سپر بیخاصیت صهیونیستها/آسیبشناسی استانی شدنِ انتخابات مجلس شورای اسلامی/ آیا فروپاشی دلار نزدیک است؟/تناقض در سیاست نفتی ترامپ
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سپر بیخاصیت صهیونیستها، آسیبشناسی استانی شدنِ انتخابات مجلس شورای اسلامی، آیا فروپاشی دلار نزدیک است؟، تناقض در سیاست نفتی ترامپ، نقد و نقض و نسخ قانون، تاملی کوتاه بر قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، عناوین یادداشت ها و سرمقاله های روزنامه های امروز کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «سپر بیخاصیت صهیونیستها» منتشر شده و در آن چنین آمده است:
۱. رژیم صهیونیستی روز سهشنبه مدعی شد که عملیات گستردهای برای تخریب تونلهای حزبالله لبنان در مرزهای شمالی انجام داده و برای شناسایی این تونلها از سال ۲۰۱۵ تاکنون وقت صرف کرده است. آغاز این عملیات با یک اقدام نمادین همراه بود. «گادی آیزنکوت»، فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی سفر خود را به آلمان لغو کرد، همانگونه که نتانیاهو در ۲۲ آبان ماه پس از آغاز عملیات ارتش در خان یونس، سفر خود به پاریس را نیمهتمام گذاشت و باعجله به تلآویو بازگشت. بنابراین، کلید زدن چنین تحرکاتی در سطح فرماندهان و سیاستمداران صهیونیست، حاکی از این است که آنها میخواهند به عملیات بیخاصیت و فشل خود، ضریب داده و آن را بزرگ و شدید جلوه دهند.
در واکنش به آغاز عملیات صهیونیستها موسوم به «سپر شمال»، حزب الله لبنان با صدور بیانیهای تأکید کرد: «حزبالله همواره در شرایط آمادهباش به سر میبرد و همه تحرکات دشمن را بهشدت تحت نظارت قرار میدهد... عصر و زمانی که اسرائیل میتوانست وارد حمله شود و اقدام به عملیات کند به پایان رسیده است و مقاومت امروز توانسته در برابر همه اقدامات دشمن واکنش نشان دهد... ما توانایی مقابله با همه حملات دشمن را داریم و این مسئله در تجاوز اخیر به غزه و جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ به اثبات رسیده است.» از این بیانیه میتوان دریافت که عملیات صهیونیستها، آسیبی به توان تهاجمی و دفاعی حزبالله وارد نیاورده و قدرت بازدارندگی مقاومت همچنان حفظشده است که اگر چنین بود، نیازی به مانورهای سیاسی نبود، اما نکته مهمتری در آن به چشم میخورد.
اشاره به توانایی اثباتشده حزبالله در نبرد تموز برای مقابله با حملات دشمن و اینکه قدرت ورود دشمن به فاز حمله سلب شده از این زاویه قابلبررسی است که رزمندگان مقاومت پس از سال ۲۰۰۶، تاکتیکهای جدیدی برای دفع خطر صهیونیستها در دستور کار خود قرار دادهاند که شامل گزینههای متنوعی در نبرد نامتقارن است. سید مقاومت نیز چندی قبل این موضوع را تصریح و اعلام کرده بود که در صورت حماقت صهیونیستها برای تجاوز به خاک لبنان، از شیوههایی نوین و متفاوت از تاکتیکهای جنگ ۳۳ روزه رونمایی خواهد شد. از طرفی، اگر نگوییم که مقاومت اسلامی لبنان استفاده از تونل در نبرد با حریف را بهکلی حذف کرده، اما مسلم است که این شیوه دیگر در اولویت حزبالله نیست. به تعبیر «رفعت بدوی»، تحلیلگر امور منطقه، «مقاومت قهرمان و دلیر لبنان با دشمن صهیونیست رو در رو مقابله کرده و در همه موارد آن را شکست داده است؛ ازاینرو نیازی ندارد که از تونلها برای مقابله آتی با دشمن بهره ببرد. مجاهدین، روی زمین بهسوی فلسطین اشغالی درحالیکه پرچم مقاومت را حمل میکنند حرکت میکنند تا آن را در سرزمینهای اشغالی به اهتزاز درآورند.» بنابراین، تحرک نظامی اخیر، ارزش عملیاتی بالایی نداشته و اهداف دیگری در پس آن قرار دارد.
۲. نتانیاهو این روزها بدترین دوره سیاسی خود را میگذراند. ازیکطرف، درگیر پرونده فسادی است که پای همسرش نیز به آن بازشده و از طرفی، کابینه وی متزلزل شده و اعتراضات داخلی علیه وی در جریان است. یکشنبه هفته جاری پلیس رژیم صهیونیستی اعلام کرد اسنادی در دست دارد که فساد نخستوزیر این رژیم را ثابت میکند. بر اساس اعلام روزنامه «جروزالم پست»، مرکز افکار سنجی «گاتمن» در «موسسه دموکراسی» بر پایه یک نظرسنجی اعلام کرده است که نیمی از ساکنان سرزمینیهای اشغالی بر این باورند که مراکز رهبری رژیم صهیونیستی فاسدند. این فساد را اضافه کنید به مخالفت احزاب کابینه اسرائیل که به دنبال اتحاد برای سرنگونی کابینه و برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی هستند. از طرفی، دیروز هزاران نفر صهیونیست در اعتراض به خشونت و جنایات علیه زنان در تلآویو به خیابانها ریختند. این از وضعیت امنیت داخلی؛ شرایط امنیت خارجی بهمراتب بدتر از آن است!
از سوی دیگر، صهیونیستها مدعیاند که قویترین ارتش غرب آسیا را در اختیار دارند، درحالیکه از ۳۳ روز تابآوری در سال ۲۰۰۶ به دو روز در ماه گذشته رسیدند و برای آتشبس میان آنها با حماس، میانجی فرستادند؟! قریب به ۵۰۰ موشک در نبرد دو روزه آبان ماه شلیک شد و سامانه پدافندی گنبد آهنین باآنهمه هزینه و موشکهای چند هزار دلاری، از رهگیری اکثر موشکهای چند صددلاری مقاومت اسلامی فلسطین ناکام ماند. در سوریه، بهشدت واهمه دارند که معرکه ادلب فیصله پیدا کند و نیروهای مقاومت از آنجا به بلندیهای جولان اعزام شوند و بر سرزمینهای اشغالی مشرف شوند. جبهه سوریه با گل به خودی صهیونیستها اکنون به کانون آسیبپذیری قریبالوقوع اسرائیل تبدیلشده، درحالیکه پیش از سال ۲۰۱۲ و آغاز جنگ در این کشور، شرایط اینگونه نبود؛ لذا تلآویو امروز از سه نقطه شمال حیفا تا مرز لبنان، مرز غزه با شهرکهای صهیونیست نشین و بلندیهای جولان در معرض خطرات و چالشهای جدی قرارگرفته که در تاریخ ۷۰ ساله این رژیم جعلی بیسابقه است. ازاینرو، عملیات تخریب تونلها نمایشی برای فرار روبهجلو و منحرف کردن افکار عمومی است تا کمی از دردهای داخلی و خارجی اسرائیل تسکین پیدا کند.
۳. از طرفی، این نمایش نمیتواند با ارزیابی قدرت منطقهای ایران در دوره تحریمی بیارتباط باشد. وزارت امور خارجه رژیم اشغالگر قدس پس از این حمله اعلام کرد که توافق هستهای موجب شده تا تونلهای حزبالله حفر شوند، درحالیکه خود صهیونیستها در تناقضی آشکار اعلام کرده بودند که عملیات شناسایی را در اواخر سال ۲۰۱۴ و اوایل ۲۰۱۵ کلید زدهاند. در این بیانیه ادعاشده بود: «تونلهای مرزی حزبالله، اثبات دیگری از ستیزهجویی ایران است که میتواند با میلیاردها دلاری که از طریق توافق هستهای به دست آورده، حزبالله را تأمین مالی کند». وزارت خارجه این رژیم البته توضیح نداد که ایران اسلامی حدود ۴۰ سال است که در شرایط تحریمی به سر میبرد و در جنگ ۳۳ روزه هم بهنوعی تحریم بود، ولی اگر بنا به حمایت مالی است، چگونه تلآویو با کمکهای مالی ۳.۸ میلیارد دلاری سالانه آمریکا نتوانسته حریف یک گروه چریکی شود؟! بنابراین، تلآویو بهاحتمالزیاد با طرح این موضوع در نظر دارد پاپوشی برای تحریم بیشتر ایران به سبب حمایت از جبهه مقاومت درست کند که صدالبته بیفایده و بیهوده است.
نکته پایانی اینکه مقبولیت و مشروعیت ساختگی رژیم صهیونیستی در حمله و چنگ و دندان نشان دادن نهفته است؛ هرچند موقت باشد. اگر اسرائیل در آرامش باشد به این معنی است که همسایگان، دست به هجمه نمیزنند و اگر این اتفاق بیفتد، اشغالگران دیگر نمیتوانند ادعا کنند که در معرض تهدیدات هستند و در نتیجه از اروپا و آمریکا اخاذی کنند. اسرائیل قصد دارد این پیام را به غرب و آمریکا ارسال کند که در معرض خطر از ناحیه شمال فلسطین اشغالی، غزه و مرزهایش با سوریه است. مروری بر مواضع «بنیامین نتانیاهو» در سازمان ملل که با ژستهای مظلومگرایانه، ایران و مقاومت را تهدیدی برای ماهیت رژیم صهیونیستی معرفی میکند، گواه این مدعاست؛ رویکردی که همیشه باطل بوده و زوال قریبالوقوع این غده سرطانی را موجب شده است.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «آسیبشناسی استانی شدنِ انتخابات مجلس شورای اسلامی» منتشر شده و در آن آمده است:نظر به اهمیت و حساسیت طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، و لزوم توجه مجدد به آسیبشناسی سیاسی، اجتماعی و امنیتی این طرح و با توجه به اینکه طرح مجددا در مسیر تصویب قرار گرفته است؛ نکاتی را در ۵ محور و در ۴۰ بند یادآور میگردد:
الف. - چالشهای جدی در انتخاب کاندیداهای اصلح
با استانی شدن انتخابات و کثرت تعداد کاندیداها قدرت انتخاب آگاهانه و درست از مردم سلب میگردد.
از آنجا که شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی است و مردم میبایست بر پایه حجت شرعی به کاندیدای اصلح رای دهند، دهها و یا صدها برابر شدن کاندیداهای استان انتخاب اصلح را با مشکل مواجه میسازد.
ب- هزینههای کلان تبلیغاتی سد راه شایستهسالاری
در صورت استانی شدن انتخابات و کشیده شدن انتخاب به دور دوم باتوجه به برگزاری انتخابات در کل استان بار مالی بسیار بالایی در سطح استان بر کاندیداها و دولت تحمیل میگردد.
ابطال انتخابات یک حوزه شهرستانی منجر به برگزاری انتخابات در کل استان گردیده و هزینههای مالی و سیاسی بسیار بالایی را بر دولت، کشور و کاندیداها تحمیل میکند.
ج- کمرنگ شدن ارتباط مردم با نمایندگان
با استانی شدن انتخابات رابطه بین مردم و موکلین با توجه به گستردگی حوزه انتخابیه و به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها به شدت کاهش یافته و موجبات نارضایتی مردم را فراهم میآورد.
در صورت استانی شدن انتخابات به دلیل کاهش ارتباط مردم با نمایندگان امکان نظارت عمومی مردم بر نمایندگان کاهش خواهد یافت.
د- کاهش سطح نظارت و افزایش تخلفات
نقش نظارتی نمایندگان با توجه به گسترش محدوده جغرافیایی حوزه انتخابیه کاهش مییابد.
با استانی شدن انتخابات و تعدد کاندیداها، دامنه بروز تخلفات نیز به مراتب افزایش خواهد یافت.
هـ- آسیبشناسی امنیتی، سیاسی و اجتماعی
با افزایش دخالتهای قومی و قبیلهای و نیز جریانهای سیاسی در انتخابات، ارتباط کاندیداها با مردم جای خود را به ارتباط کاندیداها به جریانهای هدایت شده خواهد داد و خواستههای حزبی و گروهی جایگزین خواستههای مردمی خواهد شد.
مردمسالاری دینی به مرور جای خود را به باندهای قدرت و ثروت خواهد داد.
پنهانکاریهای حزبی و سیاسی و تقسیم قدرت و سهمخواهی احزاب و تشکلها در تشکیل کابینه دولت به شدت افزایش خواهد یافت.
روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان«آیا فروپاشی دلار نزدیک است؟» مطرح کرد:فرید زکریا ستوننویس روزنامه واشنگتن پست در مطلبی با عنوان «آیا آمریکا به اوج خود رسیده است؟» به نقل از «روچیر شارما» استراتژیست ارشد و مدیر مالی مجموعه بانک و شرکت سرمایه گذاری «مورگان استنلی» از روند نزولی اقتصاد آمریکا و در عین حال روند صعودی سایر کشورها بهخصوص چین خبر داد.
او مینویسد: «نرخ بهره در حال افزایش، رشد سود شرکتها در حال کاهش و کسری بودجه در حال رشد است. حتی رئیس جمهور ترامپ به نظر میرسد از احتمال روند نزولی اقتصاد آمریکا آگاه است. در حالی که اقتصاد آمریکا در استراحت به سر میبرد، چین ۳ برابر آمریکا رشد اقتصادی دارد و توانسته سهم خود را از اقتصاد جهانی از ۲ درصد در ۲۵ سال گذشته به ۱۵ درصد برساند. ۹ شرکت از بزرگترین کمپانیهای جهان هماکنون در چین هستند. چین بزرگترین شریک تجاری اقتصادهای بزرگ آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا شده است. رهبران جهان درباره عقبنشینی ایالات متحده از صحنه جهانی صحبت میکنند که روند آن حتی پیش از ترامپ آغاز شده بود».
روزنامه خراسان در یادداشت خود با عنوان «برگ برنده حقوقی ایران در قطعنامه ۲۲۳۱» چنین نوشته است:۳۵ ماه از آغاز اجرای توافق هستهای میگذرد و در این مدت، غرب پنج بار تلاش کرده تا براساس قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه موشکی ایران به یک قطعنامه، یا حتی اجماع یا دست کم یک بیانیه ضعیف برسد، اما همه این تلاشها به شکست رسیده است. تازهترین این شکست ها، شامگاه سه شنبه در نیویورک رخ داد جایی که همه اتهامهای آمریکا، فرانسه و انگلیس به برنامه موشکی ایران، هیچ گوش شنوایی پیدا نکرد و حتی نماینده انگلیس در این شورا که خود یکی از درخواست دهندگان این نشست بود، درباره نقض قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی ایران تردید داشت! اما این قطعنامه چه دارد که تاکنون پنج بار غرب را به در بسته زده است؟
در این ۳۵ ماه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، به طور متوسط هر هفت ماه یک مرتبه برنامه موشکی ایران را به شورای امنیت بردهاند. دو مرتبه از این پنج اقدام، توسط دولت باراک اوباما انجام شده است و بقیه توسط دولت ترامپ. با این حال همه این تلاشها در شورای امنیت به هیچ نتیجهای نرسیده و دست پر حقوق دانان و دیپلماتهای ایرانی، آمریکا را شکست داده است. هرچند نباید این طور انگاشت که کار غرب در همین جا پایان مییابد و دست از سر برنامه دفاعی ایران بر میدارد. در عین حال بدیهی است اگر قدرتها به توافقی پشت پرده و خارج از قواعد حقوقی برای تصویب قطعنامهای علیه ایران برسند احتمال انجام آن در شورای امنیت همچون تحریمهای قبلی وجود دارد، اما در آن صورت ایران نیز تمامی تعهداتی را که در قالب سازوکار برجام پذیرفته به کنار خواهد نهاد که حداقل این مسئله در شرایط فعلی برای اروپا و چین و روسیه مطلوب نیست بنابراین به نظر میرسد در این شرایط ایران ضمن استفاده از ظرفیتهای حقوقی قطعنامه ۲۲۳۱ باید با زبان صریح و قاطعانه مقابل پیشنهادهای آمریکا و اروپاییها برای مذاکره درباره برنامه دفاعی که یکی از پایههای اصلی امنیت کشور است، بایستد و به هیچ کس اجازه ندهد که در این باره که مستقیم به امنیت ایران و زن و مرد ایرانی مرتبط است، حتی زمزمهای مطرح کند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «تناقض در سیاست نفتی ترامپ» منتشر و در آن چنین آمده است: با افزایش سهم امریکا در تولید نفت از هشت میلیون بشکه در روز به دوازده میلیون به یمن تکنولوژی شکافت رسهای نفتی ممکن شده است، ولی این گرانترین نفتی است که در دنیا تولید میشود که تعیینکننده قیمت بازار است. پس ادعای ترامپ که، چون امریکا در تولید نفت پس از شصت سال خودکفا شده همراه با ادعای نفت ارزان، سرمایهگذاران در تولید نفت غیرمعمول با متوسط هزینه بشکهای شصت و پنج دلار را علیه او برانگیخته است. همین تناقض است که توصیههای رژیم صهیونیستی و جماعت وهابیان پرخاشگر به سرکردگی عربستان برای توقف صادرات نفت ایران را غیراجرایی کرده است. ترامپ لاجرم علیه ایران و برخی دیگر از کشورها چشمغره میرود، ولی چون تقاضاهایش را با منطق بازار نمیتواند اجرایی کند، لاجرم به جنگافروزی و اختلافافکنی بین کشورها با کشورهای هدف روی آورده است. سیاست اختلافافکنی و جنگهای منطقهای مانند آنچه در اوکراین برافروختهاند تا حدی ناشی از شکست در سیاست نفتی است. در راستای تهدید صلح در مناطق مختلف جهان، ترامپ و کوچک ابدالهایش در سیاست خارجی و نیروهای نظامی امریکا سعی دارند اختلافهای بینالمللی خودساخته را تهدید علیه صلح جهانی جا بزنند و به دنبال گرفتن مصوبه از مراجع بینالمللی بویژه از شورای امنیت سازمان ملل متحد باشند.
سیاست دست راستیهای امریکا بر این است که مشکلات و اختلافات بینالمللی و منطقهای را که با مذاکره و حسننیت قابل حل است، به جنگهای منطقهای تمامعیار تبدیل کنند و بلای سوریه و اوکراین را در کشورهای دیگر تجدیدکنند. در این مسیر مجتمعهای اسلحه و دلار در امریکا کیسههای خود را با غارت ثروت سایر ملل پرمیکنند و از کشورهای هدف مخروبههایی به جا میگذارند. این سیاست جنگهای منطقهای هرچند سال یکبار تکرار میشود. این همه برای متحدان هژمونی امریکایی نیز نصیبهایی میگذارد که نمونه فرد اعلای آن نظام صهیونیستی است که به هزینه مالیاتدهندگان امریکایی از هیچگونه جنایت و اختلافافکنی فروگذار نمیکند.
روزنامه آرمان امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «تاملی کوتاه بر قانون منع بهکارگیری بازنشستگان» عنوان کرده است: با وضع این قانون، قوانین ریز ودرشتی که پیش ازاین در همین راستا وضع شده بودند، مانند قانون استخدام کشوری مصوب سال ۱۳۴۵ و قانون خدمات کشوری مصوب سال ۱۳۸۶، لغو شدند.
در همین مدت کوتاه، اجرای این قانون باعث شد تا ابهامات و اختلاف نظراتی میان پارهای از مسئولان دولتی بهوجود آید. بعضی از مسئولان خود را مشمول این قانون ندانسته یا همچنان به کار خود ادامه دادند که این ماجرا سر دراز دارد. در تبصره یک این قانون که به صورت ماده واحده در پنج تبصره وضع شد، بعضی از مشاغل و افراد از شمول این قانون با اجازه مقام رهبری خارج شدند. از جمله بازنشستگان نیروهای مسلح و پارهای از مشاغل که نیاز به تخصص و تجربه بالا دارد. این تبصره یا استثناء درواقع به نوعی بیانگر این قضیه است که نمیتوان همه افرادی را که دارای تخصص بالا هستند مشمول این قانون دانست و از وجود آنان استفاده نکرد. کمااینکه مقام رهبری در بیانات دو روز گذشته خود به این موضوع اشاره کردند و صراحتا بیان نمودند که «این قانون بسیار خوب است و حلقه بسته مدیریتی بسته کشور را برای جوانان میشکند...، اما اینکه هر بازنشستهای به کار گرفته نشود، درست نیست برخی جایگزین ندارند...» بنابراین ملاحظه میشود تبصرهای که بعضی از مشاغل را از شمول این قانون مستثنا نموده منطقی و عقلایی بوده چراکه در جای جای تشکیلات مدیریت دولتی نیاز به افراد متخصص و با تجربه و کاربلد بالایی داریم که فی الواقع محروم کردن آنان، خسارات و لطمات فراوانی به منافع کشور وارد میکند.
روزنامه فرهیختگان هم در سرمقاله خود با عنوان «نقد و نقض و نسخ قانون» چنین آورده است: پس از سخنان رهبر انقلاب درمورد ایرادات قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان، بعضی نمایندگان مجلس از تهیه یک طرح دوفوریتی برای اصلاح قانون خبر دادهاند و کاظم جلالی از دستور علی لاریجانی جهت تدوین چنین طرحی در مرکز پژوهشهای مجلس سخن گفته است. بدیهی است ایرادات قوانین طی اجرا مشخص میشوند و با بروز چنین ایراداتی مجلس به اصلاح یا نسخ قوانین دست میزند؛ اما نکته اینجاست که قانون مورد بحث ششم شهریورماه در مجلس تصویب شده و ۲۴ شهریور از سوی رئیس مجلس ابلاغ شده است و از اجراییشدن آن کمتر از سهماه میگذرد. برازنده مجلس نیست قوانینی بنویسد که به این سرعت نیاز به اصلاح پیدا کنند. البته اصلاح ایراد مطرحشده نیز نه پس از اجرا و افشاشدن درخواستهای متعدد مسئولان برای مستثنا شدن از ممنوعیت –که حتی واکنشهای عمومی مردم را در فضای مجازی با هشتگ «#بدون- استثنا» در پی داشت- که پس از علنیشدن این موضوع در جلسه درس رهبری در دستورکار قرار گرفته است.
قانونگذاری وظیفه اول مجلس است که برای تمام کشور و شهروندان تعیینتکلیف میکند، باید درنهایت دقت و با در نظر گرفتن تمام جوانب انجام شده و با کمترین ایرادات اجرایی شود. در بعضی کشورها ایرادات متعدد به طرحها و لوایح نیز چنان موجب شرمساری و مسئولیت نویسندگان در فضای عمومی است که در بسیاری از موارد ترجیح میدهند طرح را مسترد کنند و از فشار افکارعمومی خلاص شوند تا اینکه با اصلاحات فراوان جامه قانون بر تن آن بپوشانند.
انتظار میرود با علنیشدن این ماجرا، اهمیت قانوننویسی و رعایت نکات فنی آن بیش از پیش مدنظر مسئولان امر قرار گیرد. امید است با حضور اساتید فرهیخته و دانشمندی که هماکنون در معاونت قوانین و پژوهشگاههای مجلس خدمت میکنند این عیب رفع شود و دیگر شاهد مسائلی از این دست یا اتفاقاتی که در فقره تصویب قوانین مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری افتاد و اولی بهرغم تایید شورای نگهبان در روزنامه رسمی منتشر نشد و مجددا مورد اصلاح قرار گرفت و دومی پس از انتشار و سپریشدن مواعد قانونی نیز از سوی قوه قضائیه اجرایی نشد و بار دیگر موادی از آن را اصلاح کردند، نباشیم. قوانینی که مکررا و بهسرعت اصلاح میشوند، اعتماد شهروندان را به قانون و حکمت قانونگذار که یکی از پایههای حکومت قانون است، سلب میکند. این موضوع به این معنی نیست که نباید ایرادات قوانین اصلاح شود، بلکه باید از انتشار و اجراییشدن قوانین معیوب خودداری کرد.
در سرمقاله روزنامه جوان با عنوان «وقت کشی در استکهلم » هم چنین آمده است: دور جدید تلاشهای مارتین گریفیتس، نماینده سازمان ملل در امور یمن برای ایجاد گفتگو میان طرفهای درگیر در یمن این بار در استکهلم پایتخت سوئد آغاز شده است. هیئت انصارالله روز سه شنبه به همراه مارتین گریفیتس با یک هواپیمای کویتی صنعا را به مقصد استکهلم ترک کرد و در عین حال موفق شد حرف خود را در خصوص انتقال ۵۰ تن از مجروحان خود به مسقط پایتخت عمان برای مداوا به کرسی بنشاند و قرار است نمایندگان دولت مستعفی عبدربه منصور هادی نیز پنج شنبه در مذاکرات حاضر شود.
با وجود اینکه انصارالله در موقعیت برتر نظامی قرار دارد، اما همواره در مذاکرات سیاسی برای حل بحران پیشگام بوده و به همین علت هم زودتر در مذاکرات حاضر شده است، اما به دلایل مختلف چنین جدیتی در طرف مقابل دیده نمیشود. از جمله اینکه این طرف نه مردم یمن بلکه ائتلاف متجاوز به رهبری عربستان را نمایندگی میکند که نه در داخل این ائتلاف و نه در میان این ائتلاف و همپیمانان آن هیچ اجماعی برای ورود به مذاکرات دیده نمیشود. امارات به عنوان یکی از دو ستون ائتلاف متجاوز از این دور از مذاکرات استقبال کرده، اما چنین استقبالی از طرف عربستان مشاهده نمیشود. در داخل عربستان هرچند برخی از اعضای خاندان سعودی که امروزه در برابر محمد بنسلمان قرار گرفتهاند تمایل خود را برای پایان جنگ یمن نشان داده و اعلام کردهاند که از همان ابتدا نیز با این جنگ مخالف بودند، اما هیچ نشانهای از تمایل محمد بنسلمان به عنوان آغازگر جنگ یمن برای پایان آن دیده نمیشود و وی همچنان برای خرید زمان و گرفتن زمین قبل از ورود به مذاکره تأکید میکند و به همین دلیل هم دستور ازسرگیری حملات هوایی بهرغم نشست استکهلم صادر کرده است. به نظر میرسد محمد بنسلمان که در ماجرای قتل خاشقجی بیشترین حمایت را از جانب رژیم صهیونیستی کسب کرد، به شدت تحت تأثیر منافع و ملاحظات این رژیم عمل میکند که با توقف جنگ یمن موافق نیست و از این نگران است که با توقف این جنگ و آرامش نسبی در سایر حوزههای بحرانی همچون سوریه بار دیگر بحران فلسطین در سیبل توجه جامعه جهانی قرار گیرد و فشارها را روی این رژیم متمرکز کند. همین تمایل در راستگرایان حاکم بر دولت ترامپ (که ارتباط نزدیکی با این رژیم دارند) دیده میشود، اما با این حال شکافهای داخلی در امریکا و شکست جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای مجلس نمایندگان تا حدودی دست دولت ترامپ را برای ادامه حمایت از محمد بنسلمان بسته است و در جریان نشست روز سه شنبه رئیس سیا با هشت تن از نمایندگان مجلس سنا درباره ماجرای قتل خاشقجی مشخص شد که دولت ترامپ با چه موانع و مشکلاتی حتی در میان اعضای جمهوریخواه مواجه است و این افراد به شدت نگران ادامه حمایتهای بیحد و حصر دولت ترامپ از اقدامات محمد بنسلمان در یمن و در برخورد با مخالفان و رقبای خود هستند. درچنین شرایطی هیئت اعزامی دولت مستعفی (که در عمل خواستههای ائتلاف متجاوز به رهبری عربستان را در نشست استکهلم نمایندگی میکند) حرفی برای گفتن نخواهد داشت و لذا به احتمال زیاد دوباره به وقتکشی خواهد پرداخت.