آیا خانه تئاتر باری از روی دوش این هنر برداشته است/دلیل بیاعتنایی هنرمندان به مهمترین نهاد نمایشی چیست؟
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، تئاتر و عرصه هنرهای نمایشی طی سالهای گذشته با مشکلات فراوانی روبرو بوده است. مشکلاتی همچون تغییرات سالانه بخشهای مهم مدیریتی از مرکز هنرهای نمایشی تا سالنهای دولتی تئاتر باعث شده تا این هنر هیچگاه دورنمای مشخصی نداشته باشد.
از طرفی هر مدیر با ورودش به عرصه تئاتر علاوه بر قرار دادن افراد نزدیک به تفکر خود به طور کلی مدیران پیشین خود را رد کرده و آنها را به کنار مینهد. گاهاً اما برخی مدیران نیم نگاهی به تجربیات گذشته انداخته و سعی میکنند تا اشتباهات آنان را تکرار نکنند.
در این میان خانه تئاتر به عنوان نهادی نیمه دولتی و نیمه مستقل تشکیل شده از هنرمندان تئاتر سالهاست مورد مناقشه میان اهالی تئاتر و مسئولین فرهنگی مربوط است. خانه تئاتر که با وجود فعالیت مستمر و سالانه همچنان مکانی در شان برای خود پیدا نکرده در طی سال فعالیتهای متنوعی را انجام میدهد که بد نیست بدان نگاهی انداخت.
با نگاهی اجمالی به طور مشخص میتوان دید که این نهاد تئاتری ماهانه جلسات، نشستها و گردهمایی های فراوانی را برگزار می کند اما به واقع این مجموعه فعالیتها تا چه حد از لحاظ بنادین به بدنه اصلی تئاتر کمک کرده است.
سوالی که سالهاست مطرح شده و هیچگاه پاسخ مناسبی به آن داده نشده آن است که آیا خانه تئاتر به طور مستقیم باعث رشد وضعیت فعلی تئاتر شده و یا در کل وظیفه این خانه نسبت به هنرهای نمایشی چیست. آیا این مرکز می تواند و یا اصلاً قدرت این را دارد که در تئاتر ایران تاثیرگذار باشد.
جلسه پیش این مرکز تئاتری به گردهمایی سامانههای فروش بلیت تئاتر ختم شد. جلسهای که از همان ابتدا برای نتیجه گیری درست نیازمند جلسه دوم بود. طری این جلسه شهرام گیل آبادی مدیر عامل خانه تئاتر بر همگرایی سامانه های فروش بلیت اصرار داشت. در صورتی که اگر خارج از این گردهمایی به سامانه های بلیت فروشی نگاهی بیندازیم میبینیم که این سامانهها علناً همکاری مشترکی با یکدیگر ندارد و به غیر از سایت تیوال هیچکدام درگاه مناسبی برای عرضه هنر نمایش نیستند.
در جلسه ای دیگر از مجموعه نشستهای خانه تئاتر چالش جدی و مهم جلسه نامگذاری سالن اجتماعات تئاترشهر بود. بر این اساس نام مهین اسکویی فعال و هنرمند قدیمی تئاتر برای این سالن انتخاب شد تا تصمیمی بنیادین در هنر نمایش گرفته شود.
در اقدامی دیگر محمود عزیزی، مسعود دلخواه و هوشنگ توکلی از مسئولین اصلی خانه تئاتر در خصوص لزوم تشکیل سازمان تئاتر همچون سازمان سینمایی جلسه ای تشکیل دادند و جمعاً وجود این سازمان را نیاز امروز تئاتر دانستند. سازمانی که میتواند به گفته آنها در راس امور تئاتر قرار گرفته و تصمیمات مهم را اخذ نماید.
مشخص نیست که وقتی هنرهای نمایشی کشور دو مرکز متفاوت خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی را در اختیار دارد چرا برای اخذ تصمیمات باید به دنبال اداره دیگری باشد. آیا این دو مرکز با وجود کارکنان فراوان توانایی اخذ تصمیمات مهم را ندارند که اگر ندارند چه لزومی بر حضورشان است. آیا سازمان تئاتر با تعریف صورت گرفته می تواند مشکلات بنیادین تئاتر را بر طرف نماید.
در جلسهای دیگر بین خانه تئاتر و مسئولین تماشاخانه های خصوصی بار دیگر شهرام گیل آبادی بر همگرایی این مراکز اصرار داشت.
مسئولین تماشاخانه ها کمبود امکانات مالی، کیفت پایین نمایشها، بی علاقگی تماشاگران به تماشای تئاتر، عدم وجود پژوهش در خصوص ریشهیابی و آسیب شناسی تئاتر، نارضایتی گروهها از تماشاخانهها و عدم وجود قرارداد واحد بین آنها، بی تجربهگی و غیرحرفه ای بودن گروههای نمایشی، مشکلات تماشاخانهها با شهرداری، مشکلات تولید آثار، عدم شناخت تماشاخانهها نسبت به پتانسیل های خود و ... را عمده مشکلات تماشاخانهها قلمداد کردند و خواستار بهره گیری از قدرت خانه تئاتر برای رفع مشکلات خود شدند.
نگاهی کوتاه به مشکلات ذکر شده از سوی تماشاخانه داران نشان میدهد که انگار همه چیز در حد حرف باقی می ماند. تماشاخانه داران از بیتجربگی گروهها نمایشی صحبت میکنند بی آنکه فکر کنند که جوانان عرصه تئاتر باید از از طریق اجرای تئاتر به تجربه برسند. در ثانی اگر تماشاخانه داران تا این حد دغدغه کیفیت و تجربه را دارند چرا چنین آثار بی کیفیتی در اماکنشان روی صحنه می رود؟. آیا تماشاخانه های خصوصی این روزها آثار را بنا بر کیفیت قبول می کنند یا پرداخت هزینه کف سالن بحثی دیگر است.
از این دست جلسات در خانه تئاتر کم نیست و هر هفته جلساتی با محوریتهایی این چنین در خانه تئاتر برگزار می شود اما باید دید این نهاد که خود را مرجع اصلی تئاتر می داند چه زمان به مشکلات اصلی تئاتر پی خواهد برد.
آیا خانه تئاتر می تواند در برابر رانت و لابی برای اخذ سالنهای دولتی توسط برخی هنرمندان نام آشنا در هر زمان دلخواه جلوگیری کند. آیا این مرکز می تواند در خصوص ارائه برنامه سالانه توسط تماشاخانه های دولتی اقدامی نماید تا در ابتدای هر سال تئاتری به طور مشخص آثار آتی معرفی شوند تا شائبه لابی بازی در اخذ سالن از بین برود.
آیا خانه تئاتر می تواند فکری به حال تئاتر گیشه زده امروز بکند؟. تئاتری که برای اجرای اثر تنها نیاز اصلی پرداخت هزینه های جاری تولید تئاتر و کرایه سالن است؟. تئاتری که هر روز و هر لحظه از رسالت اصلی خود یعنی ایجاد سوال و اشاعه فرهنگ و تفکر دور شده و به اجرای آثار می پردازد که تنها آمار سرانه تئاتر را بالا ببرند.
آیا خانه تئاتر می تواند به نهادی بنیادین برای حمایت از جوانان و فارغ التحصیلان تئاتر تبدیل شود. نهادی که آن قدر جدی گرفته شود که بعد از سالها برای خود مکانی در شان هنرهای نمایشی داشته باشد. آیا این مرکز تئاتری بالاخره می تواند نقشی در انتخاب آثاری داشته باشد که روی صحنه می روند و اینکه آیا می تواند حرکتی را رقم بزند که از سوی خود هنرمندان هم مورد قبول واقع شود؟.
سال گذشته در جشن بازیگر که در تالار وحدت برگزار شد حضور حداقلی هنرمندان عرصه نمایش نشان داد که این هنرمندان دل خوشی از این نهاد فرهنگی ندارند. عدم حضور هنرمندان تا حدی بود که حتی برخی از نامزدهای دریافت جوایز نیز در این جشن حضور پیدا نکرده بودند. جشنی که شاید یکی از معدود نمودهای بیرونی فعالیتهای خانه تئاتر طی یکسال کاری باشد.