آمریکا در پی احیای پینوشهها! / سود پاکستان در خروج از نامعادله است/ تلنگر خانم صدراعظم
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، آمریکا در پی احیای پینوشهها!، سود پاکستان در خروج از نامعادله است، تلنگر خانم صدراعظم، خطر تأخیر در اصلاح ساختاری، ضرورت فهم سازوکار نظام بینالملل، ماییم و موج سودا، چهکسانی زبان دنیا را بلدند؟، جام زهر حناچی و ... گزیدهای از سرمقالهها و یادداشتهای منتشر شده امروز روزنامههای سراسری کشور است که در ادامه میخوانید:
• روزنامه حمایت در بخش یادداشت خود به انتشار مطلبی با تیتر آمریکا در پی احیای پینوشهها! پرداخت که به این شرح است:
آمریکا از دخالت مستقیم و بدون پردهپوشی در آمریکای لاتین، سیاست «فرافکنی» را نیز دنبال میکند. به این مفهوم که شخص ترامپ اکنون بیش از هر رئیسجمهور دیگری در این کشور، چالشها، شکافهای عمیق اجتماعی و حاکمیتی را موجب شده، بهنحویکه برخی از موارد آن ازجمله اعلام وضعیت اضطراری ملی و تعطیلی ۳۵ روزه کاخ سفید در تمام تاریخ آمریکا بیسابقه است و لذا آزاد کردن سوپاپ اطمینانی همچون حمایت از شورشیان کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا میتواند بخشی از فشارهای داخلی بر ترامپ را به سمت آمریکای لاتین تخلیه کند. نکته قابلتوجه دیگری که درباره سیاستهای مداخلهجویانه واشنگتن در آمریکای لاتین وجود دارد این است که این سیاستها ناآرامی و بیثباتی بیشتر کشورهای این منطقه را به همراه دارد و به موج تازهای از مهاجرتها دامن میزند. بهطور حتم، مقصد بخشی از این مهاجرتها آمریکاست و این نکتهای است که ترامپ در گرماگرم اختلافش با کنگره بر سر ساخت دیوار مرزی بهشدت به آن احتیاج دارد. رئیسجمهور آمریکا به دلیل اعلام وضعیت اضطراری ملی با شکایت دادستانهای ۱۶ ایالت روبهروست، افزون بر اینکه اشخاص حقیقی و حقوقی هم در صف شاکیان کلیددار کاخ سفید قرار گرفتهاند؛ لذا افزایش سیل مهاجرت به سمت مرزهای آمریکا، موقعیت بسیار بدیعی برای ترامپ به وجود میآورد تا مشروعیت اصرارش بر ساخت دیوار مرزی را به رخ همگان بکشد و مخالفین خود را آچمز کند. علاوه بر این، وی میتواند با ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا هراسی، نفوذ امنیتی – اطلاعاتی خود را در این منطقه بیفزاید و قراردادهای دلچسبی برای فروش سلاح به کشورهای این حوزه منعقد کند. این در حالی است که از این طریق خواهد توانست تهدیدات ناشی از حضور چین و روسیه را کنترل کند، چراکه در نیمکره غربی، جدیترین ملاحظه مطرحشده در سند «استراتژی امنیت ملی آمریکا» حضور این دو کشور بهعنوان رقبای واشنگتن در این مناطق برشمرده شده است. برنامههایی که مسکو و پکن در آمریکای لاتین پیگیری میکنند دولت آمریکا را به تکاپو واداشته که در قامت یک رقیب به برنامهریزی بهمنظور مقابله با آنها بپردازد و با برچسب زدن دیکتاتوری به ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه تلاش میکند که آنها را منقاد و مطیع خود سازد. در همین راستا، رئیسجمهور آمریکا بهشدت از نقش سوسیالیسم در ونزوئلا انتقاد کرده، عامل شرایط نابسامان اقتصادی این کشور را ایدئولوژی سوسیالیستی خوانده و از این رهگذر به دنبال پیاده کردن نظام سرمایهداری در آمریکای لاتین است. نکته اینجاست که هر روز به منتقدان نظام کاپیتالیستی در سراسر دنیا افزوده میشود و از جنبش جلیقه زردهای فرانسه گرفته تا اقصی نقاط اروپا و آمریکا، پویشهای مردمی بهصورت مجازی و اجتماعی، فعالیتهای وسیعی در راستای مخالفت با آن دارند. بالاخره اینکه واشنگتن در حال روی کار آوردن و احیای دیکتاتورهایی در سطح و سابقه پینوشه در آمریکای جنوبی و پیادهسازی سناریوی لیبی و سوریه در این نقطه مهم از جهان است. آمریکا میکوشد از طریق گروه «لیما» که از برخی کشورهای آمریکای لاتین و همسو با کاخ سفید تشکیلشده، جنگ نیابتی را افزون بر ونزوئلا در بولیوی، نیکاراگوئه، کوبا، اروگوئه و برخی کشورهای حوزه کارائیب پیاده کند تا با کمترین هزینه و بیشترین فایده اهدافش را محقق سازد؛ سیاستی که ناکارآمدی آن بارها به اثبات رسیده و با حمایت قاطع ایران، روسیه، ترکیه و بسیاری دیگر از متحدین این کشورها بعید به نظر میرسد که واشنگتن این بار بتواند تجربه دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی را در آمریکای لاتین تکرار کند.
• روزنامه کیهان هم یادداشتی با عنوان سود پاکستان در خروج از نامعادله است را منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
همکاری پاکستان با عربستان در شکلدهی به یک جریان امنیتی ضدایرانی در ایالت بلوچستان واضح است و اسلامآباد به آن بهعنوان «تجارتی مستمر و پرسود» نگاه میکند، اما به نظر میآید طرح استفاده از این ایالت علیه ایران هماینک جای خود را به تبدیل این ایالت به طور کامل به صحنه جدی جنگ امنیتی علیه ایران داده است. خبرهایی که از درون یک سرویس اطلاعاتی عرب درز کرده بیانگر آن است که ایالت بلوچستان درجریان سفر محمد بن سلمان به آل سعود اجاره درازمدت داده شده و در واقع فروخته شده است. بعضی از مقامات ریاض هم از توافقات استراتژیک با پاکستان درباره ایالت بلوچستان صحبت کردهاند با این وصف ما باید به آنچه در حد فاصل ۱۳۹۲ ـ. زمان اعلام تشکیل ارتش جمهوری بلوچ ـ. تاکنون در این ایالت که ضمناً ۴۴ درصد خاک پاکستان را دربرمیگیرد، گذشته است، بهعنوان مقدمهای که طی شده نگاه کنیم. عدم حساسیت ارتش پاکستان روی عنوان «ارتش جمهوری بلوچ» خود به خود نشان میدهد که در فرایند تحویل این ایالت به عربستان و در واقع تحویل بلوچستان به آمریکا، همراهی کامل داشته است. در واقع در این روند ما هماینک با یک منطقه انحصاری که کانون توطئهای آمریکایی ـ. صهیونیستی است و با پول سعودی تغذیه میشود، مواجه خواهیم بود؛ جنگی نیابتی که مدیریت آن دست آمریکاست، پول آن را سعودی میدهد و تروریستهای آن را حکومت پاکستان تأمین مینمایند. خب تا اینجای کار ما پنج سال را در خنثیسازی این توطئه از دست دادهایم، اما آیا آنگونه که آمریکاییها و سعودیها گمان کردهاند، این پروژه به سرانجام آن که بهم ریختن وضع امنیتی ایران است خواهد رسید؟ طبع مردم در ایالت بلوچستان از یکسو به دلیل اقدامات سرکوبگرانه با ارتش پاکستان و نیز با اقدامات گروههای شبهنظامی وهابی که تا دیروز ذیل عناوین ارتش جهنگوی و سپاه صحابه فعالیت میکردند و هماینک همه آنان ذیل عنوان «ارتش جمهوری بلوچ» جمع شدهاند، سازگار نیست. بر این اساس در متن توطئه مشترک اسرائیل، آمریکا، عربستان و پاکستان، ماده خنثیکنندهای علیه دولت پاکستان و این ائتلاف وجود دارد و آن، تودههای مظلوم مردم بلوچستان هستند که در این توطئه بیشترین آسیب را میبینند. کوتاه سخن، به برادران پیمانشکن خود در اسلامآباد توصیه میکنیم از نامعادله مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران خارج شوند و مطمئن باشند ادامه راهی که در پیش گرفتهاند غیر از «پشیمانی» نتیجهای برایشان نخواهد داشت.
• روزنامه وطن امروز هم به انتشار مطلبی با تیتر تلنگر خانم صدراعظم پرداخته که به این شرح است:
بدون شک اظهارات مرکل، تلنگری به اصلاح طلبان و حامیان فتنه ۸۸ و کسانی محسوب میشود که همچنان روی فرضیه باطلی به نام «استقلال اروپا از آمریکا (!)» و تفاوت رویکرد ضدایرانی اروپاییان با کاخ سفید اصرار و پافشاری میکنند. در این منظومه، اساسا اهمیتی ندارد که سوسیال- دموکراتها یا محافظهکاران اروپایی در رأس معادلات سیاسی و اجرایی این کشورها باشند! همچنین در این پروسه، حضور یا عدم حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید اهمیتی ندارد. آنچه در اینباره اصالت و موضوعیت دارد، همپوشانی آمریکا و اروپا در تقابل با نظام و ملت کشورمان است. آیا اصلاح طلبان فراموش کرده اند مثلث «جک استراو، یوشکا فیشر و دومینیک دوویلپن» - که در دوران مذاکرات سعدآباد وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی بودند و از آنها به عنوان ۳ سیاستمدار معقول در انگلیس، آلمان و فرانسه یاد میشد- چگونه با حداقلیترین مطالبات کشورمان درباره استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای مخالفت کردند و بدترین بیانیهها و توافقات ممکن را در قبال کشورمان منعقد کردند؟ امروز نیز افرادی مانند آنگلا مرکل، امانوئل مکرون و ترزا میبه دنبال اعمال انواع محدودیتهای دفاعی، سیاسی، اقتصادی- و حتی علمی (با بررسی پایاننامههای دانشجویی و بازدیدهای سرزده از دانشگاههای ایران) - علیه کشورمان هستند تا از این طریق، پروسه دفرمه سازی اصول و ثوابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه، تغییر ماهیت انقلاب اسلامی را مدیریت کنند؛ هدفی که مقامات اروپایی و آمریکایی با توجه به وجود نعمت الهی «ولایتفقیه» البته هیچگاه به آن دست نخواهند یافت؛ انشاءالله.
• روزنامه اطلاعات هم به انتشار یادداشتی با تیتر خطر تأخیر در اصلاح ساختاری پرداخته که به این شرح است:
همه میدانیم که سال آینده سال سختی است. امید اینکه تحریمها برچیده شوند با توجه به ادامه و استمرار حضور دولت فعلی آمریکا و شاخ و شانه کشیدنهای هر روزه مقامات کاخ سفید و اوضاع و احوال فعلی، تقریباً محال است. پس چرا حداقل در همین بررسی بودجه سال آینده دست از خوش بینی بر نمیداریم و حداقل بخش کوچکی از این اصلاحات ساختاری را در جهت مسیر اقتصاد مقاوتی کلید نمیزنیم؟ و مهمتر از همه با وجود همه نیازی که به وحدت و همدلی و تعامل داریم دست از تسویه حسابهای سیاسی و تضعیف بیش از پیش دولت به جای کمک به او برای رفع اشکالات و افزایش توان برای مقابله با این شرایط سخت بر نمیداریم تا بتواند بهتر تصمیم بگیرد و کمتر اشتباه کند؟ و حداقل از این پس گامهای درستتری بردارد؟
• روزنامه ستاره صبح هم سرمقالهای با تیتر ضرورت فهم سازوکار نظام بینالملل را منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
دولت تلاش میکند برای تصویب لوایح چهارگانه FATF و آنچه دیگر کشورها انجام دادهاند گام بردارد. واقعیت این است که ضوابطی در جامعه بینالملل وجود دارد که اگر رعایت نشوند، نمیتوان با دنیا ارتباط مالی و تجاری داشت. مانند رانندهای که مقررات را رعایت نکند، اجازه رانندگی از او سلب خواهد شد. نظام بینالملل فعلی متعلق به دهههای گذشته نیست، متأسفانه تغییر در نظام بینالملل از سوی برخی درک و فهمیده نمیشود. بدون فهم سازوکارهای جدید نظام بینالملل، نتیجهای جز ایجاد فشار بر ایران به دست نخواهد آمد. به نظر نویسنده دولت وضعیت کنونی را درک کرده و حسن روحانی به درستی گفت که خوب یا بد، راهی نیست و باید چارچوبهای FATF را پذیرفت. مگر خیلی از مواردی که در گذشته پذیرفته شده خوب بودهاند؟ قطعنامه ۵۹۸ مگر به نفع ایران بود که پذیرفته شد؟ در جریان برجام که نرمش نشان داده شد و حاکمیت پذیرفت که فعالیتهای هستهای را محدود کند، خوب بود؟ مسئله خوب و بد نیست، بلکه ادامه حیات یک ملت و کشور مطرح است. مسئله این است که در جاهایی باید در دیپلماسی کوتاه آمد تا بتوان در آینده گامهای بلندتری برداشت. بدهبستان در عالم سیاست یک اصل است. اکنون بحرانها شکل گرفتهاند، اما گویا برخی نمیخواهند آنها را ببینند. شاید بتوان یک رودخانه آرام را مهار کرد، اما زمانی که این رودخانه دچار تلاطم شود، دیگر قابل کنترل نخواهد بود. زمانی که مشکلات به بحرانهای سیلآسا تبدیل شوند، دیگر امکان کنترل آنها وجود ندارد. نویسنده امیدوار است مسئولان و مقامات این مسائل را درک کنند و بیش از این هزینههای بیمورد روی دست مردم نگذارند. این روزها فشار معیشتی بر جامعه وارد میشود و کسانی که حرفهای هزینه آور میزنند، توجهی به مردم ندارند. آنها باید بدانند این سخنان چه هزینههایی بر کشور تحمیل میکند و چه کسانی باید این هزینهها را تحمل کنند. ایران امروز مانند بیماری میماند که باید برای زنده ماندن و بازیابی سلامتیاش دارو مصرف کند، هرچند این دارو تلخ باشد. مسئله امروز ادامه حیات است و نباید به دلیل منافع جناحی منافع ملی را به خطر انداخت و سخنانی بر زبان آورد که به کشور آسیب میزند. اگر با چارچوب مبتنی بر عقل و خردورزی به جنگ بحران برویم، بحرانها مهار خواهند شد. آن زمان دیگر مسائل جناحی مطرح نخواهد بود، بلکه حیات کشور باید مدنظر باشد.
• روزنامه صبح نو در سرمقاله خود نیز ماییم و موج سودا را منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
دولت تکگزینهای ایران، در حال بردن کشور به مرحله نادرستی است و این سیاست غلط با همراهی پارهای از رسانههای جوگیر نیز همراه شده. پذیرش یا نپذیرش معاهدات بینالمللی راه چاره مشکلات نیست و این مجموعه فکری بهدلیل ناکارآمدیهای وسیع در حوزه اجرا، عملاً همه امور را با انتقال به حوزه سیاسی، به چالشی برای افکار عمومی مبدل میکند و این همان تکمیل بازی طرف غربی است. وزیر خارجه، رییس دفتر رییسجمهوری، معاون اول و برخی دیگر از مقامات دولتی در سخنرانیهای خود به گونهای تهدیدآمیز سخن میگویند و روزنامههایشان منتقدان را تهدید میکنند که گویی حیات و مماتمان وابسته به خارج است؛ آنهم در شرایطی که از ماهها قبل درمورد آگاهسازی به افکار عمومی در این موارد ممنوعیتهایی ایجاد شده و حالا که بحثهای اقناعی، باعث اجماع همه نخبگان منصف و صالح بر سر ناسازگاری پالرمو و حواشی آن با منافع ملی شده، پیشروهای سیاسی آقایان مرتباً بحث رفراندوم را بر سر این مسأله پیش میکشند. این بدان معناست که در حوزه منطق و استدلال، نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و حالا میخواهند هر طور شده بازی را به حاشیه ببرند، تازه اگر چشم را بر نابسامانیهای غیرمنتظره در حوزه معیشت ببندیم و هیچ گمانهزنی منفیای را هم مطرح نکنیم.
• روزنامه رسالت هم سرمقالهای با تیتر چهکسانی زبان دنیا را بلدند؟ را منتشر کرده که به این شرح است:
چرا برخی از حرفه ایهای عالم سیاست و دیپلماتها برجام را نسخه شفابخش میدیدند، اما از پیرمردها و پیرزنها و جوانهای انقلابی که چیزی از روابط بین الملل نخوانده اند بپرسی، با صراحت جواب میدهند که از برجام، آبی برای ملت ایران گرم نمیشود. نه این که امروز بگویند، در همان شبهایی هم که گروهی از جوانان، در خیابانهای تهران و چند شهر دیگر، به مناسبت توافق لوزان و وین، شادی میکردند و رئیس جمهور محترم پیام تبریک صادر میکرد اگر از انقلابی ترها میپرسیدی، میگفتندبه برجام امیدی ندارند. اما چرا کشاورز و کارگر و صنعتگر انقلابی متوجه میشود ولی دیپلمات کهنه کارنه؟ جواب به این سوال دقیقا مانند پاسخ به این پرسش است که چرا در ایام فتنه، فلان مقام سیاسی نمیتواند شرایط را درست تحلیل کند، اما جوان انقلابی میتواند. مسئله مبنا و زاویه نگاه است. انقلابی، دشمن را دشمن میگیرد و یقین دارد از او خیری نمیرسد. این گزاره بسیار ساده، همان چیزی است که به خلاف عموم مردم، برخی مسئولین متوجه آن نیستند. این عبارت ساده در هیچ کتاب علوم سیاسی و در هیچ دانشگاه روابط بین الملل یافت نمیشود آنجا بحث از رقابت است و جنگ منافع و بازی برد- برد. همین حالا در پایگاههای اطلاع رسانی، واژههای FATF و INSTEX را جستوجو کنید و مواضع مسئولان و کارشناسان را ببینید. برخی از آنها هنوز هم متوجه نیستند که دشمن، دشمن است. فقط در مکتب امام خمینی (ره) است که این اصل مهم آموخته میشود و عموم ملت ایران، دانش آموختگان دانشگاه و تفکر خمینیاند.
• روزنامه فرهیختگان هم به انتشار یادداشتی با تیتر جام زهر حناچی پرداخت که به این شرح است:
از انتقاد اینستاگرامی کرباسچی و سرمقالههای قوچانی تا قبول تقصیرات از هاشمی و نامه حقشناس به حناچی، همگی این را تداعی میکنند که مدیریت شهری از انتخاب سومین شهردار خود در یک سال اخیر راضی نیست. بعد از بیماری و استعفای محمدعلی نجفی، اولین شهردار شورای پنجم و بازنشستگی محمدعلی افشانی، دومین شهردار پایتخت، چشمها به پیروز حناچی دوخته شد تا علاوهبر اینکه جور وعدهها و کاستیهای نجفی و افشانی را بکشد، کمی هم به شعارهای شورای پنجم جامه عمل بپوشاند. اما چیزی نگذشت که فعالان اصلاحطلب باب انتقاد از حناچی را هم گشودند و اقدامات او را که محدود به دوچرخهسواری در سهشنبههای بدون خودرو و اتوبوسسواری و از این قبیل کارها میشد؛ به چالش کشیدند. غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران در واکنش به اقدامات حناچی در روزهای ابتدایی انتخابش نوشت: «ایکاش آقای حناچی بهجای دوچرخه، صبح زود بدونترافیک با ماشین میرفت در دفتر کارش و تلاش میکرد که زودتر صدها واگن معطل مانده مترو به خطوط ملحق شوند که صدها هزار مسافر مترو راحتتر و سریعتر برسند و دهها هزار اتومبیل کمتر بیرون بیایند.» سوای کرباسچی، صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم به این اقدامات حناچی واکنش نشان داد و در صفحه شخصیاش نوشت: «خدا کند عوام فریبیهای هیجانی پایان بگیرد. روزی نخستوزیر یک کشور اروپایی دیر به پارلمان رسید و در اعتراض نمایندگان گفت: نخستوزیر شما مشغول واکسزدن کفشهایش بود، به این نخستوزیر باید افتخار کنید. رندی از نمایندگان مجلس گفت: خاک بر سر کشور و نخستوزیرش که کشورمان را علاف دو لیر پول و پرداخت آن کرده است. مرد حسابی پول واکس کفشت را میدهیم، کشور را که در زمان جنگ است درست اداره کن. جناب شهردار لطفا به داد شهر و حرمانهایش، به داد مردم و گرفتاریشان برسید، بهدنبال این عوام نباشید. اگر خوب کار کنید مردم نیک داوریتان میکنند.» اینها همه بخشی از انتقاداتی بود که برخی چهرههای اصلاحطلب نسبت به گزینه غیرکارگزارانی شهرداری تهران، همچون محمدعلی افشانی و پیروز حناچی داشتند. محمدجواد حقشناس، روز گذشته در نطق پیش از دستور خود در شورای شهر تهران با بیان اینکه ۱۸ ماه از آغاز به کار شورای شهر پنجم گذشته و ما هنوز اندرخم یک کوچه هستیم، گفت: «من گلهمند هستم که در این برهه حساس برخیها بهجای وفای بهعهد در اصول اصلاحطلبی و بهجای قدرشناسی از اعتماد شورای شهر و همت برای تقویت انسجام، راه را گم کرده و عهد خود را فراموش میکنند.» این اظهارات مواضع امروز و دیروز حقشناس نیست و خروجی نامهای است که اول بهمنماه به حناچی داده است. حقشناس در بخشهایی از این نامه انتقادی خطاب به شهردار تهران نوشته است: «برخی از اقدامات جنابعالی پس از انتخاب بهعنوان شهردار تهران بهنظر نشانگر چرخش و تغییر رویه فاحش از مواضع گذشته و تعهدات پیش از کسب رای ناپلئونی شما بوده و موجبات نگرانی و دغدغه جدی را فراهم کرده است. کسانی که تصور و تبلیغ میکنند رویکرد انتخاباتی به اداره شهر خطرناک است، دقیقا کسانی هستند که میخواهند رای مردم را بهنفع خود با جریانی خاص مصادره و آن را بیخاصیت جلوه دهند. این گمان که شهردار پادشاه مطلقهای است در جزیرهای مستقل به نام شهرداری که میتواند بنا به سلیقه خود برخلاف رویکرد شورا و کمیسیونهای آن، مدیران شهرداری را منصوب کند با اساس مدیریت شورایی همخوانی ندارد و اگر شهردار بخواهد بر این سیاق عمل کند در هر مرحلهای اینجانب در تجدیدنظر نسبت به رای اعتماد خود کوچکترین تعللی نخواهم کرد.» حقشناس پیششرط انتخاب حناچی را سبقه اصلاحطلبی او میداند و ادامه میدهد: «ابتدا در اظهارات و مواضع اعلامی و بعد در روند انتصابات مشاهده شد که برخلاف پیمان عمل میکنید و این پیمانشکنی با منطق کار جمعی و حتی اصول ابتدایی زیستاجتماعی تعارضی آشکار دارد و قطعا پاسخ چنین خلفوعدهای سکوت و مماشات نخواهد بود.» در انتهای نامه، حقشناس، حناچی را همصدا با افراطگرایان علیه اصلاحطلبان میداند و دو راه را برای آینده شهردار تهران توسط شورا ترسیم میکند: «یا با قاطعیت و به هرقیمت نسبت به اصلاح رویه عمل کرده و در رای اعتمادش تجدیدنظر کند یا اولین بزنگاه در جاده پرخطر مدیریت شهری پشتیبانی و حمایت خود را از شهردار سلب و درنتیجه شرایط سقوط وی را فراهم کند.» این نامه را وقتی درکنار اختلاف برخی دیگر از اعضای شورای شهر میگذاریم درک واقعیت پرتنش موجود میان مدیران شهری و شکاف بین شورا و شهرداری آسان میشود. این روزها کمتر کسی است از جدال بین محمدعلیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر با محسن پورسیدآقایی معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران بیاطلاع باشد. علیخانی چند روز پیش در گفتگو با یکی از رسانهها در واکنش به اظهارات پورسیدآقایی در ارتباط با اقدامات معاونت حملونقل و ترافیک در کاهش آلودگی هوا گفت: «امسال بهدلیل نزولات آسمانی و ابر و ماه و مه و خورشید و فلکی که دست به دست هم داد، آب و هوا خوب شده و تعداد روزهای آلودهمان کم بوده و لذا این را نباید ربط دهیم به اقدام خودمان و به مردم دروغ بگوییم! مردم میبینند همین روزها دائما باران میآید، آنوقت اگر ما بگویم با این طرح ترافیک مشکل آلودگی تهران را حل کردیم، مردم میفهمند خلاف میگویم و این به اعتماد مردم صدمه میزند.» پیش از این پورسیدآقایی هم در واکنش به انتقادهای علیخانی در شورای شهر در نامهای خطاب به رئیس و اعضای شورای شهر نوشت: «خبردار شدم که آقای علیخانی بار دیگر مطالب کذبی را در صحن شورا مطرح کرده است. ایشان مانند موارد قبلی بدون اینکه بررسی ابتدایی درباره مطالب خود به عمل آورد، اطلاعاتی را اعلام کرده که به سیاق ضربالمثل «خسن و خسین» هیچ جزئی از آن صحیح نیست. اینجانب همانگونه که میدانید و در عمل هم نشان دادهام، اهل رانت دادن به کسی نیستم و به همین سبب اجازه مداخلات غیرقانونی و اعمال نظرات غیرکارشناسی در حوزه مسئولیت خود را نیز نخواهم داد.» درکنار انتقادهای محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران از مدیریت شهری در طول حدود همین یکسال و نیم نشان میدهد مدیران شهری بیش از آنکه دغدغه شهری و اقدامات شهری داشته باشند، نگران جریانات سیاسی خود هستند و با همین رویکرد اقدام قابل توجهی در شهر رخ نداده و کارنامه شورای پنجم، قابل دفاع نیست.
- روزنامه خراسان هم به انتشار یادداشتی با تیتر مفسدان اقتصادی غیرخودی اند پرداخت که به این شرح است:
آماراختلاسهای بعضاکلان! درشبکه اقتصادی آلوده به ویروس رانت، بیانگراین واقعیت است که رقمهای نجومی اختلاس هاورانت خواری هابه تنهایی توسط یک یادونفرغیرممکن است بلکه این پدیده شوم باتلاش سرتیمهای فاسد به شکل نابه هنجاری درنظام اقتصادی مملکت رقم خورده وبسترهای غیرقابل باوری را برای دانه درشت شدن رانت خواران، انحصارگران وغارتگران اموال عمومی شکل داده است که ابرمفسدان سکه، قیر، دلاروتیمهای اختلاس و احتکار ارزاق عمومی نمونههایی از همین مفاسد هستند. این که باندهای سازمان یافته فسادچگونه درساختاراقتصادی کشور شکل گرفته اند یک روی سکه است که باید دربررسی علل این مفاسد به درستی مسئله یابی وشناسایی شودتابتوان برای خشکاندن ریشههای این آسیب خانمان سوز به اطلاعات صحیح و آن گاه تصمیمات درستی رسید، ولی برخوردجدی وبدون اغماض دراین مقطع زمانی باعوامل پشت پرده وروی صحنه آن، طرف دیگرسکه است که باید این مهم دریک فرایند اطلاع رسانی شفاف ازطریق مسئولان امرو رسانه هاصورت بگیرد تاحداقل جلوی برخی ازقصورهای احتمالی در ردیابی شبکههای فسادتابه نتیجه رسیدن گرفته شود. البته ضرورت برخوردبامفسدان اقتصادی به خوبی ازطرف برخی ازنهادهای مسئول وتاحدودی بعضی ازمقامات پاسخ گودربرابرمردم به جد، احساس شده وحساسیتهای به وجود آمده دربین مردم هم این هشداررادربرداردکه اگربااخلالگران امنیت اقتصادی جامعه درست وبه موقع برخوردنشود در آینده نه چندان دور هزینههای سنگینی را باید بابت این تقصیرهاپرداخت کنیم. ازسوی دیگرتجربهها طی چهاردهه نشان میدهدکه دراین گونه مسائل تازمانی که حساسیت هارنگ همگانی به خود نگیردو به صورت یک مطالبه عمومی درنیایدکارمبارزه قاطع باباندهای فسادکه متاسفانه گاهی ریشههای آنها هم بسیارعمیق است چندان آسان نخواهد بود، اما خوشبختانه هم سوبودن مردم دراین قبیل مواردازمسئولان به مراتب قوی تربوده ومردم طی یک سال گذشته هم به اشکال مختلف تقاضای برخوردبااخلالگران اقتصادی رامطرح وحجت رابرمسئولان تمام کرده اند. درواقع مردم بامطالبه گری خود، شرایط مناسب وبدون اغماضی را برای برخوردباریزودرشت رانت خواران اقتصادی فراهم آورده اندو حال اراده مسئولان برای مبارزه تمام جانبه باعاملان مفاسداقتصادی باید مضاعف شودتا این نبردبه مفهوم واقعی بدون توجه به موقعیت ها، وابستگی ها، منصبها ونسبتها صورت بگیرد. مبارزهای که البته قوه قضاییه به طور جدی آن را آغاز کرده است. براساس موازین قانونی وشرعی همه چیزروشن است واجرای قانون هم خودی وغیرخودی نمیشناسد و هیچ کسی نباید درمبارزه تمام جانبه با مفسدان اقتصادی دچارتردید شود چراکه رانت خواران از کرات دیگری به این سرزمین نیامده اند والبته ممکن است در ردیابیها، جای پای برخی ازافراد فاسد درزمین جریانات سیاسی به دلیل سوء مدیریت آنها پیدا شود؛ بنابراین طبیعی به نظرمی رسد که درچنین وضعیتی، همه عوامل بدلی برای این که خطاهای شرکای جرم خودراکوچک وناچیزجلوه دهند هم سوشوندودست درکیسه کنندتا قهوه مماشات رابه خوردکافه نشینان پشت میز ارتشاءدهند. پس بایدهوشیاربودواهمال کاری نکرد ومفسدان اقتصادی را غیرخودی دید. مسلما خودی دیدن آنها یک خطای بزرگ تاریخی است و جبرانش غیرممکن!
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.