مرزبندی فرهنگی/ ایران، دست پرتوان برادری/ سال نو، تدبیر نو/ بازگشت صلیبیان
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، مرزبندی فرهنگی، ایران، دست پرتوان برادری، سال نو، تدبیر نو، بازگشت صلیبیان، نقش وزارت اطلاعات در دفاع از حقوق ملت، تروریسم راست افراطی محصول ناکامی سوسیالیسم، پیامهای عصبانیت آمریکا، سال تعدیل انتظارات، در ستایش این مردم، خوش بینی به ۹۸؛ روی دیگر سکه مصائب اقتصادی ۹۷ و خونهایی که غیرقابل سانسور هستند! گزیدهای از سرمقالهها ویادداشتهای امروز روزنامههای سراسر کشور است که در ادامه میخوانید:
• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر مرزبندی فرهنگی را منتشر کرد که به این شرح است:
سکاندار کشتی انقلاب سالهاست که با کلیدهای واژههای «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «قتلعام فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و «جنگ نرم»، مکرراً سیاستگذاریها و هشدارهای لازم را مطرح کرده و نسبت به مرزبندی با دشمنان زخمخورده هشدارهای لازم را دادهاند. بسیار عبرتآموز است که رهبر حکیم انقلاب در سال ۹۲ در دیدار با خبرگان رهبری نیز دقیقاً به همین موضوع تصریح کرده و فرمودند: «وظیفهای که همیشه باید موردنظرمان باشد بخصوص امروز، وظیفه مرزبندی صحیح و صریح با جبهه دشمن است؛ آیه شریفه میفرماید: قَد کانَت لَکم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءآؤُا مِنکم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ الله کفَرنا بِکم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکمُ العَداوَةُ وَالبَغضآءُ ابداً حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه. (سوره ممتحنه آیه ۴) قرآن فقط تاریخ نگفته، تصریح میکند که این اسوه حسنهای است برای شما - قَد کانَت لَکم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیم - یعنی باید اینجور باشید، مرزبندی باید بکنید. مرزبندی به معنای این نیست که ما رابطهمان را قطع بکنیم؛ توجه کنید، مغالطه نکنند که شما میگویید ما با همه دنیا دشمنیم؛ نه، مرزبندی کنید، مرزها مخلوط نشود. مثل مرز جغرافیایی؛ در مرز جغرافیایی شما بین کشور خودتان و کشورهای اطرافتان مرز معین میکنید؛ معنای این مرز این نیست که شما نمیروید آنجا، آنها نمیآیند اینجا؛ معنای این مرز این است که هر رفتوآمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد کی میرویم، چه کسی میرود، چه جور میرود؛ چه کسی میآید، کی میآید، چه جور میآید، چرا میآید؛ مرزبندی در مرزهای جغرافیایی اینجور است؛ در مرزهای عقیدتی هم همینجور است. در همین آیه شریفه، بعدازآنکه خدای متعال این اسوه حسنه را و عمل ابراهیم را بیان میفرماید، بعد میفرماید: اِلّا قَولَ ابراهیمَ لِاَبیهِ لَاَستَغفِرَنَّ لَک؛ یعنی این مرزبندی، مانع این نیست که ابراهیم به پدرش بگوید که من به تو ترحم میکنم، برای تو استغفار میکنم؛ اینها همه هست؛ بنابراین معنای مرزبندی این است که مشخص باشد ما چه کسی هستیم، شما چه کسی هستید.» (۱۵ اسفند ۹۲) بر همین مبنا، سبک زندگی ایرانی اسلامی که مقوم باورهای ما بوده و بنیانهای جامعه را مستحکم کرده، از رهگذر عدم مرزبندی با فرهنگ غربی اگر نگوییم که در معرض فروپاشی قرار گرفته، یقیناً دچار آسیبهای فراوانی شده است. جای تأسف است، کسانی که دم از تعهد و الزام به قانون میزنند، حاضر به تمکین در برابر قانون کشور در این زمینه هم نیستند و از آن استنکاف میورزند، چراکه سیاستگذاریهای کلان کشور به عهده رهبر معظم انقلاب است و مدیران اجرایی باید در ذیل آن سیاستگذاریها حرکت کنند، اما برخلاف آنهمه لاف و ادعا، تبعیت از قانون از جانب این عده را مشاهده نمیکنیم. نتیجه این سادهلوحی، کج گمانی و اختلاط مرزها باعث شده که با مالیات مردم و بیتالمال، مهمات تهاجم نرم علیه جمهوری اسلامی فراهمشده و شبانهروز، گلولههای حریف از انواع و اقسام منافذ فرهنگی ازجمله برخی شبکههای اجتماعی، نشریات و روزنامهها و شبکههای اجتماعی بر سر آحاد جامعه فرو ریزند. افزون بر این، وقتی مرزها کمرنگ شوند، احتمال اینکه کینهتوزان ضدانقلاب از این مرزهای بدون چفتوبست وارد شوند و خودیها و دوستان مطلع نشوند یا اینکه برخی ناخواسته از این مرزها عبور کنند و به سمت دشمن بروند، زیاد است. ازاینرو، گرچه مخاطبان خاص فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرهیختگان سیاسی، حوزوی و علمی کشور هستند، ولی دستورالعملی برای همه دلسوزان نظام و انقلاب در هر سطح و گرایشی است تا به آن دسته از کارگزاران سادهاندیش و ولنگار در حوزه فرهنگ، هشداری قاطع بدهند و تلنگری سخت بزنند تا رویه خویش را اصلاحکرده و اجازه ندهند تا آرمانهای عقیدتی و فکری نظام و انقلاب بازیچه آنان شود.
• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر ایران، دست پرتوان برادری را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
جالب این است که عراق در جریان این سفر از یک سو پذیرفت که عضو کنوانسیون «کارنه تیر» - موافقتنامهای ناظر به تسریع در ترابری و عبور کالا از کشور ثالث برای رسیدن به مقصد و حذف تشریفات گمرکی- شود. علاوه بر آن عراق پذیرفت که کمیتهای سه جانبه بین ایران و عراق و سوریه تشکیل شود تا به این کار سرعت بدهد. یک دستاورد مهم دیگر این سفر ابلاغ توافق قبلی دو کشور در زمینه استاندارد بود که به امضای وزرای خارجه دو کشور رسیده بود. عراق فاقد شرکتهای تأیید استاندارد است و پیش از این در جریان مبادله کالاهای خارجی به عراق، شرکتهای اروپایی عهدهدار صدور تأییدیههای استاندارد کالا بودند و این سبب دشواریها و تأخیر زیاد در مورد صدور کالاهای ایرانی میشد. در این سفر هر دو رئیسجمهور قانونی را امضا و ابلاغ کردند که براساس آن چند شرکت ایرانی عهدهدار صدور تأیید استاندارد برای کالاها شدند که این یک گام مهم بین دو کشور به حساب میآید. جایگزین شدن یورو و دینار در مبادلات هم یک توافق مهم بود براین اساس تجار ایرانی میتوانند ریال را به دینار تبدیل کنند و الزامی به تبدیل آن به ارزهای دیگر ندارند. خارج شدن دلار از این چرخه که پیش از این طرف عراقی بر آن تأکید داشت، بسیاری از مشکلات قبلی را حل میکند.
• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر سال نو، تدبیر نو را منتشر کرد که گزیدهای از آن را میخوانید:
پیداست که بخشی از مسائل و بحرانهای اقتصادی و اجرائی کشور مربوط به ساختار است و تجربه زیسته همه ما به یادمان میآورد که در دوران غیرتحریم نیز به تناوب با این دست مسائل مواجه بودیم؛ از فساد اداری تا ناکارآمدی اجرایی و منفعتطلبی شخصی و رانتخواری باندی. در همین ساختار معیوب و بیمار، شوک روانی حاصل از تحریمها، چنان فضایی به وجود آورد که بهای ارز به یکباره سه برابر شد و به تبع آن بحران روانی در فضای اقتصادی و تجاری کشور ایجاد کرد تا جایی که برای مدت کوتاهی برخی اقلام مصرفی کمیاب شدند. دولت، برای غلبه بر چنین شرایطی اعلام کرد که ارز دولتی را برای واردات کالاهای اساسی به صورت گشادهدستانه تخصیص خواهد داد و سازوکاری که با تعجیل برای تخصیص ارز دولتی فراهم کرد، طبعاً پر از منفذ و رخنه بود؛ آن هم در فضایی که رانتجویان و سوداگران حرفهای به کمین نشسته بودند. نشت بخشی از ارز دولتی به بازار و ایجاد رانتهای جدید که برخی از آنها هویدا شد و حتی به پیگیری قضایی انجامید، این بیم را به وجود آورده است که آنانکه حسن روحانی نام «کاسبان تحریم» بر آنها نهاده بود، دوباره بر فضای اقتصادی کشور تسلط یابند و فساد آفرینی کنند و با هر فساد، آثار روانی آن از جمله ریزش اعتماد عمومی و آثار اقتصادی آن، از جمله ضعیفتر شدن طبقات متوسط به پائین، ظهور و بروز کند. امسال، نخستین سال در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم است که نرخ رشد اقتصادی کشور با فاصلهای بسیار زیاد از پیشبینی برنامه (۸ درصد) به منهای ۵/۲ درصد تنزل یافته و این به معنای کوچکترشدن اقتصاد کشور به نسبت سال قبل است. با همه این احوالات، اینک با تسلط نسبی دولت بر اقتصاد و آشکار شدن بخشی از معایب نظام اجرایی، امید میرود که سال آینده تسلط بیشتری بر عرصه اقتصاد به دست آید و با به کارگیری همه تمهیدات لازم اقتصادی و سیاسی، کشور مجدداً در مسیر رشد و رونق قرار گیرد. انشاءالله.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با تیتر بازگشت صلیبیان را منتشر کرد که به این شرح است:
سالهاست که غرب در پوشش حقوق بشر و سکولاریسم، مسلمانان و جوامع اسلامی را به سمت نوعی استانداردسازی جدید به پیش میبرد که در آن خشونت و وحشت، سهم مسلمانهاست و مرحمت و محبت از آنِ آنها. کسانی که مرگبارترین جنایات تاریخ را در جنگ دوم جهانی انجام داده و آن را با بمباران اتمی به پایان بردهاند، در موضع صلح و صلاح نشستهاند و برای سایرین خطابه میکنند. دیروز دو اتفاق همزمان نشان داد که صلیبیان در تمامی ساحات سیاسی و فرهنگی غرب فعالاند؛ «برنتون تارنت» جلاد نیوزیلندی ۵۰ مسلمان را در مسجد و بیمارستان و خیابان کشت، به آنها تیر خلاص زد و با ماشین از رویشان رد شد و بعد بیانیهای منتشر کرد که این به انتقام جنگهای صلیبی است؛ در یکی از مستعمرههای اقماری انگلیس که اسلامهراسی از کانونهای جنگ روانی دائمی آن به شمار میرود. همزمان اتحادیه اروپا برای چندمینبار درخواست ترکیه برای پیوستن به این اتحادیه را رد کرد؛ ترکیهای که همهگونه انعطافپذیری سیاسی، فرهنگی و نظامی را انجام داده تا با استانداردهای غربی همخوان شود. اصل اشکالشان کجاست؟ یک کشور مسلمان نمیتواند عضو اتحادیه اروپا شود. جنگهای صلیبی را پاپ شروع کرد و هجوم به خاورمیانه در ۱۷ سال قبل را بوش پسر با همین شعار آغاز کرد؛ غرب در مغز و پوستهاش همچنان یک نظام صلیبی است و خواهان نابودی همه مسلمانان و اسلام.
• روزنامه ستاره صبح یادداشتی با تیتر نقش وزارت اطلاعات در دفاع از حقوق ملت را منتشر کرد که گزیدهای از آن را میخوانید:
در تولید خودرو مافیا وجود ندارد، اما در تولید قطعه خودرو مافیا وجود دارد و برخی قطعات موردنیاز خودرو ایرانی در چین تولید و مارس ایرانی روی آن زده میشود و بهعنوان کالای ایرانی فروخته میشود. رئیسجمهور میگوید ۹۰ درصد نیاز گوشت کشور در داخل تولید میشود، این حرف حسن روحانی بر اساس آمار و اطلاعاتی است که وزارت جهاد کشاورزی و وزارت اطلاعات در اختیار او قرار دادهاند، پرسش این است وقتی کشور تنها ۱۰ درصد از گوشت موردنیاز را باید از خارج تأمین کند چرا باید از بهمن گذشته تا بهمن امسال قیمت گوشت ۹۲ درصد افزایش پیدا کند؟ این واقعیت نشان میدهد همانطور که رئیسجمهور گفت: توزیع اشکال دارد نه تولید؛ یعنی در توزیع مافیا وجود دارد. اینجاست که باید وزارت اطلاعات، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و دستگاه قضایی به رسالت خود عمل کنند و سرمنشأ فساد و مافیا را بخشکانند.
• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر تروریسم راست افراطی محصول ناکامی سوسیالیسم را چاپ کرد که به این شرح است:
استرالیا و نیوزیلند از معدود کشورهایی هستند که توانستهاند به یک وفاق دینی و همگرایی ملیتهای مختلف دست یابند. اما رویداد غمانگیزی که روز جمعه رخ داد و باعث شهادت ۴۹ مسلمان شد، محصول چند جریان فکری است. اولین جریان مربوط به تفکر راست افراطی میشود که توانسته تمام غرب و بخشی از جهان را در بر بگیرد و هر روز شاهد گسترش این تفکر در سطح جهان هستیم. آقای مکرون در حاشیه مراسم صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول در پاریس بدون اینکه ذکری از نام ترامپ ببرد، با حمله به افکار و ایدههای رئیسجمهوری امریکا که باعث رشد تمایلات راست افراطی در جهان شده است، به وی هشدار داد و گفت، جریان راست افراطی که برخی رهبران کشورها از آن حمایت میکنند، میتواند روزی نه چندان دور تبدیل به بلایی ناگهانی شده و بر سر اروپا و غرب نازل شود و از درون آن چیزی به صورت فاشیسم مدرن ظهور کند. او از این رهبران خواهش کرد، دست از حمایت این گونه افکار بردارند تا دنیا را به جهنم دومی تبدیل نکنند. اما متأسفانه کشورهای غربی بخصوص از جنگ جهانی دوم به این سو از سوسیالیسم بهره چندانی نبردند و این نوع تفکر نتوانست آمال و آرزوهای مردم را آنطور که انتظار داشتند، برآورده کند. از دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به این سو هر قدر ناسیونالیسم از وعدههای خود دور ماند، راست افراطی قدرت و قوت بیشتری گرفت. با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ امریکا و حلقه یاران او در کاخ سفید که متشکل از سیاستمداران تندرویی، چون جان بولتون است، روند رشد تمایلات راست افراطی، شتابی کمسابقه گرفت و تحت حمایت آنها از این تفکر بسیار خطرناک که میتواند تبعات سهمگینی داشته باشد، امروز شاهد اشاعه تفکر راست افراطی در سراسر جهان هستیم. مداخلهجویی دونالد ترامپ و جان بولتون در امور اخیر ونزوئلا و حمایت آن از جناح راست این کشور که میتواند به دیگر کشورهای سوسیالیستی هم گسترش یابد، از جمله حمایتهای آنها از تفکرات افراطی است که میتواند پیامدهای خطرناکی، چون رشد مهارنشدنی راست افراطی را در پی داشته باشد. افزایش تمایلات راست افراطی در غرب که استرالیا و نیوزیلند هم شامل آن میشوند، بویژه در دو سال اخیر در همین راستا بوده است. در اینجا نباید از بحث اسلامهراسی هم که دستگاههای تبلیغاتی غربی هر روز بیش از قبل به آن دامن میزنند، غافل ماند. همین مسأله نیز میتواند تبدیل به یک عامل تهدیدکننده برای غرب شود. زیرا راست افراطی عمدتاً چند هدف را دنبال میکند: خودخواهیها و تمایلات تبعیضنژادی، خودبرتربینی، بیگانهستیزی و در نهایت اسلامهراسی و اسلامستیزی. این عناصر هر روز به شکل سازماندهی شده، در حال گسترش یافتن در غرب است. آنچه در نیوزیلند رخ داد نیز ماحصل دو عنصر از جمله این عناصر یعنی بیگانهستیزی و اسلامهراسی است. در استرالیا تعداد چشمبادامیهای شرق آسیا مرتب در حال افزایش است، ولی بهدلیل اینکه دستگاههای تبلیغاتی روی آنها متمرکز نیستند، راستهای افراطی دست به هیچ اقدامی علیه آنها نمیزنند. علاوه بر این در حالی که هر روز شاهد بازرسیهای گسترده نهادهای مذهبی مسلمانان در این کشورها هستیم، هرگز مشاهده نمیشود که نهادی قانونی، رسانهها و سازمانهایی که اسلامهراسی را در غرب ترویج میکنند، زیر نظر بگیرد. آنچه روز جمعه در نیوزیلند رخ داد، حاصل همین بیتوجهی است. اخبار و اطلاعات نشان میدهد کسانی که مرتکب این کار شدند از دو سال پیش تمایلات خود برای چنین حملاتی را که ریشه در افراطگرایی آنها دارد، از طریق شبکههای اجتماعی نشان داده بودند؛ بنابراین تفکر سازمانیافتهای در دو تا از آرامترین کشورهای دنیا داشتهاند؛ بنابراین اگر جهان ترور را در هر شکلی از آن تقبیح میکند و باور دارد هیچ کس از طریق ترور نمیتواند به خواستههای خود دست یابد، باید در نظامی بینالمللی به بررسی آن بپردازد و ریشههای آن را شناسایی کند. البته در این بین برخی کشورهای اسلامی هم باید نظارت دقیقی بر تمایلات افراطی سلفیها و سایر گروههای تندروی خود که ممکن است تبدیل به القاعده و داعشی دیگر شوند، داشته باشند. زیرا رشد این گروههای تروریستی و حملات آنها در غرب باعث رشد انتقامجویی در گروههای افراطی غربی همچون راستهای افراطی در غرب میشود.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با تیتر پیامهای عصبانیت آمریکا را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
جالب توجه آنکه دیروز پومپئو رسما اعلام کرد از اقدامات سعودی در یمن نیز حمایت میکند که چراغ سبزی برای کشتار بیشتر است. همزمان با سعودی در سوریه نیز آمریکا با بمب فسفری سوریه را هدف قرار داد که در یک حمله ۵۰ غیر نظامی را به خاک و خون کشید. حال این سوال مطرح میشود که چرا این اقدامات زنجیرهای از سوی آمریکا صورت گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه هفته گذشته، رویدادی بزرگ در حوزه سیاست خارجی ایران صورت گرفت و آن سفر سه روز روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به عراق بود. سفری که در کنار دستاوردهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی برای دو کشور حقارتی بزرگ را به آمریکا تحمیل کرد. جهانیان این سفر را سراسر موفقیت برای ایران و شکست برای آمریکا عنوان کردهاند. دوم آنکه هفته گذشته مذاکرات میان ایران و اروپا برای اجرایی سازی کانال مالی مشترک برگزار شد و اقداماتی برای تحقق این طرح صورت گرفت. مجموع این دو موضوع، ناکامیهای جدیدی را به آمریکا در برابر ایران تحمیل میسازد. با توجه به این شرایط میتوان گفت که آمریکا با اجرای زنجیرهای از اقدامات ضد ایرانی به زعم خود تلاش دارد تا از یک سو شیرینی توسعه مناسبات ایران و عراق را به کام دو کشور تلخ سازد و از سوی دیگر زمینههای ناکام سازی توافقات میان ایران و اروپا را گستردهتر سازد. البته در باب مسئله اروپا دو سناریو را باید در نظر داشت. اگر از این زاویه استقلال اروپا به موضوع نگاه کنیم این اقدامات آمریکا نشان میدهد که عملا اجرایی شدن کانال مالی اروپا معنایی ندارد و صرفا امری روی کاغذ است اگر هم از این زاویه که اروپا و آمریکا میگویند اختلافاتشان تاکتیکی است به موضوع نگاه کنیم میتوان گفت که آمریکا زمینهسازی برای توجیه بدعهدیهای آتی اروپا را صورت داده است. اگر با هر کدام از این دو سناریو به موضوع نگاه کنیم یک نتیجه حاصل میشود و آن اینکه رویکرد به اروپا نمیتواند دستاوردی رای کشور به همراه داشته باشد و لذا به جای چنین رویکردی باید به دنبال راهکارهای اجرایی و عملیاتی بود که توسعه مناسبات با کشورهای همسایه محور آن را تشکیل میدهد. تلاش برای اجرایی ساختن توافقات ایران و عراق و نیز توجه بیشتر به سایر کشورهای منطقه از جمله سوریه، ترکیه، پاکستان و. میتواند ضمن تحقق منافع ملی کشور زمینه ساز تحمیل شکستهای جدید به آمریکا خواهد شد.
• روزنامه سیاست روز امروز سرمقالهای با تیتر سال تعدیل انتظارات را منتشر کرد در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
برآوردها حاکی از منفی شدن رشد در عملکرد امسال و سال آینده اقتصادایران است. اقتصاد ما یک بار دیگر در معرض ابتلا به عارضه «رکود تورمی» قرار میگیرد که قطعا نارضایتی همزمان طیف گستردهای از مردم و فعالان اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. تعمیق شکاف میان درآمدها و هزینههای دولت هم نگرانکننده خواهد بود. دولت در سال آینده احتمالا بیش از ۴۴۰ هزار میلیارد تومان هزینه خواهد داشت در حالی که در بهترین حالت، درآمدهای دولت بیشتر از ۳۶۰ هزار میلیارد تومان نخواهد بود. اگر درآمدهای نفتی به دلیل تحریم و کاهش صادرات نفت کاهش پیدا کند، بهطور قطع تحقق این میزان درآمد غیر ممکن خواهد بود. به این ترتیب کسری بودجه میتواند منجر به افزایش تورم شود و این موضوع رفتار دولت با عاملان اقتصادی را وارد فاز دستوری و تعزیراتی میکند. از دید اقتصاددان و فعال اقتصادی آنچه اتفاق افتاده تورم است که دولت در آن نقش اساسی دارد، اما دولت با پاک کردن صورت مساله و نادیده گرفتن نقش خود وانمود میکند که گرانی رخ داده و بنابراین دست به سرکوب قیمت و ممانعت از تعدیل طبیعی قیمتها میزند. سرکوب قیمت آن هم در شرایطی که به دلیل تحریم و تورم هزینه بنگاهها به شدت بالا رفته، به سرکوب انگیزه و در نهایت به زیاندهی و توقف فعالیت بنگاهها منجر میشود. در نتیجه در سال آینده احتمالا شاهد تعطیلی تعدادی از بنگاههای تولیدی نیز خواهیم بود که نتیجهاش بیکاری کارگران خواهد بود. به تعبیر دکتر نیلی، اقتصاد ایران را اکنون میشود به یک ماشین تشبیه کرد که در جادهای ناهموار گرفتار شده است. اگر ماشین درست کار کند، اما در چالههای جاده گیر افتاده باشد با کمی هل دادن میتوان ماشین را از چاله خارج کرد که به راه خودش ادامه دهد. کاری که جاده ناهموار با ماشین میکند، همان کاری است که رکود با اقتصاد میکند. مشخص است که اگر ماشین درست کار کند میشود با هل دادن (با سیاستگذاری و اجرای سیاستها) آن را از چاله خارج کرد. اما حالتی را در نظر بگیرید که جاده مشکلی ندارد، ولی ماشین خراب است، اینجا هل دادن کمکی نمیکند و باید ماشین را تعمیر کرد تا برای حرکت آماده شود. برحسب شانس بسیار بد، زمانی را هم در نظر بگیرید که هم ماشین و هم جاده خراب است. اینجا نمیتوان از رکود استفاده کرد؛ بنابراین مشکل اصلی از ماشین است، ماشین اقتصاد ما خراب است و سال آینده این ماشین خراب در جاده خراب رکود باید حرکت کند. تاریکی و سیل و رگبار و ریزش کوه را هم بهعنوان عوامل سیاسی به این وضعیت اضافه کنید تا بدانید سال آینده چقدر سال حساسی است و دقیقا در چه مسیری باید حرکت کنیم؛ بنابراین تنها راه عبور از دشواریهای سال ٩٨ آمادگی مردم و پذیرش شرایط سخت و تعدیل انتظارات است.
• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با تیتر در ستایش این مردم را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
رتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی میگوید: «ما چنان زندگی میکنیم که گویی همواره در انتظار چیزی بهتر هستیم.» این «چیز بهتر» را ما ایرانیان با پوست و استخوانمان زندگی کردهایم و همیشه در انتظارش نشستهایم؛ خانه بهتر، ماشین بهتر، حقوق بهتر، غذای بهتر، زندگی بهتر و حالا که در روزهای پایانی سال هستیم در انتظار شرایط بهتر در سالی بهتر با اوضاع اقتصادی بهتر. حرف از اوضاع مالی شد و چقدر ما ایرانیان سال سختی را پشتسر گذاشتیم و چقدر هر روز حالمان بد بود. داراها و ندارها نگران بودند، داراها از کاهش ارزش سرمایهها و ندارها از جمعکردن یک چندرغاز. چند روز به «نو شدن» مانده و ما نه مثل هر سال که مثل سال ۹۷ مثل تمام روزهای سپریشده سال آشفتهحالیم. نگران روزهای آینده، روزهای سال ۹۸ که نمیدانیم چه برایمان پنهانکرده از سختیها، از افزایش قیمتها، نمیدانیم سال دیگر بازهم با همین حقوق یکقران دوزار کار میکنیم، سر کاریم یا قرار است تعدیل (شما بخوانید اخراج) شویم. رسم است هر سال دم عید که میشود، همه از خوبیها، از قشنگیها بگویند، بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی...، از روزهای خوش، از پاککردن دل از کینهها، از «چیزهای بهتر.» همه دنبال خرید گل و گلدانند، سفرههای هفتسینشان را رنگی میکنند، ظرفهای آجیل و میوه و شیرینی را پر میکنند، خانهها را میتکانند. امسال، اما همهجا حرف از قیمتهاست، از تحریم پسته و آجیل است، از اینکه «حالا واجب نیست چند مدل شیرینی بگیریم»، از اینکه «همین فرشها خوب است، نمیخواهد عوضش کنیم»، از اینکه «همین لباسها خوب است، هنوز بوی نویی میدهد» و اینگونه است که خیلیها دست روی دلشان گذاشتند و حقوق و عیدیهایشان را نگه داشتند برای روزهای سخت آینده، برای پسانداز. چند روز بیشتر به سال تحویل نمانده، خیابانها و مغازهها شلوغ است، هنوز هم میتوان بوی عید و بهار را حس کرد، از جنبوجوشها، از رفتوآمدها تا دیروقت و آخرین تقلاها برای خرید؛ خرید ارزانترینها و شاید کمکیفیتترینها. ایرانیان عادت دارند به سفره هفتسینهایی که بوی نو شدن بدهد، بوی عید و بهار. دلها اما.... چقدر مردم صبوری داریم، بازهم دلشان به امید زنده است و به اتفاقات کوچک، خوش؛ همان اتفاقها که رنگی به زندگیشان داده. سفره هفتسین ۹۸، سفره بیم و امیدهاست. البته آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی در ادامه جملهاش این را هم اضافه میکند که «اغلب مردم آرزو میکنند کهای کاش گذشته بازگردد و بر آن حسرت میخورند.» شاید این هم حکایت حال ایرانیان است.
• روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر خوش بینی به ۹۸؛ روی دیگر سکه مصائب اقتصادی ۹۷ را منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
جهش نرخ ارز یک فرصت اقتصادی قابل توجه برای برخی بخشهای اقتصادی ایجاد کرده است. همه میدانیم که رشد نرخ ارز (کاهش ارزش پول ملی) به معنی افزایش قدرت رقابت اقتصادی هر کشور در سطح بین المللی است و حتی برخی کشورها مثل چین به عمد ارزش پول خود را پایین نگه میدارند تا توان صادراتی خود را حفظ کنند. اگرچه این موضوع به معنی افزایش هزینه تمام شده واردات و افزایش تورم نیز هست، اما بحث بر سر همین بده-بستان است. واقعیت این است که برخی صنایع صادراتی و فعالان این حوزه ها، از جهش نرخ ارز سود قابل توجهی کسب کرده و زنجیرهای از کسب و کارها را رونق داده اند؛ این موضوع در برخی کالاهای صادراتی کشاورزی مثل کشمش و پسته به وضوح قابل ردیابی است. اگرچه به خاطر برخی سیاستهای غلط دولت و همچنین ساختار اقتصاد کشور، کفه هزینههای تورمی بر مزیتهای صادراتی میچربد، اما بحث این است حالا که آن هزینهها را داده ایم، زمینه را برای استفاده از فرصتهای پیش رو نیز مهیا کنیم. فهرست مزیتها یا فرصتهای ایجادشده بر اثر تحولات عمدتا سخت و آزاردهنده سال ۹۷ کم نیست. به اعتقاد نگارنده، بر اثر تحولات سال ۹۷ و وقوع و ملاحظه انبوه رانتها و فسادها و قاچاقهای ایجاد شده از قیمت گذاریهای نادقیق در حوزه ارز و انرژی، بهترین شرایط (از منظر درک و همراهی افکار عمومی) برای اصلاح وضعیت ناکارا، غیرعادلانه و مخرب توزیع یارانههای انرژی، تخصیص ارز و در نهایت اصلاح ساختار بودجهای فراهم شده است. تحولات ۹۷ بیماریهای مزمن اقتصاد کشور را چنان آشکار و درک عمومی درباره آنها ایجاد کرده است که کار سیاست گذار برای جراحی و اصلاح به مراتب کمتر و راحتتر از قبل است. به این فهرست میتوان فرصتهای ایجادشده برای توسعه و تقویت برخی صنایع مزیت دار داخلی و بهره برداری از فرصتهای صادراتی ناشی از رشد نرخ ارز در این مسیر را افزود؛ مسیری که در کنار افزایش تعاملات منطقه ای، به تنهایی میتواند حجم قابل توجهی از معضلات بیکاری و همچنین رکود را حل کند.
• روزنامه رسالت سرمقالهای با تیتر خونهایی که غیرقابل سانسور هستند! منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
طی سالهای اخیر، شاهد افزایش حملات تروریستی علیه مسلمانان در کشورهای غربی هستیم. حملاتی که اکثر آنها از سوی رسانههای غربی و مقامات رسمی این کشورها سانسور میشود. تنها در ۹ ماهه ابتدایی سال ۲۰۱۸ میلادی، ۵۷۰ حمله علیه مسلمانان در کشور آلمان ثبت شده بود. در دیگر کشورهای اروپایی نیز آمارها و دادههای موجود، حاکی از افزایش شدید حملات علیه مسلمانان میباشد. نکته جالب توجه اینکه خبری از تصاویر و بیوگرافی قربانیان این حملات در رسانههای غربی نیست! با این حال به نظر میرسد حمله خونین صورت گرفته در نیوزیلند به اندازهای وسیع و گسترده بوده است که غرب قدرت سانسور آن را نداشته است! ابراز تاسف مقامات غربی نسبت به فاجعه اخیر در نیوزیلند، نه تنها ارزشی برای مسلمانان ندارد، بلکه نوعی فرافکنی آشکار نسبت به نقش نهادهای رسمی و امنیتی غرب در این ماجرای خونین محسوب میشود. اکنون سوالات زیادی وجود دارد که مقامات غربی ملزم به پاسخگویی در خصوص آن میباشند، سوالاتی از قبیل: ینکه: اساسا"اسلام ستیزی" در غرب چگونه تبلور یافت و نقش پشت پرده و آشکار دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی کشورهای غربی در استمرار این روند چه بود؟ خلق تروریسم تکفیری از سوی غرب چه کمکی به افزایش پروسه اسلام ستیزی در آمریکا و اروپا و دیگر مناطق غیر مسلمان در جهان کرد؟ چرا گروههای اسلام ستیز از جمله نئونازیها و فاشیستها و ناسیونالیستهای افراطی در طول سالهای اخیر، حد یقفی در فعالیتهای ضد اسلامی خود نداشته و کمترین اقدامی برای مهار سیاسی و اجتماعی آنها صورت نگرفته است؟