«رسول مولتان» یک مادرانه است/کتابی که سختی کار فرهنگی را نشان میدهد
زینب عرفانیان از نویسندگان جوان حوزه ادبیات پایداری است. وی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره نگارش «رسول مولتان» توضیحاتی را ارائه کرده است.
میزان-«رسول مولتان» درباره چیست؟
این کتاب زندگینامه شهید محمدعلی رحیمی است. در این کتاب، تمام داستان زندگی شهید، از زاویه دید همسر شهید روایت شده است.
میزان-این شخصیت چطور شهید شد؟
محمدعلی رحیمی بخاطر فعالیتهای فرهنگی که سرلوحه آن وحدت میان برادران شیعه و اهل سنت بود، به دست وهابیت جلوی به صورت مستقیم و مقابل چشم خانواده به شهادت رسید.
میزان-دستاورد این کتاب چیست؟
مخاطب «رسول مولتان» با خواندن این کتاب میفهمد سختی کار فرهنگی چیست و ما از چه نعمتهایی برخورداریم، اما همیشه از شرایط گلهمند هستیم، ما میفهمیم کار کردن در فضای بدون امکانات چیست.
میزان-از نگارش تا چاپ کتاب چقدر زمان برد؟
۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ نگارش آن زمان برد و شش ماه هم کتاب در پروسه چاپ قرار گرفت. به طور کل دو سال و شش ماه نگارش تا چتپ زمان برد.
میزان-«رسول مولتان» چقدر به موقعیت جغرافیایی پاکستان اشاره دارد؟
این کتاب به موقعیت استراتژیکی که مولتان به عنوان شهری در پاکستان دارد، میپردازد. فضایی که هم مرز با کشور ماست. مرزهای فعالیت داعش در اینجا قوت و شدت بیشتری دارد.
همانطور که مقام معظم رهبری هم در بیاناتشان به داعش اشاره کردند، ریشه فعالیت داعش در عربستان سعودی و پاکستان تغذیه میشود. در بعد از انقلاب اسلامی هم زبان فارسی از ترس صدور انقلاب به این کشور از کتابهای درسی حذف شد.
میزان-عنوان کتاب چطور انتخاب شد؟
چون انتشارات سوره مهر قرار بود کتاب را منتشر کند، ما هم مشورتهای زیادی در این باره میگرفتیم و در این مشاورهها اصرارهایی وجود داشت که واژه مولتان در عنوان کتاب جای گیرد که من با بازکردن قرآن به این عنوان رسیدم.
مولتان اسم شهری در پاکستان است که محل شهادت محمدعلی رحیمی -رایزن فرهنگی ایران در پاکستان- بود. از آنجا که وی فرستاده ایران به مولتان بود نام کتاب را نیز بر همین اساس انتخاب کردم. عنوان کتاب با استفاده از آیه قرآن که به رسول و فرستاده اشاره داشت و مولتان که یادآور مکان شهادت محمدعلی رحیمی بود، انتخاب شد.
میزان-«رسول مولتان» چه زبانی دارد؟
این کتاب یک مادرانه است به طوریکه میتوان گفت: آن را بیشتر یک مادر نوشته است. زنی که همه سختیها، فکرها، اشکها و غصههایش در پشت پردهای از لبخند پنهان شده است.
وقتی همسر شهید رحیمی را میبینید اولین چیزی که از وی دریافت میکنید انرژی مثبت و استقامتش است، ولی وقتی پای صحبت وی مینشینیم متوجه میشویم جز با صبری که به وی عنایت شده، این لبخند بدست نیامده است.
در میان صفحات این کتاب عاشقانه کمرنگ و پررنگی از رابطه شهید رحیمی با همسرش دیده میشود و شانه به شانه همسر حرکت کردن از نقطه شروع تا پرواز.