احمق های درجه یک!

10:14 - 22 دی 1397
کد خبر: ۴۸۴۰۳۵
نظام محاسباتی آمریکایی‌ها در چهل سال گذشته در مواجهه با جمهوری اسلامی مبتنی بر دو راهبرد کلان بوده است: یکی تغییر حکومت (بخوانید براندازی) و دیگری تغییر رفتار و تضعیف ساختار‌های نظام. آمریکایی‌ها این دو راهبرد را در چهار مدل نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تجربه کرده اند، ولی به نتیجه نرسیده و آنچه که امروز آن‌ها را عصبانی نموده و این روز‌ها در گزافه گویی‌های ترامپ و پرت و پلا‌های پمپئو عیان و نمایان شده، رقص قدرت ایران است.

احمق های درجه یک!به گزارش گروه فضای مجازی ، نظام محاسباتی آمریکایی‌ها در چهل سال گذشته در مواجهه با جمهوری اسلامی مبتنی بر دو راهبرد کلان بوده است: یکی تغییر حکومت (بخوانید براندازی) و دیگری تغییر رفتار و تضعیف ساختار‌های نظام. آمریکایی‌ها این دو راهبرد را در چهار مدل نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تجربه کرده اند، ولی به نتیجه نرسیده و آنچه که امروز آن‌ها را عصبانی نموده و این روز‌ها در گزافه گویی‌های ترامپ و پرت و پلا‌های پمپئو عیان و نمایان شده، رقص قدرت ایران است.


در مدل نظامی، هشت سال جنگ را به ایران تحمیل کردند و محاسبه شان این بود که جمهوری اسلامی را براندازی خواهند کرد، ولی نتیجه معکوس داد و همین هفته گذشته بود که پایگاه "گلوبال فایر پاور" در تازه‌ترین رده‌بندی خود، ایران اسلامی را در میان ۱۱۳ کشور جهان از نظر قدرت نظامی در رده سیزدهم قرار داد.


در مدل فرهنگی، آمریکایی‌ها با استفاده از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و تا ناتوی فرهنگی تلاش کردند باور‌های دینی مردم را در صحنه جنگ نرم، ترور کنند، ولی از قضا در بزنگاه‌های حساس، همین مردم بودند که از نظام اسلامی با تمام توان دفاع کردند.


در مدل سیاسی، به اصطلاح شاهکار آمریکایی ها، فتنه بزرگ ۸۸ بود که این بار به محاسبات خودشان مطمئن بودند. در همان سال ۸۸ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، گزارشی ۱۶۰ صفحه‌ای از مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز منتشر شد که به وضوح نشان می‌داد آمریکا تغییر حکومت در ایران را از طریق کودتای مخملی دنبال می‌کند. گزارشی که توسط استراتژیست‌های برجسته بروکینگز همچون «کنت ام پولاک»، «مارتین ایندیک»، «دانیل ال بای من»، «سوزان مالونی»، «مایکل‌ای اوهانلون» و «بوروس ریدل» تدوین و تهیه شده بود.


طرفه آنکه یکسال پس از فتنه ۸۸ که خط براندازی نظام جمهوری اسلامی دنبال می‌شد، مرکز سابان در اواخر سال ۸۹ طی یک گزارش تحلیلی که در وب سایت موسسه بروکینگز منتشر شد به صراحت و عجزآلود اذعان کرد که؛ "وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است. "


جالب‌تر آنکه یکسال پس از فتنه ۸۸، جرج سوروس، پدرانقلاب‌های مخملی در شبکه تلویزیونی سی ان ان (اواخر اسفند ۸۹) ادعا می‌کند: "من حاضرم شرط ببندم که رژیم جمهوری اسلامی ایران تا یک سال دیگر بیشتر سر کار نخواهد بود... "، ولی زهی خیال باطل!


در مدل اقتصادی به عنوان آخرین تیر در ترکش آمریکایی ها، از حربه تحریم‌ها استفاده کردند و محاسبه آن‌ها این بود که این تحریم‌ها یا منجر به براندازی خواهد شد یا حداقل ایران را مجبور به تغییر رفتار در چارچوب خواسته‌های آن‌ها می‌کند.


در همین سال‌های اخیر یکبار وحشیانه‌ترین تحریم‌ها را دولت اوباما با ادعای تحریم‌های گزنده و فلج کننده در سال‌های ۹۰ و ۹۱ به پیش کشید که هدف آن تحریم‌ها تغییر رفتار ایران از بستر نارضایتی‌های اجتماعی و به اصطلاح خط جدایی مردم از نظام بود. نتیجه آن تحریم‌ها این بود که واشنگتن پست در اسفند ۹۱ اعتراف کرد: "تحریم‌ها نتوانست ناآرامی‌های اجتماعی ایجاد کند که رهبران ایران را مجبور به تغییر سیاست هایشان کند. "


اکنون هم که دولت ترامپ در حالی به گفته خودشان بی سابقه‌ترین تحریم‌ها را علیه ملت ایران به صحنه آورده اند که به خیال باطل شان، جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی برگزار نشود. مهم‌ترین رکن تحقق این آرزو، صفر کردن صادرات نفت ایران بود که در اجرای آن شکست خوردند؛ بنابراین آنچه که روشن است و جای کمترین تردیدی در آن وجود ندارد؛ این است که نظام محاسباتی آمریکایی‌ها در برابر ایران اسلامی، از ضعف فزاینده رنج می‌برد و به قول نشریه فارین پالیسی؛ مشکل ما این است که: «ما نمی‌توانیم ایران را تحلیل کنیم». همچنانکه بار‌ها مقامات و رسانه‌های غربی و صهیونیستی اعتراف کرده اند که محاسبات شان در رویارویی با ایران جواب نداده و غلط از آب درآمده است. از همین روی؛ تغییر حکومت در ایران به آرزویی برای آمریکایی‌ها تبدیل شده و این آرزو را می‌توان از باب نمونه در مجله آمریکایی‌ها فوربس خواند که نوشته بود: "تصورش را بکنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای ما آمریکایی‌ها در دنیا بوجود می‌آورد و... " در همین خط، می‌توان به اظهارات دانی یاتوم رئیس اسبق موساد در شورای روابط خارجی آلمان در برلین اشاره کرد که در تحلیل جمهوری اسلامی عجزآلود گفته بود: «.. ایران از یک خط تلفنی مستقیم با خدا برخوردار است و...»


ماجرا درباره شکست راهبرد تغییر رفتار ایران از سوی آمریکایی‌ها هم مثل همان راهبرد شکست خورده تغییر حکومت کشورمان است. همچنانکه اندیشکده بروکینگز در ارزیابی برنامه ریزی‌های آمریکا بر ضد ایران بویژه در موضوعات حساسی، چون «تحریم ها» و «هسته ای» با هدف تغییر رفتار ایران می‌نویسد: «واشنگتن آنجا که باید کم آورده است: ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران» بروکینگز سپس درباره ناکارآمدی فرمول یاد شده خاطر نشان می‌کند: "ایران در طول تاریخ نشان داده است که ظرفیت مقابله با مشکلات را برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود دارد. این کشور در نتیجه تاثیرات انقلاب [اسلامی]و جنگ با عراق، در تحمل مشکلات شدید اقتصادی تجارب گسترده‌ای دارد. "


حال عجیب نیست در حالیکه دولت اوباما وقتی با حربه تحریم با هدف تغییر رفتار ایران شکست خورد؛ دولت ترامپ می‌خواهد با حربه تحریم‌ها نه تغییر رفتار، بلکه تغییر حکومت را دنبال کرده و به اصطلاح دقیقا در یکماه دیگر (۲۲ بهمن) نگذارد که جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی برگزارشود! مشکل نگاه مادی گرایانه و فیزیکال مقامات آمریکاست که نمی‌توانند واقعیت‌ها و حقایق در مورد جمهوری اسلامی را با مغز‌های تنگ و تاریک دنیازده و زنگ زده شان آنالیز کنند و برای همین در جنگ محاسباتی چهل ساله، شکست خورده اند چراکه به تعبیراخیر رهبر معظم انقلاب، برخی دولتمردان آمریکایی حقیقتاً «احمق‌های درجه یک» هستند!

حسام الدین برومند-روزنامه حمایت


: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *