حمایت‌گرایی بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آموزه‌های حقوقی

21:03 - 01 آبان 1403
کد خبر: ۴۷۹۹۹۴۶
حمایت‌گرایی بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آموزه‌های حقوقی
رسانه‌ی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم عباسعلی کدخدایی به بررسی مبانی حقوقی مؤثر بر کنش‌گری فعال جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنگ‌افروزی رژیم صهیونیستی علیه حاکمیت ایران در داخل و خارج از مرزها از منظر قانون اساسی و حقوق بین‌الملل پرداخته است.

خبرگزاری میزان -  به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان به نقل از رسانه‌ی KHAMENEI.IR - حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه نصر با اشاره به احکام دفاعی اسلام و قانون اساسی درباره حق دفاع از خاک خود در برابر متجاوز تأکید کردند: «طوفان‌الاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت، یک حرکت درستِ منطقیِ قانونیِ بین‌المللی بود و حق با فلسطینی‌ها بود. دفاع جانانه‌ی لبنانی‌ها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آن‌ها انتقاد کند که چرا شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیرو‌های مسلّح ما در دو سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود. کاری که نیرو‌های مسلّح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایت‌های حیرت‌آور آن رژیم بود؛ رژیم خون‌آشام، رژیم گرگ‌صفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفه‌ای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتاب‌زده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتاب‌زدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.» ۱۴۰۳/۰۷/۱۳

به همین مناسبت رسانه‌ی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم آقای عباسعلی کدخدایی، عضو حقوقدان و رئیس پژوهشکده شورای نگهبان و استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه تهران به بررسی مبانی حقوقی مؤثر بر کنش‌گری فعال جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنگ­‌افروزی رژیم صهیونیستی علیه حاکمیت ایران در داخل و خارج از مرز‌ها از منظر قانون اساسی و حقوق بین‌الملل پرداخته است.

کنش حمایتگرانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که در سالیان متمادی مورد توجه و بازخوانی صاحب­‌نظران قرار گرفته و طیف­‌های فکری مختلف به ارائه نظر در باب فرصت­‌ها و تهدیدات مرتبط با آن پرداخته­‌اند. در ماه‌های اخیر، کشتار گسترده، تخریب مهار نشدنیِ اموال و دارایی غیرنظامیان، بی­‌خانمان کردن اجباری و اِعمال خشونت بی­‌حد و حصر رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان و فلسطین از یک طرف و از طرف دیگر حمایت بی­‌دریغ جمهوری اسلامی ایران از مقاومت مردمان این کشورها، موجب شده این موضوع دیگر بار به سرفصلِ اصلی محاورات عمومی و تاملات نخبگانی تبدیل شود. وجوه حقوقی فراملی‌­گرایی جمهوری اسلامی ایران در تقابل با ظلم و برقراری عدالت در خصوص ملت­‌های تحت ستم یکی از نفاط کانونی در این مباحثات و اندیشه­‌ورزی­‌ها بوده است. این نوشتار در مقام توضیح مبانی حقوقی موثر در تکوین راهبرد حمایت گرایی بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، از دو موضع قانون اساسی و حقوق بین‌الملل رهیافت‌هایی را ارائه می­‌دهد.

حمایت گرایی بین‌المللی در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران طریقی را که مایل است در صحنه سیاست بین‌المللی بپیماید به یک اعلام مبهم و کلی محدود نکرده بلکه بر اساس اصول گوناگونِ قانون اساسی خود به­‌عنوان هنجار برتر قانونی، به تعیین شئون و جزییات مرتبط با آن پرداخته است. مهم‌­ترین مستندات مرتبط با این مضمون در قانون اساسی عبارتند از:

مقدمه قانون اساسی که در بخش «شیوه حکومت در اسلام» از حرکت انقلاب اسلامی با عنوان حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفان بر مستکبران و زمینه تداوم آن در داخل و خارج از کشور به‌­ویژه در گسترش روابط بین‌المللی با دیگر جنبش‌­های اسلامی و مردمی یاد شده است.

هم چنین در ذیل فصل اصول کلی حداقل سه اصل دوم، سوم و یازدهم به این مضمون اشاره داشته است. توضیح اینکه بند پایانی اصل دوم بر «نفی هر گونه ستمگری و ستم‌­کشی و سلطه‌­گری و سلطه‌­پذیری» اشاره داشته است. همچنین بند پایانی اصل سوم که اختصاصاً به سیاست خارجی تعلق دارد و در آن ضمن تصریح به تعیین­‌کنندگی معرفت دینی و اسلامی در تکوین هویت سیاسی خارجی (تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیار‌های اسلام) رویکرد تعهدآمیز و حمایت گرایانه جمهوری اسلامی ایران نسبت به مسلمانان و آحاد مظلومان و مستضعفان را (تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان) مورد توجه قرار می­‌دهد. نهایتاً در اصل ۱۱ قانون اساسی، سیاست مبتنی بر ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی و شکل­‌گیری امت اسلامی، به­‌عنوان خط مشی اصلی جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی برشمرده شده است که با شکل­‌گیری آن، جهان اسلام از موقعیتی ممتاز برای تضعیف سلطه مستکبران برخوردار می­گردد و با وجود این قطب جدید، زمینه­‌های موثر در جهت حمایت حداکثری از دیگر مستضعفان فراهم می‌­شود.

علاوه اینکه می‌توان گفت فصل دهم قانون اساسی اصلی­‌ترین بخش قانون اساسی در تدارک و شناسایی حمایت گرایی بین‌المللی است. در اصل ۱۵۲ قانون اساسی، قانونگذار با اشاره به مولفه­‌های متعدد، جهت‌گیری حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تعیین نموده است. تصریح به مولفه‌­هایی، چون «نفی هرگونه سلطه­‌جویی و سلطه‌­پذیری»، «دفاع از حقوق همه مسلمانان» و عبارت «عدم تعهد در برابر قدرت­‌های سلطه‌­گر» در اصل مزبور از گونه و نوع متمایز مسئولیت حمایت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران حکایت می‌­کند که به­‌موجب آن، ایران در حمایت از مستضعفان درصدد استیلا نیست بلکه در مقام مقابله با ظلم و ستمی است که بر جمعیت انسانی خاص عارض شده است. اما اصل ۱۵۴ قانون اساسی بر این مضمون حمایت گرایی بین‌المللی تصریح می‌کند: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند. «به نظر می­‌رسد گفتمان حمایت از مستضعفان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با ابتنای بر فقه اسلامی، گونه­‌ای از عقلانیت را طرح ساخته که صلح، امنیت و عدالت را نه تحت استیلا و هژمونی کارگزاران مستبد بلکه در رهایی و آزادی ملت‌­ها معنا می­‌دهد. این فرهنگ سیاسی که بیش از هر چه از اعتقاد به توحید و نفی الوهیت مستکبرین ناشی می‌­شود دولت و ملت اسلامی را به اِعمال اصول و راهبرد‌هایی ترغیب می­‌کند تا با حمایت از اراده‌­های به استضعاف درآمده، گذار از وضع ناعادلانه‌­ی موجود را تسهیل و تسریع نماید.

حمایت گرایی بین‌المللی در پرتو حقوق بین‌الملل

با وجود اینکه کماکان ساز و کار موثر و مناسبی جهت تضمین حقوق انسان­ها برابر قدرت­ها در نظام بین‌الملل وجود ندارد، اما با تتبع در اسناد حقوقی متعدد مبانی قابل توجهی یافت می‌شوند که می­‌تواند در راستای تبیین جهات حقوقی حمایت از مقاومت ملت­‌های آزادی­خواه منطقه نظیر لبنان و فلسطین مورد استناد قرار گیرد. مهم‌­ترین این موارد عبارتند از:

مسئولیت مشترک در قبال نقض حقوق انسانی؛ امروزه مکرر گفته می‌­شود حقوق بشر دیگر موضوعی صرفاً وابسته به دولت حاکم نیست بلکه در مواردی با جامعه بین‌الملل ارتباط می­‌یابد و چنین تعهداتی جنبه عامل­‌الشمول و «ارگاامنس» دارد (۱) که در واقع تعهداتی را شامل می‌­شود که مانع شدیدترین نقض حقوق بشر می­‌گردند و در واقع این تعهدات از غیرقانونی دانستن تجاوز نسل‌­زدایی و همچنین از اصول و قواعد مربوط به حقوق بنیادین انسان از جمله حمایت از ضد برده­‌داری و تبعیض نژادی ناشی می­‌شوند. (۲) بر این اساس دیگر نمی­توان حمایت از انسان‌­ها در برابر نقض فاحش حقوق بشر را امری صرفاً قراردادی به حساب آورد و در واقع پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر به عنوان یکی از اهداف عصر حاضر، این مهم را به صورت یکی از هنجار‌های قطعی و اصول مسلم همگانی تبدیل ساخته و حمایت بین‌المللی از آن به یک تعهد الزامی برای جامعه بین‌المللی محسوب می‌­شود. (۳) بنابراین به­‌موجب «اندیشه مسئولیت مشترک برای امنیت انسانی» می­توان دولت­‌ها را در رابطه با امنیت افراد، مسئول دانست قطع نظر از اینکه آن افراد در محدوده صلاحیتی آن دولت­‌ها قرار داشته باشند یا نداشته باشند. (۴ (حمایت از حق تعیین سرنوشت ملت­‌ها؛ حق بر تعیین سرنوشت از حقوق اساسی بشر محسوب می‌­شود که ذیل هر یک از نسل­‌های سه­‌گانه حقوق بشر مورد شناسایی و تایید جامعه جهانی قرار گرفته و این امر از اهمیت و اعتبار والای این مقوله در گفتمان حقوق بشری حکایت دارد. این حق همچنان­‌که از عالی­‌ترین حقوق انسانی محسوب می‌­شود در عین حال در عداد مبهم‌­ترین اندیشه‌­های حقوق بین‌الملل نوین قرار دارد. در تعریف این حق باید ابراز داشت هر اجتماع انسانی که خود را به صورت یک مجموعه شناسایی نموده و دارای درجاتی از خودآگاهی جمعی است حق دارد مورد شناسایی قرار گیرد، آینده‌­اش را در ابعاد داخلی و خارجی انتخاب کند و خواست سیاسی­‌اش را در چارچوب دولتی که در آن زندگی می­کند به روشی دموکراتیک بیان کند. اهمیت حق بر تعیین سرنوشت تا بدانجا است که می­توان آن را پایه و اساس همه حقوق بشر تلقی نمود و دیگر حقوق در پرتو حق مزبور شانیت ظهور پیدا می­کنند. بر همین اساس حق تعیین بر سرنوشت در اسناد بین‌المللی جایگاه ممتازی دارد. چنانکه بعد از جنگ جهانی دوم رسمی­‌ترین متنی که این موضوع را در خود گنجاند بند ۲ از ماده ۱ منشور ملل متحد بود که اعلام می­داشت: «توسعه روابط دوستانه میان ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق مردم و حق در تعیین سرنوشتشان....» توجه به اصل تعیین سرنوشت در قلمرو ضد استعماری آن به­‌عنوان مبنای حقوقی خلع ید از قدرت­های استعماری در «اعلامیه اصول حقوق بین‌الملل درباره روابط دوستانه و همکاری میان دولت­ها بر اساس منشور ملل متحد» با تلقی وسیع­‌تری ارائه شد. در پایان می­توان چنین استدلال کرد که به جهت قرارگیری حق تعیین سرنوشت در شمار قواعد آمره و تعهدات عام‌الشمول (erga omnes) حقوق بین‌الملل، در حال حاضر مهم‌­ترین مبنای مقابله با وضعیت­‌هایی، چون استعمار، انقیاد و تبعیضات نژادی محسوب می‌شود و نهاد‌های بین‌المللی نیز در چنین مواردی خود را موظف به مداخله دانسته‌­اند. فلذا مبتنی بر مبنای حق بر تعیین سرنوشت مردم، می‌توان کنش حمایت گرانه جمهوری اسلامی ایران از مستضعفان را نه یک حق بلکه وظیقه بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران دانست که از این جهت راهبرد ایران در حمایت از جبهه مقاومت را برخوردار از منطق حقوق بین‌المللیِ معتبر ارزیابی کرد.

دفاع مشروع در برابر حمله مسلحانه؛ از جمله سازوکار‌های پیش‌­بینی‌­شده در منشور ملل متحد جهت سرکوب ناقضان اصل ممنوعیت توسل به زور، دفاع مشروع است. اصل مزبور به عنوان یک حق ذاتی و طبیعی هم ماهیت عرفی داشته و هم در حال حاضر از ماهیت معاهداتی برخوردار است و بسیاری از حقوقدانان بین‌الملل آن را در زمره قواعد آمره قرار داده‌­اند. وجه منطقی بودن تلقی مذکور این است که، چون ممنوعیت توسل به زور ویژگی قاعده آمره را دارا می­باشد، عدول از آن نیز نیازمند قاعده­ای هم‌­ارزش و هم‌­تراز آن است. مهم‌­ترین مبنای حقوقی دفاع مشروع ماده ۵۱ منشور سازمان ملل است که در آن این موضوع به نحو فردی یا جمعی تصریح شده است. دفاع مشروع به نحو فردی بدین معنا است که دولت قربانی حمله مسلحانه می­‌تواند به منظور حفظ حاکمیت خود تا پیش از ورود شورای امنیت به قضیه مبادرت به مقابله نماید و از خود دفاع کند. در واقع دفاع مشروع در برابر تجاوز و حمله مسلحانه رژیم متجاوز، حق بنیادین و ذاتی دولت قربانی است تا با دفاع از تمامیت ارضی و استقلال خود در برابر هرگونه حمله مسلحانه، از حاکمیت خود محافظت نماید.

در این میان کنش حمایت گرانه جمهوری اسلامی ایران بر اساس حق دفاع مشروع در طی تمامی سالیان بعد از انقلاب اسلامی، تماما مطابق ماده ۵۱ منشور ملل متحد در قبال تجاوز آشکار دولت‌های سرکش به منافع و حاکمیت کشور بوده است که ایران را به عنوان عضوی از اعضای سازمان ملل متحد واجد استفاده از حق دفاع مشروع ساخته است و این کنش‌های نظامی خود را با رعایت اصول ضرورت و تناسب و جملگی الزامات بشردوستانه صورت داده است.

نمونه بارز این موضوع در ماه‌­های اخیر، کنش‌گری فعال جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنگ­‌افروزی رژیم صهیونیستی علیه حاکمیت ایران در داخل و خارج از مرز‌ها بوده است که حاکمیت ملی و حیات مردم کشور را مورد تعرض جدی قرار داده است و از این­‌رو دولت جمهوری اسلامی ایران بر اساس گزینه دفاع مشروع به اعمال حق ذاتی خود بپردازد.

 

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *