آیت‌الله مؤمن، از پیشگامان بحث فقه حکومتی

8:53 - 12 اسفند 1397
کد خبر: ۴۹۹۰۶۶
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفت: در شاگردپروری، آیت‌الله مومن، بسیار موفق بود، فکر می‌کنم ۵، ۶ نفر از اعضای جامعه‌ی مدرسین از شاگردان ایشان هستند، مثلاً آیت‌الله شب زنده‌دار از شاگردان ایشان است.

/////گروه سیاسی ؛ حضرت آیت‌الله محمد مؤمن، از فقهای شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری پس از سال‌ها تلاش در عرصه‌ی فقهی و قبول مسئولیت‌های خطیر انقلاب اسلامی در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۷ به دیار باقی شتافت. در بخشی از پیام تسلیت رهبر انقلاب آمده است: «مقام علمی و پرورش شاگردان برجسته در کنار تقوا و اخلاص این عالم بزرگوار، و نیز وفاداری و تعهد انقلابی و اجتماعی، شخصیت جامعی از ایشان ساخته بود.»

به همین مناسبت، بخش «فقه و معارف» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمود رجبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و از اولین شاگردان مرحوم آیت‌الله مؤمن، به بیان گوشه‌هایی از ویژگی‌های اخلاقی و علمی این مرحوم پرداخته است.

ضمن عرض تسلیت به مناسبت ارتحال عالم ربانی و انقلابی آیت‌الله مؤمن، به عنوان اولین سؤال بفرمایید سابقه‌ی آشنایی شما با ایشان به چه زمانی برمی‌گردد؟
آشنایی بنده با آیت‌الله مؤمن رحمه‌الله به قبل از انقلاب برمی‌گردد، تقریباً آن دورانی که دبستان می‌رفتم، چون در همان محله‌‌ای زندگی می‌کردیم که ایشان و پدر بزرگوارشان و اخوی‌هایشان آن‌جا زندگی می‌کردند. اسم آن‌جا محله‌ی باغ پنبه بود.
از همان موقع ابوی ایشان را می‌شناختم، از افراد مؤمن، متدین و واقعاً پاک بودند و به تناسب فرزندان ایشان را می‌شناختم. بعد این‌که طلبه شدم، یکی دو سال بعد، به مدرسه‌ی مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی رفتم -حدود سال ۴۳ یا ۴۴ بود-. در آن زمان اخوی ایشان هم آن‌جا آمدند و هم‌بحث شدیم.

در واقع از آن موقع ارتباط ما با آیت‌الله مؤمن و سرپرستی ایشان نسبت به ما دو نفر شروع شد، خیلی از درس‌های سطوح عالی و میانی را خدمت ایشان خواندیم. برخی از استادهایی را که ما می‌خواستیم درس پیش آن‌ها بخوانیم، ایشان می‌گفت پیش چه کسی بخوانید، حتی خودش با آن استاد صحبت می‌کرد و از او می‌خواست که برای ما آن درس‌ها را بگوید. همچنین گاهی برای درس‌ها منزل مرحوم مؤمن می‌رفتیم.

بنابراین به لحاظ تلمّذ سال‌های طولانی در محضر ایشان بودیم. می‌توانم بگویم در طول عمر بنده، دو استاد بیشترین نقش را در بحث علمی -اگر لایق بوده باشیم و حتی ذره‌ای از آن کمالاتشان را ما لایق اگر باشیم- و سایر ویژگی‌‌های ما داشتند یکی مرحوم آیت‌الله مؤمن و دیگری آیت‌الله مصباح یزدی.

ارتباط من با ایشان در مراکز علمی و حوزوی نیز فراوان بوده است، در جامعه‌ی مدرسین، در شورای عالی حوزه، دو دوره که من عضو شورای عالی حوزه بودم، ایشان هم عضو شورای عالی حوزه بودند، یک دوره هم رئیس شورای عالی حوزه بودند، باز آن‌جا ارتباط داشتیم. یک مقطعی که ایشان مدیر حوزه‌ی علمیه بودند، باز فی‌الجمله ارتباط آن‌جا داشتیم، بعد از آن‌هم در هیئت امنای دانشگاه قم و دانشگاه آیت‌الله بروجردی، دانشگاه حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و دانشگاه صنعتی قم، این چهار تا دانشگاه -چون هیئت امنایشان مشترک بودند ایشان عضو هیئت امنا بود- بنده هم خدمتشان بودم و این مدت با ایشان مأنوس بودم. همچنین ایشان لطف فرمودند و مدتی هم در مؤسسه‌ی ما درس خارج فقه‌شان را در مبحث ولایت‌فقیه و ولایت اولوالامر بیان می‌فرمودند. اینجا هم ارتباط نزدیکی با ایشان داشتیم.

درواقع ایشان از پیشگامان بحث‌های فقه حکومتی در حوزه بودند.
بله من می‌توانم بگویم که از شخصیت‌های بزرگ حوزوی و کسی که بیش از همه به همین مباحث فقهی پرداخته، ایشان هستند. اصلاً درس فقه‌شان را چندین سال در همین مباحث متمحض کردند و هیچ یک از بزرگان ما چنین کاری انجام نداده است. بنابراین یکی از کسانی است که حق بزرگی به بحث نظام حکومت مبتنی بر ولایت‌فقیه و نظریه‌ی ولایت‌فقیه دارد، آن هم با دقت‌هایی که ویژه‌ی ایشان است.

مقداری از ویژگی‌های علمی مرحوم آیت‌الله مؤمن بگویید، ایشان از محضر چه اساتیدی استفاده کردند؟
مرحوم آیت‌الله مؤمن شخصیتی بودند که از همان آغاز استعداد بسیار برجسته‌ای داشتند، حتی قبل از طلبگی‌شان دوره‌ی مثلاً شش سال دبستان را در دو سال خواندند، در دروس حوزه هم همین‌طور بودند، سطوح حوزه را که معمولاً در ۹، ۱۰ سال می‌خوانند، ایشان در مدت بسیار کمتری به نظرم در ۵ سال خواندند.

از محضر اساتید بزرگی مانند آیت‌الله بروجردی، حضرت امام، علامه طباطبایی و محقق داماد استفاده کردند. مرحوم محقق داماد از اساتید بسیار برجسته بودند و همین‌طور از علامه طباطبایی در بحث فقه و اصول و هم در بحث فلسفه و هم در بحث فلسفه استفاده کردند. این‌که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند «شخصیت جامعی از ایشان ساخته بود» بخاطر همین بود. در بُعد علمی فقط یک فقیه نبودند، بر کتب فلسفی حاشیه زدند، هم دقیق خوانده بودند و هم بر کتاب‌های فلسفی حاشیه زده‌اند و در تفسیر هم از محضر علامه طباطبایی استفاده کردند. اساتید هم عنایت ویژه‌ای به ایشان داشتند، مرحوم محقق داماد عنایت ویژه‌ای به ایشان داشتند، مرحوم امام هم عنایت ویژه‌ای به ایشان داشتند، من از خود شخص ایشان شنیدم که می‌فرمودند «حضرت امام لطف خاصی به ما داشتند». این عنایت‌ها به خاطر جنبه‌های علمی و کمالات انسانی ایشان بود.

مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری از اساتید بسیار برجسته‌ی حوزه بودند که ایشان از محضرشان استفاده کرده بودند. آیت‌الله حائری واقعاً یک عالم بسیار قوی بود.

آیت‌الله مؤمن از چنین اساتیدی استفاده کرده است، اساتیدی که در جنبه‌ی علمی، در جنبه‌‌ی عرفانی و معنوی و در جنبه‌ی امور اجتماعی زبانزد بودند. مرحوم آیت‌الله حائری خدمت‌های اجتماعی بسیاری به جامعه‌ی اسلامی کرد و خیلی انسان متعالیِ معنوی بود.

در درس خارج فقه و تدریس مباحث علمی چه خصوصیات و چه دقت‌هایی داشتند؟
یکی از ویژگی‌های ایشان دقت در تدریس بود، حتی وقتی دروس سطح را نزد ایشان می‌خواندیم، معمولاً اساتید سطح، دروس را در حد فهماندن آن سطح منتقل می‌کنند، ولی ایشان در همان سطوح عالی نکاتی که فراتر از متن کتاب بود، بیان می‌کردند. دقت‌هایی که نسبت به محتوای مباحث بیان می‌فرمودند، بسیار ویژه بود. وقتی ما درس اساتید دیگر می‌رفتیم و مقایسه می‌کردیم، ملموس می‌شد که چقدر تفاوت دارد.

بنده معتقدم ایشان از بعضی مراجع فعلی ما برتر بودند؛ از نظر علمی و فقهی و دقتی که داشتند. این مسئله را آثارشان و شاگردانشان نشان می‌دهد، حتی کسانی که شاگرد ایشان نبودند. همین چند روز گذشته با یکی از اعضای جامعه‌ی مدرسین راجع به آیت‌الله مؤمن گفتگو می‌کردیم، ایشان می‌فرمود بعضی بحث‌هایی که برای من مشکل شده بود، به خدمت خیلی از بزرگان رسیدم، ولی آن کسی که مشکل من را خوب می‌گرفت و دقیق‌تر از همه پاسخ می‌داد، مرحوم مؤمن بود.

از نظر عمق مباحث، دقت در مباحث و جدی گرفتن بحث توجه داشتند. یکی از عواملی که یک بحث را دقیق ببینید، این است که جدی باشید، ایشان در تمام کارهایی که می‌پذیرفتند کاملاً جدی بودند. همچنین در مسائل اجتماعی و مسائل فرهنگی جدی بودند. آثار علمی ایشان، چه آن بحث‌های فقهی که دارند، چه مبحث ولایت‌فقیه که دارند، نشان می‌دهد که قوت علمی ایشان چقدر است.

در پیام تسلیت رهبر انقلاب به شاگردپروری مرحوم آقای مؤمن اشاره شده است، در این زمینه چه اهتمامی داشتند؟
در شاگردپروری ایشان بسیار موفق بود، فکر می‌کنم ۵، ۶ نفر از اعضای جامعه‌ی مدرسین از شاگردان ایشان هستند، مثلاً آیت‌الله شب زنده‌دار از شاگردان ایشان است، آیت‌الله فیاضی که در فلسفه و فقه فرد شاخصی هست، از شاگردان ایشان است و بعضی دیگر از بزرگان اعضای جامعه‌ی مدرسین از شاگردان ایشان محسوب می‌شدند.

مرحوم مؤمن این‌گونه نبودند که فقط در جنبه‌ی علمی به فکر شاگردانشان باشند، سایر جنبه‌ها را هم عنایت داشتند. این‌که سر نظم بیایند، به نظم باشند، تذکراتی را احیاناً می‌دادند. وقتی می‌دیدند یک شاگرد به دلیل مشکلات اقتصادی دارد بحث علمی را رها می‌کند و سراغ کارهای دیگر می‌رود و ممکن است از بحث علمی‌اش عقب بماند، تدبیری می‌کردند که آن مسئله‌ی اقتصادی تأمین بشود و این شاگرد به بحث علمی بپردازد. بنابراین در توجه به شاگردانشان به لحاظ علمی و این‌که زمینه‌های رشد علمی‌شان را فراهم بکنند، بسیار اهتمام داشتند.

شما فرمودید از قبل انقلاب با مرحوم مؤمن آشنا بودید، در بحث مبارزات انقلاب و دیگر مسائل آن چگونه بودند؟
یکی از مسائل مهمی که ایشان قبل از انقلاب توجه داشتند، همین بود که به مسیر نهضت امام عنایت ویژه‌‌ای داشتند. همین‌طور به شخص حضرت امام عنایت ویژه‌ای داشتند و این علاقه‌ی ویژه از روی وظیفه‌ی‌ دینی بود. یکی از ویژگی‌های ایشان همین بود، آنچه انجام می‌دادند، ریشه‌اش این بود که من وظیفه‌ی الهی‌ام است. در اطلاعیه‌هایی که در دفاع از حضرت امام و در حمایت از نهضت امام بود، پای اطلاعیه‌ها بسیار نام ایشان بود. مدتی ایشان مخفی زندگی می‌کرد، چون رژیم می‌خواست ایشان را دستگیر کند. یکی دو بار هم در همان دوران مخفی بودنشان خدمتشان رسیدیم. و بعد وقتی رژیم ایشان را گرفت و مدت‌ها تبعید کرد و ما به عنوان شاگردشان وظیفه‌مان بود، در آن تبعید خدمتشان رسیدیم.

از جمله ویژگی‌هایی که منحصر به فردشان، این است که آن موقعی که برای حفظ و صیانت حضرت امام لازم بود، مرجعیت امام اعلام شود، بسیار تلاش کردند. با این‌که امام مرجع به معنای حقیقی کلمه بود، و مجتهدِ مطلق در زمان حتی آیت‌الله بروجردی هم بود، ولی به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی باید اعلام می‌شد که ایشان از مراجع است، چون در قانون اساسی مراجع مصونیت داشتند و رژیم نمی‌توانست متعرض جان ایشان شود. مرحوم آقای مؤمن نامه‌ای را از آیت‌الله حائری گرفتند -که حالا طبق آنچه که نقل شده خود ایشان هم متن نامه را نوشتند- و به نجف بردند، برای این‌که نامه را خدمت آیت‌الله حکیم ببرند و این را به عرض ایشان برسانند و تأیید مرجعیت امام از سوی مراجع آن زمان اعلام بشود و جان امام حفظ بشود.

پس این اعلام مرجعیت امام که خیلی هم پر سر و صدا است، نقش محوری‌اش را آیت‌الله مومن داشتند.
به حسب آنچه که ما اطلاع داریم، بله ایشان نقش بسیار مهمی در این زمینه داشتند، در آن زمانی که رسیدن خدمت امام مشکل بود و امام تحت مراقبت بود و ممکن بود دستگیری و برخورد باشد، اما به عنوان وظیفه‌ی الهی‌ این کار را انجام دادند.

خود جامعه‌ی مدرسین هم آن موقع بیانیه‌ای داد.
یکی از اقدامات جامعه‌ی مدرسین همین بود که نسبت به مراجعی که آن موقع در داخل ایران هم بودند، این کار انجام گرفت. آیت‌الله میلانی و بعضی از مراجع دیگر آمدند و مرجعیت امام تثبیت شد و لذا رژیم دیگر نمی‌توانست تعرض نسبت به جان امام مستقیماً‌ داشته باشد.

در مورد نظر مرحوم آیت‌الله مؤمن به مسأله ولایت‌فقیه توضیح بفرمایید و بگویید در این زمینه چگونه بودند؟
چیزی که من در طول دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب احساس کردم، اعتقاد راسخ ایشان به مسأله‌ی ولایت‌فقیه بود و این‌که همه‌ی شئون اجتماعی باید تحت اجازه‌ی ولی‌فقیه باشد. ما در شورای عالی که خدمت ایشان بودیم، یک اختلافی پیش آمده بود و نیاز به این بود که یک نفری به لحاظ فقهی و شرعی قضاوت کند. اعضای شورای عالی همه به اتفاق گفتند بهترین فرد آیت‌الله مؤمن است. ایشان گفتند من می‌پذیرم، ولی من باید از رهبر معظم انقلاب اجازه بگیرم، چون قضاوت شأنی است از شئون حکومت.

ما شاید خودمان هم به ذهنمان نمی‌رسید که مثلاً باید اجازه گرفت. می‌گفتیم ایشان مجتهد مسلّم است، قطعاً هم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای راضی است. اما ایشان رفتند، اجازه را گرفتند و بعد اقدام کردند. هم ارادتشان به حضرت امام و رهبر انقلاب، هم التزام و اعتقادشان از عمق جان به ولایت‌فقیه بارز بود.

این‌که به مبحث ولایت‌فقیه اهتمام ورزیدند، حاکی از آن اعتقاد عمیق‌شان بود. ممکن است افراد دیگری هم یک‌روز از درس‌شان را به این اختصاص دهند یا یک جایی درباره ولایت‌فقیه بحثی کرده باشند، اما این‌که مسیر درس فقه‌شان را در این مسیر قرار بدهد، این نشان از همان ولایتمداری و اعتقادشان به اصل ولایت‌فقیه و نظریه‌ی ولایت‌فقیه و شخص رهبر معظم انقلاب بود، فراوان ما از ایشان نسبت به شخصیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تعریف‌هایی شنیدیم؛ هم به لحاظ علمی، هم به لحاظ ویژگی‌ها و کمالات و هم به لحاظ مدیریتی. همچنین به لحاظ اخلاصِ رهبر انقلاب می‌فرمودند: ذره‌ای ایشان غیر از خدا برایشان مطرح نیست.

منزل و خانه ایشان بسیار ساده بود و روی زمین می‌نشستند و با مراجعه کنندگان صحبت می‌کردند، این صفا و ساده‌زیستی ایشان حاکی از چه روحیه‌ای بود؟
ایشان خیلی بی‌تکلف بود، یعنی این‌که بگوید باید این شرایط باشد، اصلاً. ایشان در جاهایی مسئولیت‌هایی را به عهده گرفتند که شاید اگر به امثال ایشان پیشنهاد می‌کردند، می‌گفتند دون شأن ماست.

من یک‌بار خدمتشان زنگ زدم و گفتم حاج آقا، ما با همراهان شما تماس گرفتیم، ایشان بنا بود به شما بگویند... مرحوم مؤمن گفتند چرا با خودم تماس نگرفتید؟ هر بار که زنگ می‌زدیم، خودشان گوشی را برمی‌داشتند مگر یک وقت نبودند.

خیلی بی‌تکلف و ساده‌زیست بودند، از انقلاب تا الآن همین‌طور بودند. من هم قبل از انقلاب محضرشان رسیدم، هم آن موقعی که تبعید بودند، آن‌جا هم همین‌طور زندگی ساده داشتند. در تبعید زندگی ساده و بی‌آلایش ایشان طوری بود که با این‌که در تبعید کسی ایشان را نمی‌شناخت، ولی همه‌ی اهل آن‌جا به ایشان عشق می‌ورزیدند، این نشان از زندگی بی‌تکلف و ساده و روحیه تواضع ایشان بود.

در همین هیئت امنای دانشگاه وقتی می‌نشستیم، گویا این‌که ایشان یک نفر هستند و ما هم یک نفر مساوی هستیم. ما حرف می‌زدیم ایشان کاملاً گوش می‌دادند، گاهی تأیید می‌فرمودند، گاهی می‌فرمودند هر چه شما می‌فرمایید. تواضع بالایی داشتند، گاهی می‌گفتیم حاج آقا روی صندلی بنشینید، می‌فرمود نه روی زمین می‌نشینم. ذره‌ای دنبال این‌که جایگاهی برای خودشان داشته باشند نبودند، مثلاً بگویند این جایگاه را من باید داشته باشم. یک فردی بودند که فقط فکر خدا را می‌بیند و این‌که وظیفه‌ی الهی به دوشش است، حالا خدا چه می‌پسندد همان را انجام دهد.

در شورای نگهبان سالها از ارکان بودند، حتی در مواردی از حضرت امام خواستند در شورای نگهبان نباشند، اما امام گفتند نه باید باشید. بعد از تصادفی که در سال ۷۴ داشتند، به رهبرانقلاب گفتند که در شورای نگهبان نباشند اما رهبر انقلاب فرمود نه شما باید باشید.

دقت‌های ایشان در شورای نگهبان و در آن مصوبات که می‌خواستند بنویسند، زبانزد بود. در طول انقلاب هر جا مسئولیتی بوده که ایشان احساس کرده وظیفه است، پذیرفته است، برایشان فرق نمی‌کرده است. از آغاز انقلاب برای تعیین قضاتی که نیاز بود ایشان محور بود، واقعاً مقطع حساسی است که یک نظامی به وجود آمده، قاضی باید تربیت کند، ‌حالا باید بگردند شناسایی کنند؛ از جهات اخلاقی، جنبه‌های تدین و تعهد، جنبه‌ی دقت‌ و جنبه‌ی تسلّط‌ به مباحث حقوقی که می‌خواهند قضاوت کنند، خب ایشان نقش محوری داشت.

درباره‌ی آیت‌الله مؤمن تعبیر حریت را برای ایشان به کار می‌برند، خود ایشان هم می‌گفتند من هیچ‌وقت در شورای نگهبان بر اساس مصلحت سیاسی نظر و رأی ندادم. این جمله ایشان چه معنایی می‌دهد؟
اگر کسی نگاهش فقط به خدا بود، دیگر خوش آمد و بد آمد و تشویق و تهدید و غیر از این‌ها معنا ندارد، چون می‌داند آن کسی که همه چیز دست اوست خداست، می‌داند چون برای خدا کار می‌کند، پشتیبانش خداست، بنابراین نه ترسی از کسی دارد، نه رودربایستی دارد که آقا این ممکن است چه باشد، می‌گوید من وظیفه‌ام را باید انجام بدهم. نه این‌گونه است که مصلحت اندیشی کند، حالا مصلحت نیست من چنین کنم، می‌داند که خود خداوند آن‌چه که گفته همه‌ی مسئله‌ها را هم خدا در نظر داشت، بنابراین ایشان نه در خصوص بحث شورای نگهبان این‌طور بوده، و نه در جاهای دیگر برایشان مهم بود که حالا مثلاً در اینجا اگر چنین چیزی بگوید یا چنین حرفی بزند، فلان اتفاق می‌افتد.

جاهایی بوده که شاید خیلی‌ها می‌گفتند اگر این را بگوییم الان به لحاظ جوّ اجتماعی مناسب نیست؛ مثلاً می‌گویند تو چنین و چنان هستی، ایشان می‌گفتند نه، وظیفه‌ی الهی است. مهم هم نبود که چه کسی از ایشان تقاضایی بکند. گاهی یک طلبه‌ی معمولی می‌آمد می‌گفت آقا یک چنین جریانی پیش آمده، لازم است شما یک نوشته‌ای بنویسید، ایشان اگر تشخیص می‌داد نوشته‌ی ایشان اثر دارد، یک حقی را اثبات می‌کند، یک باطلی را نفی می‌کند، با دست خط خودشان می‌نوشتند.

در برخورد با برخی از مسئولین در مواردی که بود، قاطعانه برخورد کردند. ماها که خدمت ایشان بودیم مثلاً همان مسئله را یک حد پایین‌تری می‌گفتیم، در یک جریانی یک چیزهایی را نوشتیم، ایشان گفتند من اگر بودم تندتر می‌نوشتم، و بعد خودشان نوبت بعد نامه‌ای را نوشتند با کمال اقتدار.

در این سالهای شاگردی و رفاقت با ایشان اگر خاطره‌ی آموزنده‌ای از ایشان دارید بفرمایید.
ایشان برای اساتید خودش احترام خاصی قائل بود. یک روز که سر درس آمدیم، ایشان فرمود این‌جا نمی‌نشینیم برویم یک جای دیگر. بعد فرمودند من چون استادم دارد آن طرف حیاط درس می‌گوید، من این را خلاف ادب می‌دانم که در این فاصله بنشینم و درس بگویم. یعنی حتی نسبت به استاد خودشان که حالا شاید یک مدت کوتاهی هم درس خوانده بود، این‌قدر احترام قائل بود.

و نکته پایانی شما.
خداوند ان‌شاءالله روح بلند آیت‌الله مؤمن را با ارواح طیبه‌ی شهدای کربلا و ارواح ائمه‌ی معصومین محشور بفرماید و همین‌طور که ایشان این‌جا با امام همراه بود، در عالم آخرت هم همراه امام عزیز ما باشند و همه در محضر امیرالمؤمنین و پیامبر گرامی و اهل بیت علیهم‌السلام باشند. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند رحلت ایشان ضایعه‌ای برای حوزه بود. الان ما یک جمعی که بودیم واقعاً خیلی امیدها به‌وجود ایشان در عرصه‌های مختلف بسته بودیم. این واقعاً یک ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه بود، هم به لحاظ علمی، هم به لحاظ جنبه‌ی ولایی و انقلابی و هم به لحاظ کمالات اخلاقی. امیدواریم که روح بلند ایشان در آن عالم هم که بعضی بزرگان فرمودند که علما و شهدا وقتی از این دنیا می‌روند، دستشان بیشتر باز می‌شود، ان‌شاءالله که روح بلند ایشان همچنان پشتیبان حوزه‌های علمیه و انقلاب و شاگردانشان باشد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *