آبرو ریزی جدید آمریکایی ها/ دشمنِ خود را بشناس/ منطق برنامه منطقهای ایران، سه پیام اصلی نشست ورشو/ گام دوم انقلاب به چه معناست
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، آبرو ریزی جدید آمریکایی ها، دشمنِ خود را بشناس، منطق برنامه منطقهای ایران، سه پیام اصلی نشست ورشو، گام دوم انقلاب به چه معناست، نقش دانشجویان در مشروعیت زدایی از شاه، «گام دوم انقلاب» بهمثابه یک دکترین؛ چرا باید کار را به جوانها سپرد؟، یک ایران، وفاداری و صلابت، نقشه راه دهه پنجم، دست بالای ائتلاف سهجانبه در روند مذاکرات صلح منطقه و ... گزیدهای از سرمقالهها و یادداشتهای منتشر شده در روزنامههای سراسری کشور است که در ادامه میخوانید:
• روزنامه حمایت در بخش یادداشت مطلبی با تیتر آبرو ریزی جدید آمریکاییها را منتشر کرده که به این شرح است:
در همان روزهایی که پمپئو در حال آماده شدن برای دریوزگی از کشورهای مرتجع منطقه جهت حضور در لهستان بود، ترامپ دستور فرار نیروهای آمریکایی از سوریه و کاهش نیمی از سربازان مستقر این کشور در افغانستان را صادر کرد. ازاینرو، یکی از ابعاد مهم این نشست به سرپوش گذاشتن بر عقبنشینی پنتاگون از سوریه و افغانستان بازمیگردد. آمریکا با برگزاری این دورهمی مسخره کوشید به همپیمانان خود در منطقه اطمینان دهد که از حمایت آنها چشمپوشی نخواهد کرد؛ ضمن اینکه تلاش کرد تا اینگونه وانمود کند که برخی کشورهای منطقه پس از عقبنشینی آمریکا از این دو کشور، با تهدید برشمردن ایران موافقاند و در این راستا با کاخ سفید همکاری خواهند کرد. زمان برگزاری این نشست هم حاکی از این واقعیت است که آمریکا میخواهد عقیم ماندن راهبردهای خود که در نتیجه پیروزیها بزرگ محور مقاومت در عرصههای مختلف حاصلشده است را کمرنگ و کماهمیت جلوه داده و آن را حاصل از بهاصطلاح تغییر در سیاستهای خود در منطقه نشان دهد. نکته اینجاست که نشست ورشو را میتوان به آن نشست کذایی ضد ایرانی سازمان ملل به ریاست کلیددار کاخ سفید تشبیه کرد. ترامپ در آن جلسه با تکرار ادعاهایی که رونوشتی از آن را به پمپئو در اجلاس لهستان داده بود، مدعی شد: «ایران در حال صادرات خشونت، ناامنی و حمایت از تروریسم در منطقه است و رفتار ایران در منطقه، تهاجمیتر شده است.» قطعاً ترامپ عالم سیاست را با دنیای برجسازی و تجارت اشتباه گرفته و فکر میکند که میتواند قواعد آن را به مناسبات بینالمللی تعمیم دهد. در دنیای تجارت، اگر کسی مطابق میل کارفرما عمل نکند، طبیعی است که اخراج یا توبیخ شود، ولی در روابط بین کشورها اینگونه نیست. ظلم فاحشی که امروز آمریکا و صهیونیستها در منطقه علیه فلسطینیها روا داشتهاند و ناامنی و بیثباتی بیسابقهای که در غرب آسیا ایجاد کردهاند، این دو جرثومه فساد را منفور کشورها کرده است. کاری که ترامپ بنا داشت علیه ایران اسلامی انجام دهد، شبیه فتنهای است که پیشتر در اقصی نقاط دنیا ازجمله در سوریه و دیگر متحدان جمهوری اسلامی انجام داد و به نتایج کاملاً معکوسی رسید؛ لذا شکست نشست ورشو ثابت میکند که واشنگتن جز تعدادی از کوتولههای منطقهای و رژیم کودک کش صهیونیستی، همراه و متحدی ندارد و بهسوی انزوای کامل پیش میرود؛ و بالاخره اینکه جلسات و گعدههایی مثل نشست ورشو اولین بار نیست که تشکیلشده و آخرین آنها هم نخواهد بود. جمهوری اسلامی و محور مقاومت، پوزه دشمن را در میدانهای مختلف ازجمله در معرکه نظامی به خاک مالیده و اینکه برخی تصور میکردند که از یک نشستوبرخاست و چند عکس یادگاری چه طوفانی قرار است به پا خیزد، بسیار سادهلوحانه بود. ایران اسلامی در برابر تندبادها هیچگاه قد خم نکرده، گردنههای صعبالعبوری را طی کرده و با طلوع دهه پنجم انقلاب، معادلات بیشتری را در منطقه و بلکه جهان تغییر خواهد داد. انشاءالله.
• روزنامه کیهان هم در بخش یادداشت امروز دشمنِ خود را بشناس را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
در کشور خودمان حداقل در سالهای اخیر دهها تجربه از جمله مذاکرات سعدآباد و برجام و اس پی وی و اینستکس اکنون پیش ملت ایران و جوانان ما قرار دارد و ملت ایران در هرگونه مذاکرهای جز خسارت هیچ نفعی نبرده است. براین اساس رهبری تصریح دارند: «پیشنهادهای سران نظام سلطه عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است وامروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد میداند و دولت جمهوری اسلامی نباید از تهدیدهای پوچ آنان بهراسد». دومین تجربه که جوانان باید به آن واقف و مصر باشند این است که در دنیای کنونی برداشتن گامهای استوار و تحقق اهداف انقلاب اسلامی و حمایت از ملت ایران و ملتهای مظلوم منطقه و جهان جز با قوی شدن و مدیریت جهادی میسر نیست و باتکیه به این اصل هرگونه مذاکره بر سر قدرت دفاعی و موشکی کشور کاملا بیخردانه و غیرممکن است. سومین تجربه ملت ایران این است که هرگاه مسئولان در مقابل فشارهای دشمنان بر اصول انقلاب پای فشردند، توانستهاند با پیشرفت کشور مشکلات مردم را حل کنند، و هرگاه دل به مذاکره با دشمنان برای حل مشکلات بستند! و مرعوب فضاسازیهای آنها شدند، آنگونه که رهبری تاکید کردند «اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود بی شک بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت»؛ لذا جوانان آینده ساز کشور باید بدانند «همه راه حلها در داخل کشور است» و این تحلیل سراپا غلط که «علت مشکلات اقتصادی و تحریمها مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است»، از القائات نظام سلطه است که از سوی جریان نفوذی به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی کشور القاء میشود.
• روزنامه وطن امروز در بخش یادداشت مطلبی با تیتر منطق برنامه منطقهای ایران را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
منتقدان برنامه منطقهای ایران باید روشن کنند که اساسا چه مقدار هزینه اقتصادی را برای برنامه دفاعی، تولید امنیت و مقابله با دشمنان کشور منطقی میدانند؟ و سوال مهمتر اینکه جریان منتقد برنامه منطقهای باید روشن کند چه نگاهی به هزینهکرد اقتصادی در این حوزه دارد؛ هزینه برای امنیت را یک سرمایهگذاری پیشگیرانه برای جلوگیری از پرداخت هزینههای سنگینتر در بحرانهای بزرگتر میداند یا دور ریختن پولی که میتواند صرف امور روزمره شود در حالی که تهدیدها به حال خود رها شدهاند و هر روز به کشور نزدیکتر میشوند؟ منتقدان عمدا حاضر به ورود به هیچ یک از این بحثها نیستند، چرا که ارائه پاسخهای شفاف به این سوالها کل پروژه عملیات روانی آنها را مختل میکند. نکته بعدی مربوط به فرصتهای اقتصادی بینظیری است که برنامه منطقهای ایران برای کشور فراهم آورده، اما دولت قادر یا مایل به استفاده از آنها نبوده است. این نوشته مجال بحث درباره جزئیات این موضوع را ندارد که چه میزان از پروژههای معدنی، ترانزیتی، انرژی، مخابراتی، بندری، کشاورزی و... در سالهای گذشته به سبب حضور ایران در عراق و سوریه به ایران پیشنهاد یا واگذار شده، اما دولت به دلیل دیدگاه خاصی که درباره تحولات منطقه دارد به آنها بیتوجهی کرده یا در استفاده بموقع از آنها ناکام مانده است. بسیار مفید خواهد بود اگر دولت کمی در این باره شفافسازی کند که چه میزان فرصتهای اقتصادی بر اثر برنامه منطقهای ایران برای کشور ایجاد شده و بلااستفاده رها شده است. این نوشته هنوز کامل نیست و بخشهای مهمی از بحث باقی مانده است که در بخش دوم پیگیری خواهد شد، اما به عنوان جمعبندی اجازه بدهید جملهای از «آنتونی کردزمن» استراتژیست برجسته آمریکایی را که ابتدای دیماه ۹۷ در وبسایت پایگاه اینترنتی «مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی» منتشر شده، نقل کنم. کردزمن میگوید: «ترامپ در واقع آمریکا را در موقعیتی قرار داده است که این کشور در همه جبههها در حال باخت است». ظاهرا تنها جبههای که آمریکاییها به آن امید جدی بستهاند، جبهه عملیات روانی با کمک برخی عواملشان در داخل ایران است که البته در آن هم شکست خواهند خورد منتها شاید موجب شود جامعه ایرانی یک بار برای همیشه تکلیف خود را با کسانی که یک بار در سال ۸۸ برای تحریم دلالی کردند و این بار هم به کمک اسرائیل آمدهاند تا آن را از شکست خفتباری که گرفتار آن شده- آن هم در لحظات آخر- نجات بدهند، روشن کند.
• روزنامه رسالت هم در بخش سرمقاله مطلبی با تیتر سه پیام اصلی نشست ورشو را منتشرکرده که به این شرح است:
سرانجام نشست ورشو، باوجود هیاهوی مقامات آمریکایی و گروههای ضد انقلاب بدون هیچگونه اشارهای به نام ایران (در بیانیه پایانی رسمی نشست) به کار خود پایان داد. اکثریت قریب به اتفاق رسانههای غربی، اذعان دارند که میان هدف اعلامی اولیه مقامات آمریکایی و خروجی نهایی این نشست تناسبی وجود نداشته است. مایک پمپئو ماه گذشته اعلام کرده بود که نشست ورشو بر نقش مخرب! ایران در منطقه غرب آسیا تمرکز خواهد داشت. به عبارت بهتر مقامات آمریکایی در صدد آن بودند تا نشست ورشو را به نقطه آشکارساز " ایرانستیزی" در نظام بینالملل تبدیل کنند. در این میان مروری بر سه پیام اصلی نشست ورشو خالی از تامل نیست:پیام اول:انزوای بینالمللی آمریکامغایرت هدفگذاری اولیه و خروجی نهایی نشست ورشو با یکدیگر، باردیگر انزوای ایالات متحده آمریکا در نظام بینالملل را به تصویر کشید. اگرچه ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ از بازگرداندن اقتدار ایالات متحده در جهان سخن به میان آورده بود، اما نشست ورشو نشان داد که کاخ سفید حتی در اقناع و همراهسازی متحدان نزدیک خود ناکام مانده و عدم همراهی کشورهای اروپایی با واشنگتن این نشست ضد ایرانی بیانگر همین حقیقت است. بسیاری از مقامات سابق آمریکایی ازجمله جیمی کارتر، برژینسکی و بیل کلینتون از پایان دوران نظام تک قطبی سخن گفته بودند، اما امروز ما شاهد انزوای عینی کاخ سفید در معادلات جهانی هستیم. این انزوای بینالمللی، معلول حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید نبوده و برگرفته از ساختار جدیدی است که در مناسبات بینالمللی و بین بازیگران جهانی حاکم شده است. بر این اساس، واشنگتن دیگر توان و قدرت لازم برای تحمیل اراده خود به دیگر بازیگران جهانی را از دست داده است. پیام دوم:پیوند میان تروریسم مولد و تروریسم تکفیریحادثه تروریستی در جاده خاش- زاهدان که به شهادت دهها تن از پاسداران عزیز کشورمان انجامید، آنهمدرست همزمان با برگزاری نشست ورشو، پیوند میان تروریسم مولد (تروریسم آمریکایی) و مهرههای آن، یعنی تروریستهای تکفیری را به اثبات رساند. در این معادله، ما با شبکه و منظومهای مواجه هستیم که راس آن را ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی و سرانگشتهای آن را تروریستهای تکفیری (به عنوان مجریان اوامر واشنگتن و تل آویو) تشکیل میدهند. این پیوند مدتهاست میان ایالات متحده و تروریسم تکفیری برقرار شده است، با اینحال طی هشت سال اخیر و متعاقب تحولات جاری در منطقه (خصوصا سوریه و عراق) شاهد پررنگتر شدن آن بودهایم. پیام سوم: قدرت منطقهای روزافزون ایران، سومین و مهمترین پیام نشست ورشو، مربوط به افزایش تصاعدی قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران است. یکی از اصلیترین دلایل شکست نشست ورشو (برخلاف اراده آمریکا و متعلقات واشنگتن) سردرگمی سران کاخ سفید در قبال قدرت تاثیرگذار و غیرقابل انکار منطقهای کشورمان است. بدیهی است که هر اندازه این تعلل و سردرگمی ادامه پیدا کند، ایالات متحده آمریکا هزینههای سنگینتری در تقابل با ایران اسلامی متحمل خواهد شد. در این روند پیچیده، نه تنها دولت دونالدترامپ، بلکه دولتهای بعدی آمریکا نیز چارهای جز تسلیم در برابر "ایران قدرتمند" و شناسایی و پذیرش آن در منطقه و نظام بینالملل نخواهند داشت. حقیقتی که بسیاری از استراتژیستهای غربی نسبت به آن تاکید دارند.
• روزنامه صبح نو در بخش سرمقاله مطلبی با تیتر گام دوم انقلاب به چه معناست را منتشر کرده که به این شرح است:
بیانیه رهبر انقلاب که از آن به گام دوم انقلاب تعبیر میشود، میتواند به سیاست جدید حاکمان جمهوری اسلامی در نهادهای مختلف تبدیل شود. میتوان دو نکته بسیار مهم برای تحلیل این بیانیه انتخاب کرد؛ مورد نخست مخالفت رهبری با تجدیدنظرطلبی و در عین حال میل به اصلاح است. رهبری اعلام کردند که در برخی مقولهها مانند عدالت، کارهای زیادی باقی مانده است. این رویکرد رهبری، هم هشداری به جریان رادیکال اصلاحطلب است که به دنبال تجدیدنظر در محکمات انقلاب هستند و هم طعنهای به برخی محافظهکاران محسوب میشود که اندک انتقادی را هم برنمیتابند. این دو گرایش بهصورت همزمان توسط رهبری نفی میشوند که این خود میتواند پایهگذار اصلاحات جدی در سطح نهادهای مختلف باشد. مورد بعدی به تأکید رهبری بر اهمیت جوانگرایی بازمیگردد. جوانگرایی تبدیل به یک سیاست مهم برای رهبری شده است و ایشان دوام انقلاب با جوان شدن نسل مدیران را موجب شاداب شدن و موفقیت بیشتر میدانند، اما متأسفانه در سطح دولت جوانگرایی در غربت است و دولت همچنان اصرار به استفاده از نیروهای قدیمی و بازنشسته دارد. در سایر نهادها هم این جوانگرایی باید فراتر از آقازادگی و ژن خوب جلو رود. عمل به این دو سیاست میتواند سرعت گامهای انقلاب به سمت عدالت و پیشرفت را بیشتر کند.
• روزنامه ستاره صبح نقش دانشجویان در مشروعیت زدایی از شاه را در بخش سرمقاله منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
شاه در سفری که به فرانسه داشت در تلویزیون فرانسه حاضر شد، خبرنگاری از او درباره وجود هزاران زندانی سیاسی و شکنجه سؤال کرد، شاه عصبانی شد و فریاد برآورد که اینها که در ایران زندانی هستند، آدم کش هستند نه زندانی سیاسی. ادامه از صفحه ۱... نمونه دیگر اینکه وقتی شاه با کارتر در آمریکا در حال مذاکره بود مخالفان وی که در مقابل کاخ سفید اجتماع کرده بودند بهسوی شاه و کارتر گاز اشکآور پرتاب کردند که شاه با دستمال اشکهایش را پاک کرد. این سه نمونه و نمونههای دیگر نشان میدهد که دانشجویان نهتنها فضای داخلی را در خصوص نامشروع بودن سلطنت تحت تأثیر قراردادند بلکه توانستند فضای غرب را نیز بر ضد شاه بشورانند. شواهد و قاین نشان میدهد که دانشجویان در ایران، در زندان، در اروپا، در آمریکا و... همواره از فرصتها برای مشروعیت زدایی از شاه بهره میگرفتند و روزنامههای غربی و رادیو بیبیسی هم اخبار مخالفان شاه را باآبوتاب پخش میکردند. دانشجویان تحت تأثیر افکار دکتر شریعتی و مهدی بازرگان موتور پیروزی انقلاب شدند. همانگونه که این گروه پس از پیروزی انقلاب در تثبیت نظام و پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تاکنون نقش کلیدی ایفا کردهاند. به عقیده نویسنده شرایط بهگونهای است که باید پنجره دانشگاهها برای گفتگو، مباحثه، مجادله احسن و... گشوده شود و از پتانسیل دانشگاه برای غلبه بر مشکلات کشور استفاده شود.
• روزنامه فرهیختگان هم در بخش سرمقاله مطلبی با تیتر «گام دوم انقلاب» بهمثابه یک دکترین؛ چرا باید کار را به جوانها سپرد؟ را منتشر کرده که به این شرح است:
بهرغم حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف و دستاوردهای مهم، وجود یک ذهنیت منفی قابلتوجه درباره «ناکارآمدی» و «فساد مسئولان» در حوزه اجتماعی غیر قابل انکار است. تحلیل اینکه این ذهنیت تا چه حد محصول تبلیغات منفی رسانهای توسط مخالفان و معارضان جمهوری اسلامی در داخل و خارج است یا اینکه برخی نارساییهای قابلتوجه و مدیریتهای غلط و ناموفق در حوزه اقتصادی و کاستیها در حوزه قضایی تا چه اندازه به این ذهنیت دامن زده است، مساله این متن نیست، اما به هر حال وجود این ذهنیت بهراحتی قابل انکار نیست. از سوی دیگر، تحقق یک «پیشرفت همهجانبه» برای ایران در گام دوم انقلاب به ظهور یک «نهضت» از کار و تلاش میان قاطبه مردم ایران نیازمند است، اما ذهنیت پیشگفتهشده میتواند «رخوت» اجتماعی بزرگی مقابل این نهضت تولید کند. سپردن کار به جوانها از طریق ایجاد یک گسست و شیفت اجتماعی قابلتوجه که با رخوت مزبور مقابله کند؛ چه آنکه به میدان آمدن جوانها علیالقاعده ذهنیت فساد و ناکارآمدی را درباره مدیران کشور تا حد بسیار قابلتوجهی به تعلیق میبرد، روح تازهای به فضای سیاسی-اجتماعی برای پیشروی میدمد.
• روزنامه خراسان در بخش یادداشت روز مطلبی با عنوان یک ایران، وفاداری و صلابت را منتشر کرد که به این شرح است:
یک ایران غیرت و صلابت در «چله انقلاب» حماسهای تاریخی و به یادماندنی خلق کردند تا به دنیا ثابت کنند گرچه استقلال و عزت طلبی هزینههای فراوان دارد، اما حلاوت و شیرینی این شرف آن قدر فراوان و بسیار است که همه سختیها و تلخیها و رنجها و فشارهای سیاسی و اقتصادی و ... را برای یک ملت آزادی خواه و غیرتمند و عزت طلب میسور و ممکن میسازد. شکوه حضور مردم برای مقابله با آمریکا و رژیم صهیونیستی که خواهان نیست و نابودی و شکست و فروپاشی ایران و جمهوری اسلامی ایران اند، علاوه بر انتقال این پیام مهم، تجلی همگرایی و وفاداری مردم به آرمانهای بلند انقلاب و امام و رهبری عزیز و شهیدان گران قدر این سامان است. این حضور بی بدیل همچنین نماد امیدواری مردم به آیندهای درخشانتر برای ایران و ایرانی است. امید که مسئولان نیز که از این پس و با این حضور سرنوشت ساز مردم، بار مسئولیت بیشتر بر دوششان سنگینی میکند، لحظهای از خدمت بی منت به ملت بزرگوار و وفادارمان غفلت نکنند و هیچ مسئولی در هیچ ردهای خود را به خواب نزند و به دام و چنبره نامبارک غفلت و ندانم کاری و فاصله گرفتن از مردم و مطالبات واقعی این ملت بزرگ گرفتار نیاید. این کمترین و نگارنده این سطور، با افتخار تمام بر دست و پیشانی ملت سلحشور و عزتمند ایران زمین بوسه میزند و به این امید نفس میکشد و قلم میزند که قدم هایشان استوارتر، همت هایشان بلندتر و عزمشان جزمتر باشد بر ادامه امیدوارانه مسیر انقلاب تا رسیدن به قلههای پیشرفت همه جانبه و تحویل پرچم این مردمیترین انقلاب جهان به دست مبارک حضرت صاحب الزمان (عج).
• روزنامه اطلاعات در بخش یادداشت مطلبی با تیتر نقشه راه دهه پنجم را منتشر کرده که به این شرح است:
صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و باید بشود دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی به شدت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، اما تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، به شدت ممنوع است. همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت به هیچ روی مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین بارها تکرار شده، ولی برای اجرای شایسته آن چشم امید به شما جوانهاست و اگر زمام اداره بخشهای گوناگون کشور به جوانان مومن، انقلابی، دانا و کاردان ـ. که بحمدالله کم نیستند ـ. سپرده شود این امید برآورده خواهد شد.
• روزنامه قانون در بخش یادداشت مطلبی با تیتر واکاوی ارزش ذاتی در بازار سرمایه را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
سرمایه گذاری در سهام با پس انداز پول در یک حساب پس انداز با نرخ سود سالانه ۱۰ درصد تفاوت دارد. بازده سهام سال به سال نوسان میکند، گاهی این نوسانات بسیار زیاد است. بازدهی متوسط ۱۰ درصد (که در بالا به آن اشاره شد)، میانگین سالهای فوق العاده خوب و سالهای فوق العاده بد است. چیزی که لازم داریم مکانیسمی است که به کمک آن هنگام ارزانی سهام وارد بازار و هنگام گرانی از آن خارج شویم. وارد شدن به بازار در پایین چرخه بازار سهام، بازدهی بهتری عاید ما میکند. اصولا باید سهامی را بخریم که به دو سوم ارزش ذاتی اشت یا کمتر از آن فروخته میشود. حاشیه ایمنی و کمربند سهام همین است. با استفاده از این حاشیه ایمنی دو هدف را میتوان دنبال کرد. اول اینکه اگر ارزش ذاتی را درست تخمین زده باشیم، سهام میتواند ۵۰ درصد افزایش قیمت پیدا کند و هنوز هم در سطح ارزش ذاتی اش باشد. دوم اینکه اگر بازار سهام با دشواری مواجه شود، از این که میدانیم مالک سهامی هستیم که در نهایت ارزشش بیش از هزینه آن است، احساس آرامش خواهیم کرد. استفاده از حاشیه ایمنی در مقایسه با خرید کورکورانه سهام یا خرید کل شاخص مزیتهایی دارد. در بلند مدت، حاشیه ایمنی سبب میشود که سود کلی ما بیش از رشد ارزش شرکتها باشد. به عنوان مثال، اگر سهام شرکت X. را به قیمت N. تومان خریداری کنیم در حالی که ارزش ذاتی آن را N+۲ تومان تخمین میزنیم، یک سود بالقوه ۲+ تومانی در دل سهممان خواهیم داشت. اگر هنگام مالکیت این سهم، شرکت هم ارزش کسب و کار خود را به اندازه N+۲ تومان افزایش دهد و ارزش ذاتی شرکت ۱+ تومان دیگر افزایش یابد، آنگاه سود بالقوه ما بیشتر خواهد شد. اما هنوز هم عمده سود ما در وهله اول به خرید ارزان سهام بر میگردد. اگر سرمایه گذاری همان سهام را N+۲ تومان بخرد، سود احتمالی وی تنها ۱+ تومان خواهد بود. خرید سهام به کمتر از ارزش ذاتی نه تنها مانند کمربندی سهام را نگه میدارد، بلکه مثل یک جفت بند شلوار رفتار سرمایه گذاران را نیز کنترل میکند.
• روزنامه ایران در بخش یادداشت دست بالای ائتلاف سهجانبه در روند مذاکرات صلح منطقه را منتشر کرده که به این شرح است:
آمریکا پیگیری پروژه صلح خاورمیانه و حل و فصل مناقشات اعراب و اسرائیل است. برای این کار امریکاییها نیاز دارند ایران را به عنوان تهدید مشترک و اول منطقه، هم علیه اسرائیل وهم علیه کشورهای عربی، به صورت همزمان تعریف و آن را به عنوان نقطه مشترک یا حاصل اتفاق نظر مشترک اسرائیل، اعراب و کشورهای عرب همسایه اسرائیل تبدیل کنند تا به این طریق بتوانند پروژهای که برای حل و فصل اختلافات اسرائیل و فلسطینیها دارند، پیش ببرند. اما اگر آنان موفق شوند که این ائتلاف را تشکیل دهند، طبیعتاً فشارها بر ایران افزایش پیدا میکند و در کنار محاصره اقتصادی که امریکاییها دنبال آن هستند، ممکن است یک محاصره سرزمینی هم علیه ایران به وجود بیاورند؛ بنابراین برای اینکه چنین اتفاقی نیافتد، ایران باید سیاست هوشمندانهای را چنانکه تاکنون در پیش گرفته، ادامه دهد و مناسبات خود را در درجه اول با اروپاییها و از سوی دیگر با بخش دیگری از قدرتهای دنیا مانند چین و روسیه توسعه دهد و همچنین با کشورهای همسایه عرب جنوب خلیج فارس وارد یک دیالوگ شود تا همزمان نگرانیهایی را که به ویژه از سوی امریکاییها دامن زده میشود، کاهش دهد. رویکردی که در نهایت میتواند سیاست تندروهای دولت ترامپ از جمله مایک پنس، معاون رئیس جمهور امریکا، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی این کشور را با مشکل مواجه کند. چنان که تلاشهای امریکا در ائتلاف سازی منطقهای و جهانی تاکنون ذیل دیپلماسی مؤثر ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی از لفاظی علیه کشورمان فراتر نرفته و امریکاییها تاکنون نتوانستهاند یک ائتلاف بینالمللی مؤثر علیه ایران تشکیل دهند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.