راهحل ۲ دولتی برای صلح محکوم به شکست است
خبرگزاری میزان - مشکل فلسطین و رژیم صهیونیستی نبود کشور فلسطین نیست، بلکه مشکل اصلی صهیونیسم است؛ اگر رویکرد نژادپرستانه و انحصاری صهیونیسم بر فلسطینیها ادامه پیدا کند، وجود کشور فلسطین چه فایدهای دارد؟
این ایدئولوژی خواهان خلوص نژادی و تسلط صهیونیستها در فلسطین است که البته به هزینه ساکنان بومی این سرزمین تمام میشود؛ برای رسیدن به این هدف، میلیونها فلسطینی مجبور به تبعید شدند و صدها هزار نفر باید کشته، زخمی یا زندانی شوند.
اگر صهیونیسم بهطور کامل شکست نخورد، نه دو دولت و نه حتی یک دولت امکان پذیر نیست؛ رژیم صهیونیستی نباید اصلاح شود، و/ یا تثبیت شود؛ بلکه باید ریشهکن شود.
لفاظیهای مقامات غربی درباره طرح دو دولتی
در حالی که فلسطینیها در تعداد بیسابقهای در غزه به شهادت میرسند، سیاستمداران غربی در حال پی بردن به ضرورت ایجاد یک کشور مستقل و پایدار فلسطینی هستند؛ این در حالی است که این سیاستمداران و دولتهایشان بودند که یا از رژیم صهیونیستی دفاع کردند یا در قبال جنایتهای آن سکوت کردند.
رژیم صهیونیستی هر امکانی برای همزیستی مسالمتآمیز با فلسطینیها را خنثی کرده است.
اظهارنظر این مقامها ناشی از یک بیداری اخلاقی نیست؛ بلکه یک حواسپرتی است تا دستکم در مقابل مردم خود فعال ظاهر شوند؛ این در حالی است که رژیم صهیونیستی بهطور سیستماتیک مردم فلسطین را به خاکوخون میکشد.
برای افرادی مانند دیوید کامرون، وزیر خارجه انگلیس صحبت در مورد به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی از سوی لندن بهعنوان موضوعی کاملا حیاتی برای صلح بلندمدت، دستکم گیجکننده است.
نسلکشی در غزه یک موضوع صرفا سیاسی نیست
یک کارشناس در این رابطه گفت: نسلکشی در غزه به ما میگوید که موضوع صرفا سیاسی نیست، بلکه یک رویکرد است.
وی گفت: در حالی که سران غربی از صلح طولانیمدت صحبت میکنند، اسرائیل سیستم خشونت و آپارتاید خود را تثبیت میکند.
ایتامار بنغفیر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در ۱۲ فوریه (۲۳ بهمن) گفت: نمیتوان وضعیتی پیش بیاید که کودکان و زنان از دیوار به ما نزدیک شوند؛ هرکسی باید گلوله دریافت کند.
در غزه، خشونت به مراتب بیشتر است؛ ناظر حقوق بشر اروپا-مدیترانه در همان روز گزارش داد که گروههای ۱۰ تا ۲۰ نفری غیرنظامیان صهیونیست بهطور همزمان مجاز به تماشا و خندیدن در حین فیلمبرداری از اسیران و زندانیان فلسطینی به شکل عریان بودند؛ آن هم در حالی که این اسرای فلسطینی از سوی نظامیان صهیونیست مورد شکنجه و آزار قرار میگرفتند.
هیچ یک از اینها نمیتواند توجیه سیاسی منطقی داشته باشد؛ همه اینها، یعنی زبان نسلکشی، خود نسلکشی و تهدیدهای ارتکاب نسلکشی بزرگتر، نه در یک نظریه سیاسی عقلانی، بلکه در صهیونیسم ریشه دارد.
خودداری غرب از پرداختن به موضوع صهیونیسم
مشکل هر روزه وخیمتر میشود، زیرا از پرداختن به آن خودداری میشود؛ در واقع، بسیاری دقیقا برعکس عمل میکنند؛ برای مثال، دولتهای غربی قوانینی را تصویب کردهاند یا در حال تصویب آنها هستند که انتقاد از صهیونیسم را با یهودیستیزی برابر میکند.
حتی فیسبوک نیز میخواهد استفاده از اصطلاح «صهیونیست» را در صورتی که در زمینهای که منتقد رژیم اشغالگر است استفاده شود، ممنوع کند.
زمانی که که آمیخای الیاهو، وزیر میراث رژیم صهیونیستی در ۵ نوامبر (۱۴ آبان) تهدید کرد که بمب اتمی را بر روی غزه خواهد انداخت، از سوی بسیاری صرفا بهخاطر زبان نامناسبش، نه خود عمل، محکوم شد؛ بله، برخی از مقامهای صهیونیست نیز از الیاهو انتقاد کردند؛ اما فقط بهخاطر لطمه زدن به اعتبار این رژیم.
اما وزیر صهیونیست صرفا از روی عصبانیت صحبت نمیکرد؛ او جدی بود، زیرا رفتار رژیم صهیونیستی از آن زمان در غزه نشان داد که چنین تمایلی برای کشتن دسته جمعی فلسطینیها در واقع وجود دارد.
صهیونیستها آمادهاند تا برای بقای رویکرد خود هر کاری انجام دهند و این بقا کاملا به محو فلسطینیها متصور است؛ نه محو کردن به معنای فکری، سیاسی یا حتی فرهنگی، بلکه تخریب فیزیکی واقعی فلسطینیها.
انحراف از مشکل واقعی
تقلیل همه این مسائل به یافتن راهحلهای سیاسی خلاقانهای که صرفا امیدهای واهی را به مردم فلسطین بفروشد، نه تنها ناآگاهانه یا فریبنده است، بلکه انحراف از مشکل واقعی است: رویکرد صهیونیسم.
این، مانند همه رویکردهای استعماری نژادپرستانه، با نگاهی بدون مدارا در رابطه با بومیان سرزمینهای استعمار شده عمل میکند؛ برای تحقق صلح بلندمدت، این رویکرد مخرب باید به کتابهای تاریخ سپرده شود.
انتهای پیام/