جنگ تجاری آمریکا و چین؛ رئیس جمهور تعرفهها به دنبال چیست؟
واشنگتن که با استفاده از حربه تعرفههای بالاتر درصدد دستیابی به اهدافی در زمینه تجاری بود، ضمن متضرر شدن با تخریب روابط خود با دیگر اقتصاد بزرگ جهان نیز روبرو شد.
به گزارش گروه بین الملل ، تغییر روابط آمریکا و چین در پی تشدید اختلافات تجاری ماههای اخیر از رقابت به خصومت سوق یافته و با سرعت در این مسیر پیش میرود. واشنگتن عقب نشینی از مواضع فعلی در قبال چین را به معنای شکست در برابر پکن و ناتوانی در رقابت برای سلطه جهانی میداند.
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا که در سال ۲۰۱۷ به مشاورانش گفته بود "من تعرفهها را میخواهم"، در سال ۲۰۱۸ برای اجرایی ساختن این خواست گام برداشت؛ گامهایی که جرقه جنگ تجاری با چین را زد.
تعرفهها که در ابتدا بر ماشین لباسشویی و پنل خورشیدی اعمال شد، حساسیت چندانی را بر نیانگیخت. اما تنشها در ماه مارس و در پی اعمال تعرفه بر فولاد و آلومینیوم وارد دور جدیدی شد. اعمال تعرفه بر این کالاها به منزله تهدیدی برای امنیت ملی چین بود. آنچه در این موضوع مغفول مانده، این است که چگونه یک جنگ تجاری در اثر فشارهای ناشی از اقدامات محدود کننده میتواند تشدید شود.
بیشتر بخوانید: چین و آمریکا به توافق ارزی نزدیک شدند
در دنیایی که محدودیتهای بازارهای جهانی برای دوری از بحرانها رفته رفته رنگ میبازند، باید سیاستهایی اتخاذ شوند که نه تنها سبب ایجاد رکود اقتصادی نشوند بلکه مانعی در مسیر رشد اقتصادی نیز نباشند. پس رکود اقتصادی نباید تنها معیار نگرانی از سیاستهای تجاری ترامپ باشد.
این جنگ براساس قاعده چشم در برابر چشم پیش رفت. در ماه جولای زمانی که واشنگتن اقدام به تحمیل تعرفههای گمرکی ۳۴ میلیارد دلاری بر کالاهای چینی نموده و اعلام کرد ۱۶ میلیارد دلار کالای چینی دیگر نیز به زودی مشمول این تعرفهها خواهند شد، چین نیز با اقدامات متقابل واکنش نشان داد. این اقدامات تقابلی و تهدید به تلافی، وارد دوری باطل شد؛ به نحوی که حربه افزایش تعرفه گمرکی از سوی طرفین برای خاموش کردن شعلههای پنهان جنگ سبب برافروختهتر شدن شعلهها شده و طرفین به شدت از اتخاذ این مشی متضرر شدند.
نامشخص بودن خواستهای دولت ترامپ از چین که سبب بروز این جنگ تجاری شده حل این مشکل را دشوارتر ساخت. به دلیل بغرنج بودن موضوع و دشواری دستیابی به راه حل، طرفین در حاشیه نشست G۲۰ در آرژانتین طی مذاکراتی آتش بس ۹۰ روزه اعلام کردند. توقف انتقال فنآوریهای تکنولوژیکی، اصلاح ساختار اقتصادی، شفافیت مالی، رعایت حقوق مالکیت معنوی و مواردی از این دست از جمله خواستهایی هستند که ترامپ آنها را در جریان این جنگ به عنوان خواستههای آمریکا از چین مطرح میکند، اما از سوی دیگر در توییتر خود مینویسد:" تعرفه کشور ما را غنیتر از امروز خواهد کرد. "
تاکنون شواهدی دال بر درستی این ادعای ترامپ مشاهده نشده و واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. افزایش تعرفهها در حالی رخ داده که میزان صادرات آمریکا به چین از ماه ژوئن کاهش و در مقابل واردات آن از چین افزایش یافته است.
اما این جدا کردن مسیر مدنظر ترامپ برای موفقیت با موانعی روبرو است؛ نخست، گستردگی و عمق ارتباطات و اتصالات آمریکا با چین است که به مراتب فراتر از "تولید در سرزمین مقصد" مدنظر آمریکا است. دو، علیرغم نگرانی عمومی رویکردهای تجاری آمریکا نسبت به چین، شرکتهای قدرتمند همچنان با همتایان چینی همکاری میکنند و بازارهای چین، محصولات و نیروهای کار آن را از لحاظ دسترسی در اولویت قرار میدهند.
باید توجه داشت که توافق آتش بس دو کشور تنها موضوعی اقتصادی نیست بلکه اهمیتی ژئوپلتیکی دارد. سران دو کشور برنامه ها، خواستها و ابزار فشار خاص خود را در اختیار دارند. ترامپ قصد دارد "آمریکا را دوباره بسازد" و جین پینگ نه کاملا مشابه با ترامپ، اما در تلاش است "رویای بازسازی چین" ایدهای مربوط به قبل از دهه ۱۸۰۰ با هدف ارتقا موقعیت چین در معادلات جهانی را محقق سازد.
با نزدیک شدن به موعد پایان آتش بس کاملا آشکار شده است که این جنگ همچنان با شدت و حدت در جریان است. خطر آسیبهای بین المللی و جهانی این جنگ، اقتصاد جهان را تهدید میکند. تاکنون و پس از برگزاری چهار دور مذاکره همچنان توافق یا مکانیسمی برای توافق حاصل نشده است. چین در مقابل خواستهای متعدد آمریکا تنها بر فرآیندی عادلانه تاکید دارد.
در واقع رئیس جمهور تعرفهای باید از این جنگ تجاری درسهای متعددی بگیرد که مهمترین آن این است: اعمال تعرفههای بالاتر جواب نمیدهد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *