بدترین نسلکشیهای تاریخ؛ غزه شاهد بدترین قتلعام تاریخ مدرن
خبرگزاری میزان – نسلکشی معمولا بهعنوان کشتن عمدی تعداد زیادی از مردم از یک ملت یا گروه قومی خاص با هدف از بین بردن آن ملت یا گروه تعریف میشود؛ هیچ فاکتور قابل توجیه یا قابل دفاعی در نسلکشی وجود ندارد.
اصطلاح نسلکشی ماهیتا یک موضوع بحثبرانگیز است، زیرا تایید و به رسمیت شناختن آن رویداد، مسئولیت جبران خسارت را بر عهده دولت یا رژیم یا فرد مقصر میگذارد.
فهرست موجود از نسلکشیهای رخ داده در سراسر کره زمین، فهرستی تاسفبار است و شامل بسیاری از کشورهای فعلی میشود، در برخی از موارد این نسلکشیها مربوط به زمانهای بسیار دور نیستند و عاملان نسلکشی همچنان بهعنوان انسانهای آزاد روی زمین قدم میگذارند و این هولناکترین بعد ماجرا است.
در زیر نام برخی از بدترین نسلکشیهای تاریخ آمده است:
نسلکشی کامبوج
«پل پوت» چهره این فاجعه جنوب آسیا است؛ بین سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۹، دولت او یعنی خمرهای سرخ، کشتار حدود ۳ میلیون نفر را از طریق اردوگاههای مرگ که از طریق تخلیه شهرها پر شده بودند، سازماندهی کرد.
اقلیتهای خاصی مانند تایلندی، چینی، مسیحی و مسلمان کامبوج هدف این نسلکشی قرار گرفتند.
آمریکا متهم به نادیده گرفتن این نسلکشی برای تحقق اهداف سیاسی در جاهای دیگر، در طول جنگ ویتنام است.
نسلکشی روآندا
نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۴ بسیار جدیدتر از آن است که با گذشت زمان کمرنگ شده باشد؛ این نسلکشی سه ماه به درازا انجامید.
در این بازه زمانی، بیش از نیم میلیون انسان بیگناه در تلاش برای از بین بردن گروه قومی توتسی از سوی شبه نظامیان هوتو هدف قرار گرفتند؛ بار دیگر، انتقادات نه تنها متوجه سران نسلکش هوتو، بلکه کشورهای آگاه بهویژه غربی است که مداخله نکردهاند.
اسناد مختلفی از نقش داشتن فرانسه در این نسلکشی وجود دارد.
نسلکشی بومیان آمریکایی به دست استعمارگران اروپایی
حذف و قتلعام ۵۵ میلیون بومی آمریکایی به دست نیروهای اروپایی یک نسلکشی سیستماتیک و نژادی بود و به محققان این اجازه را میداد که آن را بهعنوان یک نسلکشی طبقهبندی کنند.
بین سالهای ۱۴۹۲ و ۱۸۳۲، مستعمرهنشینان اروپایی در دنیای جدید مستقر شدند و با گروههای بومی که تمدنهای پیچیده را اداره میکردند، درگیر جنگ فیزیکی و بیولوژیکی شدند.
در مجموع، این جنگها که منجر به نابودی ۹۰ درصد از جمعیت بومی آمریکا شدند، به مهاجران اروپایی اجازه داد تا بر آنها غلبه کنند.
نسلکشی بوسنی
پس از فروپاشی یوگسلاوی، انقلاب بوسنی از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳ دنبال شد؛ مسلمانان بزرگترین گروه و صربها و کرواتها در اقلیت بودند.
در سال ۱۹۷۱ صربها با کمک ارتش یوگسلاوی به مسلمانان و کرواتها حمله کردند؛ این حمله به کشتار یک میلیون نفر عمدتا مسلمان در سربرنیتسا منجر شد.
یکی از ویژگیهای این نسلکشی، جنایتهای جنسی فجیعی بود که صربها علیه زنان بوسنی مرتکب شدند.
در سال ۲۰۰۱ دیوان بینالمللی دادگستری از این قتلعام بهعنوان نسلکشی یاد کرد.
این نسلکشی با اعدام بیش از ۸ هزار مرد و پسر مسلمان در حالی در اروپا رخ داد که نیروهای حافظ صلح در سربرنیتسا بهعنوان منطقه امن اعلام شده از سوی سازمان ملل حضور داشتند.
این تنها نسلکشی رخ داده در اروپا پس از جنگ جهانی دوم است.
نسلکشی در عراق
این نسلکشی در زمان رژیم صدام در عراق بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۸ رخ داد.
در جریان عملیات انفال در شمال عراق به هدایت علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، بخشهایی از منطقه کردستان عراق هدف بمباران هوایی، تبعید دستهجمعی، جوخه تیراندازی و جنگ شیمیایی قرار گرفتند.
رژیم صدام بین ۵۰ هزار تا ۱۸۲ هزار نفر را به قتل رساند؛ برخی از قربانیان آشوری بودند.
نسلکشی گواتمالا
این نسلکشی که با عنوان نسلکشی خاموش نیز شناخته میشود، ۳۴ سال طول کشید؛ در سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۶ ارتش گواتمالا جمعیت مایا را هدف قرار داد.
این نسلکشی دارای مشخصههای ناپدید شدن اجباری، قتلعام، شکنجه و خشونت جنسی بود.
نسلکشی دارفور
این نسلکشی تاکنون مرگ ۴۸۰ هزار نفر را در پی داشته است؛ ضمن اینکه به آواره شدن ۲.۵ میلیون نفر نیز منجر شده است.
نسلکشی دارفور در سال ۲۰۰۳ آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
نسلکشی غزه یکی از بدترین نسلکشیها در تاریخ مدرن
جنگها و کارزارهای درگیری متعددی در جهان تاکنون سبب کشته شدن غیرنظامیان شدهاند، اما تقریبا هیچکدام با شدت و هدف جنایتکارانه نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه مطابقت ندارند.
صرفنظر از نتایج نهایی سیاسی، نظامی و جمعیتی نسلکشی رژیم صهیونیستی در نوار غزه، این منطقه بهعنوان مکانی که شاهد بیشترین تعداد قتلعام در تاریخ بوده، برای جهانیان ثبت میشود.
شهرهایی هستند که نسبت به غزه در آنها تعداد بیشتری از غیرنظامیان بر اثر بمباران هوایی جان خود را از دست دادند؛ از جمله آنها میتوان به هامبورگ، درسدن، هیروشیما و ناکازاکی اشاره کرد، اما این شهرها در جریان جنگ جهانی دوم بهعنوان یک جنگ تمامعیار بمباران شدند.
هیروشیما در یک ثانیه بمباران شد و هامبورگ به مدت یک هفته هدف بمباران قرار گرفت؛ چهار شهر مذکور همچنین شامل ارتش، زیرساختهای نظامی و کارخانههایی بودند که مستقیما با اقدامهای جنگی مرتبط بودند.
در مورد غزه، کشتار بهطور عمده بر غیرنظامیان تحمیل شده است؛ غزه تنها شهری در تاریخ است که در آن ۶۸ درصد قربانیان کودکان و زنان هستند و اگر مردان مسن را به این درصد اضافه کنیم، نتایج وحشتناکی به دست میآید.
نسلکشی در غزه در عین حال، نخستین قتلعام در تاریخ است که از حمایت کامل کشورهای غربی مدعی دموکراسی مانند آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، ایتالیا بدون هیچگونه همدردی با قربانیان برخوردار است.
حمایت غرب از عامل نسلکشی در غزه، نه تنها سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای است، بلکه نظامی است.
در طول جنگ ویتنام، پس از افشای خبر وقوع فقط یک قتلعام به دست ارتش آمریکا، تمام جهان علیه آن قیام کردند، اما در مورد غزه، سران کشورهای غربی شامل جو بایدن، امانوئل مکرون، اولاف شولتز، ریشی سوناک و جورجیا ملونی این قتلعام را از طریق رسانههای غربی بهعنوان یک مورد دفاع از خود نشان میدهند.
در غزه، میزان مرگومیر کمتر از ۳۵۵ غیرنظامی در روز نیست؛ این رقم تعداد افراد زیر آوار را که بیش از ۲ هزار نفر تخمین زده میشود، شامل نمیشود.
میران قربانیان روزانه نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه از تعداد قربانیان روزانه خونینترین رویداد جنگ عراق یعنی نبرد فلوجه بیشتر است.
فقط در طول محاصره طولانی شهر لنینگراد، که سالها به طول انجامید، میزان مرگومیر غیرنظامیان در روز بیشتر از تعداد روزانه قربانیان غزه بود؛ البته بیشتر مرگومیرها در محاصره لنینگراد در نتیجه گرسنگی، سرما و بیماری بود.
تاریخ نشان داده که رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸، به قوانین جنگی مصرح در قوانین بینالمللی پایبند نیست و آنچه را میخواهد براساس محاسبات، منافع و اهداف خود اجرا میکند، زیرا احساس میکند به لطف حمایت بیقیدوشرط آمریکا، در نظام بینالملل بهعنوان استثنایی فراتر از پاسخگویی و مجازات است.
انتهای پیام/