عبور مسیر صلح افغانستان از شاهراه همکاریهای منطقهای؛ افغانستان چگونه به صلح پایدار میرسد؟
مذاکرات اخیر صلح افغانستان چشم اندازی هرچند محدود و مبهم از فرصتی مناسب برای برقراری صلح در این سرزمین جنگ زده ارائه میکند که برای نزدیک شدن به واقعیت اتخاذ گامهایی اصولی را میطلبد.
خبرگزاری میزان -
سیر حوادث افغانستان به ویژه در سال اخیر حکایت از تمایل و گرایش طالبان به خشونت و نیز برقراری صلح یا به عبارت بهتر وضعیت سیاسی صلح آمیزتر در افغانستان بدون تسلیم یا رد هویت خود دارد. از سوی دیگر بررسی تحولات چند سال اخیر در افغانستان نشان میدهد که استراتژیهای مقابله با شورش، دولت سازی و نیز دیپلماسی قادر به ایجاد ثبات یا برگزاری مذاکرات معتبر منجر به توافق صلح نبودهاند.
حلقه مفقوده این روند بی حاصل مکرر بازتعریف قرارداد اجتماعی دولت و جامعه است که در صورت تحقق به حل اساسی معضلات مستمر این کشور منجر خواهد شد. انتظار پیشرفت در مذاکرات صلح در حالی که عدم اعتمادی مهلک در افغانستان فراگیر شده، چندان منطقی به نظر نمیرسد و تداوم خشونت غیرقابل کنترل در اغلب نقاط کشور اصلا دور از انتظار نیست.
با در نظر داشتن شرایط و ناآرامیهای تاریخی افغانستان اتخاذ گامهایی تدریجی در مسیر صلح ضروری مینماید:
نخست، همانگونه که گفته شد بازتعریف روابط دولت و جامعه و در این فرایند بازتعریف دولت با طالبان است. حل مشکلات دولت افغانستان و طالبان ضمن رفع اختلافات اساسی مراکز قدرت قومی، سیاسی و منطقهای در افغانستان و نیز استفاده از ابتکارات داخلی نویدبخش صلحی پایدار در این کشور خواهد بود.
دو، اتخاذ و در پیش گرفتن استراتژی کاهش خشونت به ویژه از سوی طالبان.
سه، پایان دادن و یا دستکم کاهش مداخلات خارجی در سطوح مختلف منطقهای و بین المللی. در میان عوامل خارجی موثر بر شرایط نابسامان افغانستان و عدم دستیابی به صلح در این کشور باید به مداخلات قدرتهای خارجی و حضور ۱۸ ساله نظامیان آمریکایی در این کشور اشاره داشت. حضور طولانی مدت آمریکا در افغانستان که با بهانه مبارزه با طالبان در پی وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، نه تنها تاثیری بر بهبود اوضاع در این کشور نداشته بلکه مسائل را پیچیدهتر ساخته است. این بیهودگی تا جایی مشهود و آشکار شده که اخیرا دولت آمریکا اعلام کرده قصد دارد شماری از نیروهای خود را از افغانستان خارج کند.
انفعال پاکستان در مقابله با گروههای تروریستی متعدد فعال در خاک این کشور همواره فرصت مناسبی را برای تداوم حضور تروریستها در افغانستان فراهم آورده است؛ موضوعی که در چند هفته اخیر به چالشی یزرگ برای پاکستان تبدیل شده و علاوه بر انتقادات بین المللی واکنشهای جدی در منطقه و از جانب دیگر همسایگانش را نیز به دنبال داشته است.
چهار، توجه به خواستهای مردم افغانستان که هزینههای سنگین مالی و جانی را در نتیجه این مشکلات متحمل شده اند.
پنج، اندیشیدن به صلح در افغانستان بدون در نظر داشتن خصومت دیرینه و تاریخی دو همسایه هستهای این کشور یعنی هند و پاکستان نشان دهنده درک نادرست از موضوع صلح در این کشور است. این خصومت تاریخی که در هفتههای اخیر به شدت تشدید شده از عمده تهدیدات منطقهای صلح و ثبات در افغانستان است. اسلام آباد به زعم خود در برابر معضل خصومت دیرینه با دهلی نو از طالبان به عنوان برگ برنده بهره میبرد. این امر همواره با نارضایتی و نگرانی افغانستان نیز همراه بوده است. ریشه عمیق ارتباطات و اختلافات سه کشور هند، پاکستان و افغانستان در تاریخ و سیاست آنها پاسخ این معمای لاینحل است. پاکستان با پیش بینی سناریوی مشارکت هند در بازسازی افغانستان پسا طالبان و مشکلات داخلی و مجازاتهای بین المللی خود به دلیل میزبانی میلیونها پناهجوی افغانستانی و نیز گروههای تروریستی، همچنان به ادامه ناآرامیها در افغانستان دامن میزند.
شش، همکاری کشورهای منطقهای و بین المللی برای تامین زیرساختها در عرصههای مختلف در کنار تشکیل گروههای بین المللی برای همکاری با شورای عالی صلح افغانستان برای نظارت بر کاهش خشونت ها، قطعا تاثیر عمدهای در مذاکرات صلح خواهد داشت.
هفت، راه اندازی گفتگوی ملی صلح برای رسیدگی به علل ریشهای درگیری.
با بررسی عوامل فوق باید خاطرنشان کرد که در میان عوامل ریز و درشت موثر بر مذاکرات صلح و برقراری صلحی پایدار در این کشور جنگزده، همکاریهای منطقهای عامل موثری در مسیر افغانستان است و بدون اجرایی و فعال شدن این فاکتور تلاش برای دستیابی به صلح چندان منطقی به نظر نمیرسد.
انتهای پیام/
به گزارش گروه بین الملل ، مذاکرات اخیر صلح افغانستان چشم اندازی هرچند محدود و مبهم از فرصتی مناسب برای برقراری صلح در این سرزمین جنگ زده ارائه میکند که برای نزدیک شدن به واقعیت اتخاذ گامهایی اصولی را میطلبد.
سیر حوادث افغانستان به ویژه در سال اخیر حکایت از تمایل و گرایش طالبان به خشونت و نیز برقراری صلح یا به عبارت بهتر وضعیت سیاسی صلح آمیزتر در افغانستان بدون تسلیم یا رد هویت خود دارد. از سوی دیگر بررسی تحولات چند سال اخیر در افغانستان نشان میدهد که استراتژیهای مقابله با شورش، دولت سازی و نیز دیپلماسی قادر به ایجاد ثبات یا برگزاری مذاکرات معتبر منجر به توافق صلح نبودهاند.
حلقه مفقوده این روند بی حاصل مکرر بازتعریف قرارداد اجتماعی دولت و جامعه است که در صورت تحقق به حل اساسی معضلات مستمر این کشور منجر خواهد شد. انتظار پیشرفت در مذاکرات صلح در حالی که عدم اعتمادی مهلک در افغانستان فراگیر شده، چندان منطقی به نظر نمیرسد و تداوم خشونت غیرقابل کنترل در اغلب نقاط کشور اصلا دور از انتظار نیست.
بیشتر بخوانید: تبعات حضور نظامی آمریکا برای افغانستانیها
با در نظر داشتن شرایط و ناآرامیهای تاریخی افغانستان اتخاذ گامهایی تدریجی در مسیر صلح ضروری مینماید:
نخست، همانگونه که گفته شد بازتعریف روابط دولت و جامعه و در این فرایند بازتعریف دولت با طالبان است. حل مشکلات دولت افغانستان و طالبان ضمن رفع اختلافات اساسی مراکز قدرت قومی، سیاسی و منطقهای در افغانستان و نیز استفاده از ابتکارات داخلی نویدبخش صلحی پایدار در این کشور خواهد بود.
دو، اتخاذ و در پیش گرفتن استراتژی کاهش خشونت به ویژه از سوی طالبان.
سه، پایان دادن و یا دستکم کاهش مداخلات خارجی در سطوح مختلف منطقهای و بین المللی. در میان عوامل خارجی موثر بر شرایط نابسامان افغانستان و عدم دستیابی به صلح در این کشور باید به مداخلات قدرتهای خارجی و حضور ۱۸ ساله نظامیان آمریکایی در این کشور اشاره داشت. حضور طولانی مدت آمریکا در افغانستان که با بهانه مبارزه با طالبان در پی وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، نه تنها تاثیری بر بهبود اوضاع در این کشور نداشته بلکه مسائل را پیچیدهتر ساخته است. این بیهودگی تا جایی مشهود و آشکار شده که اخیرا دولت آمریکا اعلام کرده قصد دارد شماری از نیروهای خود را از افغانستان خارج کند.
انفعال پاکستان در مقابله با گروههای تروریستی متعدد فعال در خاک این کشور همواره فرصت مناسبی را برای تداوم حضور تروریستها در افغانستان فراهم آورده است؛ موضوعی که در چند هفته اخیر به چالشی یزرگ برای پاکستان تبدیل شده و علاوه بر انتقادات بین المللی واکنشهای جدی در منطقه و از جانب دیگر همسایگانش را نیز به دنبال داشته است.
چهار، توجه به خواستهای مردم افغانستان که هزینههای سنگین مالی و جانی را در نتیجه این مشکلات متحمل شده اند.
بیشتر بخوانید: نگاهی مذاکرات واشنگتن و طالبان
پنج، اندیشیدن به صلح در افغانستان بدون در نظر داشتن خصومت دیرینه و تاریخی دو همسایه هستهای این کشور یعنی هند و پاکستان نشان دهنده درک نادرست از موضوع صلح در این کشور است. این خصومت تاریخی که در هفتههای اخیر به شدت تشدید شده از عمده تهدیدات منطقهای صلح و ثبات در افغانستان است. اسلام آباد به زعم خود در برابر معضل خصومت دیرینه با دهلی نو از طالبان به عنوان برگ برنده بهره میبرد. این امر همواره با نارضایتی و نگرانی افغانستان نیز همراه بوده است. ریشه عمیق ارتباطات و اختلافات سه کشور هند، پاکستان و افغانستان در تاریخ و سیاست آنها پاسخ این معمای لاینحل است. پاکستان با پیش بینی سناریوی مشارکت هند در بازسازی افغانستان پسا طالبان و مشکلات داخلی و مجازاتهای بین المللی خود به دلیل میزبانی میلیونها پناهجوی افغانستانی و نیز گروههای تروریستی، همچنان به ادامه ناآرامیها در افغانستان دامن میزند.
شش، همکاری کشورهای منطقهای و بین المللی برای تامین زیرساختها در عرصههای مختلف در کنار تشکیل گروههای بین المللی برای همکاری با شورای عالی صلح افغانستان برای نظارت بر کاهش خشونت ها، قطعا تاثیر عمدهای در مذاکرات صلح خواهد داشت.
هفت، راه اندازی گفتگوی ملی صلح برای رسیدگی به علل ریشهای درگیری.
با بررسی عوامل فوق باید خاطرنشان کرد که در میان عوامل ریز و درشت موثر بر مذاکرات صلح و برقراری صلحی پایدار در این کشور جنگزده، همکاریهای منطقهای عامل موثری در مسیر افغانستان است و بدون اجرایی و فعال شدن این فاکتور تلاش برای دستیابی به صلح چندان منطقی به نظر نمیرسد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *