۵ روز از سرلشکری تا سپهبدی

15:46 - 21 فروردين 1398
کد خبر: ۵۰۸۸۲۷
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
من تقریباً از اوّلین روز‌های پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد ...
گروه سیاسی ؛  «من تقریباً از اوّلین روز‌های پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحمیلی فعّالیت کرد؛ بعد از جنگ هم که معلوم است. این‌که شما میبینید یک ملت، بزرگش، کوچکش، زن و مردش، جوانش، پیرش، امروزیش، دیروزیش، برای ابراز احترام به پیکر این شهید، یک اجتماع عظیم را به وجود میآورند - که جزو تشییع‌های کم نظیر در دوران انقلاب بود - به‌خاطر همین اخلاص و همین صفاست. خدای متعال دل‌ها را متوجّه میکند. ما این را لازم داریم و الحمدلله امروز هم افرادِ این‌گونه داریم.» این جملات بخشی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا درباره شهید «علی صیاد شیرازی» در دیدار فرماندهان ارتش به تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۵۸ بود.
 
صیاد
۲۰ سال گذشت از آن روزی که خبر ساعت ۹ صبح شبکه یک سیما با اعلام یک خبر تکان‌دهنده، ملت انقلابی ایران را به بُهت فرو برد؛ خبر شهادت امیر سرافزار ارتش ایران و اسلام سپهبد «علی صیاد شیرازی».

در این مجال، مروری کوتاه داریم بر زندگی، مسئولیت‌ها و راه و رسم شهید صیاد شیرازی.

شهید امیر سپهبد «علی صیاد شیرازی» در تاریخ چهارم خردادماه سال ۱۳۲۳ در کوچه یخدان روستای کبودگنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد. روحیه نظامی‌گری و تظلم‌خواهی از همان دوران کودکی در شهید صیاد شیرازی وجود داشت. شاید مهمترین دلیل وجود این روحیه، شغل و خُلقیات پدر وی بود. «زیاد صیاد شیرازی» پدر شهید صیاد، درابتدا یک مامور ژاندارمری و سپس یک نیروی ارتشی بود. او در اثنای حضور خود در ارتش، به دلیل توهین به خاندان پهلوی و شخص شاه، زندانی و سپس از ارتش اخراج شد.

رتبه عالی همیشگی
«صیاد دل‌ها» در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت و پذیرفته شد و بعد از سه سال تحصیل - در مهرماه سال ۱۳۴۶ - با درجه ستوان دومی و با رسته توپخانه فارغ‌التحصیل شد. او که شاگرد اول دانشکده افسری در دوره خودش بود، پس از فراغت از تحصیل در شیراز دوره‌های رنجر و چتربازی را هم با رتبه اول طی کرد و بعد از آن نیز در اصفهان دوره رسته توپخانه را با رتبه عالی پشت سر گذاشت. سرانجام از سال ۱۳۴۸ به لشکر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی ارتش آغاز کرد. افسر دیده‌بان توپخانه و معاون آتشبار لشکر زره تبریز، فرمانده آتشبار گردان ۳۱۷ توپخانه لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه و تدرس دانشکده توپخانه اصفهان، از جمله مسئولیت‌های شهید صیاد شیرازی در ارتش پیش از انقلاب به شمار می‌روند.

انقلابی‌گری در ارتش زمان شاه
همراهی وی با نظامیانی همچون شهیدان «کلاهدوز» و «اقارب پرست» که عضو گروه مخفی انقلابیون ارتش بودند، از جمله فعالیت‌های سیاسی صیاد در اصفهان محسوب می‌شد. با تشکیل گروه‌های مختلف انقلابی سعی در گسترش نفوذ انقلاب در ارتش داشت. یکی از این گروه‌ها، متشکل از شهید صیاد شیرازی، سروان سید حسام هاشمی و سروان صادقی گویا بود. در همین رابطه امیر «نجاتعلی صادقی‌گویا» به خبرنگار گروه سیاسی گفت: «آن زمان من مشغول سپری کردن دوره عالی افسری بودم و ایشان هم یکی از اساتید کلاس‌های این دوره در مرکز توپخانه اصفهان بود. من و امیر سرتیپ سید حسام هاشمی همخانه بودیم. به واسطه روحیات انقلابی‌ام، ارتباطم را با شهید صیاد شیرازی به مرور بیشتر کردم. بعد از مدتی که این ارتباط پررنگ‌تر و صمیمی‌تر شد، یک جلسه سه نفره پنهانی همراه با شهید صیاد شیرازی و سرتیپ هاشمی، خارج از موضوع کلاس در منزل ما برگزار کردیم و با همدیگر در خصوص آخرین اخبار و وقایع کشور گپ زدیم. شهید صیاد شیرازی در این جلسه نکات مهمی را در خصوص چگونگی اضمحلال و روند رو به سقوط حکومت طاغوت برای ما بازگو کرد».
 
صیاد
فعالیت‌های نظامی پس از پیروزی انقلاب
شهید صیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مهر ۱۳۵۸ در اصفهان حضور داشت. تشکیل گروه ۳۰ نفره برای حفظ و حراست پادگان ارتش، از جمله فعالیت‌های انقلابی وی در این مدت بود. غائله کردستان در آن زمان به شدت حواس شهید صیاد را به خود معطوف کرده بود. در این هنگام شهید صیاد شیرازی و سرلشکر سید یحیی صفوی از طرف شهید چمران مامور می‌شوند تا با حضور در کردستان به وی کمک کنند و بدین ترتیب مقدمات ورود صیاد در تحولات تاریخی کردستان رقم خورد. توانایی‌های اعجاب‌انگیز شهید صیاد شیرازی، در همان روز‌های حضور در کردستان برای همگان مشهود شد و او با حضور در چند ماموریت به سرعت توانست توانمندی‌های خود را به اثبات برساند.  با تلاش‌های صیاد، قرارگاه عملیاتی غرب ارتش در کرمانشاه و در زمستان سال ۱۳۵۸ تشکیل شد و با فرماندهی وی شروع به کار کرد. این قرارگاه نقشی بسزا در شکست توطئه‌گران در کردستان داشت.  

ماجرای عزل توسط بنی‌صدر
امیر «غلامحسین دربندی» عضو هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی ماجرای عزل شهید صیاد شیرازی توسط بنی‌صدر را اینگونه برای خبرنگار میزان روایت می‌کند: «ماجرا از این قرار بود که شهید صیاد در سال ۵۸ که فرماندهی عملیات غرب و شمالغرب کشور را بر عهده گرفته بود درجه سرگردی داشت و با این درجه، سخت بود که به فرماندهان لشکر‌های ۱۶، ۶۴ و ۲۸ امر و نهی کند. تصمیم گرفته شد که ۲ درجه به او داده شود تا درجه‌اش هم‌سطح فرماندهان آن لشکر‌ها شود و بتواند به آن‌ها دستور دهد. بنی‌صدر با اختیارات فرماندهی کل قوا که داشت، این درجه را به شهید صیاد داد. مدتی می‌گذرد و در یکی از روز‌ها جلسه‌ای با حضور بنی صدر، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شهید صیاد، شهید بروجردی، شهید کاظمی و سایر فرماندهان در کرمانشاه برگزار می‌شود. در ابتدای آن جلسه نه قرآنی خوانده می‌شود و نه صحبت‌های بنی صدر با «بسم الله» آغاز می‌شود. شهید صیاد که از این اتفاق بسیار ناراحت شده بود، هنگامی‌که نوبت به صحبت‌هایش می‌رسد بلند می‌شود و در ابتدا مثل همیشه حرف‌هایش را اینگونه آغاز می‌کند: بسم الله الرحمن الرحیم. رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و جعلنی من لدنک سلطانا نصیرا... سپس دعای فرج را هم می‌خواند. سپس می‌گوید: «آقای رئیس‌جمهور، من خیلی متاسفم. در جلسه‌ای به این اهمیت که برای امنیت جمهوری اسلامی تشکیل شده، نه یک قرآنی خوانده می‌شود و نه بسم الله گفته می‌شود. من این جلسه را آلوده و ناپاک می‌بینم و مجبورم بعد از این جلسه به قم بروم، زیارتی کنم و در آنجا احساس کنم که تزکیه شده‌ام». گفتن این حرف‌ها جلوی یک رئیس جمهور، آن هم رئیس جمهور متکبری مثل بنی‌صدر دل و جرأت بسیار زیادی می‌خواست. بنی‌صدر که بسیار عصبانی شده بود دستور داد ۲ درجه صیاد را از او بگیرید. صیاد می‌گفت: من نه به خاطر درجه بلکه به خاطر اینکه به ناحق قرار بود درجه‌ها از من گرفته شوند ناراحت شدم چرا که من از اسلام دفاع کرده بودم. بلافاصله بعد از آن جلسه، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی به شهید صیاد گفتند که ما می‌رویم این موضوع را به امام می‌گوییم. فردای آن روز با شهید صیاد تماس گرفتند و گفتند: ما این موضوع را به امام گفتیم. امام هم فرمودند: «می‌دانم حق با صیاد شیرازی است، اما به خاطر حفظ سلسله مراتب ۲ درجه‌اش را از او بگیرید». ببینید که امام چقدر به سلسله مراتب اهمیت می‌دهد. صیاد بلافاصله پس از شنیدن این حرف، درجه‌اش را درمی آورد و می‌گوید: «نمی‌خواهم درجه‌ای را که بنی صدر به من بدهد». پس از عزل بنی‌صدر و فرار او از کشور و بعد از عملیات موفقیت‌آمیز ثامن‌الائمه و سپس شهادت شهیدان فکوری، جهان‌آرا و کلاهدوز در جریان سقوط هواپیما در کهریزک، حضرت امام خمینی (ره) در نهم مهرماه سال ۶۰، صیاد شیرازی را به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب کردند و در حکم او از واژه «سرکار سرهنگ صیاد شیرازی» استفاده کردند. یعنی امام در همینجا ۲ درجه را به شهید صیاد اعطا کرد. شهید صیاد هم بعد از آن روز می‌گفت: «خود خدا هم نمی‌خواست من زیر دستِ کسی مثل بنی‌صدر باشم».
 
صیاد
مسئولیت‌های حساس 
شهید صیاد در مهر ماه سال ۱۳۶۰ به پیشنهاد رئیس شورای‌عالی دفاع از سوی امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در این منصب فرماندهی نیرو‌های ارتش اسلام در عملیات‏‌های پیروزمند ثامن‌الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس را بر عهده داشت.  وی در ۲۳ تیرماه ۱۳۶۵ طی حکمی از سوی حضرت امام (ره) به عضویت‏ شورای‌عالی دفاع منصوب شد. شهید صیاد شیرازی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای‌عالی دفاع و موافقت امام خمینی (ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت. وی همچنین در مهرماه سال ۱۳۶۸ به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیرو‌های مسلح و موافقت مقام معظم ‏رهبری و فرماندهی کل ‏قوا به سمت معاونت ‏بازرسی ستاد فرماندهی کل نیرو‌های مسلح منصوب شد. «صیاد دل‌ها» در شهریورماه سال ۱۳۷۲ با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح منصوب شد.

نقش موثر در وحدت ارتش و سپاه
نقش او در ایجاد وحدت بین قوای مسلح کشور و نیرو‌های توانمند دفاعی و مهار دشمن و حفظ تمامیت ارضی کشور و فتح جبهه‌های حق علیه باطل در عملیات‏های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح المبین، بیت‌المقدس و دیگر عملیات‌‏های پیروزمند تا مرصاد و دفاع از حد و مرز میهن عزیزمان بر کسی پوشیده نیست.  امیر صادقی‌گویا در این ارتباط به خبرنگار میزان گفت: «اوج وحدت ارتش و سپاه در جمهوری اسلامی ایران از همان روزی آغاز شد که شهید صیاد شیرازی، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفت. از آن روز به بعد، حقیقتا سپاه هم بزرگتر شد و هم قدرتمندتر. آن زمان سپاه، بسیجیان را جذب کرده بود و برای آموزش آن‌ها ناگزیر بود که از ظرفیت پادگان‌های کشور استفاده کند. شهید صیاد شیرازی هم تمام پادگان‌هایی که سپاه برای آموزش بسیجیان به آن‌ها نیاز داشت را در اختیار سپاه قرار داد. حتی تعدادی از افسران زبده نیروی زمینی را هم برای آموزش به بسیجیان، به این پادگان‌ها اعزام کرد».
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *