قوانین بینالمللی آتشبس در اغما
خبرگزاری میزان – بهترین توصیف برای قوانین بینالمللی درباره موضوع آتشبس، قرار داشتن آن در حالت اغما است؛ حالتی میان مرگ و زندگی، اما آتشبس چیست؟
آتشبس نوعی سند قراردادی یا موافقتنامه خاص تحت ماده سه مشترک کنوانسیونهای ژنو است که در حال حاضر بهترین راه برای برقراری صلح و توقف خشونت در درگیریهای مسلحانه محسوب میشود.
توافقهای آتشبس ابزاری هستند که توسط مذاکرهکنندگان آتشبس و طرفین درگیری برای تاکید بر تعهد صریح به عناصر خاص حقوق بینالملل بشردوستانه یا تقویت تعهدات مبنی بر رعایت پارادایمهای حقوقی دیگر، مانند قوانین حقوق بشری، استفاده میشود.
توافقهای آتشبس چه هستند؟
توافقهای آتشبس از نظر حقوقی از سوی حقوق بشردوستانه بینالمللی اداره میشوند، زیرا عموما در رابطه با نحوه تاثیرگذاری بر سطوح خشونت در نظر گفته شدهاند.
با وجود این، تحقیقات جدید در زمینههای مردمشناسی، امنیت و مطالعات توسعه نشان میدهد که آتشبس میتواند پیامدهای بسیار بیشتری داشته باشد؛ این پیامدها از توانایی برای تاثیرگذاری بر نهادهای حاکمیتی، حقوق مالکیت و شهروندی، شبکههای اقتصادی و سازوکارهای امنیتی متغیر است.
موافقتنامههای صلح و آتشبس در سالهای اخیر از بعد حقوقی به شکل گستردهای مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند؛ در حالی که برخی از بحثها درباره وضعیت حقوقی توافقهای آتشبس بوده است، اجماع عمومی این است که توافقهای آتشبس منعقد شده در درگیریهای مسلحانه به دلیل وجود و تداوم شرایط جنگی بیشتر به حقوق بشردوستانه بینالمللی مربوط هستند.
اگرچه آتشبس تاریخی طولانی در زندگی بشر دارد، اما پیچیدگیهای مربوط به آن از یکسو و نبود توافق در مورد تعریف آن سبب شده، همچنان اختلافنظرهایی در این باره وجود داشته باشد.
مهمترین تعریفهای موجود از آتشبس عبارتند از: توقف موقت خشونت که درگیری بزرگتر را حل نمیکند، اما بهعنوان گامی در این جهت در نظر گرفته شده است، راهی برای توقف یا کاهش خشونت برای دورههای زمانی، گامی مقدماتی برای اعتمادسازی میان طرفین درگیری و ایجاد فضای مورد نیاز برای فرآیند مذاکره جهت دستیابی به صلح و توافق برای امکان عبور ایمن غیرنظامیان و تدارکات بشردوستانه.
در عین حال وجه مشترک همه تعریفهای یاد شده، که در میان همه آنها وجود دارد، بحث توقف خشونتها است.
با وجود اینکه برخی سازمان ملل را مقصر وجود تعاریف مختلف و متعدد و در عین حال سردرگمی در تعریف آتشبس میدانند، به نظر میرسد این تعریف حدود و ثغور نسبتا مشخصی دارد؛ این تعریف از نظر عملی مبتنی بر فصل هفتم منشور ملل متحد با هدف تضمین صلح و امنیت بینالمللی یا تصمیم شورای امنیت یک دستور لازمالاجرا است که وظیفهای قانونی را ایجاد میکند، اگرچه تضمینی برای آن وجود ندارد.
براساس این تعریف، نوعی دخالت بینالمللی بهعنوان ناظر نیز برای آتشبس وجود دارد.
آتشبس و حقوق بشردوستانه بینالمللی
با وجود اینکه آتشبس نسبت آشکارتر، موثقتر و مرتبطتری با حقوق بشردوستانه بینالمللی دارد، این حقوق آنطور که باید و شاید به موضوع آتشبس نپرداخته است؛ بهطور خاص، زمان مذاکره برای توافق آتشبس، اعمال ممنوعه یا مجاز در طول آتشبس، مواردی که آتشبس باید در بربگیرد و چگونگی اعمال آنها در حقوق بشردوستانه بینالمللی نیامده است.
وجود این خلا و ضعف زبانی سبب فاصله زیاد با شرایط ایدهآل آتشبس میشود.
اگرچه هدف فوری آتشبس توقف خشونت است، اما اهداف اساسی آن متفاوت است؛ از برآوردن نیازهای محدود کوتاهمدت مانند ارائه کمکهای بشردوستانه تا مدیریت یک درگیری برای کاهش مخرب آن یا پیشبرد تلاشها برای حلوفصل مسالمتآمیز اختلاف.
چرا آتشبس در غزه برقرار نمیشود؟
دور جدید حمله رژیم صهیونیستی به غزه که از اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲) آغاز شد، تاکنون به موارد متعددی از نقض حقوق اولیه و حقوق بشری ساکنان این منطقه منجر شده است؛ این موضوعی است که اسناد و شواهد متعددی برای آن وجود دارد.
بهصورت خلاصه غزه اکنون، جغرافیای بدترین بحران بشردوستانه جهان است و یک رژیم تحت حمایت تسلیحاتی گسترده کشورهای غربی، جمعیت بیش از ۲ میلیون نفری غزه را بیوقفه تحت بمباران قرار داده و استراتژیهای غیرانسانی را برای قتلعام و نسلکشی هدفمند انجام میدهد.
غزه پس از تحمل هفت ماه جنگ و محاصره کامل، بحران بشردوستانه غیرقابل باوری را از سر میگذراند؛ مردم غزه خواهان آتشبس هستند؛ میلیونها معترض به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطین بهویژه غزه، برقراری آتشبس را در این منطقه فریاد میزنند و یکصدا از سیاستمداران میخواهند تا کارهای بیشتری برای توقف قتلعام و نسلکشی در غزه انجام شود.
با وجود درخواست جدی شمار قابل توجهی از کشورها برای برقراری آتشبس در غزه، به نظر میرسد که یک اجماع بینالمللی برای این امر وجود دارد، اما در نهایت این صداها به درخواستهای ناامیدکننده برای توقف یک جنگ غیرانسانی، غیراخلاقی و ناعادلانه تبدیل میشود.
مشکل اصلی در برقرار نشدن آتشبس در غزه، نبود سازوکار مورد نیاز برای برقراری صلح نیست، بلکه بیاعتمادی اساسی است که با مداخله بازیگران غربی، همواره شعلهورتر میشود.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا نابخردانه آتشبس در غزه را به ایده جاهطلبانه خود جهت ایجاد حلوفصل گستردهتر مسائل در غرب آسیا مرتبط کرده است.
در اراضی اشغالی نیز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با یک نخ باریک به قدرت وصل شده و به همین دلیل درخواستها و ایدههای آتشبس را مکررا رد میکند؛ البته هدف مورد توجه او یعنی حفظ کنترل امنیتی غزه نیز کاملا ناممکن است.
انتهای پیام/