اصولیترین شیوه نصیحت نوجوانان را بیاموزید/ دیوار فاصله را بشکنید
به گزارش گروه فضای مجازی ، والدین در سنینی که فرزندشان به نوجوانی میرسد با مسائل و مشکلاتی روبه رو میشوند که قبلا وجود نداشته است. نوجوانی سن مرموز شدن، تغییر کردن و تردید است. نوجوان هر ساعت به شکلی متفاوت رفتار میکند، رفتارهایش قابل تحمل نیست و بیشتر تمایل دارد با دوستانش باشد تا با خانواده. او مدام بحث میکند، پرخاشگر میشود، ناسزا میگوید و لج میکند. بله، این خصوصیات و ویژگیهای دوره نوجوانی است. او دیگر همان کودکی که با لبخند هرچه از او میخواستید و انجام میداد، نیست. از طرفی شما به عنوان والد نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده که عاقبت خوبی ندارد و معمولا فشار و تنش خود را برای پیدا کردن دلایل حالتهای مرموز او بیشتر میکنید. او نیز خواهان استقلال بیشتری است پس واکنش نشان میدهد و معمولا کار به بحث و مشاجره و گاه دعوا و حتی فرار نوجوان از خانه میکشد. در ادامه نکاتی در همین باره مطرح میشود.
مقصر خانوادهها هستند یا نوجوانان؟
این یکی از رایجترین سوالاتی است که والدین از مشاوران میپرسند، اما موضوع این جاست که در این میان کسی مقصر نیست. ما قصد نداریم خانواده یا نوجوان را مقصر این تنشها جلوه دهیم. بیشتر والدینی که فرزندی نوجوان دارند، خودشان در دهه چهارم یا پنجم زندگی هستند و بسیار محافظه کارانه عمل میکنند و حال آنکه نوجوان ما بی پروا قصد دارد حرکتی سریع به سوی اهداف دلخواهش داشته باشد و دسترسی به آرزوهای خود را ممکن و شدنی کند. باید در اینجا به این موضوع توجه کرد که مرحله عبور از کودکی به بزرگ سالی برای خود نوجوان نیز سخت است و نوجوان ما در حالت گیجی، تردید، نگرانی و نداشتن اعتماد به نفس قدم برمیدارد و قادر به درک تغییرات و همینطور تجزیه و تحلیل انواع مسائل و دیدگاهها نیست و نیاز به حمایت والدین در این دوران بیشتر از هر وقت دیگری احساس میشود. راه حل اصلی مسئله این جاست که نحوه صحیح رفتار والدین با فرزندان در سن بلوغ و نصیحت کردن او چگونه باید باشد؟ پرسشی که تمام خانوادهها با آن درگیر هستند.
از نوجوان نپرسید «چته»؟
به کارگیری این پرسش و لحنی که معمولاً با آن ادا میشود، هرچند رایج است، اما خیلی بیشتر از آنچه که بتوان از پاسخاش بهره برد، ناشی از فوران ناسنجیده خشم والدین است که شکیبایی خود را از دست دادهاند. بدتر از این پیامی است که چنین سوالی به همراه خود منتقل میکند، اینکه شما طوری رفتار میکنید که اساساً عیب و نقصی در فرزندتان وجود دارد، اما واقعاً مشکل نوجوان چیست؟ چگونه متوجه شویم؟ شاید فکر کنید که چه فرقی میکند، نوجوانان به هر حال هیچوقت حرف گوش نمیدهند، اما ارسال چنین پیامهای ناامیدکنندهای (مانند این سوال که چته؟) از سوی والدین که نوجوان انتظار بیشترین محبت را از سوی آنها دارد، زخم عمیقی در نوجوان سردرگم ما ایجاد میکند.
صدایتان را بالا نبرید
بیشک از کوره در رفتن میتواند سادهترین یا شاید تنها راه ممکن برای نشان دادن اعتراض به نوجوان باشد. در چنین مواقعی حرفی میزنیم که گاه از گفتنش پشیمان میشویم و در خصوص رفتار فرزندمان کلی گوییهای مخربی میکنیم. اجازه بدهید که خانه پناهگاه باشد و نوجوان از فشار دنیای بیرون برای آرام شدن و بازیابی انرژی به آن پناه بیاورد. مطمئن باشید کسی که درنهایت در معرض مشکلات زیادتری قرار خواهد گرفت شما والدین هستید.
شما مربی فرزندتان نیستید
والدین گمان میکنند که نقش مربی فرزندانشان را برعهده دارند و شما نباید برای خودتان این حق را قائل باشید که آنها را دایم با پیشنهادهایی راجع به انجام بهتر کارها بمباران کنید. یادتان باشد صدمه ناشی از تهییج آنها برای تلاش بیشتر و انجام کار بهتر میتواند به روابط شما با نوجوان آسیب طولانی مدت بزند، خانه را به محلی تبدیل کنید که نوجوانتان بتواند از فشارهای دنیای بیرون برای استراحت و بازیابی نیرویش به آن مراجعه کند نه جایگاهی که باعث شرمندگی و احساس کم ارزشی در او شود.
دیوار فاصله را بشکنید
هرچه زمان کمتری را با نوجوان خود بگذرانید، آنها بیشتر احساس غریبگی خواهند کرد و رفتارهایشان بدتر خواهد شد. اگر حس میکنید دیواری میان شما و نوجوانتان کشیده شده، زمان آن فرا رسیده که دیوار را بشکنید. فرجههای منظم برای وقت گذرانی دو نفره را با نوجوان تان مانند پیادهروی در پارک، رفتن با او به کافی شاپ و خوردن یک قهوه و ... در نظر بگیرید. فراموش نکنید در این با هم بودن هیچ انتظار متقابل یا هیچ اشارهای یا تشویق او به انجام کاری را مطرح نکنید. شما وقتی برای اولین بار این درخواست را مطرح میکنید، بی شک اشتیاق او در وقت گذاشتن با شما بسیار کم است، اما استقامت به خرج بدهید. شما برای وقت گذراندن با نوجوانتان استمرار داشته باشید.
ناظم زندگی نوجوان تان نباشید!
فراموش نکنید مهم کیفیت ارتباط است نه این که ساعتها کنار فرزندمان باشیم و با او گفتگو کنیم و به نتیجه درستی نرسیم. وقتی که نمیتوانید زبان ارتباطی مناسبی برای گفتگو انتخاب کنید، مدام به فرزندتان میگویید: «درسهایت را خواندی؟ نمیخواهی اتاقات را مرتب کنی؟ پس این کارهای تو کی تمام میشود؟ و ...» بیایید قبل از هر تذکری و قبل از هر پرسشی، احوال خودش را بپرسیم و نشان بدهیم که چقدر برای ما مهم است. نقش ناظم را برای او ایفا نکنید. در واقع گاهی با رفتار اشتباه خود فقط مانع لذت بردن فرزندمان از کاری که میکند، میشویم و عزت نفس او را زیر سوال میبریم که همین موضوع باعث مشکلات زیادی برای داشتن ارتباطی بهتر با نوجوان میشود.