افزایش نرخ باروری به دنبال خروج از تک فرزندی/ تلاش برای افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی
به گزارش خبرنگار اجتماعی میزان، درست یکسال قبل سیاستهای کلی جمعیت تدوین و در نهایت در ۱۴ بند از سوی مقام معظم رهبری به رؤسای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد. گام بعدی ابلاغ آن به دستگاههای اجرایی بود که توسط معاون اول رئیس جمهور صورت گرفت.
مواردی مانند ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی، رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، برخی از این سیاست ها است.
همچنین در این سیاستها به کاهش سن ازدواج و حمایت از زوجهای جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینههای زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد نیز اشاره و تاکید شده است.
در کنار این موارد می توان به اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بهویژه در دوره بارداری و شیردهی، پوشش بیمهای هزینههای زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان، تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذیربط نیز اشاره کرد.
سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه جمعیت نیز به مواردی همانند تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزشهای عمومی درباره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری با تأکید بر آموزش مهارتهای زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاورهای بر مبنای فرهنگ و ارزشهای اسلامی- ایرانی، توسعه و تقویت نظام تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی در جهت سلامت باروری و فرزندآوری را مد نظر قرار داده است.
ابلاغ این سیاست ها در حالی صورت گرفت که طبق پیش بینی سازمان ملل متحد در صورتی که نرخ رشد جمعیت ایران سیر نزولی فعلی خود را طی کند، در سال 1460 جمعیت ایران به 46 میلیون و در سال 1480 به 31 میلیون نفر می رسد. آمار و ارقامی که نباید از آن غافل بود زیرا عینی ترین پیامد چنین روندی افزایش جمعیت مسن و کاهش تعداد نیروی جوان و فعال در کشور خواهد بود.
افزایش نرخ بالای رشد جمعیت از سال 66 به بعد باعث شد مسئولان، سیاست های کنترل جمعیت در ایران را جدی بگیرند، اما به گواهی نتایج سر شماری سال 90 این کنترل جمعیت در حال حاضر به تهدیدی جدی برای آینده ایران تبدیل شده است.
فرازو فرودهایی برای نرخ رشد جمعیت طی سه دهه گذشته
نرخ رشد جمعیت در سال 66 به 6/6 درصد رسید یعنی به طور میانگین هر خانواده ایرانی 6 فرزند داشت که این رقم بسیار بالا و نگران کننده بود و مسئولان را مجبور کرد برنامه هایی از قبیل حذف سیاست های تشویقی سه اولاد به بالا، فعالیت های تنظیم خانواده و غیره را در دستور کار خود قرار دهند. اقداماتی که سبب شد در سال 71 این نرخ به 4 درصد کاهش یابد. اما متاسفانه از این سال به بعد کنترل نرخ جمعیت به حال خود گذاشته شده و این رقم به دلیل بیتوجهی مسئولان وقت در سال 90 به 1/6 درصد رسید. موضوعی که به گفته کارشناسان علوم اجتماعی معضل و فاجعه جمعیتی را در آینده ایران رقم خواهد زد تا به آنجا که با طي همين روند در سال 1405 نرخ رشد جمعیت ایران به 4/0 درصد یعنی صفر خواهد رسید.
خلأ نیروی جوان و پر نشاط و کار آمد، افزایش
جمعیت مسن و زمین گیر در کشور و مواردی از این قبیل از جمله زنگ خطرهایی است که مسئولان
از به صدا در آمدن آن می گویند. زنگ خطری که باید پیش از به صدا درآمدن آن، برنامه
ریزی های لازم برای پیشگیری از رسیدن بحرانی که می تواند اثرات مخرب بیشماری را با
خود به دنبال داشته باشد، صورت گیرد.
زنگ هشدار به صدا در آمد
سال 1390 که از راه رسید نتایج آخرین سرشمای چندان دلچسب نبود زیرا سخن از کاهش پنج درصدی جمعیت جوان کشور خطری بود که به شدت رسانه ای شد و کارشناسان با استناد به آمار و ارقام موجود در این سرشماری از پدیده پير شدن جمعيت به عنوان هشداری مهم یاد کردند.زیرا همانطور که مریم خانعلی زاده، جامعه شناس بررسی مسائل اجتماعی ایران می گوید، نرخ رشد جمعیت ایران در حالی که باید 2/1 درصد باشد، 1/6درصد است. بنابراین ایران از نظر رشد جمعیت در وضعیت خطرناکی به سر می بریم که در صورت ادامه این شرایط در آینده با وضعیت نابسامانی از نظر جمعیت مواجه خواهیم شد.
با نگاهی به فاکتور جمعیت به عنوان یکی از شاخصههای رشد و شکوفایی کشورها می توان گفت؛ برای برقراری تعادل جمعیتی به عبارتی جلوگیری از کاهش جمعیت در کشور باید هر خانواده حداقل دو فرزند داشته باشند تا در صورت فوت پدر و مادر این فرزندان جای آنها را بگیرند.
این در حالی است که به گفته محمد جواد محمودی رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه مهمتر از نرخ جمعیتی در یک کشور نرخ سالمندی است و در این میان تعدادجمعیت چندان اهمیتی ندارد، زیرا کشورهایی در جهان وجود دارد که جمعیت شان 10 میلیون نفر است اما تعادل جمعیتی دارند.
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه معتقد است ایران دیگر کشور جوانی نیست و وارد مرحله میانسالی شده است. حال اگر باروری مطابق با روند گذشته کاهش داشته باشد و تا سال 1410به 11/35 در هر خانواده برسد، با فرض اینکه بعد از آن همین نرخ تثبیت شود، در سال 1415 نرخ رشد جمعیت ایران به 0/4 درصد یعنی صفر خواهد رسید. به این ترتیب طبق پیشبینی سازمان ملل در سال 1460 جمعیت ایران به 46 میلیون و در سال 1480 به 31 میلیون نفر می رسد. آمار و ارقامی که نباید از آن غافل بود و پیش از بروز هر مشکلی در این زمینه برای آن چاره ای اندیشید.
موضوعی دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که کاهش جمعیت جوان کشور علاوه بر پیامدهایی که مربوط به نیروکار و جمعیت سالمندان در کشور میشود، تبعات دیگری نیز به همراه دارد. همانطور که خانعلی زاده بیان می کند: کاهش جمعیت جوان به طور مستقیم آمار ازدواج را تحت تاثیر قرار خواهد داد، از سوی دیگر با توجه به اینکه در حال حاضر ما با پديده ای به نام بالاتر رفتن سن ازدواج و تاخیر در فرزندآوری از سوی زوج های جوان مواجه هستیم، سال های آینده دورانی خواهد بود که افراد در گروه های سنی به دلیل تنهایی با استرس و افسردگی روبرو خواهند بود.
تصور کنید در دهه های گذشته ما با خانواده هایی مواجه بودیم که در علم جامعه شناسی از آنها به عنوان خانواده گسترده یاد می شد. خانواده هایی که بر اساس بستگی های نسبی و سبی استوار بود و چند گروه خونی و چند گروه زناشویی را در خود جای می داد، زیرا درآنها تعداد فرزندان زیاد بود و پس از ازدواج نیز زوج جوان در جمع خانواده باقی می ماند.به این ترتیب ممکن بود چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی کنند. در این دسته از خانواده ها پدر بزرگ و مادربزرگ مسئولیت نگهداری از نوه ها را بر عهده داشت و به دلیل حضور در جمع فرزندان و نوه ها احساس تنهایی و افسردگی و همچنین ناکارآمدی نمی کردند. به تدریج و در گذر زمان با ورود فرهنگ های غربی و کوچک شدن فضای خانه ها شکل جدیدی از خانواده رونق یافت که از آن به عنوان خانواده هسته ای یاد می شود.خانوادهای که آن را زن و شوهر و فرزندان یا زن و شوهر بدون فرزند تشکیل می دهد و به تبع ابعاد کوچکتری نسبت به نوع گسترده خود داشت.
این الگو که بنیان جوامع صنعتی کنونی را تشکیل میدهد و در ارتباط با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی شکل گرفت کارکردهای خانواده را به میزان چشمگیر تغییر داد. خانواده ای که هیچگاه گسترش نمییابد و با رسیدن فرزندان به سن ازدواج این کوچکتر می شود. بنابراین خانواده هستهای با پراکنده شدن اعضا همچنین با فوت پدر و مادر یا درصورت جدایی آنها از یکدیگر متلاشی می شود، پیامد این امر تنهایی افراد خواهد بود.
با این اوصاف و با توجه به کاهش جمعیت جوان، تعداد فرزندان و افزایش تعداد سالمندان ما در آینده ای نزدیک شاهد خانوادههایی خواهیم بود که در بهترین حالت شامل یک زوج سالمند بوده که عصای دستی نیز برای پیری خود ندارند و به تبع با مشکلات روحی و شاید اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کنند. حال اگر یکی از دو زوج فوت کند باید یا فرد در طول سال هایی که باید تشکیل خانواده می داد از این رفتار امتناع کرده است و در نهایت زن یا مرد تنهایی خواهد بود که باید باقی روزهای سالمندی خود را در تنهایی و انزوا سپری کند، بدون اینکه فرزندی داشته باشد تا حداقل جویای احوال و نیازهایش شود.
فرهنگسازی، ایده ای که باید جدی گرفته شود
اما شاید مهمترین نکته ای که در طول تمامی سال ها از دید برنامه ریزان و مسئولان دولتی پنهان مانده یا به آن بی توجهی شده است، این است که تا کنون سیاستهای جمعیتی پیشبینی شده بیشتر از جنس سیاست های اقتصادی بوده است که در کشورهای دیگر شکست خروده است. این در حالی است که این سیاست ها در ایران نیز نتوانسته است نتیجه قابل توجهی داشته باشد.از این رو می توان گفت توجه به عوامل فرهنگی موضوعی است که تا کنون مغفول مانده است.
علاوه براین پژوهش های صورت گرفته در مرکز مطالعات و پژوهش های راهبردی وزارت ورزش و جوانان در زمینه کاهش جمعیت جوان کشور نشان می دهد تنها در صورتی که برنامه ریزیهای لازم برای 10 سال آینده براساس نرخ رشد تولد سه درصد باشد می توان اقدام موثری برای جلوگیری از کاهش جمعیت جوان کشور انجام داد.
در این میان کارشناسان از سطح استاندارد و سطح باروری سخن می گویند، به این معنا که جمعیت هر خانواده باید با 2 فرزند جایگزین شود اما اکنون ایران در سطح زیر استاندارد جانشینی قرار دارد.
خبرهای خوشی در راه است
اما خبرهای خوشی در راه است.بر اساس آخرین اطلاعات و اظهارات مسئولان سازمان ثبت احوال کشور، رشد نرخ باروری هرچند با شیبی ملایم آغاز شده است گفته میشود 4/2در موالید سالانه سال ۹۳ نسبت به سال قبل آن رشد داشته ایم که باید امیدوار بود این رشد پایدار بماند. موضوعی که علی اکبر محزون، مدیر کل اطلاعات و آمار سازمان ثبت احوال علت آن را خروج از تک فرزندی می داند روندی که چرایی آن باید بررسی شود.
در پایان باید گفت پس از گذشت یک سال از ابلاغ سیاست های جمعیتی بزرگترین و جامع ترین گام پیشگیری از آسیب های ناشی از نرخ پایین جمعیت است که صورت گرفته است و نکته مهم این که سیاست های جمعیتی اخیر تفاوت بسیاری با سیاست های جمعیتی قبل و بعد از انقلاب دارد به طوری که می توان گفت در آن تمام ابعاد جمعیتی در نظر گرفته شده است و برنامه ای جامع به شمار می رود.