قربانعلی طاهرفر: «آپاراتچی» داستان یک نقاش ساختمان عاشق سینماست
قربانعلی طاهرفر کارگردان فیلم سینمایی «آپاراتچی» که در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، در گفتوگو با خبرگزاری میزان درباره شکلگیری ایده این فیلم گفت: شخصیت جلیل رشیدی که شخصیت محوری و قهرمان داستان «آپاراتچی» است برگرفته از یک شخصیت واقعی به نام جلیل طائفی است که در تبریز زندگی میکند. ایشان در واقع از فیلمسازان آماتور و سوپر هشت تبریز در دهه شصت به حساب میآید که از کودکی عاشق سینما بوده، سینما را با خرید یک دوربین عکاسی آغاز میکند و با وجود اینکه سواد خواندن و نوشتن هم نداشته، موفق میشود که با گردآوری حلقهای از دوستان که بیشتر آنها در حال حاضر از پیشکسوتان سینمای تبریز مانند آقایان رضا ناجی، کریم هاتف، جواد درخشان و… هستند، با همراهی این حلقه دوستان موفق به تولید چند فیلم کوتاه میشود. پس از مدتی کار فیلمسازی وی متوقف میشود تا الان هم که در قید حیات است.
وی ادامه داد: دوستان ما در دفتر جبهه مطالعات اسلامی تبریز به هنگام ضبط تاریخ شفاهی مربیان پرورشی، یکی از خاطرات مشترک مربیان پخش فیلم و اکران فیلمهای دهه شصت بوده است که در کنار اسامی کارگردانهایی مانند رسول ملاقلی پور، مصطفی عقاد و… فیلمی به نام «نوری در تاریکی» ساخته جلیل طائفی مدام تکرار میشود. این باعث کنجکاوی دوستان میشود و به دنبال ایشان میروند و مصاحبههایی ضبط میشود که آنها به نگارش کتابی به نام «آپاراتچی» منتج میشود که نویسندگی آن را نیز روح الله رشیدی برعهده داشته است. حسین تراب نژاد طی یک پروسهای با این کتاب مواجه میشوند و چون به شدت با آن ارتباط میگیرد، تصمیم به نگارش فیلمنامه از آن گرفته و درحقیقت با نگاهی به زندگی جلیل طائفی شخصیت جلیل رشیدی را خلق میکند و سهم عمدهای از تخیل هم در این فیلمنامه دخیل است و آمیزهای از خاطرات و زندگی و خودروایتهای جلیل طائفی به همراهی ظرافتهای ذهنی حسین تراب نژاد منجر به خلق فیلمنامه «آپاراتچی» میشود.
کارگردان «آپاراتچی» افزود: فیلمنامه این فیلم دو سال پیش نوشته شده است و در همان زمان هم مسعود ملکی مجری طرح من را برای همکاری دعوت کرد. تا یک سال اخیر چندین نوبت این فیلمنامه ویرایش شد و به سراغ پیش تولید و تولید آن رفتیم.
طاهرفر درباره ویژگیهای این داستان بیان کرد: فیلمنامه داستان یک خانواده اصیل و سنتی تبریزی است که در یک جامعه کارگری زیست کردهاند و جلیل رشیدی قهرمان قصه ما نیز یک نقاش ساختمان است که عاشق سینما است و در این مسیر تمام عزم و اراده جدی خود را به کار میگیرد و از تمام هست و نیست خود عبور میکند تا به رویای خود که ساخت فیلم سینمایی، اکران در سالنهای سینما و اکران در جشنواره فجر است، برسد و در این مسیر با ماجراها و موانع بسیاری مواجه میشود. این سفر قهرمان که برخاسته از یک خانواده سنتی، اصیل و جامعه کارگری است برای رسیدن به هدفی که ساخت یک فیلم سینمایی است، پارادوکس زیبایی آفریده است که منجر به خلق لحظات شیرین و کمیک در دل یک داستان جدی میشود که این موارد از جذابیتهای اصلی این قصه برای من بود. از طرف دیگر تا به حال تجربه پرداختن به تبریز دهه شصت را نداشتهام و شاید نوستالوژیکهای خود من در آن دهه من را مجاب میکرد که سراغ این فیلمنامه بروم. از طرف دیگر چون من فیلم اولی بودم نیاز به یک اعتمادسازی داشت که منتدار بنیاد سینمایی فارابی، سازمان سینمایی سوره و مدرسه اندیشه و هنر هستم که بعد از سالها این اعتماد به یک فیلمساز شهرستانی اتفاق افتاد.
وی افزود: قاعدتاً این فیلم باید به زبان ترکی ساخته میشد ولی تجربه سالهای پیش در جذب مخاطب عام با زیرنویس فارسی ما را قانع نمیکرد. چون این فیلم مخاطب ملی دارد. قطعاً اگر رویکرد من یک فیلم هنری بود انتخاب اول من حتما زبان ترکی بود و این را سوابق من میتواند ثابت کند. چالش دیگر لهجه بازیگران بود.
قربانعلی طاهرفر درباره حضور در جشنواره فیلم فجر توضیح داد: یقینا حضور در جشنواره فیلم فجر آرزوی قلبی هر فیلمسازی است و تمام تلاش ما در این مدت این بود که فیلم را به جشنواره فجر برسانیم. تمام دوستان تلاش کردند تا توانستیم هرطور که شده است نسخه اولیه را در اختیار جشنواره قرار بدهیم. نسخه نهایی این فیلم ۸۹ دقیقه است. مهم حضور در جشنواره بود که اتفاق افتاد ولی اینکه بعضی از دوستان سنگ تمام گذاشتند و چون در نگاه نو هستیم و کار آنها در رقابت نخواهد بود و به بخش سودای سیمرغ راه پیدا نکردیم، اتفاق میمون و مبارکی نیست. واقعیت امر این است که یک فیلم درباره تبریز در تهران ساختن کار بسیار دشواری است. ای کاش حداقل امسال که بالای پنجاه درصد فیلم ها، فیلم اولی بودند یک تمهیدی اندیشیده میشد که بیشتر این بخش دیده شود.
انتهای پیام/