«بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» باورهای جادویی عامه را بررسی میکند
محمد حنیف در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره آخرین کتابش گفت: «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» کتابی است که با همکاری محسن حفیف نوشته شد و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسید.
وی اظهار کرد: این کتاب، هم به تعریف رئالیسم جادویی، تاریخچه و زمینه پیدایش آن اشاره میکند، هم به درونمایه رمانهای رئالیسم جادویی، جایگاه، ویژگیها و انواع رئالیسم جادویی میپردازد و هم در فصلی دیگر فنونی را که در رئالیسم جادویی نویسندگان بکار میبرند، معرفی میکند.
این نویسنده تصریح کرد: «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» همچنین نویسندگان برجسته رئالیسم جادویی مثل گابریل گارسیا مارکز، ایزابل آلنده، تونی موریسون، سارا ماگو، بختیار علی، نجیب محفوظ و... را معرفی میکند و در بخش ایران هم به تاریخچه اولین آثار رئالیسم جادویی مثل «رازهای سرزمین من» نوشته رضا براهنی، «طوبا و معنای شب» نوشته شهرنوش پارسیپور، «روزگار سپری شده مردم سالخورده» نوشته محمود دولت آبادی، «اهل غرق» نوشتة منیرو روانیپو، «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی و داستان بلند «ملکوت» بهرام صادقی میپردازد و در ادامه مجموعه داستان «شرق بنفشه» نوشته شهریار مندنیپور را از نظر شیوه بکارگری عناصر رئالیسم جادویی بررسی میکند.
وی بیان کرد: بخش بعدی این کتاب به بومیسازی رویکردها به باورها، آیینها و ادبیات عامه ایران اختصاص دارد یعنی عناصر داستانهای رئالیسم جادویی فارسی و باورهای جادویی عامه را بررسی میکند و در آن شخصیتهای متعددی که میتواند دستمایه خلق آثار رئالیسم جادویی از سوی نویسنده ایرانی قرار گیرد را معرفی میکند.
حنیف گفت: این کتاب فهرستی از داستانهایی که عناصر جادویی در آن بکار رفته را به مخاطب میشناساند و او را با شاخصههای ساختاری و مبنایی رئالیسم جادویی آشنا میکند.
در مقدمه این کتاب میخوانیم:
خاستگاه ادبیات داستانی دنیای غرب است و نویسندگان آن سامان در پایهریزی اولیۀ رئالیسم جادویی در امریکای لاتین نیز نقشی انکارناپذیر داشتند. گرچه برخی از نویسندگان این شیوۀ ادبی در بهکارگیری خوارق عادات گوشۀ چشمی به آثار ایرانی و عربی داشتند، در نهایت رئالیسم جادویی را از نردبان بومی خودشان بالا بردند و به جهان معرفی کردند. هر چند پیش از پیدایش رئالیسم جادویی یا قبل از ورود آن به ایران، نویسندگان فارسیزبان حکایات، قصهها و داستانهایی خلق کرده بودند که در برخی شاخصهها با رئالیسم جادویی مشترک بود، اما هیچ یک از نویسندگان کهن و معاصر ما داعیۀ خلق داستان رئالیسم جادویی نداشتند. داستاننویسی ایرانی، بعد از تثبیت رئالیسم جادویی، آن را از طریق ترجمه اخذ کردند. شاید ابتدا چنین به نظر میرسید که این شیوۀ ادبی برای بالندگی در کشوری، چون ایران با مشکلی مواجه نباشد. ادبیات غنی عامه، باورهای جادویی و ریشهدار بودن اسطورههای ایرانی چنین توقعی را ایجاد کرده بود؛ اما در عمل، رئالیسم جادویی در میان داستاننویسان ایرانی شیوۀ برتر داستاننویسی نشد، حتی غالب آثاری که بدین شیوه خلق شد، فاقد تمامی ویژگیهای رئالیسم جادویی بود. این امر دلایل گوناگونی داشت که از جملۀ آنها میتوان به نداشتن شناخت کافی از تمامی زوایای آن و کماطلاعی یا بیتوجهی به قابلیتهای فرهنگ بومی اشاره کرد. کُندی انتقال اطلاعات در علوم انسانی به نسبت علوم پایه سبب شد تا ابعاد مختلف رئالیسم جادویی در ایران به خوبی شناخته نشود و در نتیجه رمانهای این شیوه با کاستیهای آشکار خلق گردند.