مجلس خبرگان در حقیقت یک پشتوانهی عظیمی برای نظام است
به گزارش گروه سیاسی ، حضرت آیتالله خامنهای، در تاریخ ۹ شهریور ۱۳۸۵ در دیدار اعضای مجلس خبرگان بیاناتی را ایراد فرمودند.
بیانات مقام معظم رهبری در این مراسم به نقل از KHAMENEI.IR، به شرح زیر است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
به همهی آقایان محترم خوشآمد عرض میکنم و از خداوند متعال مسئلت میکنم که این زحمات و تلاشها را به عین قبول مورد نظر قرار دهد و همه را مشمول توفیق و رحمت و برکات خود قرار دهد.
شعبانیات مبارکه را تبریک عرض میکنیم؛ چه خود ایام شعبان، چه اعیاد شعبان؛ بخصوص این موالیدی که بر آنها مرور کردیم و میلاد حضرت بقیةاللَّهالاعظم (ارواحنافداه) که در پیش داریم و خداوند متعال توفیق دهد بتوانیم به برکت این وجودات مقدس و مبارک، خودمان را هر چه بیشتر به صراط مستقیم الهی نزدیک کنیم.
لازم میدانم از مجلس کنونىِ خبرگان تشکر کنم که علیالظاهر آخرین اجلاسیهی خودش را برگزار کرد و در طول مدت مسئولیت، کارهای باارزشی را انجام داد؛ اولاً اجلاسهای متعدد و مضاعف - تقریباً دو برابرِ دورهی قبلی - طرح و توجه به مسائل مهم در این اجلاسیهها و کارهای جانبیای که انجام گرفته است، که لازم است افکار عمومی در جریان این تحرکات و این اقدامات قرار بگیرد. مثلاً در دبیرخانه کارهای خوبی انجام گرفته؛ مانند مجلهی حکومت اسلامی که شمارههای متعدد منتشر شده، که شامل مباحث خوب و تحقیقی است؛ مرکز تحقیقاتی راهاندازی شده است که مسائلی در آنجا مطرح میشود و مورد پژوهش قرار میگیرد؛ نشستهای علمی - تخصصیای پیرامون مسائل مرتبط با خبرگان گذاشتهاند؛ برنامههای علمیای در مسئلهی ولایت فقیه و مسائل مربوط به رهبری با همکاری صدا و سیما تولید و پخش شده و در اختیار مردم قرار گرفته است. اینها کارهای باارزشی است که انجام گرفته. بیانیههای مجلس خبرگان در هر دوره - که در همین اجلاس هم من بیانیه را دیدم - بسیار متین و شامل مباحث مهم و نشاندهندهی گرایش و جهتگیرىِ مجموعهی زبدگان علمی و سیاسی کشور در زمینهی مسائل اصولی انقلاب و نظام است. ما باید از یکایک آقایان تشکر کنیم.
آنچه که من امروز عرض میکنم، مسئلهی جایگاه مجلس خبرگان است. مجلس خبرگان در حقیقت یک پشتوانهی عظیمی برای نظام است؛ مثل صندوق ذخیرهی ارزىِ معنوىِ نظام. یک پشتوانه و یک ذخیرهی معنوی است که باید حاضر باشد، آماده باشد، پابهکار باشد و بهروز باشد برای هنگام لازم و مورد نیاز؛ همچنان که کشورها نیروهای مسلحشان را آماده نگه میدارند، سالهای متمادی در پادگانهایشان هستند و عملاً کاری انجام نمیدهند؛ لیکن برای لحظهی مورد نیاز بهروز و آماده نگه میدارند. مسئلهی مجلس خبرگان، یک چنین چیزی است. اگر این مجلس نباشد، در آن ساعت فقدان و خلأ رهبری، هیچ دست و انگشتی گرهگشای مشکلی که پیش خواهد آمد، نخواهد بود. این، آن مجلسی است که کار آن در لحظهی بحران و در لحظهی لزوم گرهگشایی اساسی است. این مجلس باید همیشه باشد، همیشه آمادهی به کار باشد، متوجه اوضاع باشد، مسائل جاری، مهم و اساسی کشور را دائماً مورد سنجش قرار دهد و برای آن لحظهای که نیاز هست، آن کار اصلی خودش را - که انتخاب رهبری است - انجام دهد. این، اهمیت مجلس خبرگان را نشان میدهد. در لحظهی بحران، نقشآفرینی منحصر به این مجلس است.
و انسان میبیند که این سازوکاری هم که قانون اساسی برای تشکیل مجلس خبرگان فراهم کرده است، عاقلانهترین و متینترین سازوکار است. والّا اگر قرار بود در لحظهی نیاز، آن وقتی که باید از سوی مردم رهبر انتخاب شود یا از سوی گروه خاصی انجام بگیرد - که سابقه نداشت - برای آن گروه قطعاً مشکلات و معضلاتی پیش میآمد که قابل حل نبود. قانون اساسی، مردم را به شکل انتخابات خبرگان، به طور کامل در متن قضیه وارد کرده است؛ مردم انتخاب میکنند، این ذخیرهی معنوی را برای کشور ایجاد میکنند و این ذخیرهی معنوی در هنگام لزوم، کاری را که باید انجام بدهد، انجام میدهد. این کار اصلی است و اهمیت مجلس خبرگان را از اینجا میتوان فهمید.
خوب، آنچه که بر این معنا مترتب است، الزاماتی است که این جایگاه و نقش مهم، با خود همراه میآورد. این طبیعی است، هر چه کار مهمتر و نقش اساسیتر و محوریتر باشد، طبعاً الزامات هشداردهندهتری در کنار آن وجود خواهد داشت.
اولین چیزی که جزوِ الزامات این جایگاه به حساب میآید، این است که ما مجلس خبرگان را در وضعی قرار دهیم که برای مردم اطمینانبخش و مورد قبول و اعتماد آنها باشد. هر گونه حرکتی که به تضعیف جایگاه مجلس خبرگان بینجامد، نقطهی مقابل این رویکرد است. مجلس خبرگان را نباید تضعیف کرد. مردم وارد میدان میشوند، فکر میکنند، مطالعه میکنند، مشورت میکنند و رأی میدهند و این مجلس تشکیل میشود؛ پس مجلسی است که خود مردم آن را تشکیل دادهاند، کما اینکه همین مجلسی که شما آقایان محترم در این دوره نماینده هستید، در هشت سال پیش از این که بنا بود انتخابات آن انجام بگیرد، تبلیغاتی برای عدم شرکت مردم در این انتخابات از ماورای مرزهای ما شروع شد؛ یعنی رسانههای بیگانه از مدتی قبل از انتخابات، یک برنامهی طولانیای را شروع کردند تا مردم را نسبت به انتخابات خبرگان دلسرد کنند، آن را کماهمیت و بیفایده جلوه بدهند و مانع از حضور مردم بشوند. مثل همیشه آن حرفها یک پژواکهایی هم در داخل داشت و متأسفانه در داخل هم کسانی دنبالهی همان صداها را گرفتند تا اینکه مردم را از پای صندوقهای رأی دور کنند و نگذارند. از چند ماه قبل از انتخابات خبرگان، این کار انجام گرفت. خوب، مردم علیرغم همهی اینها آمدند، هجده میلیون - که یک رقم بسیار بالایی است - در یک چنین انتخاباتی وارد شدند، رأی دادند و بحمداللَّه این مجلس تشکیل شد.
مردم اعتماد میکنند؛ نباید این اعتماد آنان به هیچ کیفیتی خدشهدار شود؛ چه در تبلیغات گوناگونی که مربوط به این مجلس است - که حالا اینطور چیزها را در پیش خواهیم داشت - و چه در اظهارات گوناگون با انگیزههای سیاسی یا غیرسیاسی. چیزی که مردم را نسبت به این مجلس مهم و مؤثر و اجتنابناپذیر مردّد کند و اعتماد آنها را کم کند، نبایستی از افراد صادر شود. این یکی از الزامات است که نبایستی بگذاریم با اظهارات نسنجیده، اعتمادی که مردم دارند و اظهار کردهاند و چند دوره این اظهار اعتماد تکرار شده است، متزلزل بشود.
کار دیگری که باید انجام بگیرد، این است که این مجلس باید از وزانت برخوردار باشد؛ یعنی کسانی در این مجلس شرکت بکنند که بعد از آن که مورد انتخاب قرار گرفتند و اینجا آمدند، آن وزانت و موقعیت لازم را از لحاظ علمی، سیاسی، وجههی اجتماعی و دیانت داشته باشند که در آن روزی که آنها بناست یک انتخابی انجام بدهند، این انتخاب آنها مردم را خاطرجمع کند. پس وزانت این مجلس هم یکی از مسائل بسیار مهم است.
صاحبان صلاحیت هم بایستی سعی کنند که خود را در معرض این کار قرار بدهند؛ یعنی واقعاً هر کسی که احساس میکند میتواند و صلاحیت این کار را دارد که در یک چنین مجلسی برای تکلیف و برای خاطر خدا عضو باشد و وظیفهای را که در موعدی که خدای متعال از آن خبر دارد و ما خبر نداریم، بر عهدهی آنها خواهد گذاشت، آن را آزادانه، مستقل و با توجه به تکلیف شرعی انجام بدهد، کسی که یک چنین خاطرجمعیای را از خود دارد، به نظر من وظیفهی شرعىِ اوست که خودش را در معرض این معنا قرار بدهد و به میدان بیاید. ما در مورد انتخاباتهای دیگر هم بارها گفتهایم، کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و امثال اینها در خود صلاحیت میبینند که به داخل میدان بیایند؛ اما در اینجا این مسئله از آن انتخاباتها مؤکّدتر است. آن کسانی که واقعاً احساس میکنند این صلاحیت و توانایی را دارند، بیایند، وارد این میدان بشوند و خودشان را در معرض انتخاب مردم و حضور در این مجلس مهم و محترم قرار بدهند. آحاد مردم هم باید وظیفه بدانند. حالا ما انشاءاللَّه در فرصت خود دربارهی مجلس خبرگان به مردم مطالبی عرض خواهیم کرد و توصیههایی داریم که انشاءاللَّه برای مردم میگوییم. دیر نشده است. اجمالاً اینجا عرض بکنیم که این، یک وظیفهی عمومی است؛ همه احساس کنند وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند. این هم یکی از چیزهایی است که باید برای حفظ اعتبار این مجلس مورد توجه باشد.
این مجلس جای مسائل خطی و جناحی و دستهبازی و گروهبازی نیست؛ هدف این مجلس و آن مقصود و غرضی که برای آن به وجود آمده، یک مسئلهی کاملاً عمومی و ملی است. مسئلهای نیست که انگیزههای جناحی و خطی و مخالفتهای سلیقهای و اینها حق داشته باشند که در کار این مجلس دخالت کنند. این مجلس بالاتر از این حرفهاست. بنابراین صاحبان عقاید و سلایق سیاسی میتوانند در همه جا، از جمله در این مجلس حضور داشته باشند؛ لیکن جای اعمال این اغراض و این جناح و خطگراییها اینجا نیست. باید از این انگیزههای جناحی جداً پرهیز کرد.
من آنچه که دربارهی وضع کنونی کشور میتوانم به شما آقایان محترم عرض بکنم، این است که بحمداللَّه و حسنتوفیقه، وضع عمومی کشور در همهی بخشها رو به جلو و پیشرفت است. مبادا بعضی از محاسبات موقتی یا بعضی از پدیدههای کوتاهمدت و موقت، ما را از نگاه بلندمدت نسبت به آنچه که وجود دارد، غافل کند و دور بیندازد؛ نه، ما حقیقتاً رو به جلو و به سمت اهداف انقلاب حرکت کردهایم و الان در کشور آنچه که واضح و محسوس است، شتاب گرفتن فعالیتهای سازندهی کشور است. حقاً و انصافاً مسئولان کنونی در حرکت به سمت کارهای لازمی که برای کشور متصور هست، با شتاب، با حرکت سریع و بدون تفویت فرصت دارند حرکت میکنند؛ جهتگیریها و هدفگیریهایشان هم درست است. هدفگیری «عدالت اجتماعی» هدفی است که همهی ما دنبال آن هستیم؛ اصلاً فلسفهی وجود ما این است. یا هدف «رسیدگی به مناطق محروم و مناطق دوردست» اینها جزوِ آرزوهای ماست.
در مجموعهی کسانی هم که امروز در دولت و قوهی مجریه مشغول فعالیت هستند، انسان مشاهده میکند که ذهنهای باز، فعال و نگاههای عالمانه در بین آنها زیاد است. علاوه بر آنچه که انسان در نشانههای کاری آنها میتواند ببیند، در گزارشهای رسمی و اطلاعاتی و دیدارهایی که ما با بعضی از وزرای محترم داریم، انسان دارد مشاهده میکند و میبیند ذهنیت منطقی، متکی به نگاه علمی و دور از مسامحهکاری در محاسبه وجود دارد. الان، برنامهها اینطور است. دارند فکر میکنند، کار میکنند، بررسی میکنند و بیوقفه اقدام میکنند و حرکت میکنند؛ این خیلی مغتنم است. یک مجموعهی جوان، پُرنشاط و تازهنفس وارد میدان شدهاند و دارند خوب کار میکنند. من میشنوم و میبینم تبلیغاتی را که از اطراف - عمدتاً هم از مخالفان خارج از کشور و مخالفان اصل نظام - علیه جهتگیریهای کنونی وجود دارد، این جلو چشم ماست؛ ما همهی این خبرها را میبینیم، میشنویم و میفهمیم که آماج این تبلیغات، چه کسانی هستند و ذهن چه کسانی را میخواهند از واقعیتها منحرف کنند. واقعیت این است که عرض کردیم؛ در همهی زمینهها به معنای حقیقی کلمه دارد کار انجام میگیرد؛ آن هم کار خوب. خوب، اثرش هم این بوده است که در مردم - بخصوص در جوانان - حقیقتاً نشاطی به وجود آمده است؛ نشاط کار، امید و نگاه به آینده؛ این را هم انسان از مراجعات مردم و از اطلاعاتی که انسان دارد، میفهمد و لمس میکند.
در عرصهی سیاست خارجی هم همینطور است. ما امروز در زمینههای سیاست خارجی تحرک و نشاطمان خوب است و انسان این تحرک و نشاط و فعالیت وسیع را میبیند که هست. ابتکار عمل هم در بسیاری از مسائل جهانی در دست نظام جمهوری اسلامی است؛ بخصوص در مسائل منطقهای. این یک پدیدهی کمسابقه و کمنظیری است که ابتکار عمل در دست مسئولان نظام جمهوری اسلامی است. اینطور نیست که منتظر نشسته باشند تا دیگران یک حرفی بزنند و اینها هم به مخالفت یا موافقت یک چیزی بگویند؛ نه، اینها اقدام و ابتکار میکنند. خوشبختانه حوادثی هم که پیش آمده - که حقیقتاً امدادهای الهی است - اینها هم کمک کرده است. همین حادثهی شگفتآور لبنان یکی از این حوادث است. حقیقتاً مصداق: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن اللَّه رمی» همین حادثهی لبنان بود. خدا دست قدرتمند الهی این جوانها را مثل «زُبر الحدید» آنچنان در این میدان دشوار نفوذناپذیر کرد که [نقص نوار] عظیم و مهمی بود این حادثه. ارتشی که کشورهای قوی همسایهی آن تصور نمیکردند که بتوانند در مقابل آن مقاومت کنند، چه برسد به اینکه به آن اینطور ضربه وارد کنند. دشمن صهیونیستی در لبنان، آن هم در مقابل بخشی از امکانات لبنان، نه فقط متوقف شد، بلکه ضربه هم خورد، بر او خسارت وارد آمد، بیآبرو شد و نتوانست بیاید اهدافی را که ترسیم کرده بود؛ حتّی عُشری از آنها را هم تصرف کند و به آن اهداف دست پیدا کند. این خیلی حادثهی عجیبی است. مخالفان و معاندین اسلام و مسلمین حاضر نیستند این را به زبان اعتراف کنند؛ اما در لابهلای حرفهای آنها کاملاً میشود فهمید. اینها مبهوتند! ماندهاند! یک حادثهی عظیمی است که اصلاً قابل فهم و تحلیل نیست. حالا میخواهند بنشینند دربارهاش بحث و تحلیل کنند و ببینند چه شد که اینطور شد؛ اما شد. این امداد و لطف الهی بود که با مجاهدت و تلاش به دست آمد.
در خود فلسطین هم همینطور است؛ همین پیروزی حماس در چند ماه قبل از این در انتخابات مردمی روی کار آمدن دولت حماس؛ به زبان یک حرف آسانی است. حماس، یک گروهی که تحت تعقیبِ هم دشمن غاصب و هم آن حکومتی که با همراهی دشمن غاصب بر سر کار آمده بود و در طول چند سال مورد مطارده و اذیت و آزار آنها بود، و بچهی کوچک و پیرمردشان را در ساحل شرقی و غزه راحت هدف قرار میدادند و نابود میکردند؛ این گروه که رهبرانش جرئت نمیکنند در خود فلسطین حضور پیدا کنند و مورد تهدید قطعی هستند؛ یک چنین گروهی به حکومت در فلسطین برسد! این اصلاً حادثهی شگفتآوری بود؛ اما این حادثه اتفاق افتاد.
حالا دشمنان نظام اسلامی و جمهوری اسلام تبلیغ میکنند که ایران کمک و حمایت کرد، که حالا اینها حرفهای غلطی است؛ اما آنچه که واقعیت دارد، این است که ملت ایران و نظام اسلامی و انقلاب اسلامی با این پیروزیهای بزرگ - که همه میدانند در شعاع حرکت انقلابی ملت ایران بود - تقویت شد؛ در این هیچ تردیدی نیست و این سابقه ندارد. امروز بعد از سالهای متمادی، برای جمهوری اسلامی یک چنین موقعیتی پیش آمده است؛ این، اعتبار جمهوری اسلامی، عزت جمهوری اسلامی، عظمت و نفوذ انقلاب و روانی و رسایی و جاذبهی شعار و پیام انقلاب را برای همهی دنیا روشن کرد. امروز در همهی کشورهای عربی و بلکه کشورهای اسلامی، دلهای جوانها و طبقهی روشنبین جامعه، سرشار و لبالب از دلبستگی به این شعارها و جهتگیری است؛ انسان این را مشاهده میکند، در گزارشها میفهمد و از نشانهها و آثارش به دست میآورد.
خوب، این کمک به ماست و خوشبختانه در داخل هم ما مشکل اساسیای نداریم. البته کار سخت است؛ من نظرم هست زمان حیات مبارک حضرت امام (رضواناللَّهعلیه) افراد از دستگاههای مختلف - چه وزارتخانهها، چه دستگاههای دیگر - پیش امام میآمدند و شِکوههایی میکردند: آقا فلان جا چنین نقصی وجود دارد، فلان جا این اشکال وجود دارد؛ بارها امام در جواب اینها میگفتند: «آقا! کار سخت است.» در واقع هم همینطور است. از خواستن تا توانستن و از توانستن تا تحقق پیدا کردن، فاصلههای زیادی است؛ انسان خیلی کارها را میخواهد بکند، لیکن راه طولانی است و مقدماتی دارد. در طی این مقدمات نباید بیحوصلگی کرد. اگر روشن شد که تلاش دارد انجام میگیرد و جهتگیری هم درست است، بایستی منتظر نتایج بود تا انشاءاللَّه به آن نتایج دست پیدا کنیم.
در همین زمینههایی هم که آقایان فرمودند، خوب کارهایی دارد انجام میگیرد. خوشبختانه چه در زمینهی مسائل اخلاقی جامعه، چه در زمینهی مسائل فرهنگی و چه در زمینهی مسائل اداری، مسئولان بیتفاوت نیستند؛ عیب و بیماری را احساس میکنند، در مورد آن فکر هم میکنند و به دنبال علاجش هم هستند و به نتایجی هم میرسند. البته ممکن است بعضی از این نتایج درست باشد، بعضی غلط باشد؛ بعضی از راهکارها مؤثر باشد، بعضی مؤثر نباشد؛ اینها همیشه در همهی کارها محتمل است. بالاخره انسان تا به آنجا برسد، کار دشواری پیش رو دارد.
من آخرین نکتهای را که میخواهم عرض بکنم، این نگرانی و دغدغهای است که بنده به مناسبت حضور موسم انتخابات در کشور ما، از تخریبها دارم. متأسفانه چند وقتی است که رائج شده؛ من حقیقتاً از این جهتگیریای که در گوشه و کنار مشاهده میشود، نگرانم. نه اینکه حالا افراد زیاد هم هستند، نه، عدهی کمی هستند؛ منتها همان تحرک عدهی کم، فضای جامعه را خراب میکند؛ مثل یک جمعیت هزار نفری یا دوهزار نفری که یک جا نشستهاند، پنج، شش نفر هم دچار سرماخوردگی و سرفهاند و دائم سرفه میکنند؛ این کار فضای مجلس را خراب میکند؛ واقعاً اینطوری است.
متأسفانه عدهای با انگیزههای گوناگون، تا فصل انتخابات میشود، تخریبهایشان هم از همان نزدیکی انتخابات شروع میشود. حالا بعضی با انگیزههای سیاسی و بعضی با انگیزههای حتّی دینی اشخاص - چهرههای سیاسی، چهرههای دینی، چهرههای انقلابی، موجّهین حوزههای علمیه و حتّی محترمین از علما و روحانیون - را مورد تخریب قرار میدهند. این چه کاری است؟! این نه منطق شرعی دارد و نه منطق عقلایی؛ نه شرع با این کار موافق است، نه عقل. اگر واقعاً انسان از یک جهتگیریای که خیال میکند فلان کس یا فلان کسان در آن جهتگیری هستند، ناراضی است، راهش تخریب و اهانت به اشخاص نیست، راهش اسم آوردن از این و آن نیست، راهش تبیین است. از اول، حرکت انقلاب بر اساس تبیین به وجود آمد و حقایقی تبیین شد. وقتی انسان یک جایی روشنایی را معرفی کرد، تاریکی به خودی خود معرفی خواهد شد. عیبی ندارد تاریکی را هم معین کنند. اسم آوردن از اشخاص، تخریب کردن چهرههای محترم و موجّه، منطق عقلی ندارد. اگر کسانی هدفشان این است که میخواهند یک خط انحرافی را کور و خراب کنند، راهش این نیست؛ این، آن مقصود را حاصل نمیکند. از نظر شرعی هم که معلوم است. اینطور کارها عادتاً خالی از افتراء ناخواسته، دروغ ناخواسته و قول به غیرعلم ناخواسته، نیست. قرآن به ما میگوید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنین و المؤمنات بأنفسهم خیرا»؛ چرا به هم حسنظن ندارید؟ چرا حمل بر صحت نمیکنید؟ خوب شما کسی را قبول ندارید، آن اثری را که بر قبول داشتن مترتب میشود، مترتب نکنید؛ اما اینکه انسان بیاید دست به تخریب بزند، این بسیار کار بدی است. من آن چیزی را که الآن در این شرایط در باب انتخابات میخواهم بگویم، همین نکته است. حالا حرفهای دیگری در باب انتخابات هست که بعداً عرض خواهیم کرد. مراقب باشند انتخابات را - بخصوص انتخابات خبرگان را - با فضای تخریب و مخدوش کردن چهرهی افراد، متهم کردن اشخاص - چه در حوزهها علمیه، چه در تهران، چه در شهرستانها - آلوده نکنند. این از جملهی چیزهایی است که همه باید به آن توجه کنند و به آن اهمیت بدهند. تا انشاءاللَّه خدای متعال هم راه را باز کند و مردم و دلهایشان را هدایت کند؛ دلهای مردم دست خداست. ایجاد امید، ایجاد انگیزه و عزم توفیق حرکت کردن به سمت کار و هدف درست، خدای متعال اینها را به انسانها میدهد. از خدای متعال بخواهیم و به او توکل کنیم. آنچه را هم که وظیفهی ماست، انجام بدهیم؛ نتیجه را هم به خدا واگذار کنیم. هر چه که خدای متعال خواست، همان انجام خواهد گرفت؛ انشاءاللَّه آن محصول نیّت و کار خیر ما باشد و انشاءاللَّه مطلوب ما باشد. اینطور بایستی حرکت کرد.
از خداوند متعال میخواهیم که همهی ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کند و ملت بزرگ، انقلابی، مؤمن و هوشمند ما را در وظایفی که بر عهدهی اوست، انشاءاللَّه تواناتر و موفقتر بدارد و این پیشرفتهایی که انسان در زمینهی علمی، فناوری، سیاسی، اقتصادی و غیره مشاهده میکند یا آثار آن را مشاهده میکند، انشاءاللَّه این را روزافزون بفرماید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته