می‌پریدند روی سر و کول حاجی؛ تکبیر می‌گفتند؛ گریه می‌کردند

2:00 - 02 بهمن 1397
کد خبر: ۴۸۶۴۴۵
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
لحظه‌ای که محصول‌شان بعد از چند بار کار نکردن، جواب می‌داد و تست‌شان موفق می‌شد، لحظه‌ عجیبی بود. از خوشحالی همدیگر را بغل می‌کردند. می‌پریدند روی سر و کول حاجی. تکبیر می‌گفتند. گریه می‌کردند.

می‌پریدند روی سر و کول حاجی؛ تکبیر می‌گفتند؛ گریه می‌کردندگروه سیاسی ؛ شهید حسن طهرانی مقدم به عنوان پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران، بیشترین نقش را در توسعه صنعت موشکی جمهوری اسلامی ایران داشته است؛ موشک‌هایی که امروز با برد ۲ هزار کیلومتری، خواب راحت را بر چشمان دشمنان جمهوری اسلامی ایران حرام کرده‌اند.

«دانشمند برجسته»، «مدیر بلند همت» و «پارسای بی‌ادعا» صفت‌هایی بودند که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چند روز پس از شهادت «حسن طهرانی مقدم» در سال ۱۳۹۰ به او اطلاق کردند. بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «مردی با آرزو‌های دوربُرد» گردآوری شده است، منتشر می‌کند.

داستان بیست و ششم

حاج حسن طرفدار گروه‌های کاری سبک و چابک بود. برای همین سازمان جهاد خودکفایی جای کوچکی بود با آدم‌های کم. بزرگترین و پیچیده‌ترین دستگاه‌ها را توی پادگان کوچکی با تعداد کمی محقِق و پاسدار می‌توانست بسازد. برون سپاری‌اش حرف نداشت. تمامی قطعات و اجزا مورد نیاز را جدا جدا به کارگاه‌ها و کارخانه‌های سطح کشور سفارش می‌داد. آن وقت همه را جمع می‌کرد و با افراد محدودش سر هم می‌کردند. هم صنعت کشور رونق می‌گرفت و هم انرژی خودشان صرف ساختن قطعات و انبار کردن ماشین آلات و مدیریت نیروی انسانی نمی‌شد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *