جشنواره بی کیفیت ارزانی خودتان
-چند شب پیش برنامهای تلویزیونی به مناسبت جشنواره فیلم مقاومت چند میهمان را به استودیو دعوت کرده بود، نکته قابلتأمل در بحث و گفتگوها در این برنامه، عدم حضور قریب بهاتفاق این میهمانان در طول جشنواره و تماشای فیلمها بود. مدعوین برنامه یا از مدیران سینمایی کشور بودند و یا فیلمهایشان در جشنواره حاضر بود. دراینبین فقط محمدرضا امام قلی بود که برخی از آثار را تماشا کرده بود و به تعبیر احسان عبدی پور مجری برنامه اگر او هم به تماشای آثار ننشسته بود، میتوانست خبر بدی را برای برگزارکنندگان جشنواره در پی داشته باشد.
دیشب پانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت به کار خود پایان داد، جشنوارهای که باگذشت ۳۵ سال از برپایی آن هنوز شکل و ساختار یک جشنواره را به خود نگرفته و نتوانسته خود را برای فیلمسازان بهعنوان مکانی جا بیندازد که هرچند وقت یکبار با اشتیاق فیلمهایشان را برای آن آماده کنند و برای برپایی آن لحظهشماری کنند. جشنوارهای که حتی فیلمسازانش نیز به آن به چشم یک جشنواره نگاه نکرده و به تماشای آثارش نمینشینند. جواد موگویی که کارگردان مستند «نیمهشب ۲۴ آوریل» است میگوید: بیشتر فیلمها را قبلاً دیده است و باوجود مشغله دیگر نمیتوانسته به جشنواره برود. این امر عجیب نیست چراکه بعضی از فیلمهای حاضر در جشنواره دو سال از اکرانشان میگذرد وارد شبکه نمایش خانگی شدهاند یا در صف ورود به شبکهاند یا مانند سرو زیرآب در حال اکران هستند. دراینبین برخی فیلمها نیز رنگ اکران گسترده به دلیل ضعف فنی و ساختاری نخواهند دید.
خبر بد دیگر اینکه علیرغم پوشش وسیع و گسترده اخبار جشنواره تعداد کمی از افراد جامعه هستند که از برگزاری این جشنواره مطلع بودند. اما سؤال این است که آیا این بیاعتنایی در میان مردم مسبوق به سابقه بوده؟ اگر اینطور است چرا این امر در جشنوارههایی مثل فیلم فجر یا حتی فیلم کوتاه تهران و سینما حقیقت دیده نمیشود. مگر غیرازاین است که اشخاص فرهنگی و مردم عادی برای حضور در این فستیوالها باوجود تمام مشغلهها برنامهریزی میکنند؟ جوابش خیلی ساده است این جشنوارهها جایی است که فیلمساز میداند تقویم سینمایی کشور بهوقت آن ها کوک شده و اگر میخواهد کارش دیده شود باید در آن عرضاندام کند. پس ثمرهی تلاش خود را برای عرضه در این جشنوارهها میآورد.
اما جشنواره مقاومت باوجودآنکه نامی را یدک میکشد که ۴۰ سال است با مردم ایران عجین شده و حتی آن را به سراسر جهان بخشیده است. جشنوارهای که در مهد مقاومان و دلیران باید الهامبخش باشد و به تقویمی در سینمای ایران بدل شود که فیلمسازان داخلی و خارجی با شور و اشتیاق کارهای خود را برای آن آماده سازند و برای برگزاری آن لحظهشماری کنند. بعد از برگزاری ۱۵ دوره موفق نبوده است. عدم توجه فیلم سازان داخلی به کنار حضور ده اثر خارجی در بخش بینالملل سینمای بینالملل هم که کارگردانانشان اغلب شناختی از جشنواره نداشتهاند چه مفهومی دارد؟ بعضاً به این میاندیشم که این شائبه وجود دارد که بهجای ارسال فیلم از سوی فیلمسازان این مسئولان جشنواره بودند که به دنبال سازندگان گشته و آنها را ایران آوردهاند. اگر چنین فرضیهای درست باشد در کنار تعداد کم آثار حضور یافته شکست سنگین را متوجه برگزارکننده جشنواره مینماید.
تمام اینها باعث میشود بگوییم اگر بنا به پاسداشت فیلمسازان این عرصه جهادگران و خانوادههای شهدا بود چرا بهجای چند روز پخش فیلمهای تاریخ گذشته و کمرمق فقط یک جشن برگزار نشد تا بهجز مخارج تقدیر از تلاشگران این عرصه هزینههای بیدلیل صرف پخش فیلم و امور پیرامونی نشود؟
بیشک هیچکس منکر برپایی و گسترش فیلمهای دفاع مقدس و محور مقاومت نیست آنهم در کشوری که ۲۰۵ هزار شهید دفاع مقدس ۱۷ هزار شهید ترور و بیش از ۲ هزار شهید مدافع حرم دارد. کشوری که اولین بار تابوی سلطه آمریکا را شکست؛ و در برابر متجاوزان و زورگویان قد علم کرد و تمام دنیا آن را با خصلت استکبارستیزیاش میشناسند. در میان تمام نقدهایمان فراموش نمیکنیم که خانوادههای شهدا، جانبازان و ایثارگران چشم امیدشان به همین آثار و مراسمها است که در پاسداشت فرزند شهیدشان هیچ بهحساب میآید، اما تمام اینها نباید باعث شود تا وظیفه خود را از بین ببریم و ضعفهایمان را پوشش دهیم؛ و در مراسم اختتامیه صحبت از سالانه شدن جشنواره نیز بکنیم!
ما مطالبه گر ساختهشدن فیلمهای مقاومت هستیم، فیلمهایی که مقاومت جانانهی مردم یمن را بستاید و از زکزاکی سخن بگوید. ما جشنواره بی کیفیت نمیخواهیم.
سپهر بهارلو
بیشتر بخوانید: