرنگون سازند. از آن پس شرایط مناسبی برای این مأمور جاسوس بلندپایه و نزدیک به صدام حسین فراهم گردید؛ و به عللی که نمی‌خواهم در اینجا از آن‌ها یاد کنم، این مأمور، ملاقاتی میان صدام حسین و خانم «ابریل گلاسپی» کاردار وقت ایالات متحده آمریکا در عراق، فراهم ساخت. کاردار آمریکا، از وزارت امورخارجه آمریکا دستوری دریافت کرده بود مبنی بر آن که به صدام حسین اعلام نماید ایالات متحده آمریکا با الحاق کویت به عراق مخالفتی نخواهد کرد؛ و دیگر آن که واشنگتن از عراق حمایت می‌نماید و به این کشور به عنوان خط مقدمی علیه نقشه‌های توسعه طلبانه ایران شیعی در منطقه خاورمیانه! حساب می‌کند.

وی هم چنین تاکید کرد: در سایه این شرایط، پیمان ناتو بازی دوگانه‌ای را شروع کرد که در خیانت و پلیدی همانندی ندارد و قابل گذشت و بخشایش نیست و بلکه بر کشور‌های عربی لازم است ابعاد آن را مورد بررسی مجدد قرار دهند تا همیشه آن را در نظر خود داشته باشند. واشنگتن با فعالیت برای دورساختن هرگونه شک و شبهه درخصوص توطئه و هم‌دستی پنهانی آمریکا با صدام حسین، دست به کار فریب و نیرنگ شد. از این رو دو روز پیش از یورش عراق به کویت، «جمیز بیکر» وزیر امورخارجه اش را مأمور کرد با همتایش «ادوارد شواردنادزه» وزیر امورخارجه وقت اتحاد شوروی تماس تلفنی بگیرد و به وی اعلام نماید که عراق نیرو‌های نظامی اش را در مرز‌های مشترکش با کویت بسیج کرده است و این امر کاملاً تأیید می‌کند قصد عراق، اشغال کویت است. همان گونه که همه میدانیم تجاوز عراق به کویت صورت گرفت؛ و به هیچ وجه امکان جلوگیری از آن وجود نداشت. ظرف ساعات کمی، کویت اشغال گردید. به محض آن که این امر واقع گردید دیپلمات‌های آمریکایی و مدیران سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و همچنین مأموران آنان در کشور‌های خلیج فارس و شمال آفریقا شروع کردند سیاست مداران عرب را با شدت و اشتیاق فراوان وادار سازند از ایالات متحده آمریکا و ناتو درخواست کنند با سرعت هرچه تمام‌تر برای محافظت از دیگر کشور‌های خلیج فارس، که در معرض خطر و تهدید قرار دارند، و نیز کمک و مساعدت برای آزادسازی کویت دخالت نمایند.

الشاعر افزود: این عملیات در دایره گسترده‌ای انجام گرفت و ملاقات‌های پرشماری را میان دیپلمات‌ها و نظامیان، و تلاش‌های فراوانی را در جلسات پشت در‌های بسته و میان شمار زیادی از مشاوران و نمایندگان سازمان‌های اجتماعی آمریکایی و انگلیسی و هیئت‌های رایزنی، که به فراوانی در خدمت کاخ‌های پادشاهان وامراء قرار داده شده اند، و همچنین وزارتخانه‌ها و نهاد‌های کشور‌های خلیج فارس دربرگرفت. رسانه‌های همه کشور‌های عضو پیمان ناتو به سرعت درخواست کمک از آمریکا و هم پیمانانش را مطرح و تکرار کردند. ایالات متحده آمریکا به درخواست کمک، پاسخ مثبت داد؛ و برای شکست نظام عراق، نظام دست پرورده خودش که آن را با تجهیزات گوناگون نظامی و سامانه‌های ارتباطاتی مجهز ساخته و برای اشغال کویت تشویق کرده بود دست به کار شد. پنتاگون پل هوایی به خاورمیانه برقرار کرد. با این پل هوایی، نیرو‌های نظامی اش را منتقل ساخت تا بزرگ‌ترین عملیات نظامی راهبردی را پس از جنگ ویتنام اجرا نماید. کویت آزاد شد. ملت کویت دوباره از زندگی صلح آمیز، که به راستی استحقاق آن را دارد، بهره‌مند گردید.

وی هم چنین تصریح کرد: نباید از این حقیقت غافل شویم که آنچه رخ داد اقدام تحریک آمیز طراحی شده و بزرگ‌ترین در نوع خود در منطقه خلیج فارس بود؛ و هدف از آن در درجه نخست، گسترش پایگاه‌های نظامی در این منطقه به منظور تسهیل مأموریت‌های پیمان ناتو و استقرار نیرو‌های آن به ویژه نیروی نظامی دریایی در این منطقه به صورت خاص، و کل منطقه جنوب آسیا به صورت عام است. شگفتی آور آن که حضور این پایگاه‌های نظامی متعدد در کشور‌های عربی خلیج فارس به صورت اعلام نشده و خارج از چارچوب توافقات است. درخور اشاره آن که کشور‌های عضو پیمان ناتو و در درجه نخست ایالات متحده آمریکا و انگلیس، افزون بر اهدافی که پیشتر درباره آن‌ها سخن گفته شد، در پی انجام مأموریت دیگری هستند و آن چاپیدن پول کشور‌های عربی خلیج فارس است. چیز باورنکردنی آن که کشور‌های عربی و در رأس آن‌ها کشور‌های عربی خلیج فارس، ظرف پنج سال اخیر، حجمی از اسلحه و مهمات نظامی خریداری کرده اند که برابر ۱۸ درصد کل تولیدات جنگ افزار نظامی برای صادرات در جهان است. ارزش این خرید تسلیحاتی، صد‌ها میلیارد دلار برآورد می‌گردد. گفتنی است پنتاگون با تجهیز کشور‌های عربی منطقه خلیج فارس به این حجم سنگین از جنگ افزار، به ارتش‌های این کشور‌ها به عنوان نیرو‌های رزمی ذخیره خود می‌نگرد، که به هنگام ضرورت و درگرفتن منازعات گسترده می‌تواند از این نیرو‌ها بهره برداری نماید. این نگاه به طور حتم امنیت کشور‌های عربی خلیج فارس را تهدید می‌نماید چرا که به صورت خودکار این کشور‌ها را به عنوان اهدافی برای پاسخ به حملات آمریکا مطرح می‌سازد.

الشاعر در ادامه تاکید کرد: بنگاه «وظیفه و کاربرد» (Task and Purpose) خبری را روز یکشنبه مورخ ۲۶/‏۱۲/‏۱۳۹۷‬ برابر با ۱۷/۳/۲۰۱۹ منتشر کرد که خطرناک بودن اوضاع را تأیید و تقویت می‌نماید. این خبر گویای آن است که پنتاگون بودجه اضافی برای ساخت ۱۰۱۹۳ موشک زمین-زمین درخواست کرده است. هدف استقرار و نشانه گیری این موشک‌ها، روسیه و چین خواهد بود. برنامه ریزی برای قراردادن بخشی از این موشک‌ها در کشور‌های عربی خلیج فارس در جریان است. واضح است که کشور‌های عربی خلیج فارس زمانی که به کشور‌های عضو پیمان ناتو اجازه می‌دهند پایگاه‌های آن را در خلیج فارس گسترش دهند و برنامه‌های ناتو را با سخاوت‌مندی مفرطی تأمین مالی می‌نمایند چنان که میلیارد‌ها دلار برای خرید جنگ افزار و راه اندازی پایگاه‌های ناتو و تأمین نیازمندی‌هایش هزینه می‌کنند به صورت خودکار برضد منافع روسیه می‌ایستند و امنیت روسیه را تهدید می‌کنند.

وی هم چنین تصریح کرد: این امر در شرایط کنونی که روابط میان ایالات متحده آمریکا و روسیه به وخامت گراییده، به ویژه پس از خروج ایالات متحده آمریکا از پیمان محدودسازی موشک‌های کوتاه برد و میان برد، و نیز خروجش از توافقنامه برنامه هسته‌ای ایران، قابل لمس و دارای اهمیت می‌شود. نکته قابل توجه آنکه برخی سیاستمداران کشور‌های عربی خلیج فارس اهمیت این اقدام خود را به بوته فراموشی می‌سپارند و کشور‌های شأن را به برگ معامله در بازی پلیدی که ایالات متحده آمریکا در عرصه بین المللی انجام می‌دهد تبدیل می‌نماید. کاملاً روشن است، هم چنان که اخیراً فاش گردید، پایگاه‌های ناتو در خاک کشور‌های عربی خلیج فارس به کارگاه جوجه کشی تروریست‌ها تبدیل شده اند. تروریست‌ها در این پایگاه‌ها، آماده سازی و آموزش داده می‌شوند و برای جنگ در سوریه، با همان جنگ افزار و تجهیزاتی که سرویس‌های اطلاعاتی در اختیارشان قرار داده اند، فرستاده می‌شوند. این سرویس‌ها به تروریست‌ها کمک کردند تا دست به عملیات جنگی بر ضد ارتش سوریه بزنند. به آن‌ها این امکان را دادند تا بر نیمی از خاک سوریه تسلط یابند. همین امر، بر عمق بحران سوریه و شدت آن افزود. پیامد همه این اقدامات و ویرانی‌هایی که زیرساختها، خانه‌ها و مشاغل مردم سوریه را فراگرفت آن شد که بیش از ۸ میلیون شهروند سوری، خودشان را در اردوگاه‌های پناهندگان یافتند. اگر ورود متحدان سوریه به این قضیه و پاسخ مثبت دادن آن‌ها به درخواست رسمی حاکمیت قانونی دمشق نبود، این جنگجویان تروریست، که شمارشان از ۱۰۰ هزار جنگجوی پیوسته به گروهک‌های تروریستی گوناگون و از جمله جبهه النصره فراتر بود، تاکنون توانسته بودند به همه مناطق خاورمیانه از جمله کشور‌های عربی خلیج فارس نفوذ نمایند. خوشبختانه امروز همه جهان خطر تروریسم را شناخته است و حتی کشور‌هایی که در گذشته از تروریسم، پشتیبانی مالی می‌نمودند هم اکنون دریافته اند که این شر، دامن خودشان را هم فراگرفته است و از پشتیبانی تروریست‌ها و فرستادن اسلحه و پول برای آن‌ها دست برداشته اند و همچنین تصمیم به منزوی ساختن تروریست‌ها و پاک سازی آن‌ها در خاک خودشان گرفته اند.

الشاعر تاکید کرد: سوالی که به طور ناخواسته پیش می‌آید آن است که آیا باید جان هزاران انسان گرفته می‌شد و صد‌ها شهر ویران می‌گردید تا برخی سیاستمداران منطقه، خطر تروریسم و پیامد‌های آن را دریابند؟ مایلم همچنین به رویداد دیگری اشاره نمایم که به روشنی توطئه کشور‌های غربی را بر ضد کشور‌های عربی و در درجه نخست سوریه، نمایان می‌سازد. همچنان که مشهور است برخی کشور‌های عربی برابر اظهارات وزرای امور خارجه شأن، همچنان با اتخاذ تصمیم برای بازگشت سوریه به اتحادیه کشور‌های عربی مخالفت می‌ورزند. عضویت سوریه در این اتحادیه، از ۸ سال پیش به حالت تعلیق درآمده است. در همین حال، تحریم‌ها و محاصره بر ضد سوریه این کشور را دچار بزرگترین فاجعه انسانی پس از جنگ جهانی دوم ساخت. کودکان سوری از گرسنگی و زنان و پیران از سرما می‌میرند. نیمی از زیرساخت‌های سوریه نابود شده است. افزون بر آن بیشتر خانه‌های مردم از بین رفته است. این واقعیت به آن معناست که به لحاظ ماهیتی، اتحادیه عرب در مجازات دسته جمعی ملت سوری مشارکت دارد. روشن شد غرب به شدت بر روی اتحادیه عرب فشار وارد می‌کند تا از ملت سوریه برای شکست غرب در نبردش بر سر تصاحب سوریه و ثروت‌های این کشور انتقام گرفته باشد و با اقدامات شیطانی پست خود ملت سوریه را دچار محرومیت و تراژدی نماید.

وی در ادامه تصریح کرد: مایلم در پایان به خبری اشاره نمایم که آن را هنگام نوشتن همین مقاله شنیدم؛ و مرا دچار حیرت ساخت. همه رسانه‌های جهان روز ۱۳ مارس ۲۰۱۹ اظهارات شیخ خالد بن احمد الخلیفه وزیر امور خارجه بحرین را بازگو کردند که عبدالله بن حمد العطیه وزیر سابق انرژی قطر را متهم کرد که در اثنای معالجه در لندن دچار جنون شده است! چرا که عبدالله بن حمد العطیه به یکی از روزنامه‌های قطری گفته بود: پادشاهی عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی و مصر برای اشغال قطر برنامه ریزی می‌کرده اند. بر این باورم که اظهارات وزیر سابق قطری، امری غیرقابل وقوع نیست؛ و به همین جهت اینگونه به صورت هدفمندی مورد حمله شدید قرار گرفته است. فوراً به ذهنم خطور نمود که چگونه عراق ۲۹ سال پیش اقدام به اشغال کویت کرد. امروز از نو همین مشکل میان کشور‌های عربی خلیج فارس بروز نموده است. آیا این رویداد نباید ما را به این نتیجه گیری برساند که پشت همه این تحریکات و آتش افروزی ها، یک مرکز ثابت فرماندهی بوده و هست؟

الشاعر تاکید کرد: روشن است همه امیران و پادشاهان کشور‌های عربی خلیج فارس در لندن و آمریکا درس خوانده اند، و در طول عمر خود با رشته‌های پیوند برادری و دوستی با یکدیگر ارتباط دارند. پس چه کسی در تباه کردن پیوند‌ها و روابط این‌ها منافعی دارد؟ در اینجا با قاطعیت هرچه تمام‌تر این نظریه را مطرح می‌کنم که سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و با همکاری اسرائیل و نوکرانش، پشت همه این توطئه‌ها قرار دارند؛ و هدف روشن آن‌ها آماده سازی کشور‌های عربی و منطقه برای پذیرش طرح جدید واشنگتن برای حل و فصل منازعه عربی و اسرائیلی است، همان طرحی که ترامپ آن را «معامله قرن» می‌نامد. در پایان یادآور می‌شوم برخی رسانه‌ها خبری را منتشر کردند مبنی بر آنکه دستاورد گفتگو‌های نتانیاهو با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در سفر اخیر نتانیاهو به مسکو آن شد که طرفین توافق کردند همه نیرو‌های بیگانه از سوریه خارج شوند. حقیقت آن است که این موضوع، به وسیله طرف روسی اساساً مورد بحث و گفتگو قرار نگرفته است؛ و این خبر به هیچ عنوان، صحت ندارد. حقایق شگفتی آور و حیرت افزای دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، دخالت غرب و مشخصاً واشنگتن در امور کشور‌های عربی است. کافی است اظهارات روز شنبه ۹/۳/۲۰۱۹ «جیمز جفری» نماینده ویژه آمریکا را در امور سوریه به یاد آوریم که در واشنگتن اظهار داشته است ایالات متحده آمریکا مخالف بازگشت سوریه به اتحادیه کشور‌های عربی است. در اینجا این سوال پیش می‌آید که مگر آمریکا عضو اتحادیه عرب است؟!

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *