شفیعی سروستانی: انحرافات وخیمی که امروز جهان با آن روبهروست نتیجه اعراض از حجج و اولیای الهی است
خبرگزاری میزان - در ادامه سلسله نشستهای فرهنگ مهدوی که با موضوع «عصر حیرت و وضعیت فرهنگی و تمدنی بشر» در سالن حوزه هنری برگزار شد، اسماعیل شفیعی سروستانی طی سخنانی با اشاره به دستهبندی سطوح سلسله نشستهای فرهنگ مهدوی عنوان کرد: برخی از نشستها بر دانش مهدوی تاکید دارد و بخشی نیز معطوف به بینش مهدوی و بخش سوم معطوف است به گفتمان مهدوی و اگر این نشستها در قالب کلاسهای دانشگاهی برگزار میشد، یک دوره کامل از لیسانس تا دکتری را پوشش میداد.
وی افزود: این نشست با رویکرد آشنایی مخاطبان مطالعات مهدویت با بینش مهدوی برگزار میشود. اساس بحث این نشست معطوف به این پرسش است که از لحظهای که عصر غیبت آغاز شد، در مناسبات فرهنگی و تمدنی ما چه اتفاقی رخ داده است؟ از حاصل جمع وقایعی که در عصر غیبت رخ داده است، تاثیر این غیبت را متوجه نبودهایم. سالها و ماهها میآیند و گویا امام معصوم برای خودشان رفتهاند و ما بینقش و بیمسئولیت در این عالم زندگی میکنیم. نتیجه اعمال بشر میوه تلخ غیبت را به بار آورده و انسان آنچه باید انجام میداده را وانهاده و بدان اهتمام نکرده است که نتیجه این اهمال و غفلت از اصلیترین وظیفهاش، منجر به ابتلائاتی وسیع و عمیق شده که اکنون تمام بشریت درحال تجربه آن است.
نتیجه خداناباوری سرگردانی در بیابان حیرت است
وی همچنین با اشاره به آیه ۹۶ سوره اعراف یادآور شد: با نگاهی به معنی این آیه در مییابیم که نتیجه ادبار به خداوند و اقبال به دنیا چیست و چه پیامدهایی خواهد داشت: چنانچه اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم، لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند، ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم (اعراف ۹۶) نتیجه ایمان نیاوردن و اقبال به دنیا، سرگردانی در بیابان حیرت است.
شفیعی سروستانی با اشاره به حدیثی از امام جواد(ع) در خصوص فرا رسیدن عصر حیرت بیان کرد: از امّیه بن علی قیسی نقل است که میگوید: «به امام جواد (ع) عرض کردم: پس از شما چه کسی جانشین است؟ فرمودند: علی و دو فرزند علی، سپس مدتی سر به زیر افکندند. بعد سر برداشتند، و فرمودند: «در آیندهای نه چندان دور، حیرتی فرا میرسد.» راوی میگوید: وقتی چنین شود، پس به کدام سو باید روی آورد؟ آن حضرت مدتی خاموش ماندند، سپس فرمودند: هیچ کجا… و سه بار کلمه «هیچ کجا» را تکرار کردند.» همچنین امیر مومنان در خطبه ۱۰۸ نهجالبلاغه درباره نشانههای آخرالزمان و کیفیت مردمان آن روزگار میفرمایند: «اهل آن زمان همچون گرگ هستند و پادشاهان آنها همچون درندگان وحشی، فقیران آنها همچون مردگان، طبقه متوسط آنها مردهخوارند.»
تحولات فرهنگی سرمنشاء تحولات تاریخی هستند
این مدرس دانشگاه بیان کرد: همیشه تغییرات ابتدا در حوزه فرهنگی و بعداً در حوزه تمدنی رخ میدهد. آنچه مربوط به امور مادی است و مناسبات مردم را سامان میدهد، حوزه تمدنی است، نوعی شهرسازی و معماری و پوشش دارد، نوعی کنش دارد، اینها در حوزه تمدنی رخ میدهد، اما اگر این شکل و شمایل حوزه تمدنی متاثر از حوزه فرهنگی و تمدنی است، حوزه فرهنگی معنیدهنده به تمدن و شکل دهنده به عناصر فرهنگی تمدن است. از زمانی که حوزه فرهنگی دگرگون شد، آرام آرام حوزه تمدنی نیز دگرگون شد. از آن زمانی که رویکرد مسلمانان از امام معصوم برگشت، همه صورتهای تمدنیشان نیز برگشت و رسید به اینجا، کدام نقطه عطف؟ شورای سقیفه زمینهساز عصر حیرت است. در آغاز مسیر عوام متوجه پیامدهای شوم سقیفه نبودند و در نیافتند که چه زاویهای معارف الهی پیدا کردند و نتیجه آن رویگردانی از حق تعالی و اقبال به دنیا شد. حضرت صدیقه طاهره، فاضله الزکیه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در همان ساعات آغازین وقوع سقیفه نسبت به پیامدهای ناگوار این شورا هشدار دادند و فرمودند: «اگر آنان به پای علی (ع) و هدایت علی علیهالسلام مینشستند، او آنها را به آبشخوری بیدرد و بیمرض میبرد تا رستگار شوند.» پس پایه اصلی انحراف از مسیر حق تعالی، رویگردانی از امامان معصوم (علیهم السلام) در شورای لعین سقیفه بنیان نهاده شد.
شجره خبیثه بنی امیه حاصل شورای سقیفه
وی با اشاره به تبارشناسی خاندان لعین امیه یادآور شد: امیه از قریش نبود، امیّه غلامی یهودی بود که بر عبد شمس قالب شده بود و برخی پنداشتند که او از قریش است و عاقبت چنان بر عبد شمس و خاندان قریش سایه انداخت که نتیجه حضور شوم و نامبارکش شکلگیری خلافت اموی بود. در یک کلام اسلام بنیامیه، صورتی اسلامی دارد، اما در باطن هرچه داشت از سقیفه داشت. نتیجه آن جعل حدیث، احیای عروبت، احیای جریانهای اعتقادی و انحرافی، انتخاب خلیفهالله به جای خلیفه رسول خدا، تبدیل خلافت به سلطنت (معاویه اولین سلطان اموی شد)، بنیامیه به طور آشکارا با اساس اسلام و قرآن و پیغمبر و عترت، آن حضرت به مخالفت برخواستند. بنی امیه با کینهای که از اسلام داشتند، در پی تهی کردن اسلام از حقیقت خود بودند.
شفیعی سروستانی با اشاره به دوران طولانی خلافت عباسیان بر بلاد اسلامی یادآور شد: عباسیان بیش از ۵۰۰ سال بر سرزمینهای اسلامی حکومت کردند، جغرافیایی وسیع از شاخ آفریقا تا سرزمینهایی در چین را تحت سیطره خود داشتند، عباسیان در ظاهر خود را مسلمان و طرفدار اهل بیت معرفی میکردند و در باطن شدیدترین دشمنیها را علیه اهل بیت علیهم السلام روا میداشتند، گویا رسالت اصلی خود را متفرق کردن مردم از کنار ائمه، ایجاد انحراف در معارف الهی و به شهادت رساندن ائمه هدی میدانستند و عاقبت یک به یک امامان شیعه را از امام جعفر صادق علیه السلام تا امام حسن عسگری علیه السلام به شهادت رساندند و برای کشتن آخرین حجت خدا لحظهشماری میکردند. اضمحلال و فروپاشی عباسیان توسط هلاکوخان مغول اتفاق افتاد. در این دوران تاریک 500 ساله چنین انحرافهایی ایجاد شد: اشرافیگری خلفا، علنی شدن فسق و بیبند و باری، عدم توجه به حوزه اخلاق، اعمال شدیدترین خشونتها علیه بنی هاشم؛ فقط برای حفظ ریاست و خلافت.
بزرگترین لطمه بر ادیان و انسانیت
وی با بیان لطمات وارده بر پیکره انسان و ادیان، عدم اعمال ولایت ائمه هدی بر بشریت را بزرگترین ضربه واردشده بر حیات بشر دانست و تاکید کرد: ائمه دین (ع)، معصوم و منصوب حضرت حق مجال اعمال ولایت نیافتند و اوامر رسول خدا اجرا نشد. این امر موجب جدایی اهل نظر از تصمیمسازان و معاملات فرهنگی و تمدنی شد، همچنین میدان عمل برای مدعیان مُلکداری، آنان که صاحب حق و اذن از جانب حضرت حق نبودند، گشوده شد. مردم بیهادی و بلد راه و مراقب در دشت فراخ زمین رها شدند. بزرگترین ضربه به انسان و ادیان وارد شد بود. ائمه دین امکان اعمال ولایت نیافتند، امام معصوم مغلول الید، دست بسته است، امام وقتی مغلول الید باشد، نمیتواند اعمال ولایت کند، در نتیجه حیات مردم از آبشخور ناپاکی رقم میخورد و به همین دلیل بشر درگیر ابتلائات وخیم شد. چنانچه در دعای ندبه میخوانیم: «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِی الْهادِینَ بَعْدَ الْهادِینَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ، وَ إِقْصاءِ وُلَدِهِ، إِلّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَیلِرِعایَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ؛ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِیَ مَنْ سُبِیَ، وَأُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ، وَجَرَی الْقَضاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ»، دستور رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) درباره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان [امامان بعد از پیامبر] اطاعت نشد و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند و برای قطع رحم او و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند؛ پس کشته شد آنکه کشته شد و اسیر گشت آنکه اسیر گشت و تبعید شد آنکه تبعید شد و قضا بر آنان جاری شد به آنچه بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست.
عصر جدید و ویژگیهای تجدد و انسان متجدد
شفیعی سروستانی با بیان اینکه عصر جدید با گستره وسیع و عمیقی از ابتلائات و انحرافات از معارف ناب الهی عجین شده است، یادآور شد: دورانی که 200 سال قدمت دارد، ما در حوزه فرهنگی و تمدنی و ایرانی و اسلامی زندگی نمیکنیم، ما در جغرافیای ایران فرهنگی اما در دوره فرهنگی و هنری تجدد زندگی میکنیم، ما از آبشخور غرب متجدد سیراب شده ایم و امروز در این حوزه فرهنگی و تمدنی زندگی میکنیم که کاملا غربی است. شهری که در آن زندگی میکنیم مبتنی بر تجدد است، غربی است. روزی سیاستمداری غربی اظهار کرد که ما شهرها را میسازیم و شهرها انسانها را، آیا شهری که در آن زندگی میکنیم اسلامی است؟ آیا ایرانی است؟ شهری که داریم کاملا غربی است.
وی ویژگیهای غالب عصر تجدد را این چنین برشمرد و گفت: انسان خدایی (امانیسم)، اصالت اراده انسان، اراده آزاد، دنیویگری (سکولاریسم)، از بعد اخلاقی آزادی از تعهد الهی و هر قیدی از قیود (لاقیدی) لیبرالیسم (اباحیت)، استقرار در عهدهای شیطانی، مستغنی از حجت الهی و امام و مسئولیت در برابر وجدانهای انسانی، مستغنی از حاکمیت خدا بر انسان و جهان (دموکراسی)، قدرت طلبی و اراده معطوف به قدرت و…
این استاد دانشگاه پس از بر شمردن ویژگیهای عصر تجدد، مهمترین اصول مدرنیسم را نیز این چنین بر شمرد: علم زدگی یا ساینتسیم، عقل گرایی یا رشنالیسم، پیشرفت باوری، مادیگرایی، انسانگرایی و اومانیسم، فردگرایی، برابریگرایی یا برابریطلبی، لیبرالیسم، سنت ستیزی، احساسگرایی، سکولاریسم و جدایی دین از سیاست.
عاقبت فرار از خدا در کلام پیامبر(ص)
وی همچنین با اشاره به حدیث نبوی در ازای این پرسش که عاقبت فرار از خداوند چه خواهد بود؟ گفت: حضرت رسول اکرم اوصاف این افراد را چنین بر میشمرد: گفتارشان از عسل شیرینتر، دلهایشان از حنظل تلختر، خداوند هر روز به آنها میفرماید از من فرار میکنید؟ یا بر من جرئت میکنید؟ آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟ و در حدیث دیگر از رسول اکرم(ص) اوصاف انسان آخرالزمانی این چنین بیان شده است: در این هنگام است که ربا ظاهر شده و غیبت و رشوه رایج میشود، دین فروگذارده شده و دنیا مورد توجه قرار میگیرد. باز هم حدیث دیگری از رسول خدا که فرمود: در آن عصر ثروتمندان را احترام کنید و مستمندان را خوار بشمارید و در محافل و مجالس ببینید که مردم به دنبال ثروتمنداناند. اوصاف چنین روزگار و چنین مردمانی جز این نیست: روزگار چونان درنده خطرناکی حملهور شده و باطل پس از از مدتها سکوت نعره میکشد، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم میگذارند و در جدا شدن از دین متحد میگردند، در دروغپردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند.
شفیعی سروستانی گفت: امیرالمومنین (ع) در پاسخ به این سؤال که دجال چه زمانی ظهور میکند فرمودند: «هرگاه نماز را بمیرانند، امانت را خیانت کنند، دروغ را حلال شمارند، ربا بخورند و رشوه بگیرند، ساختمانهای محکم و نیکو بسازند و دین را به دنیا بفروشند.» در حدیث دیگری از نبی مکرم اسلام آمده است: «انسان را با تنگدستی و معیشت ضیق سرسزنش میکنند و او را به چیزی که توانش را ندارد وادار میسازند، تا او را به راهی که برگشت ندارد وارد کرده، به هلاکت بیندازد.»
وی در خاتمه اظهار کرد: پولپرستی، دینگریزی، فقر فراگیر، فروش دین به دنیا، قتل، بیخانمانی، گرسنگی جهانی، سقط جنین، اباحهگری، همژادخواهی و همجنسگرایی، روسپیگری و قاچاق انسان، صنعت هرزهنگاری، مصرف مضاعف مشروبات الکلی، قطحی مرد و مردانگی، خود کشیشی و انانیت، همه این انحرافات وخیم که جهانیان به آن دچارند جملگی نتیجه اعراض از حجج الهی و زندگی بیامام معصوم علیه السلام است.
انتهای پیام/