دشمنان امام حسین علیه السلام کیستند؟
اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل واقعه کربلا را از مقطع زمانی خود خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد.
به گزارش گروه فرهنگی میزان، در کتاب "سفر شهادت" گفتارهای امام موسی صدر در رابطه با حادثه عاشورا آمده است:
امام موسی صدر: یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند:دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز است. زیرا که جسم را کشتند و اجساد را پاره پاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند.
امام موسی صدر: یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند:دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز است. زیرا که جسم را کشتند و اجساد را پاره پاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند.
آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال ۶۱ هجری به شهادت نمیرسید، در سال دیگری از دنیا میرفت. پس خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسین (ع) را جاودانه و همیشگی کردند. بنابر این، خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.
دشمن دوم: کسانی که کوشیدند تا آثار حسین را پاک سازند. بنابر این، نشانههای قبرش را از میان بردند و بقعهای را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند ویا مانند بنی عباس، حرم امام حسین (ع) رابه آب بستند.
اینان مانع عزاداری برای حسین (ع) شدند، چنانکه در عصر عثمانی اینگونه بود. دوران تاریکی بود؛ هنگامی که مجلسی برپا میداشتند، مراقبانی میگماردند تا رسیدن عمال عثمانی را خبر دهند و عزاداران پراکنده شوند. هم اینان زیارت حسین را منع کردند و برای کسانی که میخواستند قبر امام حسین را زیارت کنند، موانع بسیاری به وجود میآوردند. اینان گروه دوم از دشمنان حسین هستند، کسانی که میخواستند اسم حسین و یاد حسین فراموش شود و آرامگاه حسین و عزاداری بر حسین از میان رود.
خطر این گروه بیش از گروه اول است، اما در اجرای برنامههایشان ناتوان ماندند، چنانکه این مسئله در تاریخ روشن شد. بنابر این، گروه دوم از دشمنان امام حسین، پرخطرتر و ستمکارتر از گروه نخستاند. اما در کارشان ناکام ماندند، خطر اینان از گروه سوم کمتر است.
دشمن سوم: این گروه بر آن بودند تا چهره امام حسین را مخدوش کنند و واقعه کربلا را در حد سالگردها و عزاداریها نگه دارند، و آن را در گریه واندوه منحصر کنند. ما بر حسین بسیار میگرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم. گریه ما برای نو کردن اندوهها و کینهها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزه ما برای گریه است.
چرا مقتل امام حسین را میخوانیم؟ نالهها و شیونهای دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه میخوانیم تا واقعیت را پیش رو آوریم و خطر ستم پیشگان و سنگدلیشان را دریابیم و همچنین ابعاد فداکاری و تاثیر آن را بفهمیم. پس ما تنها به شیون بسنده نمیکنیم و حسین را تنها شهید اشکها نمیدانیم و برآنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمیرسید. اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل واقعه کربلا را از مقطع زمانی خود خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد. چنانکه میگوییم حسین وارث آدم و نوح و موسی و عیسی (ع) است و امام صادق و باقر و رضا (ع) میراث دار او هستند و هر کسی که با باطل میستیزد و همه توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم میکند، میراث دار اوست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *