موانع منطقهای و بینالمللی پیمان نظامی آمریکا علیه ایران
برنامه رژیم آمریکا برای شکل دادن به پیمان نظامی ضد ایرانی با موانع منطقهای و بینالمللی روبرو است که از مهمترین آنها میتوان به پیوستگی و درهم تنیدگی مناسبات برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران اشاره کرد.
گروه سیاسی ؛ چند روز قبل، «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه رژیم آمریکا - که از او به عنوان یکی از «احمقهای درج یک» در کنار بولتون و ترامپ یاد میشود - در گفتوگو تلویزیونی با فرستنده «فاکس بیزینس نتورک» از برنامه جدیدی برای ایجاد یک «پیمان نظامی» علیه ایران سخن گفت.
وی همچنین اشاره داشت این برنامه در دست تهیه است و به زودی نیز عملیاتی خواهد شد.
در واقع آنچه این اظهارات را با اقدامات ترامپ در جهت تشویق دولتهای عربی برای شکل دادن به ناتوی عربی متمایز میکند، در دست تهیه بودن این برنامه است.
ساختار «اتحاد تاریخی» ترامپ
پمپئو در مصاحبه خود از این پیمان نظامی که رویکردی ضدایرانی دارد با عنوان «اتحاد تاریخی» یاد کرد. در همین راستا این سوال مطرح است که ساختار و اعضای تشکیل دهنده آن چگونه خواهد بود؟
قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه، در گفتوگو با خبرنگار میزان در این باره گفت: «علاوه بر ایالات متحده و اسرائیل، ما شاهد حضور اعضای شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان و چند کشور دیگر خواهیم بود که درصدد هستند با هدف مقابله با سیاستهای منطقه ایران و بی ثباتی در داخل این پیمان نظامی را شکل دهند.»
وی تاکید کرد: «در این میان علیرغم وجود اختلاف میان قطر با عربستان، حضور قطریها هم محتمل است، زیرا آنها میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه هستند و پیوندهای چندجانبهای با این کشور دارند؛ لذا در بحث ایجاد چنین پیمان نظامی به نظر من اختلافات کشورهای مختلف با یکدیگر، حول محور ایالات متحده کمرنگ میشود.»
همچنین حسن لاسجردی تحلیلگر مسائل سیاسی نیز در گفتوگو با میزان اظهار داشت: «آمریکاییها تجربههای متعددی در نقاط مختلف کسب کرده اند. آنها پیش از این طرح، در قالب ناتو با اروپایی کار کردند و دو سال قبل هم موضوع ناتوی عربی را پیشنهاد دادند. اما با توجه به چینش اعضای ناتو و نحوه فعالیت آن و همچنین مسائلی که پیرامون ناتوی عربی وجود دارد، امروز واشنگتن بر آن شده است تا نیروی نظامی مستقلی تحت فرماندهی خود ایجاد کند. در واقع دولت ترامپ درصدد است تا با جمع کردن نیروهای سرگردان و بومی منطقه و آموزش و فرماندهی آنها، هزینههای جانی و مالی آمریکا در غرب آسیا را کاهش دهد. از لحاظ روانی برای تیم ترامپ و انتخابات آتی مورد توجه قرار گیرد. این مشابه کاری است که اسرائل در فلسطین از طریق تشکیلات خودگردان صورت داد.»
براین اساس عناصر تشکیل دهنده پیمان نظامی مورد ادعای آمریکا علاوه بر کشورهای متحد آن در منطقه، میتواند شامل نیروهای سرگردانی باشد که در بحرانهای عراق و سوریه ظهور پیدا کردند.
هدف آمریکا از ایجاد پیمان نظامی علیه ایران
از نگاه محبعلی، رژیم آمریکا برای توجیه حضورش در منطقه نیازمند تعریف تهدید است تا از این طریق کشورهای دیگر را برای هزینه در این رابطه مجاب سازد؛ لذا پیمان نظامی مذکور اهرم کاخ سفید برای عملیاتی کردن اهدافش در غرب آسیاست. در واقع رژیم صهیونیستی و آمریکا بر آنند تا با سیبل قرار دادن ایران، بحران اصلی غرب آسیا را عربی - ایرانی نشان دهند و مساله فلسطین را به حاشیه برانند. اما کیست که نداند ریشه مشکلات نه تنها غرب آسیا بلکه کل جهان وجود رژیم خبیثی مثل آمریکاست که اتفاقا او «محور شرارت» است؛ بماند که غدهای سرطانیای نیز در منطقه ما کاشته است.
براین اساس تا زمانی که وجود یک تهدید بزرگ در منطقه احساس - صرفا احساس و نه به صورت عینی - شود متحدین رژیم آمریکا نیازمند قدرت فرامنطقهای هستند که چتر حمایتی خود را برای آنها بگشاید. علاوه بر این مساله، واشنگتن میتواند با بکارگیری یک ساختار نظامی در غرب آسیا، راهبرد کوچ شرقی را عینیت ببخشد و بدون نگرانی بایت افزایش هزینههای نظامی در منطقه، بر تحولات شرق آسیا و چین متمرکز شود.
همچنین ایجاد پیمان نظامی که یادآور صفبندیهای جنگ سرد است، در عصر جدید هم میتواند همان کارکرد را داشته باشد. بدون شک کشورهای عضو این پیمان نمیتوانند مناسبات امنیتی-نظامی قدرتمند و رو به توسعهای با روسیه، چین و یا حتی کشورهای بزرگ اروپایی داشته باشند؛ لذا بحث ایران هراسی و مقابله با اقدامات جمهوری اسلامی، کاربردهای چندگانهای برای برنامه جدید دولت ترامپ ایفا خواهد کرد.
پیمان نظامی ضدایرانی از حرف تا عمل
قاسم محبعلی تحقق این امر را منوط به اراده آمریکاییها میداند. زیرا به زعم وی هیچ از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای توان و استعداد شکل دادن به چنین طرحی را ندارند. اما در صورت هرگونه تنش زدایی و یا تغییر در مناسبات سیاسی دو کشور، چنین ایدههایی هم به شکست خواهد رسید و فرومی پاشد. ازاین رو تلاش اسرائیلیها برای تهییج آمریکا و کشورهای عربی بر ضد ایران، در این راستا قابل ارزیابی است.
لاسجردی هم معتقد است «نمی توان در حال حاضر مطئمن بود که رویکرد «ضدایرانی» این پیمان شعاری است یا در نهایت رنگ واقعیت به خود میگیرد. زیرا آمریکاییها در برخی مسائل با ایران نزاع میکنند و در برخی موضوعات هم علیرغم به کارگیری تمام توانشان کاری از پیش نمیبرند.»
اما افزون بر اراده کاخ سفید و همچنین بحث تقابل دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، پیچیدگی مناسبات کشورهای منطقه، امکان استفاده از قابلیتهای چنین پیمانی را علیه ایران به واشنگتن دشوار میکند. در دوران جنگ سرد بلوک بندیها مرزبندی مشخصی داشت. اما امروز شاهد هستیم در دورانی که قطر با تحریم همه جانبه از سوی عربستان، امارات، بحرین و مصر روبرو میشود، ایران تلاش میکند از طریق اقداماتی از شدت اثرگذاری تحریمها بر قطر بکاهد؛ لذا تغییر جهت گیری کشورهایی مانند قطر برضد ایران نمیتواند صرفا با توجیه نگرانیهای امنیتی غیرمستدل صورت بگیرد. براین اساس به نظر میرسد حتی اگر به لحاظ شکلی برخی کشورها در این پیمان نظامی حضور یابند، در عمل با آمریکا همراهی نخواهند کرد. زیرا همسایگی آنها با ایران الزامات دیگری نیز را تحمیل میکند که ایالات متحده قادر به تامینشان نیست.
ضمن آنکه حتی اگر رویکرد ضدایرانی این پیمان نظامی شکل عملی به خود بگیرد، دورنمای یک جنگ بزرگ را به تصویر میکشد که کشورهای منطقه حاضر در این پیمان را بیش از سایر اعضا متضرر خواهد کرد؛ بنابراین اگرچه شکلدادن به این ساختار جدید صرفا به اراده آمریکا و موضع گیری ضد ایرانی آن به عنوان تنها ابزار توجیه، وابسته است، اما به دلیل درهم تنیدگی روابط، الزامات همسایگی و چند متغییری بودن تحولات غرب آسیا امکان عملیاتی شدن برنامه مذکور دور از ذهن است.
نکته مهم آنکه فضای امروز محیط بین الملل به سمت چندجانبه گرایی حرکت میکند و استفاده از اهرمهای نظام دو قطبی اشتباهی استراتژیک است که میتواند واکنشهای کشورهایی مانند روسیه و چین را نیز برانگیزد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *