سال ۲۰۱۸ در قاب تحولات جهانی/ دعوت سعودی، مصلحت سوریه/ یک سازمان دشمن مردم
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سال ۲۰۱۸ در قاب تحولات جهانی، دعوت سعودی، مصلحت سوریه، فرار از مصدومیت، مذاکره با طالبان به کدام سو میرود؟، حلقه خودتقویتشونده پولمرگی، واقعگرایی در نظام تقنینی در برخورد با جرائم خشن، آقای ظریف دم شما هم گرم!، تلاش برای حل مسائل اجتماعی، ادراک موفقیت، کلکسیون جنایتهای سعودی در یمن، از جمله عناوین یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامههای کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «سال ۲۰۱۸ در قاب تحولات جهانی» منتشر شده و در آن چنین آمده است: سال ۲۰۱۸ با تمام فراز و فرودهای خود به پایان رسید و جای خود را به سالی مملو از بیمها و امیدها داد. آنچه، اما در این سال بیش از هر چیز رخنمایی میکرد، تشدید تنشها، چالشها، تضادها و شکافها در اطرافواکناف جهان بهویژه در اروپا و آمریکا بود. هرچند که بررسی تحولات سال گذشته از حوصله این وجیزه خارج است، نویسنده این سطور درعینحال میکوشد تا به برخی از مهمترین آنها بهاختصار اشاره کند.
مهمترین رویدادی که بسامد آن تا سال جدید میلادی نیز امتداد یافت، خیزش جنبش ضد سرمایهداری در فرانسه، موسوم به «جلیقه زردها» بود. این جنبش گرچه در ابتدا در اعتراض به افزایش قیمت بنزین نضج گرفت، اما بهتدریج، لایهها و ابعاد جدیدتری به آن افزوده شد. جلیقه زردها اکنون به دنبال کار تشکیلاتی هستند و در گام جدید، مطالبهای را مطرح کردهاند که در صورت تحقق، آینده سیاسی «امانوئل مکرون» را در هم خواهد پیچید. جلیقه زردها خواستار برکناری مکرون شدهاند، نه به این دلیل که وی رئیسجمهور قشر مرفه جامعه فرانسه است، بلکه به این خاطر که او نماینده تفکر سرمایهداری و طرفدار ایده «ناپلئونیسم» با چاشنی حاکمیت طبقه ثروتمندان است. نفوذ و رسوخ گفتمان جلیقه زردها به دیگر کشورهای اروپایی ازجمله هلند، بلژیک، انگلیس، ایتالیا، کانادا و حتی سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که این پویش، یک اعتراض صنفی یا ناآرامی اجتماعی نیست که اقتصاد فرانسه در آستانه سال نو میلادی را با رکود مواجه کرد، بلکه آرمانی است که هواداران زیادی در سراسر قاره سبز و حتی فراتر از آن پیدا کرده است.
جلیقه زردها بیآنکه از ابزار رسانهای رایج برای رساندن مواضعشان به گوش رهبران خود برخوردار باشند، به صدایی رسا و پرطنین علیه بردهداری نوین و ساز و کار ظالمانه کاپیتالیسم برآمده از لیبرال دموکراسی تبدیلشدهاند و بدون واهمه از سرکوبهای وحشیانه نیروهای امنیتی، از هماکنون نگرانیهای زیادی در میان احزاب سنتی اروپا ایجاد کردهاند. جنبش والاستریت اروپا (جلیقه زردها) وقتی قدرت واقعی خود را نشان میدهد که بدانیم بسیاری از احزاب راست افراطی که غالباً دیدگاهی ضد امپریالیستی دارند، با آنها ابراز همبستگی کرده و برای انتخابات پارلمان اروپا در سال جدید خیز برداشتهاند. ازاینرو، این جنبش بهمثابه زخم کهنهای در دل اروپای بهاصطلاح متمدن است که سر باز کرده و توان نظام سرمایهداری را با خطرات بسیار جدی و کمسابقه مواجه ساخته است.
وجه دیگر انشقاق در قاره سبز که سال گذشته میلادی بارها به سر تیتر خبرها تبدیل شد، به موضوع برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) بازمیگردد. چرایی اقبال به برگزیت را نمیتوان از فاکتور نارضایتی انگلیسیها از آرمانشهری که به آنها وعده شده بود، تفکیک کرد. مردم این کشور با امید به خلاص شدن از زیر یوغ اتحادیه اروپا که وضع معاش آنها را تحت تأثیر قرار داده و هر روز قدرت خرید آنها را میکاهد، به طرح خروج از این اتحادیه رأی دادند و خیز آنها به مدلی برای دیگر بلوکهای اتحادیه اروپا تبدیل شد. هلند، ایتالیا، چک و فرانسه جزء پیشگامان خروج از زیر پرچم آبی و ستارهدار اروپا هستند و میتوان آن را به بخش بنیادین ضدیت با نظام سرمایهداری اروپای واحد تعبیر کرد.
بخش سوم پازل بههمریخته اروپا، اقبال آلمانیها به حزب مخالف آنگلا مرکل بهعنوان معمار اقتصاد بلامنازع این کشور در قاره سبز است. صدراعظم آلمان پس از ناکامیهای متوالی حزبش (سوسیال دموکرات) در انتخابات محلی این کشور رسماً از ریاست بر این حزب استعفا داد و اعلام کرد که سال ۲۰۲۱، سال پایان حضورش در عرصه سیاست خواهد بود. وی که به «رایش چهارم» معروف است، در حالی به انتهای راه سیاست نزدیک شده که حزب «آلترناتیوی برای آلمان» برای اولین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم توانست به پارلمان محلی در ایالتهای «بایرن» و «هسن» راه یابد و مفهوم این رویداد آن است که آلمان در مسیری متضاد با نگاه غربی قرار دارد. این حزب خواستار افزایش نقش سنتی خانوادهها در تربیت کودکان، سختگیری در طلاق، سختگیری یا ممنوعیت سقطجنین و دیگر مؤلفههایی است که این روزها در فرهنگ اروپایی و غربی بسیار کمرنگ شده و حتی تبدیل به ارزش شدهاند!
از طرفی، سال ۲۰۱۸ به نمادی بیبدیل برای رونمایی از بحران عمیق در آمریکا بدل شد. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور این کشور با سه پرونده مهم اخلاقی، امنیتی و سیاسی دستبهگریبان است و برخی معتقدند که سال ۲۰۱۹، سال ورود سیلاب به کاخ سفید و استیضاح ترامپ باشد. رسواییهای اخلاقی در رأس هرم قدرت آمریکا، تنها گوشهای از فساد گسترده در پس پرده حاکمیت این کشور است، چراکه پیشازاین و در رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۱۶، بخش بیشتری از سیاست خارجی و داخلی، اقتصاد و فرهنگ منحط آمریکایی به نمایش درآمده بود. بهبیاندیگر، آمریکای پسا ترامپ، بیش از هر زمان دیگری، نژادپرست، دیکتاتور، فاسد، ضد مهاجر و ناقض حقوق بشر است. این در حالی است که دو شاخصه «بدعهدی» و «غیرقابلاعتماد» بودن کاخ سفید در ماجرای خروج یکجانبه و غیرقانونی رئیسجمهور آمریکا از برجام که در پیام خود به مناسبت سال نو میلادی به آن افتخار کرده است و در جریان افزایش تحریمهای کره شمالی پس از اقدامات اعتماد ساز این کشور، بهروشنی به اثبات رسید و حجت را بر طرفداران مذاکره با کدخدا تمام کرد.
قتل «جمال خاشقجی» نیز از مقاطع بسیار سرنوشتساز سال گذشته میلادی به شمار میآید. از روزی که روزنامهنگار منتقد سعودی پا به کنسولگری عربستان در ترکیه گذاشت و با وحشیانهترین شکل ممکن، به قتل رسید و قصابی شد تا به امروز، دومینوی رسواییهای آل سعود همچنان ادامه دارد و متوقف نشده است. به مصداق این تمثیل که «عدو شود سبب خیر اگر خواهد»، قتل خاشقجی به بحران گسترده مشروعیت حکومت قرونوسطایی عربستان در سطح جهان دامن زد و سایه سنگینی بر سر سیاستهای منطقهای این رژیم بهویژه در یمن گستراند. آخرین تحول مربوط به تبعات این اتفاق نیز عبارت بود از شخم خوردن کابینه سعودیها، برکناری عادل الجبیر و زنجیرهای از مقامات برجسته این کشور.
تصمیم به بازگشایی سفارتخانههای امارات، بحرین و کویت در سوریه و اعلام خروج سربازان آمریکایی از این کشور در سال ۲۰۱۸ نماد شکست کامل راهبرد «تغییر رژیم» و «سوریه بدون بشار اسد» بود؛ شکستی که مرهون مقاومت دولت، مردم سوریه و محور مقاومت است.
روزنامه گاردین در آخرین روزهای دسامبر ۲۰۱۸ طی گزارشی خبر داد که اتحادیه عرب رسماً از سوریه در سال جدید برای بازگشت به این نهاد دعوت خواهد کرد. اگر روزی کشورهای غربی به رهبری آمریکا تلاش میکردند با استفاده از ابزار حمایت از تروریستها، فشار سیاسی در مجامع بینالمللی علیه سوریه ازجمله از طریق نشستهای ژنو و دخالت نظامی در این کشور، معادله تحولات را به نفع خود تغییر دهند، محصور شدن تروریستها در مربعی به نام «ادلب»، اشراف قریبالوقوع مقاومت به بلندیهای جولان اشغالی و همچنین تغییر قطب مذاکرات بهطرف تهران و آستانه، آب سردی بود بر آتش جنگافروزان غرب آسیا.
برخی سال جدید میلادی را سالی امنتر، بهتر و باثباتتر از سال گذشته پیشبینی میکنند، اما واقعیت آن است که ماههای پیش رو، آبستن حوادثی است که زمینه آن بهواسطه زیادهخواهی قدرتهای جهانی ایجادشده و باید منتظر ماند و دید که تحولات پیش رو چگونه سال ۲۰۱۹ را به تصویر خواهند کشید.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «دعوت سعودی، مصلحت سوریه» منتشر شده و در آن آمده است: مقامات عربستان، پیش از آنکه پایان بحران امنیتی سوریه اعلام شود، عمرحسن البشیر رئیسجمهور سودان را به دمشق اعزام کردند تا از «بشار اسد» بخواهد به «اتحادیه عرب» باز گردد و اجازه دهد عربستان در فرایند بازسازی سوریه شرکت کند.
از آن طرف دولتهای امارات و بحرین نیز با اعزام هیئتهای مقدماتی به دمشق از بازگشایی سفارتخانههای خود در سوریه خبر دادهاند. عربستان، امارات و بحرین سه کشور عربی هستند که در خط مقدم مقابله با دولت سوریه به حساب میآیند و بازگشایی سفارتخانهها و از سرگیری مراودات سیاسی با دمشق یک شکست فاحش به حساب میآید کما اینکه بازتاب این سفرها «قبول شکست» از سوی مخالفان اسد بود. اما حرف اصلی این نیست. اگر تصور کنیم سیاست دولتهای عربستان، امارات و بحرین و هر کشور دیگری که تا همین امروز هم از تروریستها و موضوع تغییر دولت در سوریه حمایت میکنند، با شکست در اهداف امنیتی خود، از هدف کنار زدن و تضعیف دولت سوریه منصرف شدهاند، حتماً خطا کردهایم. چرا که این اولین بار و در اولین پرونده نیست که سعودیها در عین شکست و حتی اعتراف به شکست به سیاست سنتی خود ادامه دادهاند.
روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «فرار از مصدومیت» آورده است:فوتبال خشن قطریها در نیمه دوم بازی با ایران کاملا به چشم میآمد، بویژه زمانهایی که بازیکنان ایران در جدالهای یک درمقابل یک توفیق بیشتری در مقابل بازیکنان قطر داشتند. دریبلهای ریز و بازی سریع مردان ایران، قطریها را عصبانی کرده بود و آنها برای جلوگیری از پیشروی بیشتر هافبکها و مهاجمان ایران و کاهش تعداد گلهای خورده، خطاهای سفت و سخت را راه چاره میدیدند. شدت خطاها به گونهای بود که برخی بازیکنان تیمملی گاهی از درد به خود میپیچیدند و پزشکان تیمملی بارها برای مداوای بازیکنان به داخل زمین رفتند.
این وضعیت در ۲۰ دقیقه پایانی بازی بیش از دیگر دقایق مشهود بود که صدای اعتراض نیمکتنشینهای تیمملی ایران را هم بارها درآورد و آنها با فریادهای خود به بازی خشن بازیکنان قطر اعتراض میکردند. البته بازی پرخطا و فیزیکی قطریها از همان دقایق آغازین در دستورکار این تیم بود و به نظر میرسید عنابیها در پی کسب یک تساوی بودند تا بازنده وارد بازیهای جام ملتهای آسیا نشوند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «مذاکره با طالبان به کدام سو میرود؟» چنین آورده است: حضور هیئت طالبان در تهران و مذاکرات رسمی این گروه با مقامات جمهوری اسلامی ایران که به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، به درخواست و با اطلاع محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان صورت گرفته، پس از اظهارات هفته گذشته آقای شمخانی در این خصوص، خبر مهمی بود که در صدر گزارشهای خبری قرار گرفت.
این مذاکرات در حالی صورت میگیرد که مذاکرات آمریکا و طالبان وارد فازهای جدیدی شده است. هرچند که دو طرف، جزئیات زیادی را از محتوای مذاکرات منتشر نکرده اند، اما به نظر میرسد که بر سر دو مسئله اصلی «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان» در برابر «به رسمیت شناختن طالبان به عنوان قدرت حاکمه افغانستان»، توافقهای اجمالی صورت گرفته است. این سخن بدین معناست که آمریکا، با پشت پا زدن به تمام ادعاهای خود در مبارزه با تروریسم و ریشه کن کردن القاعده و طالبان، بنا دارد تا با فروپاشاندن تمام ساختارهای کنونی، افغانستان را به طالبان تسلیم کند.
با این وصف، صدور دستور خروج حدود هفت هزار نفر از نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان توسط ترامپ، چندان هم غافلگیر کننده نیست و میتواند به عنوان سند اثبات صداقت آمریکا در مذاکره با طالبان به مقامات این گروه تلقی شود. طالبان نیز با تکیه بر همین توافقات احتمالی و با اعتماد به نفس کامل، اعلام کرده اند که اساسا حکومت افغانستان را به عنوان حکومت قانونی کشور به رسمیت نمیشناسند تا بخواهند با نمایندگان این حکومت، مذاکرهای داشته باشند. این وضعیت موجب شده است محمد اشرف غنی که خطر سقوط حکومتش را در یک قدمی خود میبیند، از هر ابزاری برای فرار از دامی که آمریکا برایش پهن کرده استفاده کند.
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان «حلقه خودتقویتشونده پولمرگی» آورده است: ایام تنظیم بودجه سالانه کشور که فرامیرسد، میان دستگاههای دولتی، نمایندگان مجلس در استانهای مختلف، استانداران و همه نهادها و سازمانهایی که به ردیفهای بودجه دولتی متصل هستند، رقابتی شدید برای گرفتن سهم بیشتری از بودجه درمیگیرد. شکی نیست که منابع مالی برای پیشبرد اهداف هر سازمان و کشوری ضروری است، اما به همان اندازه نیز شک ندارم که منابع مالی و پولی شرط کافی توسعه پایدار و برخورداری از کیفیت زندگی نیستند.
منابع مالی بیشتری که صرف کارهای غلط شوند درست مانند خودرو پرقدرت و تندرویی عمل میکنند که در مسیری نادرست به سمت دره رانده میشود. این کشور در دهههای گذشته شاهد هزاران پروژه ساختوساز بوده که با پولهای کلان، اما در مسیرهای غلط ایجاد شدهاند. صنایع پرآببری که در مناطق خشک و کمآب ساخته شدند، سدهای عظیمی که از اساس نباید ساخته میشدند یا در محاسبات مخزن، تاج سد یا اراضی متأثر از آنها خللی وارد است، توسعه کشاورزی با الگوهای کشت ناسازگار با کمآبی در مناطق نامناسب و خارج از ظرفیت اکولوژیک دشتهای کشور، پروژههای شهری عظیم، اما نادرست و دهها گونه از اقدامات توسعهای نامناسب و درست طراحینشده – به بزرگی مسکن مهر – همگی بر بنیان پولهای کلان از منابع عمومی ساخته شدهاند، اما برخی از آنها امروز بخشی از مصائب این کشورند. تصور نکنید که فقط پروژههای ساختوساز بر بنیان پولهای کلان بودجه دولتی، صندوق ذخیره ارزی یا صندوق توسعه ملی ساخته شدهاند. طرحهای توسعه اشتغال، اشتغال روستایی، بنگاههای زودبازده، تحول در نظام بهداشت و درمان، توسعه آموزش، یارانه دادن به پژوهش برای افزایش تعداد مقالات و همین طور الی آخر، بر شانه بودجهها و اعتبارات دولتی بنا شدهاند.
روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز با عنوان «آقای ظریف دم شما هم گرم!» آورده است: آقای ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران این روزها مصاحبههای زیادی با رسانههای داخلی و خارجی انجام داده است که البته مصاحبه او با رسانههای داخلی بیشتر با رسانههایی است که همسو با او هستند.
از ماجرای پولشویی گرفته تا برجام برای رفع تحریمهای اقتصادی بود و الی آخر که به موضوع تازه دیگری کشیده شد نشان میدهد که جناب آقای ظریف سعی دارد به نوعی فضا را برای سیاستهای دستگاه دیپلماسی و دولت یک فضای پاسخگویی برای رفع شبهات تبدیل کند، اما در لابه لای این مصاحبهها سخنانی را میگوید که باز هم چالشهایی را باعث میشود.
آقای ظریف وزیر خارجه محترم جمهوری اسلامی در تازهترین مصاحبه خود از منتقدین گلایه کرده که من دارم به نتانیاهو حمله میکنم شما به من حمله میکنید دمتان گرم!
هیچ ایرانی وطن دوست، انقلابی و غیرانقلابی را نمیتوان یافت که تشنه خون نتانیاهو نباشد، حمله شما در مقام وزیر خارجه ایران به نتانیاهو قابل تقدیر و تشکر است، پس دم شما هم گرم که به این جنایتکار کودککش حمله میکنید، اما آنجا که گفتهاید «من وزیر خارجه یک دولت نیستم، وزیر خارجه جمهوری اسلامی هستم. یک وقتی هست میخواهند سیاست خارجی را نقد کنند ما هم راضی هستیم، هر چقدر میخواهند نقد کنند، اما یک وقت میخواهند یک دروغ را باز کنند، خب کجا؟ نشان دهید. در حرف و عمل نشان دهید.»
روزنامه فرهیختگان در یادداشت امروز با عنوان «تلاش برای حل مسائل اجتماعی» آورده است: دانشگاه هم محل تولید علم است و هم محلی برای ارائه خدمات فرهنگی و اجتماعی؛ تلاش مجموعه دانشگاه باید در مسیر حل مسائل زندگی اجتماعی مردم باشد. همچنین در این مسیر باید این فرهنگ را در دانشجویان تقویت کرد که بتوانند در آینده استقلال داشته باشند و زندگی خود را بهراحتی از طریق مهارتهایی که در محل تحصیل خود به دست میآورند، تامین کنند. پس لازم است فرآیند آموزشها را به سمتی هدایت کنیم که بتواند بین نیازهای جامعه و خدمات علمی پیوند منسجمی برقرار کند.
اگر این امر محقق نشود، شعار آموزش عالی که «یک صندلی از صنعت، یک صندلی از آموزش» عملیاتی نخواهد شد. اگرچه ما خدمات آموزشی خوبی را در دانشگاهها به دانشجویان ارائه میدهیم، ولی اگر آموزشهای ما همراه با یاددهی مهارتهای تخصصی نباشد، در آینده شاهد بیکاری و هدررفت هزینههای آموزشی خواهیم بود و این امر البته در برخی موارد، نارضایتیهایی را هم در جامعه ایجاد خواهد کرد. یکی از راهکارهای تحقق این مهم آن است که آموزش عالی کشور را به سمت توجه به حل مسائل با رویکرد اجتماعی سوق دهیم تا از این طریق موفق شویم نیازهای جامعه را پوشش دهیم. البته نیازهای جامعه متفاوت است و هر روز هم نیازهای جدیدی به آن اضافه و دچار تحول میشود. اگر ما بخواهیم براساس فرآیند سنتی آموزش عالی پیش برویم، نمیتوانیم این پیوند را ایجاد کنیم، پس لازم است در محیط دانشگاهی «پایش» داشته باشیم تا نیازهای محیط به دست آید؛ بعد باید آن نیازها را به محیط دانشگاه بیاوریم و توسعه دهیم تا این پیوند ایجاد شود.
روزنامه صبح نو در سرمقاله امروز خود با عنوان «ادراک موفقیت» آورده است: تجربه مدیریت بازار سرمایه نشان میدهد که مشکلات کشور، راهحل داشته و نهتنها نیازمند کمک خارجی نیست، بلکه در شرایطی که آمریکا از همه جهت، در حال اعمال فشار بر جمهوری اسلامی است، باز هم میشود ارزش پولی را تا ۵۰درصد افزایش داد و به بازار آرامش بخشید. این الگو ماحصل تفاهم و همگرایی سهعنصر با یکدیگر بوده: نخست رفتار حرفهای و فنی نظام پولی و مالی کشور با این پدیده، دوم همراهی بیدریغ مجموعههای قضایی و انتظامی و امنیتی و سوم اقدامات فعالانه در حوزه رسانهای و فضای مجازی. این هماهنگی نهایتاً به شکست یکی از مؤلفههای اصلی برنامه خصمانه ترامپ علیه ایران منجر شد و این واقعیت را نشان داد که اگر همگرایی میان بخشهای مختلف افزایش یابد، هیچ مشکلی بدون راهکار نیست. مخاطب این گفتار، عمدتاً افراد و جریاناتی هستند که با بهکار بردن واژههایی نظیر «ابرچالش» یا «ابرمسأله» در یک سال اخیر، خواستهاند همه معضلات را به افق کلان ارتقا داده و برطرف کردن آنها را نیازمند عدول از ارزشها و آرمانهای انقلابی توصیف کنند.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود با عنوان «روزهای سیاه نتانیاهو و صهیونیستها» چنین آورده است: بیثباتی حامیان آمریکایی و اروپایی رژیم صهیونیستی و تشدید تنشهای داخلی میان آنها بر سر حمایت از مواردی مانند شهرکسازیهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی و فراتر از آن، تشدید خشم و نفرت افکار عمومی جهان از صهیونیستها را باید به فهرست ناکامیهای این رژیم جعلی و کودک کش افزود.
متعاقب گذشت حدود ۷ دهه از اشغال فلسطین، نگاه آرمانی به موضوع مقاومت در نسل اول مبارزان فلسطینی، بهگونهای خدشهناپذیر به نسلهای بعدی انتقالیافته است. بر این اساس در کالبد مقاومت، روحی دوباره دمیده شده است و فلسطینیان خود را برای بازپسگیری سرزمینهای خود از رژیم غاصب صهیونیستی آماده میکنند. امروز مواجهه با رژیم صهیونیستی و بازپسگیری سرزمینهای اشغالی، خود را در راهپیماییهای بازگشت نشان میدهد. "مقاومت" امروز به نماد و گفتمانی تبدیلشده که غزه و کرانه باختری را در برگرفته و روزبهروز بیشتر رعب و وحشت را بر اندام صهیونیستها میافکند. جالبتوجه اینکه کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات عربی متحده و مصر که دستگاههای اطلاعاتی آنها بیشترین ارتباط را با موساد دارند، خود نیز نسبت به موضوعاتی مانند ناکارآمدی طرح معامله قرن آگاه شدهاند. در این میان، سران آل سعود با نگرانی و وحشت مزمن و دامنه دارتری مشغول رصد تحولات سرزمینهای اشغالی هستند. آنها شاهد فرسایش و پوسیدگی بیشتر طنابی هستند که به آن تکیه دادهاند!
روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با موضوع «کلکسیون جنایتهای سعودی در یمن» آورده است: هنگامی که به اصول دادگاه کیفری بینالمللی نظری میافکنیم، مشاهده خواهیم کرد همه جنایتهای طبقهبندی شده در اساسنامه این نهاد بینالمللی، بلکه چند برابر آنچه در آن ذکر شده، در سرزمین یمن در حق ملت آن روا داشته میشود و یمن طی چهار سال گذشته به میدانی برای اقدامات نظامی و ارتکاب جنایات تبدیل شده است. دولت امریکا نیز از تداوم این جنگافروزی با وجودی که برخلاف قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای حقوق بشری به شمار میرود، حمایت میکند.
آنچه در یمن توسط ائتلاف عربستان سعودی و امارات و با پشتیبانی امریکا انجام میشود، هدف قرار دادن شهروندان عادی و تبدیل آنان به لاشه، افزایش گرسنگی و قحطی در یمن، گسترش بیماریهای واگیردار همانند وبا و دیگر جنایاتی است از نظر حقوق بشر و وجدان انسانی محکوم است. جنایاتی که ائتلاف عربی در یمن مرتکب میشود، مستند بوده و نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل نیز از آن باخبرند و نسبت به تداوم آن هشدار دادهاند، اما نزدیک به دو سال است آمارهای قربانیان جنگ یمن به روز رسانی نشده تا جهان کنونی از عمق فاجعهای که در یمن در حال وقوع است، باخبر نگردد و نسبت به آنچه ائتلاف سعودی در این کشور عربی به انجام میرساند، مطلع نشود.