سعدی سینما؛ بنیانگذار شهرک غزالی زادروزت مبارک

16:01 - 24 مرداد 1403
کد خبر: ۴۷۸۸۱۸۰
سعدی سینما؛ بنیانگذار شهرک غزالی زادروزت مبارک
علی حاتمی را سعدی سینما یا «شاعر سینمای ایران» می‌نامند، مردی که واژه‌ها را تصویر کرد و نامش را در تاریخ جاودانه ساخت به بهانه هشتادمین زادروز این بزرگ مرد عرصه فرهنگ ایران از او می‌نویسیم و به نیکی از او یاد می‌کنیم.

خبرگزاری میزان - ایرانی‌ترین ایرانی بود، شیفته فرهنگ و هنر تبارش!

فیلم نمی‌ساخت، شعر می‌گفت، بسان سعدی، همچنانکه سعدی شاعر نبود و فیلم می‌ساخت!

برخی افراد سنگ برجسته‌ اندیشه‌ها و باورهای خود هستند، علی حاتمی زین گونه بود. 

برای اینکه ملتفت زادگاهش شویم، نیاز نبود سجلش‌اش را نگاه کنیم، برداشتی، سکانسی حتی پلانی از آثارش آنچنان قصیده‌ای همچون آواز شیرازی سعدی، می‌نواخت، که پارسی بودنش منکوبمان می‌شد. 

اه...

دریغا ای کاش آن سینما هرگز نمی‌سوخت. تقاطع جمهوری نبش خیابان ولیعصر؛ از در سینمای علی حاتمی که داخل می‌شدی، تاریخچه سینما را گذار می‌کردی. هوا بوی هزاردستان می‌داد و پیرامون‌ات همه چیز به رنگ نقاشی‌های کمال‌الملک بود، انگار حیاط خانه مادر است و هندوانه‌ها در حوض غلت می‌خورند، علی حاتمی اینجا جاودانه است او در لخت لخت آثارش مستتر است.

وقتی آبگوشت فلسفه سینمای ایران بود و اندیشه‌اش حداکثر به گل‌پری جون و جوجه فوکلی قد می‌داد، نجابت و تفاخر سینمای ایران را با طوقی و حسن کچل یادآور شد!

آثار علی حاتمی شبیه‌ترین سینما به علی حاتمی است؛ نجیب، اصیل و فاخر! 

آثاری که تنها علی حاتمی می‌تواند بسازد که برای هر کدام‌شان ساعت‌ها دودِ چراغ خورد تا آنچه نوشته به جانش بچسبد و در تولیدشان او را سعی وافر بود و فراغت خاطر!

سکانس‌ها را با چنان وسواسی دکوپاژ می‌کرد و سپس ضبط که تو گویی آخرین سکانس زندگی‌ است. (گر چه ما ندیدیم و این از خروجی پیداست)

از ژان لوک گدار فیلمساز و بنیان گذار موج نو سینمای فرانسه نقل می‌کنند که سینمای جهان به دوقسم قبل و بعد از کیارستمی تبدیل می‌شود. اگر چنین باشد هویت سینما نیز علی حاتمی است.

علی حاتمی شناسنامه سینمای ایران است و ای کاش فیلمسازان سوپرمارکتی و ... گاهی هزاردستان را ببینند سپس مستقل بشنوند و نهایتا این مهم با فیلم خود کنند تا عمق فاجعه را دریابند. 

در هشتادمین زادروز فرخنده فخر هنر ایران، علی حاتمی به احترام و کرنش، کلاه از سر برمی‌داریم.

او نه تنها فیلم ساخت بلکه خدماتی داشت که در طول تازیخ هنر ایران یگانه است. مگر کسی جز او می‌تواند شهرک سینمایی غزالی را بنا کند؟

متبرک باد نامش! او سعدی سینما یا «شاعر سینمای ایران» است؛ مردی که واژه‌ها را تصویر کرد و نامش را در تاریخ جاودانه ساخت.

یادتان هست، حاجی واشنگتن، که می‌گفت: 

«آیین چراغ خاموشی نیست، قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کمتر چریده بودی بیشتر می‌ماندی، چه پاکیزه است کفن‌ات، این پوستین سفید حنابسته، قربانی، عید قربان مبارک، دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد می‌کنم هم‌صحبت. چون مجلس، مجلس قربانی است و پایان سخن وقت ذبح تو، چه شبیه چشم‌های تو به چشم‌های دخترم، مهرالنساء، ذبح تو سخته برای من ...»

مادر را که همه دیده‌ایم؛ ضرب‌الامثل است فیلم مادر:

«ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده‌ها به مرده هاشون می‌ذارن»

باری...
اهل هرجا که باشید، از آثار سعدی سینمای ایران، قطعا یکی را دیده‌اید و کیف نصیبتان شده!

اگر نه، سیاهه آن را به یاد بسپارید و هم اکنون به تماشا بنشینید و حظ کنید...

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *