ارکان تشکیل دهنده عقد بیع
خبرگزاری میزان- بیع از عقود تملیکی است و به مجرد انعقاد آن، ملکیت مال به دیگری منتقل میشود.
طرفین معامله
متعاقدین، متعاملین، متبایعین
الف- مالک (بایع)
ب- خریدار (مشتری)
موضوع معامله
الف. مالی که مالکیت آن انتقال پیدا میکند. (مبیع)
ب. پولی که به عنوان عوض دریافت میشود. (ثمن، حق، منفعت)
نکته: مبیع حتماً باید عین باشد؛ اما ثمن نیاز نیست که حتماً عین باشد، زیرا در ماده واژه عوض قید گردیده که میتواند شامل هر چیزی اعم از عین، منفعت، دین، کار، طلب، حق و... باشد؛ لذا اگر مثال بجای تملیک عین به عوض معلوم بگوییم تملیک منفعت به عوض معلوم در فرض اخیر، دیگر بیع قلمداد نمی شود، بلکه در زمره تعاریف اجاره محسوب میشود.
تعریف عین: مالی است که در خارج وجود دارد و بر سه قسم تقسیم میشود.
انواع عین:
۱. عین معین (خارجی، شخصی) که فقط یک مصداق دارد (مثل مفهوم جزئی در علم منطق) و مالی است که در عالم خارج جدای از سایر اموال قابل اشاره به این و آن باشد؛ مانند این خانه آن. چنانچه مبیع (یا ثمن) مال معینی باشد باید هنگام عقد موجود باشد، درغیراینصورت عقد بیع باطل خواهد بود.
۲- کلی (کلی فی الذمه): که مصادیق متعددی دارد (مثل مفهوم کلی در علم منطق) و مالی است که در صفات آن در ذهن، معین و صادق بر افراد عدیده باشد (مشخص و مورد اشاره به مورد خاصی نباشد)؛ مانند ۹۰۰ کیلو برنج طارمی درجه یک ۹۰ کیلو خرمای فارس)
۳. کلی در معین (در حکم عین معین): مقدار مال معین از مال متساوی الاجزاء (مال تجزیه پذیر که با تقسیم آن کسی ضرر نمیکند) مانند ۹۰۰ کیلو از این هزار کیلو برنج.
مال تجزیه ناپذیر (مختلف الاجزاء مانند حیوان قربانی که قیمت هر جزء آن متفاوت است) همان مال قیمی است و مال تجزیه پذیر همان مال مثلی است.
بنابر نکات مذکور فوق با توجه به اینکه سه نوع عین داریم، بیع نیز براساس اینکه از کدام نوع عین باشد، به سه دسته تقسیم میشود:
۱. بیع عین معین: مثال این موبایلی که در دست من هست دو میلیون تومان به شما میفروشم.
۲. بیع کلی: مثال من این لیموشیرین را دوتن از ۱۰ تن به شما میفروشم.
۳. بیع کلی در معین: مثال وارد نمایشگاه دوربین عکاسی میشوید و ۱۰۰ دوربین هم شکل با اوصاف یکسان در آنجا وجود دارد سپس به فروشنده میگویید من یکی از این دوربینها را از شما میخرم و فروشنده هم بدون اشاره به دوربین معین، میگوید من یکی از این ۱۰۰ دوربین را به شما میفروشم.
درصورتیکه بین مبیع و ثمن تعادل وجود نداشته باشد و ارزش اقتصادی میان دو عوض خیلی زیاد باشد، طرف زیاندیده حق فسخ بیع را دارد. (این حق فسخ، خیار غبن نامیده میشود)
انتهای پیام/