وقت کشی به سبک اروپایی/ شعار کاپیتالیستی عمل سوسیالیستی!/ اهتمام مجلس به بودجه ملی
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، فریب آشنای دولت و مسأله لجنپراکنی!، بانک مرکزی نرخ تورم را کنترل کند، ابوعطا و بوق براندازی، آیا گران کردن هزینهها بهترین و تنها راه ممکن است؟، عظمت مردم ایران و هذیان دشمنان، رقابت برای فتح صلح در سوریه، وقت کشی به سبک اروپایی!، شعار کاپیتالیستی عمل سوسیالیستی، اهتمام مجلس به بودجه ملی، از جمله عناوین یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامههای کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «وقت کشی به سبک اروپایی!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: با خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵، اتحادیه اروپا نیز همرنگ جماعت شد و در مخالفت با تحریمهای جمهوری اسلامی داد سخن داد. اروپا یکی از طرفهای مهم توافق هستهای است که به دلیل فشار کشورمان بر انجام تعهداتش در برابر ایران وعده کرد تا ساز و کار مالی جدیدی منهای سوئیفت آمریکا که به «اس پی وی» (SPV) مشهور شده را عملیاتی کند. تروئیکای اروپایی مهلت ششماههای از سوی ایران دریافت کرد تا این ساز و کار را به مرحله اجرا درآورد، اما با تعلل و امروز و فردا کردن، از انجام آن سر باز زد. اروپا تعهد کرده بود راهحلهایی را برای تأمین خواستههای ایران بهخصوص در حوزه نفت و امور بانکی پیگیری کند، ولی در بزنگاه دور دوم تحریمها مشخص شد که اروپاییهای بهاصطلاح متمدن وعده سرخرمن دادهاند و مکانیسمی برای اجرا در دست ندارند. افزون بر این، وقتی با اعتراض مجدد ایران مواجه شدند، بهجای ارائه راهکارهای عملی، به صدور یک بیانیه بیپشتوانه اکتفا کرده و بار دیگر اعلام کردند که به برجام پایبند هستند.
در آن مقطع نیز وعدههایی برای روزهای منتهی به آذرماه داده شد، اما درنهایت، این وعدهها صرفاً به وقتکشی اروپا ختم شد و سازوکاری به سامان نرسید. این در حالی است که فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، چند هفته پیش اعلام کرده بود که قبل از پایان سال ۲۰۱۸، سازوکار ویژه اتحادیه اروپا برای تسهیل دادوستد با ایران اجرایی خواهد شد. آخرین ماه میلادی گذشت و سال نو هم فرا رسید، اما با این فرصت سوزی، اصل سازوکار کذایی اروپا برای جبران خسارتهای خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
اکنون نیز میگویند که «اس پی وی» بهطور حتم اجرایی خواهد شد، اما به نظر میرسد به دلیل وابستگی شدید و فوبیای مفرط اروپا از آمریکا «اس پی وی» چیزی جز مشتی اظهارات بیپشتوانه نیست و حتی در صورت عملیاتی شدن – همانگونه که ریچارد نفیو، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای و معمار تحریمهای ایران تصریح کرد - زمینههای وسیع تجارت بین ایران و اروپا را فراهم نخواهد کرد. دلایل ناکارآمدی «اس پی وی» و تعلل در اجرای آن، ریشه در رفتار استعماری و استکباری اروپا دارد و از برخی قرائن و شواهد، میتوان دریافت که این ساز و کار، به ابزاری برای وقتکشی اروپا بهمنظور کشاندن جمهوری اسلامی به گوشه رینگ و کسب امتیاز از کشورمان تبدیلشده است.
اولین قرینه این است که اروپاییها سابقه بدی در جریان گفتگوهای هستهای در دهه ۸۰ دارند و پیشتر ثابت کردهاند که نمیتوان به آنها بهعنوان یک شریک و متحد نگاه کرد و به عهد و وفای آنان امید داشت. سؤال اینجاست که اگر اروپا آن چنانکه ادعا میکند قادر است بدون ترس از آمریکا ساز و کار مالی ویژه خود را کلید بزند چرا به وعده خود عمل نمیکند و چنانچه اساساً توانایی و جوهره این کار را ندارد – که ندارد – چرا عامدانه برگ دیگری بر فهرست بدعهدیهای خود میافزاید؟! ازاینرو، بدقولی و بدحسابی اروپاییها بزرگترین دلیل دلخوش نکردن به وعدههای آنهاست.
دوم اینکه تروئیکای اروپایی مسئول مستقیم خروج آمریکا از برجام است چراکه از همان روزهای نخست شانه خالی کردن واشنگتن از تعهداتش، دست روی دست گذاشتند و اعتراض که هیچ، حتی به اوباما و ترامپ هم اخم نکردند! اروپا پیش از خروج آمریکا از برجام سکوت پیشه کرد و امروز هم برای جبران مافات، جز وعده و وعید و انفعال و به عبارت دیگر، ادامه همان رویکرد قبلی کار خاصی انجام ندادهاند.
نکته سوم اینکه اروپاییها بهشدت پولپرست هستند و سیاست «اول آمریکای ترامپ» را بومی کرده و به دنبال تحقق آنند؛ لذا این تصور که آنها به دنبال کسب منافع برابر و یکسان در قبال جمهوری اسلامی باشند، کاملاً اشتباه است. اروپای بهاصطلاح واحد چه در قالب یک اتحادیه و چه در قالب کشورهای مستقل سالهاست که بیش از هر چیز، در راستای منافع خود عمل میکند و نه تنها ریسکپذیری آنها کم است، بلکه در مقابل، منفعتطلبیشان هم بسیار بالاست. به بیان دیگر، این اتحادیه در تجارت، منافع اقتصادی خود را دنبال و از نظر سیاستهای توسعهطلبانه دقیقاً راه آمریکا را طی میکند و لذا دل بستن به توافقی برد – برد با اروپاییها و قرار گرفتن «اس پی وی» در ریل منافع جمهوری اسلامی مغایر با واقعیتهای موجود به شمار میرود.
چهارم، اروپا متعهد شده از همه ظرفیتهای خود برای انتفاع جمهوری اسلامی از منافع برجام استفاده کند و مسائلی که در برجام از آنها سخنی به میان نیامده را بهانه قرار ندهد؛ این در حالی است که علیالدوام بحث حضور منطقهای و توان موشکی را مطرح میکند. شکی نیست که نشان دادن در باغ سبز سوئیفت بدون دلار با قصد ایجاد محدودیت در مؤلفههای قدرت نظام اسلامی و در خوشبینانهترین حالت، اجرای قطرهچکانی «اس پی وی» صورت گرفته است. بنابراین، عبور اروپاییها از خط قرمز کشورمان و بیاعتنایی به آن، نشان میدهد که این جماعت در نیت خود صادق نیستند و اهدافی منافی با امنیت ملی کشورمان را در سر میپرورانند.
پنجم، سوزن آمریکا در طول سه سال گذشته پس از اجرای برجام، بر نقض قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی جمهوری اسلامی گیر کرده و هر از گاهی آن را در بوق و کرنا میکند. اروپاییها اگر بر تضمین منافع ایران اصرار دارند، چرا قطعنامهای علیه آمریکا برای محکومیت این کشور در خصوص نقض این قطعنامه به شورای امنیت نمیبرند و اعتراض نمیکنند؟! روشن است که اعتراض کلامی بدون اقدام عملی همچون آب در هاون کوبیدن، بیفایده است و نتیجهای در بر ندارد؛ و بالاخره اینکه اختلاف رویکرد آمریکا و اروپا درباره ایران، غیرواقعی و سادهانگارانه است. به عبارت سادهتر، در سیاستهای کلان آمریکا و اروپا در قبال کشورمان زاویه وجود ندارد و تفاوت نگاهها به منفعتطلبیها و رقابتهای دو طرف بستگی دارد. انگلیس، فرانسه و آلمان برای تأمین منافع خود در خصوص ایران ملاحظات خاصی را مدنظر دارند و آمریکا نیز استراتژی ویژه خود را از طریق سیاستهای ضد ایرانی تعقیب میکند؛ لذا منطق حکم میکند که منتظر اقدام اروپاییها برای فتح باب اقتصادی نمانیم و مقدرات کشور را به وعدههای آنان گره نزنیم.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «شعار، کاپیتالیستی عمل، سوسیالیستی!» منتشر شده و در آن آمده است:امروز و در آستانه چهلسالگی انقلاب، دیگر جنبدهای نیست که انکار کند، درگیر جنگی تمام عیاریم. جنگی پیچیده، چندلایه و بس ناجوانمردانه در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و... فرهنگی. امروز دیگر نیازی نیست تحلیل کنیم تا به این نتیجه برسیم که «کار انگلیسیهاست» یا «مقصر آمریکاست» یا دست برخی از این کشورهای مرتجع عربی در کار است. چون سران و گردانندگان این کشورها جلوی دوربینهای تلویزیونی و در صفحات مجازیشان تصریح میکنند «کار ما است.»
امروز دشمن مثل قبل پنهانکاری نمیکند. میزبان نمایشهای براندازان میشود. بودجه تخصیص میدهد. گو اینکه خشم عقلش را زایل کرده باشد، برای ایران رئیسجمهور و پادشاه هم انتخاب میکند و با نوشتن نامه به آن یکی دشمن، برای این توهم، درخواست بودجه میکند!
امروز موازی با اقتصاد، با یک «جنگ فرهنگی» هم مواجهیم. شاید طی سالهای گذشته، تمرکز روی جنگ اقتصادی، و سالهای اول انقلاب، تمرکز روی جنگ تحمیلی، ما را آن طورکه باید، متوجه این مهم نکرده و برخیمان را از توجه ویژه و موثر به جنگ فرهنگی غافل کرده است. روی صحبتم با این چند دلقکی که در عربستان و آمریکا و فرانسه روی کار آمدهاند نیست اما، هر چه باشد با دشمن باتجربهای مواجهیم که تجربه چند صد سال استعمار دارد. در بسیاری موارد هم موفق بوده و کشورهای زیادی را که در اندیشه استقلال بودهاند، به خاک سیاه نشانده است آن هم با استفاده از ابزار فرهنگ، معیشت، داعش و گاهی مهرههایی که به قدرت رسانده است.
برای چنین دشمنی تحمل دیدن یک «کشور مستقل» محال است، چه رسد به اینکه این کشور مستقل، اسلامی و مهیای جشن بزرگ چهلسالگیاش هم باشد.
روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «فریب آشنای دولت و مسأله لجنپراکنی» آورده است:. دولتیهای ناامید از برجام و SPV، تازه بعد از ۶ سال یادشان آمده راهحل آب خوردن مردم، دل بستن به کدخدا نیست، بلکه میتوان با اصلاح ردیفهای بودجه هم کارهایی کرد!
آقای حسامالدین آشنا، مشاور رسانهای رئیسجمهور از نهادهای مقدسی میگوید که بودجه را گروگان میگیرند؛ روزنامههای زنجیره ای، کانالهای تلگرامی جورشده و خبرنگاران اصلاحطلب هم با شدت تمام این سخنان را پوشش میدهند. حمله به نهادهای فرهنگی ذیل بحث بودجه، ضرباهنگ اصلی فعالیت این روزهای بیبیسی، صدای آمریکا، اصلاح طلبان و دولتیهاست. سخن فعلا در میزان درست یا غلط بودن این مباحث نیست. سخن این است که دولت و مشاورانش در دامن زدن به این مسائل جنجالی چقدر راست میگویند و منافع و مصلحت عمومی را طلب میکنند؟
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «الزامات و پیامدهای حذف صفرهای دست و پاگیر» چنین آورده است: رونمایی از ایران چکهای جدید، روزنامه خراسان، نخستین گمانه را درباره حذف چهار صفر از پول ملی مطرح کرد و در خبری با تیتر «چک پولهای جدید، گام اول کاهش صفرهای پول ملی» نوشت: «بانک مرکزی از اسکناس ایران چک جدید ۵۰ هزار تومانی (۵۰۰ هزار ریالی) رونمایی کرد. در این اسکناس جدید، بر خلاف ایران چکهای آبی رنگ کنونی، رقم ۵۰ هم به صورت جداگانه در قسمت پایین و سمت راست درج شده و هم در عدد ۵۰۰۰۰۰، با رنگ دیگر چاپ شده است.
با این حساب، شاید بانک مرکزی به دنبال زمینه چینی برای حذف چهار صفر از پول ملی است!» اما این گمانه با خبر روز گذشته رئیس کل بانک مرکزی، به قطعیت پیوست و همتی خبر داد که لایحه حذف چهار صفر از پول ملی تقدیم هیئت دولت شده است. پیش از این در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ نیزبحث حذف ۴ صفر از پول ملی مطرح شد، اما سال ۹۰، با فرا رسیدن تحریم ها، جهش نرخ ارز و بروز مشکلات اقتصادی و تورمی، این اقدام به حاشیه رفت. سال ۱۳۹۵ نیز با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ و پس از آن باز هم جهش نرخ ارز و آثار تورمی آن، این اقدام مجدد در محاق فرو رفت.
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان «اهتمام مجلس به بودجه ملی» آورده است: کمتر کسی در ایران شک دارد که ما هم اکنون در میانه یک جنگ اقتصادی تمام عیار قرار گرفتهایم. بر آمدن از پس چنین وضعیتی نیازمند به کارگیری تمهیدات و تاکتیکهای منطبق با شرایط جنگ اقتصادی است. به طور قطع اولین و مهمترین نگاهی که باید در میدان نبرد بر یک کشور حاکم شود، نگاهی به تمام مسائل است و به تبع آن هم در یک جنگ اقتصادی ما نیازمند نگاهی ملی به حوزه اقتصاد کشور هستیم. با چنین نگاهی دیگر رویکردهای بخشینگرانه، منطقهای و غیر ملی نباید جایی در میان برنامهریزیهای اقتصادی ما داشته باشند. قانون بودجه سالانه کشور به عنوان اصلیترین سند اقتصاد هم به طور طبیعی باید دارای ابعادی کاملاً ملی با اولویتهایی ملی باشد که بتواند از پس پاسخگویی به نیازهای کشور در طول یک دوره جنگ اقتصادی برآید.
درخصوص این جنگ اقتصادی باید متذکر شد که چشمانداز چندانی برای پایان سریع آن طی یک یا دو سال آینده وجود ندارد؛ سیاستهای امریکا و همین طور همپیمانان منطقهای آن در قبال کشورمان در موضعی خشن و سرسختانه قرار گرفتهاند. هر چند در این شرایط ما ظرفیت حمایتهایی در سطح بینالمللی از مواضع و موقعیت ایران را داریم و شاهد آن هستیم که برای اولین بار طی ۴۰ سال گذشته اروپاییها در نزاعی با محوریت ایران بیشتر طرف کشورمان را گرفتهاند تا امریکا، اما نباید برای عبور از شرایط اقتصادی تمام تکیه خود را به این مسائل متمرکز کنیم. چیزی که خواهد توانست نه تنها به عنوان فرصت عبور سالم ما از این شرایط بلکه به عنوان مسیر توسعه بعد از آن مطرح شود، احاطه یک نگاه ملی به مدیریت کشور خصوصاً در بخشهای اقتصادی است.
روزنامه آرمان امروز در یادداشت امروز با عنوان «بانک مرکزی نرخ تورم را کنترل کند» آورده است:طبیعتا هر برنامهای که بانک مرکزی اجرا میکند باید به یک سوال مهم جواب دهد و آن این است که هدف از حذف چهار صفر پول چیست؟ آیا این یک اقدام اولویتدار برای بانک مرکزی است و یا اینکه خیر، یک اقدام شکلی، ظاهری یا اصطلاحا یک عمل جراحی زیبایی است.
بانک مرکزی یکی از مهمترین وظایفی که در بازار پول دارد، این است که نرخ تورم را کنترل کند، نرخ رشد اقتصادی را مواظبت کند، نرخ رشد نقدینگی را تحت کنترل دربیاورد، نظارت بر بانکها را انجام دهد تا مطالبات معوقه بانکها افزایش پیدا نکند. یا بدهی خود را به بانک مرکزی پرداخت و طلب خود را از دولت دریافت نماید. اینها نکات مهمی است که بانک مرکزی باید آن را اجرایی نماید. بانک مرکزی در حالی که بازارهای ارز و پول در تلاطم است و شاخصهای پولی مطلوب نیست، به دنبال جراحی عمل زیبایی است. در حالی که اگر بانک مرکزی توان دارد باید به فکر جراحی معضلات جدی حوزه پول باشد. نرخ تورم دورقمی امروز در دنیا سابقه ندارد و یا مربوط به کشورهایی است که در لیست کشورهای در حال توسعه نیستند.
روزنامه صبح نو در یادداشت امروز با عنوان «ابوعطا و بوق براندازی» آورده است: حدود یک سال و اندی تا انتخابات مجلس مانده؛ اما، چون آب در حال بالا رفتن است، برخی نمایندهها، آواز ابوعطایشان بلند است؛ کسانی که هیچ خبری از آنها در طول این سالها نبوده و متأسفانه عمدتاً عضو فراکسیون دوم خردادی مجلساند که در وضع کنونی دولت و ملت شریکاند و معمولاً دغدغههایی غیرمعیشتی و عمدتاً سیاسی دارند.
در تازهترین مورد؛ یک نماینده در موضعگیری عجیب، با مقایسه وضعیت شوروی سابق که کلاهک هستهای داشته، نظام را به فروپاشی خیابانی وعده داده است. تحلیل اینکه او از چنین واقعهای خبر دارد یا نه و در گردونه اطلاعاتی چه جریانی قرار دارد، برعهده دستگاههای امنیتی است که انشاءالله به وظیفه خود عمل میکنند؛ ولی این سطح از خودباختگی از یک نماینده مجلس که کمپین انتخاباتی خود را بر مبنای پشت کردن به آرمانهای ملی قرار داده، نادر و قابل تأمل است.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود با عنوان «آیا گران کردن هزینهها بهترین و تنها راه ممکن است؟» چنین آورده است: واقعاً دوران عجیبی است، در بسیاری از امور کشور افرادی مسئولیتهای اجرایی را بر عهده دارند که به جای چارهاندیشی اساسی، دائماً به راهکارهای انحرافی یا نسخههای موقت متوسل میشوند و این در حالی است که هم رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) بارها و بارها نسخههای حیاتبخش و تضمینی مثل طرح راهبردی اقتصاد مقاومتی و نهضت علمی را در اختیارشان گذاشتهاند و هم اسناد بالادستی مصوب و ابلاغی کشور، نقشه راه را برایشان ترسیم و مشخص کرده است.
تا با کمبود بودجه مواجه میشوند، از کیسه خلیفه میبخشند و راحتترین راهکار یعنی حراج بیتالمال مسلمین را انتخاب و به بهانههای مختلف، اقدام به فروش ذخایر ارز و سکه کشور میکنند یا تمام تلاش خود را بر اخذ مالیات از صنایع نوپایی که نیاز به حمایت دارند یا کاسب و کارمند و کارگر دولت و حتی پولی کردن نظام آموزش و پرورش متمرکز میکنند.
میگویند باید مهاجرت به تهران مدیریت شود، فوراً تمام خلاقیت و ابتکارشان را بهکار میبرند و طرح گران کردن هزینه زندگی در تهران را پیشنهاد داده و ایدههایی مانند گران کردن بلیت اتوبوس و مترو، اخذ عوارض بزرگراهی درونشهری، افزایش قیمت آب و امثال آن را پیشنهاد میدهند.
طبیعی است که نمیتوانیم و نباید از کسانی که خود مشکل مالی ندارند و درد مردم را نمیفهمند، انتظاری بیش از این داشته باشیم، اما در عینحال یکنفر پیدا نمیشود از جنابشان بپرسد چرا به جای ارائه اینگونه طرحهای آبکی و موقتی، توانشان را برای تحقق رهنمودهای رهبری و اسناد بالادستی که توسط دهها کارشناس و متخصص و صرف هزاران ساعت وقت و هزینههای بالا تهیه شده است، بهکار نمیبرند؟
روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با موضوع «عظمت مردم ایران و هذیان دشمنان» آورده است: هفته گذشته در شرایطی که ترامپ و تیم همراهش هنوز نتوانستهاند حتی نمایندگان کنگره را در چرایی فرار از منطقه غرب آسیا توجیه کنند، پمپئو وزیر امور خارجه امریکا در پی اعلام جانشین وزیر دفاع ایران مبنی بر برنامه ایران برای ارسال سه ماهواره به فضا، دوباره علیه ایران خطونشان کشید و در بیانیهای به جمهوری اسلامی هشدار داد به نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل پایان داده و برای پرهیز از انزوای جدی اقتصادی و سیاسی، به فعالیتهای موشکی خود پایان دهد. در این بیانیه که از سوی وزارت خارجه امریکا منتشرشده، آمده است: «وزارت دفاع ایران بهطور عمومی اعلام کرده که برنامه دارد سه موشک حامل پرتاب فضایی در ماههای آینده راهاندازی کند.
مایک پمپئو افزود: «ایالاتمتحده همواره هشدار داده که فعالیتهای موشکی بالستیک و موشک حامل پرتاب فضایی از سوی رژیم ایران، اثری برهم زننده در ثبات منطقه و فراتر از آن دارد. فرانسه، آلمان و بریتانیا و خیلی کشورهای دیگر در جهان هم نگرانی عمیق خود را ابراز کردهاند.» وزیر خارجه امریکا در پایان این بیانیه میگوید: «ایالاتمتحده نظارهگر سیاستهای مخرب رژیم ایران در به خطر انداختن ثبات و امنیت جهانی نمیماند. ما به رژیم توصیه میکنیم در این برنامههای هدایت موشکی تحریککننده تجدیدنظر کرده و بهتمامی فعالیتهای موشکی بالستیک خود برای پرهیز از انزوای عمیقتر اقتصادی و دیپلماتیک، پایان دهد.»
روزنامه ابتکار هم در یادداشت امروز خود با موضوع «رقابت برای فتح صلح در سوریه» آورده است: بحث خروج نیروهای آمریکایی از سوریه نیز هر چند در ابتدای امر حکایت از توافق میان واشنگتن و آنکارا درخصوص شمال سوریه و شرق فرات دارد، اما در لایههای زیرین آن میتواند یک برگ برنده جدید برای دمشق در جهت حفظ تمامیت ارضی سوریه باشد. هر چند روز گذشته جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ در سرزمینهای اشغالی اعلام کرد که خروج آمریکا از سوریه مشروط به تضمین ترکیه در عدم حمله به کردها است، اما در این میان کردها به عنوان یکی از منسجمترین گروههای داخلی سوریه پس از خروج نیروهای آمریکایی خود را در میانه تهدید آنکارا از شمال و دمشق از جنوب میبینند. همین مسئله ممکن است آنها را ناچارا به سمت دمشق متمایل کند، کما اینکه طی روزهای اخیر نیز چنین بحثهایی مطرح شده است.
در همین راستا و با متمایل شدن احتمالی کردها به سمت دولت اسد و همزمانی آن با خروج نیروهای آمریکایی و مذاکرات برای کمیته تدوین قانون اساسی، از دو ایده فدرالیسم و حکومت مرکزی برای آینده سوریه، ایده فدرالیسم که مد نظر کردها قرار دارد به میزان زیادی تحتالشعاع قرار گرفته و به سمت یک ساختار متمرکز حرکت میکند؛ امری که به میزان زیادی خواستههای اسد و متحدان او را برای مدیریت بحران و آینده سیاسی سوریه تامین خواهد کرد.
به همین دلیل پذیرش مجدد اسد توسط سرسختترین مخالفانش با عطف به متمایل شدن تحولات میدانی سوریه به سمت بازیهای خرد، سبب شده تا کشورهایی نظیر امارات و عربستان و حتی برخی از کشورهای اروپایی هدف محوری خود را در آینده سیاسی این کشور نه رقابت برای سرنگونی اسد، بلکه برای فاصله گرفتن دمشق از تهران و مسکو قرار دهند. همین امر دورنمای یک سوریه جدید را به نمایش میگذارد، به طوری که هر چند نمیتوان انتظار بازگشت مجدد اسد به جایگاه پیش از آغاز بحران و قبضه کردن تمامی ساختارها را در این آینده سوریه داشت، اما دورنمای آن نشانه درک دمشق از معادلات کنونی و بهرهبرداری از گرایشهای به وجود آمده در منطقه است.