مسئله پیشرفت کشور ایران در لایه حکمت عملی است
خبرگزاری میزان - دهمین نشست از مجموعه نشستهای «همعزم» با موضوع «نسبت عرضه نظر و میدان عمل در فرآیند تحقق گفتمان پیشرفت» با حضور حجت الاسلام آقانوری، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه و پورکیانی، پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ و صاحب تالیفانی در این حوزه و استاد دانشگاه در محل خانه اندیشهورزان برگزار شد.
این جلسه اولین نشست از بخش چهارم و آخر نشستهای همعزم بود که با بررسی «نحوه نسبت نظر و عمل در فرآیند گفتمانسازی پیشرفت» تدارک دیده شده بود.
در این نشست سه سوال اصلی مطرح شد. اول اینکه آیا میتوانیم از گسست میان نظر و عمل به عنوان یک چالش جدی در فرآیند تحقق گفتمان پیشرفت یاد کنیم؟ اگر این گسست وجود دارد دلیل آن چیست و راه حلش چه هست؟ و سؤال آخر این که در صحنه گفتمان پیشرفت الزامات آن راه حل چه میشود؟
حجت الاسلام آقانوری، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به توضیح وجه مسأله بودن نسبت نظر و عمل گفت: مساله امروز ما این گسست نیست بلکه مساله ما در ساحت نظر است؛ یک عدهای میگویند ما پیشرفت کردیم، یک عدهای میگویند پیشرفت نکردیم این تفاوت به دلیلعدم اتصال نظر و عمل نیست، گسست نظر و عمل زمانی است که یک چیزی را میدانیم اما در تجسد بخشی آن در میدان عمل دچار مشکل هستیم اما مسئله ما این است که نمیدانیم پیشرفت چه هست که این مسألهای در لایه حکمت عملی؛ یعنی آن لایهای از بحثهای نظری است که به مقام عمل میپردازد.
وی ادامه داد: در عین حال در ساحت نظر هم با آفتی روبرو هستیم که به نوع مواجهه ما با «مفاهیم» باز میگردد، ما در مقام نظر با پدیده مفهوم مواجه هستیم ولی میتوانیم دو گونه توجه به مفهوم داشته باشیم، در حالت اول به خود مفهوم نگاه میکنیم، اما یک مواجهه دیگر که ایشان آن را صحیح میدانند توجه به مفهوم به جهت مصداق و واقعیت خارجی و بیرونی آن است.
آقانوری بیان کرد: ما دربارهی خیلی از مفاهیم از جمله پیشرفت، گفتمانسازی، سبک زندگی دچار این آفت هستیم که به مفهوم بماهو مفهوم نگاه میکنیم و به دلیل این زاویه نگاه غلط است که در مورد توضیح پیشرفت به این وضعیت رسیدهایم.
پورکیانی، پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ در ادامه این نشست با اشاره چالش میان نظر و عمل در پیشرفت با بیان پیشینه علوم انسانی گفت: به واسطه غلبه نوعی ماکیاولیسم بر آن، مساله ارتباط نظر و عمل در آنجا حل شده است به این صورت که نظر به نفع عمل کنار رفتهاست و اعتبارات ما است که نظر را میسازد، نه اینکه حقیقت و ارزش پیشینی وجود داشته باشد.
وی افزود: در این تعریف و نگاه جدید به علم مسئله، حقیقت یا ارزشهای ابدی و ازلی نیست، بلکه مسئله این است که کدام نوع ارتباط اجتماعی، کدام نوع کنش اجتماعی، کدام نوع حرکت منجر به چه نتیجه عینی ملموس و به تعبیری «فایده» میشود و اگر این چرخش را در علم بپذیریم مسأله تمام میشود.
پورکیانی عنوان کرد: حکمت عملی که فارابی از آن صحبت کرده است حول فضیلت است؛ یعنی حقیقتی وجود دارد که ما آن را به تن تجربه میزنیم و لذا اگر ما بخواهیم کماکان پاسبان حقیقت باشیم گرفتار همان فاصله نظر و عمل میشویم.
در بخش دوم این نشست، آقانوری، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به تجربه صدر انقلاب گفت: مشکل امروز ما، بیشتر گسست از آن دورهی تاریخی است، ما یک گسست تاریخی با صدر اول انقلاب داریم خیلی از چیزها آن موقع مسأله نبوده و خیلی راحت و روان انجام میشد مثلاً مسئله پیشرفت از اول انقلاب در ذهن آن کسانی که انقلاب کردند، بوده است؛ بهشتی میدانست، مطهری میدانست اما بعد از آن دوره انقطاع یعنی بعد از آن دورهای که عملگرایان بر جمهوری اسلامی حاکم شدند ما آن چارچوبمان را از دست دادیم.
وی افزود: ما هنوز ایده خودمان را پیدا نکردیم اما ایده داشتن مراتب دارد و تفصیلی شدن آن در رفتوبرگشتی که نظر با میدان باید داشته باشد، ممکن میشود.
آقانوری بیان کرد: ما نیاز به ایدههایی داریم که در مسیر تحقق به تدریج پرورانده میشوند و الان بعد از گسستی که از دههی ۶۰ داشتیم این ایدهها برای ما روشن نیست ما الان دچار وضعیتی هستیم که در دهه ۶۰ نبودیم در دهه ۶۰ کنشگر اجتماعی ما کاملا میدانست ایده چه هست و ایده را پیش میبرد.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به فضای نخبگانی دهه شصت توضیح داد: مرحوم علامه، شهید صدر، امام موسی صدر و…، دغدغهشان خلق آن ایده است، دغدغهشان این است که قواره جامعه چیست، مثلاً آقای خامنهای سال ۵۳ مقدمهای برای کتاب طرح کلی مینویسند و این جمله را شروع میکنند که طرح اسلام در قالب مکتب اجتماعی و ناظر به زندگی جمعی انسانها، در قالب اصول منسجم و یکآهنگ یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است؛ بعد چند خط پایینتر میگوید ما یک اسلامی میخواهیم که نسبت به قواره جامعه تعهد داشته باشد یا شهید صدر وقتی «فلسفتنا» را مینویسد آخر فلسفتنا و اول اقتصادنا این را میگوید که یک حلقه واسطی اینجاست به اسم مجتمعنا که من این را ننوشتم چون زمانهاش نرسیده است و دقیقاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع به نگارش آن کرد.
وی افزود: در زمان کنونی نحوه دستیابی به این ایدهها را ایجاد رابطه دوسویه میان ایدههای موجود و عمل است و ما باید از حکمت عملی حرفی در بیاوریم و بعد این را با هر خلاقیتی که در تحققش ممکن است، تحقق ببخشیم و افراد را دچار ترس از عمل نکنیم و از سویی دیگر با بررسی تجربههای موجود میتوانیم ایدههای نظریمان را بازبینی و تکمیل کنیم.
آقانوری عنوان کرد: در مورد پیشرفت هم باید همین مسیر را برویم یعنی با بازخوانی تجربهها به ایدهها دست پیدا کنیم؛ ما میخواهیم پیشرفت کنیم، میخواهیم گفتمان بسازیم، میخواهیم فرهنگ را تغییر بدهیم اگر میخواهید فرهنگ را تغییر بدهید، بررسی کنید که چه طور فرهنگ تغییر کرده است، نمونههایش را پیدا کنید یا در گفتمانسازی ببینید یک موضوعی چگونه گفتمان شده است و ببریم جلو و در تمام عالم، موردکاوی به همین معنای خیلی معقول استفاده شده است.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه در پایان این بخش از صحبتهایش تصریح کرد: در حوزه پیشرفت هم با روایت این تجربهها میتوانیم تلقی خود را از مفهوم پیشرفت ارتقا دهیم، من حس نمیکنم اگر آقای قافلهباشی، کتاب «خروج از خیابان سئول» را نوشته است، اول یک مفهوم نظری خیلی چارچوبمند شدهای از پیشرفت داشته و سپس با آن چارچوب سراغ تجربه رفته باشد، آقای قافلهباشی یک مفهوم نظری دارد که چارچوب دارد، اما خیلی هم واضح نیست اما وقتی سراغ تجربه محقق میرود، تفصیلش بدست میآید. یک بار به خود آقای قافله باشی گفتم، که شما بعد از نوشتن «خروج از خیابان سئول» یک آدم دیگری هستی یعنی خروج از خیابان سئول تلقیهای شما را عوض کرد؛ یعنی از این به بعد درک نظری آقای قافلهباشی از همان چارچوب پیشرفت تغییر کرد.
پورکیانی، پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ در بخش دوم صحبتها با کالبدشکافی معنای علم به عنصرگرمابخش و خاصیت حماسی آن اشاره کرد و گفت: علم باید بتواند انرژی ایجاد کند و بتواند میدان را گرم کند، به تعبیر وبر بتواند شور ایجاد کند مخصوصاً جامعهای که میخواهد یک حرکت اجتماعی ایجاد کند، میخواهد پیشرفتی را رقم بزند، به تعبیر بلندتر میخواهد تمدن بسازد که خود غربیها هم اینگونه بودند، این نیاز به یک انرژی گرمابخش جوشنده و به تعبیر آقای کچویان حَماسی دارد.
وی افزود: اگر نتوانیم در توضیحی که میدهیم تقریر درستی از حکمت عملی ارائه کنیم، فاصله باقی میماند ما باید به یک فرمی، به یک توضیحی از حکمت عملی برسیم که گرمابخش عاملین میدانی باشد، ربط عینیاش با میدان معلوم باشد، ضمن اینکه بخواهد حقیقت و ارزش را هم نگه دارد.
این پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ در ادامه ناظر به نظرات آقانوری در نسبت بین تجربه محقق شده و نظر بیان کرد: معنای علم فرارفتن از لایهی ظاهری و دستیابی به تأویل پدیدههای ممکن است و تعریف علم عبارت است از «تأویل نظری تجربه»؛ تأویل یعنی بتوانیم پشت پرده این چیزی که لمس میکنیم را بفهمیم، منتهی این فهم از سرچشمه است و از همان ارزشهاست اما باز برای گرمابخش بودن علم هنوز در این مسیر به عنصر دیگری نیاز است و آن زبان علم است.
وی ادامه داد: من میگویم تاویل هنوز هم انرژی لازم را ندارد، حتی اگر این تأویل تجربه انجام شده باشد به همین دلیل اینجا باید به زبان علم توجه کرد که من میگویم زبان روایت، زبان قصه؛ با این نگاه به علم، اساساً جنس علم تفکیکپذیر با عمل نیست.
پورکیانی اظهار کرد: در این مسیر باید از گزارش به روایت رسید، از گزارش شخص به روایت شخص، از روایت شخص به روایت نوعی آن آدم؛ یعنی به روایت جامعه ایران، از روایت این آدم نوعی به روایت ساختار، از روایت ساختار به مفهوم و از مفهوم به دوره تاریخی رسید. یعنی باید شش مرحله، پنج مرحله در رفت و برگشت بین نظر و عمل این پژوهش را پیش برد.
این پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ بیان کرد: چالش امروز ما در گسست میان نظر و عمل عمدتاً بحثهای نظری نیست. بلکه به دلیل میل به تقابلی است که بین آدمها ایجاد شده و مانع گفتگو میشود تضاد در یک نگاهی رشد است، پیشروی میآورد، ولی در فضایی که الآن ما هستیم مایه ارتجاع است.
وی در پایان گفت: مسئله گفتگو و نسبت آدمها با هم، الفت بین خلق الله، الفتنامهای که باید نوشت، مسئله ساده و حاشیهای نیست، بلکه این خود متن است، این نباشد همه حرفهایی که میزنیم سوءتفاهم است و معمولاً ابتر میماند.
همچنین آقانوری، استاد حوزه و دانشگاه در جمعبندی گفت: در فضای امروز امکان فکر کردن و گفتگو کردن به نوعی سلب شده است و لذا هیچ تز و آنتیتز به سنتز نمیرسد، در واقع دو تا آنتیتز و آنتیتزاند و آخرش هم این است که نتیجهای نمیگیرند. حتی توافقهایمان هم نتیجهبخش نیست، چه برسد به آنجایی که با هم دعوا میکنیم.