آزادی زندانی مهریه در واپسین لحظههای ناامیدی پدر
ساک کوچکش را بر میدارد و از خانه خارج میشود، وقتی از کرمانشاه به تهران میآمدم، التماسهای زنم، کمرم را شکست. پسرم چند ماهی است که به خاطر مهریه در زندان است، اما چشم هنوز به لطف خدا دارم.
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی ، پیرمرد با صورتی پر ازاشک با ناامیدی در حالی که زیر لب ناله میکرد، ساک کوچکش را بر میدارد و از درب ستاددیه استان تهران خارج میشود، باید به کرمانشاه باز گردد در همان حال با خود میگوید:.. قسمت نبود... خدایا شکر... ناشکری نمیکنم، پسرم بچه سالمی است ... خدایا شکرت...
چند دقیقه بعد از رفتنش در حالی که هنوز غم پیرمرد بر فضای اتاق سنگینی میکند مرد میانسالی که از حدود نیم ساعت قبل روی صندلی انتظار نشسته به سمت میز کارشناس میآید و بعد از چند ثانیه مکث میگوید: من مبلغ دو سکه از بدهی این پیرمرد را که رفت، پرداخت میکنم.
نگاه همه به سمت این نیکوکار که در گمنامی فقط خواسته بود به پیرمرد روستایی کمک کند، میچرخد: من آمده بودم تا چند نفر زندانی تصادف ودیه را آزاد کنم. اصلا قصدم کمک به زندانی مهریه نبود. چون معتقدم ما از زندگی یک زن و شوهر و علت اختلافاتشان اطلاع نداریم.زن یک حرفی میزند، شوهر حرفی دیگر.
اما حرفهای این پدر و انتظارمادر زندانی برای بازگشت پسرش به روستا و حضور در کنار خانواده لحظه تحویل سال دلم را به درد میآورد. من میتوانم مبلغ دو سکه را پرداخت کنم انشاالله سبب خیر شود.
لحظهای که کسی امید به آزادی ایوب قبل از شروع تعطیلات سال نو را نداشت معجزهای رخ داد. خیری که حتی اسمش را هم نگفت مبلغ دو سکه به نرخ روز پرداخت کرد. شادی جای غم را در ستاد میگیرد گاهی تلاش نتیجهای ندارد گاهی پرونده نجات یک زندانی با پیچیدگی یا مشکل مالی برخورد میکند، اما پرونده ایوب زمانی به نتیجه میرسد که هیچ امیدی نیست.
کارشناس ستاد با چند نفر خیر تلفنی صحبت کرد تا هر کدام مبلغی به حساب واریز کردند نیکوکارانی که تمایل به کمک برای زندانی مهریه نداشتند با شنیدن موضوع زلزله و از بین رفتن دارایی پیرمرد و عدم توانایی برای کمک به پسر عقد کرده اش مبلغ دو سکه دیگر را نیز پرداخت کردند.
چند دقیقه بعد از رفتنش در حالی که هنوز غم پیرمرد بر فضای اتاق سنگینی میکند مرد میانسالی که از حدود نیم ساعت قبل روی صندلی انتظار نشسته به سمت میز کارشناس میآید و بعد از چند ثانیه مکث میگوید: من مبلغ دو سکه از بدهی این پیرمرد را که رفت، پرداخت میکنم.
نگاه همه به سمت این نیکوکار که در گمنامی فقط خواسته بود به پیرمرد روستایی کمک کند، میچرخد: من آمده بودم تا چند نفر زندانی تصادف ودیه را آزاد کنم. اصلا قصدم کمک به زندانی مهریه نبود. چون معتقدم ما از زندگی یک زن و شوهر و علت اختلافاتشان اطلاع نداریم.زن یک حرفی میزند، شوهر حرفی دیگر.
اما حرفهای این پدر و انتظارمادر زندانی برای بازگشت پسرش به روستا و حضور در کنار خانواده لحظه تحویل سال دلم را به درد میآورد. من میتوانم مبلغ دو سکه را پرداخت کنم انشاالله سبب خیر شود.
لحظهای که کسی امید به آزادی ایوب قبل از شروع تعطیلات سال نو را نداشت معجزهای رخ داد. خیری که حتی اسمش را هم نگفت مبلغ دو سکه به نرخ روز پرداخت کرد. شادی جای غم را در ستاد میگیرد گاهی تلاش نتیجهای ندارد گاهی پرونده نجات یک زندانی با پیچیدگی یا مشکل مالی برخورد میکند، اما پرونده ایوب زمانی به نتیجه میرسد که هیچ امیدی نیست.
کارشناس ستاد با چند نفر خیر تلفنی صحبت کرد تا هر کدام مبلغی به حساب واریز کردند نیکوکارانی که تمایل به کمک برای زندانی مهریه نداشتند با شنیدن موضوع زلزله و از بین رفتن دارایی پیرمرد و عدم توانایی برای کمک به پسر عقد کرده اش مبلغ دو سکه دیگر را نیز پرداخت کردند.
با فراهم شدن مبلغ بدهی جوان کرمانشاهی، کارشناس ستاد دیه استان تهران با همراه پیرمرد تماس گرفت، پیرمرد نزدیک ترمینال جنوب بود که خبر خوش تامین بدهی مهریهای پسرش به او داده شد، پیرمرد هنوز صدایش پشت تلفن میلرزید: خدایا شکرت... ناامید به لطفت نبودم و بعد هر چه بود دعا بود دعا برای نیکوکاران و اعضای ستاد دیه ..
خیرین و نیکوکاران میتوانند با مراجعه حضوری به نمایندگی ستاد دیه استان تهران (نشانی –خیابان کریم خان زند، خیابان سنایی، نبش اعرابی ۶، پلاک ۲۵، طبقه سوم، تلفن تماس ۸۸۸۶۲۰۲۷ یا شماره گیری #۱۴۱۴*۷۳۳* از طریق تلفن همراه و یا شماره حساب ۱۴۱۴ نزد تجارت و همچنین سایت نمایندگی ستاد دیه استان تهران (نشانی WWW.tehipro.ir) جهت یاری زندانیان نیازمند بشتابند.
انتهای پیام /
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *