شریان حیات دانشگاههای آمریکا در دستان صنعت جنگ
خبرگزاری میزان – اعتراضها به جنایت رژیم صهیونیستی در غزه سبب فروافتادن نقاب از چهره دانشگاههای این کشور شد و سرکوب دانشجویان و استادان معترض به جنگ علیه غزه یک حقیقت از پیش آشکار را آشکارتر کرد: دانشگاههای آمریکا بدون مولفه حمایت از سوی مجتمعهای نظامی – صنعتی این کشور وجود خارجی نخواهند داشت.
روسای دانشگاههای آمریکایی مواجه با اعتراضها، تجمعها و تحصنهای گسترده علیه جنگ در غزه در روزهای سرکوب اعتراضها مرتبا جملاتی با این مضمونها را در توجیه خشونتهای اعمال شده علیه معترضان تکرار میکردند: سرکوب خشونتآمیز به نفع دانشگاهها است؛ پاکسازی دانشگاهها ضروری است، زیرا اعتراضها عملکرد دانشگاهها را مختل میکند؛ اعلام همبستگی با غزه در دانشگاهها توانایی انجام ماموریت این مراکز را مختل میکند.
اگرچه ادعاهای یادشده که برای توجیه خشونت علیه اعتراضها در دانشگاههای آمریکا استفاده شده بودند، مورد تمسخر و بهعنوان بهانهای برای توجیه سکوب مورد انتقاد قرار گرفتند، اما موضوع مهمی را آشکار کردند: دانشگاههای آمریکایی به مجتمعهای نظامی – صنعتی این کشور واگذار شدهاند.
از این رو میتوان درک کرد که روسای دانشگاههای محل برگزاری اعتراضها چرا با این روند مخالف بودند؛ آنها میبایست در هماهنگی با مراکزی که ماشین جنگی و نسلکشی رژیم صهیونیستی را تقویت میکنند، عمل کنند و موظف به حفظ این همبستگی هستند؛ این یک واقعیت است و بیش از هر گزینه دیگری میتواند پاسخ چرایی سرکوب اعتراضهای دانشگاهی در آمریکا باشد.
مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا بهعنوان پایگاه صنعتی بزرگترین ارتش جهان و صادرکننده نیمی از کل سلاحهای فروخته شده در بازار جهانی، بدون دانشگاههای آمریکایی نمیتوانست و نمیتواند کار کند؛ این مجتمع به مهندسان و دانشمندان با تحصیلات دانشگاهی نیاز دارد و متکی بر هزاران پروژه تحقیقاتی است که از سوی پنتاگون تامین مالی شده و به دست دانشگاهیان سراسر آمریکا انجام شده است.
جنایتهای روزمرهای که در غزه شاهد آنها هستیم، از جمله جنایت هولناکی که رژیم صهیونیستی بهتازگی در رفح انجام داد، با بمبهای ساخت آمریکا که از جتهای ساخت آمریکا پرتاب و با فناوری نظامی آمریکایی هدایت میشوند، رقم میخورد.
همانطور که دانشگاه خون و اکسیژن را در اختیار ماشین جنگی آمریکا قرار میدهد، مقیاس بودجه تحقیقاتی و مشاغل ارائه شده از سوی این صنعت به آن تاثیر فوق العادهای در محیط دانشگاههای آمریکا میدهد.
یک گزارش جدید نشان داد که دانشگاه جانز هاپکینز در طول دهه گذشته بیش از ۲ برابر بیشتر از شهریه از قراردادهای دفاعی دریافت کرده است؛ قراردادهای این دانشگاه با پنتاگون به تنهایی تقریبا یکچهارم کل درآمد دانشگاه را تشکیل میدهد.
بیثباتی به وجود آمده در دانشگاههای آمریکا در دهههای گذشته در پی اجرای سیاستهای ریاضتی، وابستگی این مراکز را به صنعت نظامی تسلیحاتی آمریکا بیشتر کرده است؛ هویج بودجه نظامی و چماق ریاضت، دانشگاههای آمریکایی را به آغوش صنعت جنگ این کشور سوق داده است.
در نتیجه جنگ یک پروژه جانبی نیست که دانشگاه بتواند آن را کنار بگذارد یا از آن صرفنظر کند؛ برای بسیاری از دانشگاهها، به یژه دانشگاههای تحقیقاتی بزرگ، کنار گذاشتن پروژه جنگ به معنای خودکشی سازمانی است.
در جنون جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم، دانشگاهها در آمریکا به یک بخش مهم از مجتمع نظامی صنعتی نوظهور تبدیل شدند؛ سی. رایت میلز در سال ۱۹۵۶ نوشت که جهت کلی تحقیقات علمی محض از سوی ملاحظات نظامی تعیین شده است، منابع مالی عمده آن از بودجه نظامی است و تعداد بسیار کمی از کسانی که در تحقیقات علمی پایه فعالیت میکنند تحت نظارت نظامی کار نمیکنند.
روابط بین ارتش و دانشگاه در آمریکا در دهه ۱۹۷۰ تحت فشار جنبش ضد جنگ کاهش یافت، اما صنعت جنگ به دلایلی مانند گسترش دولت امنیت ملی پس از ۱۱ سپتامبر، نقش مسلط خود را دوباره تقویت کرد.
دولت آمریکا از ۱۱ سپتامبر، بهطور مداوم بین ۴۵ تا ۶۰ درصد از بودجه چند میلیارد دلاری تحقیق و توسعه خود را به تحقیقات دفاعی اختصاص داده است؛ در سال ۲۰۲۳، حدود ۴۶ درصد از بودجه تحقیقاتی فدرال به پنتاگون اختصاص یافت که بسیار بیشتر از هر سازمان دولتی دیگری بود.
صدها دانشگاه آمریکایی در حال حاضر تحقیقاتی را با بودجه پنتاگون انجام میدهند و این بودجه بخش قابل توجهی از بودجه دانشگاهها را بهویژه در دانشگاههای تحقیقاتی بزرگ تشکیل میدهد.
دانشگاههای تحقیقاتی بزرگ از جمله امآیتی (بیش از ۱ میلیارد دلار در سال در قراردادهای دفاعی برای آزمایشگاه لینکلن)، پنسیلوانیا (بهتازگی قراردادی ۲ میلیارد دلاری با نیروی دریایی آمریکا امضا کرد)، کارنگی ملون (۲.۷ میلیارد دلار قرارداد با وزارت دفاع)، دانشگاه آستین تگزاس (قرارداد ۱.۱ میلیارد دلاری با وزارت دفاع) یا جورجیا تک (بودجه ۲.۳۵ میلیارد دلار از ارتش آمریکا) به شدت بر تحقیقات جنگی با بودجه فدرال تکیه میکنند تا هزینهای خود را متعادل کنند.
دانشگاههای آمریکا از طریق اتکای به بودجه تحقیقات عمومی در اختیار پنتاگون هستند؛ دولت فدرال از بیش از نیمی از تحقیقات انجام شده در دانشگاهها را پشتیبانی میکند و بنابراین، تهدید ضمنی درباره لغو تمام بودجههای تحقیقاتی وجود دارد؛ بهعنوان مثال، در سال ۲۰۰۲، دولت فدرال آمریکا تهدید کرد که اگر دانشکده حقوق هاروارد به سربازان اجازه بازگشت به دانشگاه را ندهد، صدها میلیون دلار کمک مالی را پس خواهد گرفت و هاروارد در نهایت تن به این تهدید داد.
وزارت دفاع آمریکا فقط بخشی از این واقعیت است؛ سازندگان خصوصی اسلحه نیز برای انجام تحقیقات و دسترسی ایمن به نسل بعدی کارکنان خود با دانشگاههای این کشور همکاری میکنند؛ بهعنوان مثال، دانشگاه آریزونا، تاسیسات اصلی ریتون را در خود جای داده و به غول صنعت جنگ، جریان ثابتی از کارکنان آموزشدیده را ارائه میدهد؛ لاکهید مارتین با دستکم ۱۰۰ دانشگاه در آمریکا شراکت دارد؛ دستکم ۱۲ دانشگاه در آمریکا روز لاکهید مارتین، را جشن میگیرند، جایی که استخدامکنندگان شرکتها در محوطههای دانشگاهی جمع میشوند تا اسباببازیهای جدید براق خود را به نمایش بگذارند و دانشجویان را با کمکهای مالی و دورههای کارآموزی ترغیب کنند.
این شرکتها موتورهای حیاتی حمله جنایتکارانه و نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه هستند.
ریتون جتها، هواپیماهای بدون سرنشین و بمبهای خوشهای را به رژیم صهیونیستی میفروشد که برای کشتار هزاران نفر استفاده شدهاند؛ لاکهید مارتین بالگردها و موشکهای تهاجمی مانند آنچه برای ترور یک روزنامهنگار فلسطینی در ماه نوامبر (آبان سال گذشته) استفاده شد، ارائه میکند؛ جنرال داینامیکس بمبهای ۲۰۰۰ پوندی را میسازد که رژیم صهیونیستی در غزه از جمله در حمله به اردوگاه آوارگان جبالیا که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰۰ فلسطینی شد، پرتاب کرد؛ بوئینگ جتهای F-۱۵ را میسازد که در اختیار بخش بزرگی از نیروی هوایی رژیم صهیونیستی است و موشکهای «دقیق» GBU-۳۹ را به این رژیم ارائه میکند که برای کشتار چادر رفح استفاده شد.
- بیشتر بخوانید:
- بازجویی از روسای دانشگاههای آمریکا در کنگره؛ ماجرا چیست؟
- پشتپرده سرکوب اعتراضهای دانشجویی در آمریکا
نقش بزرگ جنگآفرینی در اقتصاد، دانشگاهها را تشویق میکند تا کارگران این صنعت را آموزش دهند؛ از این رو جای تعجب نیست که دانشگاههای برجستهای مانند دانشگاه کانیتیکت، عمیقا هم در تحقیقات جنگ و هم در تبدیل دانشجویان به کارگران صنعت جنگ مشارکت داشته باشند؛ بزرگترین کارفرمایان فارغالتحصیلان اخیر از دانشکده مهندسی دانشگاه یادشده، شرکتهایی مانند لاکهید مارتین هستند.
این یک رویه رایج در آمریکا است که دانشگاهها با امضای قراردادهای مشارکت، دانشجویان را از این مراکز مستقیما به آغوش شرکتهایی مانند جنرال داینامیکس و ریتون هدایت میکنند و تولیدکنندگان اسلحه از دانشجویانی بهره میبرند که در عصر بدهیهای انبوه و شهریههای سرسامآور به راحتی با بورسیهها، دورههای کارآموزی با درآمد خوب و فرصتهای شغلی پس از فارغالتحصیلی جذب میشوند.
استادان لانگ بیچ ایالت کالیفرنیا ب تازگی به تفصیل توضیح داده که بوئینگ - یکی از شرکای دیرینه ارتش رژیم صهیونیستی - مدیریت دانشگاه را در اختیار گرفته است؛ استادان نوشتند که تحت فشارهای دوگانه ریاضت و نظامیسازی، کالج مهندسی و دانشکده بازرگانی به معنای واقعی کلمه به کارخانه تولید نیروی کار بوئینگ تبدیل شده است.
حکایتهای مشابهی را میتوان در دیگر دانشگاههای سراسر آمریکا یافت؛ برخی از دانشگاههای آمریکا، کارخانههای واقعی برای تولید کارگران صنایع جنگی هستند؛ بهعنوان مثال، دانشگاه مرکزی فلوریدا در وبسایت خود میبالد که تامین کننده برتر فارغالتحصیلان صنایع دفاعی و هوافضا است و نزدیک به یک سوم کارکنان محلی لاکهید مارتین را تولید میکند.
فراتر از آنچه در تصور سنتی از دانشگاهها وجود دارد، دهها دانشگاه در آمریکا وجود دارند که در آموزش دانشجویان برای خدمات نظامی یا اطلاعاتی تخصص دارند؛ اکوسیستمی از مدارک صنعت جنگ آنلاین نیز در سالهای اخیر پدید آمده است که گاهی مستقیما از سوی وزارت دفاع یا صنعت جنگ تامین مالی میشود.
پشت این روند، متولیان و مدیران عمیقا مرتبط و با جیبهای عمیق قرار دارند؛ بهعنوان مثال، دانشگاه مریلند در وبسایت خود اعلام کرده است که دستکم پنج نفر از مدیران سابق لاکهید مارتین در سمتهای هیئت مدیره در این دانشگاه خدمت کردهاند.
این شبکه درهم تنیدگی، منافع دانشجویان و استادها را نه تنها به نسلکشی غزه، بلکه به کل امپراتوری آمریکا میدوزد و هرگونه تلاش برای تضعیف این روابط را با رهبران دانشگاه سرکوب میشود.
مقیاس سرکوبی که جنبش دانشگاهی آمریکایی در موضوع فلسطین تجربه کرده، بازتابی از تهدیدی است که برای دانشگاه ایجاد میکند؛ دانشگاهها فقط زمانی به این سطح از خشونت متوسل میشوند که منافع خود را در خطر ببینند؛ اکنون نقابی که دانشگاههای آمریکا برای نشان دادن خود بهعنوان سنگر تفکر انتقادی و بیان آزاد به صورت میزنند، از بین رفته است و وفاداری تزلزلناپذیر آنها به امپراتوری آشکارتر شده است.
انتهای پیام/