زلزله سیاسی در خانه ارباب ارهها! / سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟/ اصلاح خویش
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، زلزله سیاسی در خانه ارباب ارهها!، سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟، اصلاح خویش، انقلابي که هر روز تکرار ميشود، «راست نوین» علیه نتانیاهو، اصلاح و پوزش، اگر حادثه دانشگاه آزاد، در زمان آیتا... هاشمی اتفاق میافتاد، واقعیت تلخ نامه یک مدیر، تجاریسازی استراتژی امریکایی، از جمله عناوین یادداشت ها و سرمقاله های روزنامه های ورزشی کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «زلزله سیاسی در خانه ارباب ارهها!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: پادشاه سعودی با خانهتکانی در کابینه عربستان، فرامینی برای برکناری و بکارگیری وزرا و مسئولین جدید این کشور صادر کرد. شاخصترین تغییر در ساختارهای سیاسی - امنیتی عربستان، به خارج شدن «عادل الجبیر»، وزیر امور خارجه جنجالی این کشور از حلقه حاکمیت و جلوس «ابراهیم العساف» بر مسند ریاست دستگاه دیپلماسی قبیله سعودی بازمیگردد. وزیر امور خارجه جدید، پیشتر در کسوت وزیر امور اقتصاد و دارایی مشغول به خدمت بود که دو سال قبل، در جریان بهاصطلاح پاکسازی دولت عربستان از عوامل مفسد توسط بن سلمان کنار گذاشته شد و الجبیر در همان زمان، از پادشاه و ولیعهد به دلیل برکناری العساف قدردانی کرده بود!
«عبدالله بن بندر» در کسوت وزیر گارد ملی عربستان و «ترکی الشبانه» هم بهعنوان وزیر اطلاعرسانی منصوب شدند. «ترکی آل الشیخ»، شاهزاده «فیصل بن خالد» که به ترتیب رئیس سازمان ورزش و امیر منطقه العسیر بودند نیز از اریکه قدرت پایین آمدند. علاوه بر این، «محمد بن نواف»، سفیر عربستان در انگلیس، «محمد بن صالح الغفیلی»، مشاور امنیت ملی از لیست بن سلمان خط خوردند و جای خود را به جانشینان خود دادند. بهطورکلی، در مورد چرایی تغییرات گسترده در کابینه عربستان باید این نکته را در نظر داشت که شکست سیاستهای منطقهای بن سلمان و فضاحتهای بینالمللی آل سعود در این تغییرات نقش مهمی داشته است. در این مورد چند سناریو محتمل به نظر میرسند.
اولین سناریو که قوت بیشتری نسبت به سایر احتمالات دارد، به تلاش پادشاه برای تثبیت قدرت ولیعهد بازمیگردد. این تاکتیک و تغییر در شطرنج سیاسی عمدتاً به این منظور صورت گرفته که مقبولیت و مشروعیت بن سلمان در پی رسوایی وی در پرونده قتل خاشقجی بسیار تنزل پیدا کرده است. افزون بر این، موجی از انتقادات جهانی به سبعیت سعودیها در جنگ یمن به راه افتاده و برخی از همپیمانان اروپایی عربستان را مجبور کرده است تا به فکر لغو یکجانبه قراردادهای فروش سلاح به این کشور بیفتند. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز: «علیرغم افرایش انتقادهای بینالمللی از ولیعهد عربستان، پادشاه این کشور با ایجاد تغییرات در کابینه، اهرمهای قدرت را در دستان پسرش تثبیت کرد، زیرا بسیاری از افرادی که ارتقا مقام یافتند از دوستان نزدیک محمد بن سلمان هستند». این در حالی است که روزنامه وال استریت ژورنال هم دومینوی تغییرات اخیر را در راستای حمایت ملک سلمان از ارباب ارهها (لقبی که پس از مثله کردن جسد خاشقجی با اره به بن سلمان داده شده) تعبیر کرد!
دومین علت زلزله اخیر در کابینه عربستان به بازنگری جدی راهبرد این کشور در غرب آسیا و تدوین استراتژی جدید ریاض در سیاستهای منطقهای مربوط میشود. ناکامی و بیآبرویی سعودیها در سوریه، قطر، یمن و به ویژه در قبال ایران موجب شده تا آل سعود به فکر پوستاندازی در سیاستهای کلان و حرکت از رویکرد تهاجمی به سمت گارد بسته و تدافعی بیفتند. از آنجا که العساف، سیاستمداری با سابقه است و تجربه همکاری با سه پادشاه (ملک فهد، عبدالله و سلمان) را در پرونده خود دارد، در نتیجه به نظر میرسد که سعودیها در اندیشه آرام کردن اوضاع منطقهای باشند. از نمونههای بارز عدول عربستان از نگاه سابق خود به منطقه، میتوان به نشان دادن چراغ سبز به بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، احتمال برقراری مجدد روابط با دمشق، تنظیم دوباره رویکردها در قبال جناحها و گروههای لبنانی، بهبود و ارتقا روابط با عراق و زمینهسازی برای تخلیه آبرومندانه نیروهای نظامی از یمن اشاره کرد. «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی الیوم» در این خصوص معتقد است: «بازگشایی سفارت امارات در سوریه با توجه به روابط ائتلافی و محکمی که این کشور با عربستان دارد از اهمیت زیادی برخوردار است و ما معتقدیم که برکناری عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان از سمتش که دائماً عبارت مشهور و جمله معروفش را مبنی بر اینکه بشار اسد بهزور جنگ یا مسالمتآمیز باید از سمتش برکنار شود تکرار میکرد و همچنین همزمانی آن با بازگشایی سفارت امارات در دمشق، امری اتفاقی نیست.»
سناریوی بعدی، عبارت است از عوامفریبی و انحراف افکار عمومی. این احتمال که سعودیها صرفاً تغییرات قشری و سطحی در کابینه را با هدف فریب افکار عمومی کلید زده باشند، بالاست، چراکه خاندان سلطنتی افزون بر قرار گرفتن در جایگاه متهم شماره یک در ماجرای قتل خاشقجی، به انواع فساد و زد و بند متهم هستند. از این رو، هسته مرکزی حاکمیت سعودی سعی دارد تا با تغییراتی در کابینه، خود را از این فشارها برهاند و به نوعی به ترمیم چهره خود بپردازد. گفتنی است که پیش از این، برخی مسئولین از جانب بن سلمان برکنار شده بودند، اما نمایش وی، مردم عربستان را راضی نکرده بود. ولیعهد سعودی از طریق اجرای برخی اصلاحات ظاهری و اعطای بعضی آزادیها کوشیده بود که وجهه فاسد خود را اصلاحطلب نشان دهد و لذا تحولات سیاسی – امنیتی چند روزه گذشته، تلاشی است برای تطهیر پیشینه سیاهی که در مسائل داخلی و خارجی به بار آورده است.
بهطور خلاصه باید گفت که ولیعهد ناپخته و جاهل سعودی در حال حاضر با چالشهای بینالمللی و داخلی مهمی دستوپنجه نرم میکند. دستگیری طیف گستردهای از شاهزادگان ناراضی در پاییز سال گذشته و مصادره صدها میلیارد دلار از داراییهای آنها باعث شده تا شکاف بین دربار پادشاهی و برخی قبایل سعودی تشدید شود و مقبولیت وی به شدت زیر سؤال رود. دستگیری، شکنجه و اعدام منتقدین، بحران در روابط خارجی عربستان با کشورهای جهان در پی کودک کشی در یمن و دخالت مستقیم در قصابی کردن روزنامهنگار منتقد سعودی، موجب بروز بحران مشروعیت شده است. شکستهای منطقهای نیز به ویژه در یمن و قطر باعث شده تا ولیعهد جوان سعودی در «بنبست خود ساخته» گرفتار شود و حتی برخی از اندیشکدههای غربی خواستار گذار از بن سلمان به ولیعهد دیگری شدهاند.
با تغییرات اخیر و در این شرایط، بن سلمان درصدد است با در دست گرفتن سر رشتههای بحران کنونی، قدرت خود را بار دیگر تثبیت کند. ولیعهد سعودی اگر یک جو عقل داشته باشد، درک خواهد کرد که عربستان در حد و اندازهای نیست که بتواند با سیاست تهاجمی، حیات خود را تداوم ببخشد. از این رو باید گفت که شاید روی کار آوردن چهرههای سیاسی – امنیتی که به نسل گذشته عربستان تعلق دارند، به مفهوم تغییر اساسی سیاستهای منطقهای است که اگر این چنین نباشد، سعودیها باید منتظر روزهای سختی در آینده باشند.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟» منتشر شده و در آن آمده است: میتوان ادعا کرد در کنار سهم سوء مدیریت، بخش اعظم فشار اقتصادی و تورمی امروز بر مردم، دست پخت همانهاست که شعار «نه غزه، نه لبنان» وزارت خارجه اسرائیل را روز قدس (۲۷ شهریور ۸۸) تکرار کردند، اما در جریان مذاکرات منتهی به برجام، ژست ضد اسرائیلی گرفتند! «نه غزه نه لبنان»، کارت دعوت به تحریم بود. به یاد دارید فتنهگران در ماجرای برجام، ادعا میکردند اسرائیل مخالف برجام است و ضمنا اسرائیل را دشمن معرفی کردند؛ آنها البته صداقت نداشتند و نشان شدههای رژیم صهیونیستی در آشوب ۸۸ بودند.
از شیمون پرز تا نتانیاهو، جنبش سبز را سرمایه اسرائیل خواندند و گفتند جنگ با جمهوری اسلامی از داخل مرزهای ایران آغاز میشود. برخی سبزها حتی تا تلآویو هم رفتند؛ عدهای پنهانی و برخی علنی. چند روز بعد از اتفاق روز قدس، رابرت گیتس (رئیسسیا و وزیر دفاع در دولت بوش و اوباما) بااشاره به همین ماجرا به CNN گفت: «تحریم، اکنون به دلیل شکافهای عمیق در ایران، اثرگذارتر از گذشته است. اکنون شکافهایی را شاهدیم که در ۳۰ سال گذشته بیسابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاستهای کلان حاکمیت را هدف گرفتهاند».
روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «کریسمس پاریس با بوی گاز اشکآور» آورده است:سال ۲۰۱۹ میلادی تا چند ساعت دیگر آغاز میشود اما کابوس مکرون با اعتراضات گسترده جلیقهزردها کماکان ادامه دارد. شلیک گاز اشکآور در روز گذشته ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸ پاریس را در آستانه سال نوی میلادی به میدان جنگی تمامعیار تبدیل کرد. از انتشار ویدئوی نشانه گرفتن خبرنگاران توسط نیروهای مسلح پلیس تا شلیکهای هوایی و حضور گسترده نیروهای امنیتی همگی نشان میدهد پاریس در شرایط وخیمی قرار دارد و حتی دستگیریهای گستردهای که طی ماههای گذشته در این کشور رخ داده است هم نتوانسته امنیت نسبی را به فرانسه بازگرداند.
ابعاد وسیع درگیریهای جلیقهزردها در شهرهای مختلف اروپایی جنبش اعتراضی از جنس جنبشهای دهه ۱۹۶۰ را در سراسر اروپا ایجاد کرده است که حتی دولتهای دست راستی، چون اسپانیا و فرانسه هم از شر این اعتراضات در امان نماندهاند. نباید از نظر دور داشت که توجه به حقوق اقلیت خاص سرمایهدار در کشورهای اروپایی که از مدلی کاملا آمریکایی تبعیت میکند ریشه اصلی تبعیضها و شکافهای اجتماعی را در جوامع اروپایی ایجاد کرده است. وجود طبقه خاصی از سیاستمداران و عدم چرخش نخبگان همگی از جمله مسائلی است که دولتهای اروپایی بویژه فرانسویها از سال ۲۰۰۰ تاکنون با آن رو به رو بودهاند. شهروندان معترض فرانسه به سیاستهای اقتصادی دولت این کشور، همچون ۲ ماه گذشته، برای هفتمین هفته متوالی به خیابانهای پاریس و شهرهای بزرگ فرانسه سرازیر شده و فریاد اعتراض خود را سر دادند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «راست نوین علیه نتانیاهو» چنین آورده است: با اعلام تصمیم کابینه رژیم صهیونیستی برای برگزاری انتخابات پیش از موعد پارلمانی، «آیلت شاکد» وزیر دادگستری فعلی و «نفتالی بنت» وزیر آموزش کنونی رژیم صهیونیستی که هر دو از تندروترین سیاستمداران راستگرای این رژیم هستند، با خروج از حزب «هبیت هیهودی» (خانه یهود)، به طور مشترک حزب راست گرای تازهای با عنوان «هیامین ههاداش» (راست نوین) را تشکیل دادند.
هرچند شاکد از جمله سیاستمداران سکولار رژیم صهیونیستی است و بنت حامی گروههای ارتدکس است، اما هر دو در پشتیبانی از شهرکنشینان اشتراک نظر دارند و بارها علنا از ضمیمه بخشهای باقیمانده کرانه باختری، حمایت کردهاند. شاکد و بنت در نشست خبری خود که در تلآویو برگزار شد، تشکیل این حزب جدید را نماد پیوند «سکولارها و ارتدکسها» معرفی کردند. این دو حمایت بیچون و چرای یهودیان مذهبی حاضر در حزب خانه یهود از «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی را عامل خروجشان از این حزب اعلام کردند و گفتند که این تصور که مذهبیها در «جیب نتانیاهو» هستند، نفوذ خانه یهود را کاهش داده بود.
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «انقلابی که هر روز تکرار میشود» آورده است: در دی ماه ۵۷ و درست یک ماه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، امام خمینی (ره) پنج نفر یعنی شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، مرحوم هاشمی رفسنجانی و مرحوم موسوی اردبیلی را به عضویت در شورای انقلاب منصوب کردند. غیر از این سه نفر اول که همه در صدر انقلاب به شهادت رسیدند، آقایان هاشمی و موسوی اردبیلی هم در دی و آذر۹۵ دار فانی را وداع گفتند.
پس از انقلاب اسلامی، امام ۱۰ نفر دیگر از جمله مقام معظم رهبری را به شورای انقلاب اضافه کردند که برخی از آنان، به دلیل انتقال به دولت یا دلایل دیگر جابهجا شدند. در مجموع ۲۳ نفر به عضویت شورای انقلاب درآمدهاند که از این تعداد، تنها ۸ نفر در قید حیاتند. از آن هشت نفر هم تنها دو یا سه نفر، همچنان در جامعه فعالند و برونداد سیاسی و اجتماعی دارند.
در چند سال گذشته، بزرگانی که از میان ما رفتند کم نیستند، آقای هاشمی شاهرودی، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مهدویکنی و بسیاری از بزرگان دیگر. اما انقلاب اسلامی نه تنها تضعیف نشده بلکه حتما مستحکمتر هم شده است اگر چه خسارتی که کشور و انقلاب با از دست دادن استوانه هاو عمودهای خیمه دیده کم نیست، اما مهم آن است که خیمه نه تنها زمین نخورده بلکه پرچم آن از گذشته افراشتهتر هم هست. این یعنی انقلاب زاینده است.
تقریباً ۴۰ روز مانده به جشن ۴۰ سالگی انقلاب، خوب است بیندیشیم که انقلاب چگونه با این همه مانع و چالش، از جنگ خارجی گرفته تا فتنه انگیزی داخلی و تحریم اقتصادی، همچنان نه تنها پابرجاست، بلکه روز به روز بالندهتر و ریشه دارتر هم میشود. از قضا هر کجا هم که گزندی به کشور رسیده، نتیجه دور شدن از ارزشها و اصول اولیه همان انقلاب اسلامی است.
انقلاب اسلامی، تنها یک رخداد سیاسی و مربوط به بهمن ۵۷ و محدود به اوراق تاریخ نیست. انقلاب اسلامی، امروز است، انقلاب فرداست و هر روز در حال تکرار شدن است. انقلاب اسلامی تابلوی بزرگ و تمام نمایی از همه ارزشها و زیباییهاست. انقلاب، حماسه شهدای غواص کربلای ۴ است، شهامت شهید حججی است، مظلومیت شهدای علمی و صلابت یک ملت است. ملتی که به خدا تکیه کرده و به واسطه پایمردی بر صراط حق، نه خوف دارد و نه اندوهگین میشود.
روزنامه صبح نو در یادداشت امروز با عنوان «اصلاح خویش» آورده است: آقای سیدحسن خمینی قریب به این مضمون فرمودهاند که اگر خودمان را اصلاح نکنیم، تضمینی نیست که بمانیم. این نکته کاملاً درست و دقیق است؛ هم مبنای دینی دارد و هم از مسلمات عقلی است و از نکاتی است که از اندیشه امام خمینی عزیز؟ ره؟ دریافتنی است. پس باید چنین گزاره و نکتهای را بر سر چشم گذاشت و در ذهن نگاه داشت. اما به واسطه گوینده محترم این جمله نمیتوان از طرح چند سؤال چشمپوشی کرد؛ نخست این که اگر ماندن نظام تضمینشده نیست، نمیشد در ساخت حرم مطهر امام خمینی؟ ره؟ جانب قناعت را نگاه داشت تا مخاطب در تناقض این حرم و آن مشی زاهدانه حضرت امام گرفتار نشود و در ذهن مردم عادی پرسشهای بزرگ شکل نگیرد؟
مسلم است که اتفاقاً امثال این رفتارها در بیاعتماد شدن مردم به نظام کم تأثیر ندارند. یا اینکه تاکنون از خود سؤال کردهاند که سکوت درباره مشی اشرافی برخی از اعضای خانواده چه تأثیری در بیاعتمادی مردم ایجاد خواهد کرد؟ یا در ابعادی وسیعتر، سکوت شما و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام؟ ره؟ دربرابر روایتهای مجعول و اتهامزنی مخرب به حضرت روحالله از جانب چهرههای سابقاً انقلابی یا ضدانقلابی در داخل کشور، آیا موجب ایجاد تردید در افکار عمومی نمیشود؟ ما هم با سیدحسن آقا موافقیم که تضمینی برای ماندن نیست، اما آنچه میتواند به بقای دولت اسلامی بیش از هر چیز کمک کند، اصلاح خویشتن است.
روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز با عنوان «بهانهتراشی جدید» آورده است: طی روزهای اخیر مقامات بحرین ادعاهایی را علیه عراق مطرح و این کشور را به دخالت در امور داخلی خود متهم کردهاند. به رغم رد این ادعاها از سوی مقامات عراقی، نه تنها بحرینیها بلکه اماراتیها نیز به جوسازی علیه بغداد ادامه میدهند.
چنانکه أنور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات افتتاح دفتر جنبش سیاسی معارض بحرین معروف به ائتلاف جوانان ۱۴ فوریه را محکوم کرد و گفت که این یک اقدام خطرناک و دخالت در امور داخلی عراق است. قرقاش در صفحه توئیتر خود بر ایستادگی امارات در کنار بحرین برای مخالفت با مشروعیتبخشی به ائتلاف مذکور تأکید کرد و این جنبش را به تلاش برای ضربه زدن به امنیت بحرین متهم کرد.
روزنامه جوان در یادداشت امروز با عنوان «تجاریسازی استراتژی امریکایی» آورده است: ترامپ در سفر دزدانه به عراق تصریحاتی داشت که اغلب به مسئله خروج امریکا از منطقه در این سخنان توجه شد، که در جای خود حائز اهمیت است. نکته مهمتر این است که امریکا نه فقط در دوره ترامپ، بلکه از دوره اوباما وارد فاز جدید از سیاست بینالمللی خود شده است و شاید بحران اقتصادی یکی از دلایل این رویکرد باشد، ولی ماهیت نظام سرمایهداری جوهره این نوع از سیاستورزی از سوی امریکاست.
نیروهای امریکایی و ناتو که همواره با تلفات و خسارتهای قابل توجه در مناطق مختلف افغانستان روبهرو بودند در دوره دوم ریاست اوباما و بنا به توصیه مراکز مطالعات استراتژیک، راهبرد خرید امنیت را در دستور کار خود قرار دادند، بدین ترتیب که هر یک از یگانهای نظامی غربی در مناطق مختلف افغانستان برای در امان ماندن از حملات و تلفات، مبالغ ماهانهای به سران طالبان بپردازند تا امنیت داشته باشند.
روزنامه ابتکار در یادداشت امروز خود با عنوان «واقعیت تلخ نامه یک مدیر» این گونه آورده است: انبوه خبرهای کلان اقتصادی در این روزها به ویژه ارائه لایحه بودجه ۱۳۹۸ و مجادلهها درباره تحولات بازار ارز، پول و بورس و رکود رو به تعمیق تولید صنعتی و بحث رشد تورم و تهیدستترشدن شهروندان هرگز اجازه نمیدهد نامه مدیرعامل قند بیستون کرمانشاه به چشم بیاید.
این مدیرعامل به رئیس جمهوری نامه نوشته و به دولت و سازمان برنامهریزی کشور التماس میکند قیمت خرید تضمینی چغندر قند کشاورزان را برای سال زراعی در پیش رو افزایش دهد. این مدیرعامل نیک میداند اگر این اتفاق نیفتد و دولت اجازه ندهد قیمت تضمینی کشاورزان به میزان تورم انتظاری سال بعد افزایش یابد کشاورزان چغندر کار به سوی کاشت محصول رقیب مثل سیبزمینی و گوجه فرنگی خواهند رفت و بازار چغندر قند و پس از آن شکر و پس از آن پرداخت پول به کشاورزان و... از تعادل خارج خواهد شد. در صورتی که سازمان برنامه و بودجه به عنوان نهاد اصلی تعیین و تایید خرید محصولات کشاورزی بر روی قیمت فعلی اعلام شده برای سال زراعی آینده که فقط ۹ درصد بیشتر از قیمت اعلام شده سال زراعی قبلی است این احتمال حتی داده میشود که داستان توزیع سیبزمینی ارزان و یا گوجه فرنگی در حال خراب شدن و بیچارگی هزاران هزار دهقان خردهپا وجود دارد.