نویسنده کتاب «وقتی بابا رئیس بود»: لزوم توجه به کیفیت به جای کمیت در تولید کتاب ضروری است
تقی شجاعی نویسنده کتاب «وقتی بابا رئیس بود» در گفتوگو با میزان درباره کتاب «وقتی بابا رئیس بود» گفت: نوشتن این کتاب را از سال ۱۴۰۰ شروع کردم. حدود هفتهشت ماه پژوهش و مصاحبه و نگارش آن زمان برد. این کتاب اقتباسی از زندگی شهید علی بیطرفان است که در دهه شصت رئیس آموزش و پرورش ناحیه دو قم بوده است. تلاشم این بود در این کتاب سبک زندگی یک مسئول تراز انقلاب اسلامی را برای نوجوان امروز به تصویر بکشم، زیرا اتفاقاتی که امروز درباره برخی مسئولان میبینیم، نوجوان امروز را به انقلاب بدبین میکند. میخواستم در این کتاب مسئول انقلابی را به او نشان بدهم و بگویم انقلاب واقعی و مسئول انقلابی امثال ایشان هستند که شاید از سبک زندگیشان مطلع نباشیم، اما زندگی سادهای داشتند.
شجاعی در ادامه افزود: شهید بیطرفان رئیسی بود که با موتور گازی به محل کارش میرفت. برای همین مسئله هم بچهها پسرش را مسخره میکردند. کتاب از زبان این بچه نوشته شده است. هم چیزهایی که خود این بچه میبیند و هم خاطراتی که از دیگران درباره پدرش میشنود، از زبان او بیان شده است. تلاش کردم با زبان طنز و شیرین بنویسم که بشود نوجوان را جذب کرد. حوادث قبل و بعد از دهه شصت را نیز در این کتاب مطرح کردم. این شهید هم دوره پهلوی را درک کرده بود و هم دوره انقلاب را، هم در مبارزات انقلاب بود و هم در دفاع مقدس.
این نویسنده جوان در بیان دشواریهای نگارش کتاب «وقتی بابا رئیس بود» گفت: در جریان مصاحبه برای این کتاب برخی افراد حاضر به مصاحبه نبودند، زیرا میگفتند خیلیها آمدند وقت ما را گرفتند و مصاحبه کردند، اما به تولید اثری منجر نشده بود. چون در این کتاب تخیل را وارد کار کردهام برخی افراد گارد میگرفتند که برخی حوادث واقعی نیستند و این از سختیهای کار بود.
وی درباره علت نگارش و آشنایی خود با سوژه اظهار کرد: در عین حال که نویسنده هستم در پیشه معلمی نیز فعالیت میکنم و دلیل اصلی من برای انتخاب این شهید معلم بودن او بود. هم میخواستم برای خودم الگو باشد هم برای مخاطبانم. برای اینکه بتوانم با عالم و زندگی شهید ارتباط برقرار کنم و کتاب درخوری بنویسم، به نیابت از شهید چله زیارت عاشورا گرفتم.
شجاعی بازخوردهای کتاب «وقتی بابا رئیس بود» را مورد بررسی قرار داد و گفت: چه بزرگسالان چه نوجوانان هر دو صنف با کتاب ارتباط خوبی گرفته بودند و میگفتند. کتاب صحنههایی دارد که خط به خط ش با اشک و لبخند همراه بوده است و این برای من امیدبخش بود. مثلا یکی از والدین پیام فرستاد که هم خودم از خواندن کتاب لذت بردم، هم به فرزندم دادم که بخواند و خوشش آمد.
شجاعی در بیان اثر شهید بر زندگیاش بیان کرد: برای شهید شدن باید شهید زیست. شهید بیطرفان هم در زندگیاش شهید بوده که شهید شده است. با آن موقعیت اجتماعی و قدرتی که به عنوان مسئول داشته، خاطراتی از او میشنویم که عجیب است، مثلا زمانی که یکی از همکارانش در حال اسبابکشی بوده، او که رئیس آموزش و پرورش و در شهر شناختهشده است، میرود و به او کمک میکند. ما اینطور رفتارها را کجا میبینیم؟ آرزویم این است که مثل این شهید باشم. شهید دستنیافتنی نبود، اما نمیتوانم ادعا کنم میتوانم مثل او باشم. شهید قلهای است که تلاش میکنم به سمتش حرکت کنم، اما این قله دستنیافتنی نیست. بستگی به خود افراد دارد که چقدر خود را به شهید نزدیک کنند.
وی ضرورت افزایش کیفیت در نگارش کتابها را مهم خواند و تصریح کرد: کتابهای زیادی درباره شهدا نوشته میشود بنابراین لازم است تمهیداتی چیده شود که به کیفیت بیشتر از کمیت توجه شود تا بتواند قشر نوجوان امروز را با خود همراه کند.
شجاعی توصیه افراد به مطالعه و خواندن زندگینامه شهدا را پیشنهاد و خاطرنشان کرد: زندگی شهدا را وقتی میخوانیم معنویت و نورانیتی در خط به خط زندگیشان وجود دارد که بر ناخودآگاه ما تاثیر میگذارد. همین برای تبلیغ خواندن کتابهای شهدا کافیست.
انتهای پیام/