بدرقه کیروش در ایستگاه خشم و نفرت/ همه چیز تلخ تمام شد
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی ، حضور کیروش در فوتبال ایران با یک ناکامی بزرگ به پایان رسید. قرار بود با حضور پیرمرد پرتغالی رویای ۴۳ ساله تیم ملی فوتبال ایران که قهرمانی در جام ملتهای آسیا بود به حقیقت تبدیل شود و تا پیش از بازی با ژاپن، این رویا بسیار دستیافتنی به نظر میرسید، اما شکست سنگین شاگردان کیروش در این بازی باعث شد تا عدم قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا ۴۷ ساله شود.
در طول ۸ سالی که کارلوس کیروش در فوتبال ایران حضور داشت تیم ملی در ۲ جام ملتهای و ۲ جام جهانی به میدان رفت. عملکرد وی به لحاظ فنی را نمیتوان به طول کامل رد یا تایید کرد. از یک طرف کیروش توانست در این مدت یک انسجام در تیم ملی به وجود بیاورد و در زمینه تاکتتیکهای دفاعی هم اوج عملکرد او بود. ضمن این که کیروش پای بازیکنانی را به تیم ملی باز کرد که چهره نبودند. بازیکنانی همچون علیرضا بیرانوند، وحید امیری، سردار آزمون، سعید عزت الهی، مرتضی پورعلیگنجی و ... در بدو ورود به تیم ملی بازیکنانی نانشناخته بودند، اما کیروش این فرصت را به این بازیکنان داد و نتیجه آن تغییر نسل تیم ملی بود.
اما حاشیهسازیهای این مربی همه کارهای مثبتی که در این چند سال در تیم ملی انجام داده بود را تحت شعاع قرار داد. کیروش به قدری علیه اشخاص مختلف موضعگیری کرد که بیشتر انرژی او صرف حمله لفظی به مخالفانش شد. کافی بود یک مربی باشگاهی انتقادی را نسبت به سرمربی تیم ملی مطرح میکرد، در کمترین زمان ممکن بیانیه کیروش در صفحات اجتماعیاش منتشر میشد. کیروش در ابتدای حضورش در ایران به طرز غیر قابل باوری محبوب بود، اما هر چه گذشت این محبوبیت جای خود را به نفرت داد. البته در این بین باید از کسانی که نسبت به کیروش انتقادات مغرضانهای را مطرح میکردند یاد کرد. این افراد که برخی از آنها به نیمکت تیم ملی هم نظر داشتند به خوبی دریافته بودند که میتوانند با کوچکترین تلنگری این مربی را خشمگین کنند و از این طریق هم ضربات زیادی به پیرمرد پرتغالی تحمیل شد، اما هیچ کدام از این اتفاقات برای پیرمرد پرتغالی درس عبرت نشد.
کیروش از فوتبال ایران رفت، آن هم با کولهباری از دعواها و کشمکشها که سرانجام همه این دعواها به ضرر فوتبال ملی ایران تمام شد. او نمادی از تفکری بود که از بالا به همه چیز نگاه میکرد. خودش و افکارش را کاملتر و بینقصتر از دیگران میدانست و هیچ وقت هم نخواست با منتقدانش مصالحه کند.
آنچه مسلم است در این فضای دوقطبی که میان مخالفان و حامیان کیروش ایجاد شده نباید این مربی را سیاه یا سفید دید. کیروش با سوء مدیریتی که در فدراسیون فوتبال وجود دارد به قدری دارای اختیار شد که برای همه چیز و همه کس تصمیمگیری میکرد، هیچ وقت هم این مسئله حل نشد و هر روز که گذشت هم دایره قدرت او بزرگتر شد.
اکنون زمانی است که باید از دوران 8 ساله کیروش در فوتبال ایران درس گرفت، درسهایی که می تواند چشمانمان را در جذب سرمربی آینده تیم ملی بازتر کند. مربی که بتواند به لحاظ فنی بهتر از کیروش باشد و از همه مهمتر کاملا بتوان او را مدیریت کرد در غیر این صورت عاقبتی همچون کیروش خواهد داشت و وقتی هم که به پایان کارش با تیم ملی برسد همه کاسه کوزه ها بر سر او شکسته میشود.
نوشته از آرش عبدی