«حلما»؛ یادگار مدافع حرم دو شغله
مراسم سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «میثم نجفی» با سخنرانی حجت الاسلام «سید حسن مومنی» و مداحی حاج «حسین هوشیار» جمعه ۹ آذر در ورامین برگزار میشود.
خبرگزاری میزان -
«شهید میثم نجفی» از نیروهای تکاور سپاه حضرت محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ بود که در سال ۱۳۶۷ متولد شد. او در ۲۱ سالگی ازدواج کرد و تنها دختر او با نام «حلما» ۱۷ روز بعد از شهادتش چشم به جهان گشود.
این شهید مدافع حرم در روز ۱۲ آذر ۱۳۹۴ همزمان با اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید.
«زهره نجفی» همسر این شهید مدافع حرم در خصوص ویژگیهای اخلاقی همسرش میگوید: اخلاق آقا میثم در بیرون و داخل منزل یکی بود. خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم: «چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش»، چون شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم. با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگوییای کاش سروصداهای میثم بود».
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، مراسم سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «میثم نجفی» جمعه ۹ آذر برگزار میشود.
این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام «سید حسن مومنی» و مداحی حاج «حسین هوشیار» در روز جمعه ۹ آذرماه از ساعت ۱۴:۳۰ در ورامین، مهدیه ولایت واقع در زیباشهر انتهای خیابان ۱۲ متری ولیعصر برگزار خواهد شد.
این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام «سید حسن مومنی» و مداحی حاج «حسین هوشیار» در روز جمعه ۹ آذرماه از ساعت ۱۴:۳۰ در ورامین، مهدیه ولایت واقع در زیباشهر انتهای خیابان ۱۲ متری ولیعصر برگزار خواهد شد.
«شهید میثم نجفی» از نیروهای تکاور سپاه حضرت محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ بود که در سال ۱۳۶۷ متولد شد. او در ۲۱ سالگی ازدواج کرد و تنها دختر او با نام «حلما» ۱۷ روز بعد از شهادتش چشم به جهان گشود.
این شهید مدافع حرم در روز ۱۲ آذر ۱۳۹۴ همزمان با اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید.
«زهره نجفی» همسر این شهید مدافع حرم در خصوص ویژگیهای اخلاقی همسرش میگوید: اخلاق آقا میثم در بیرون و داخل منزل یکی بود. خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم: «چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش»، چون شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم. با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگوییای کاش سروصداهای میثم بود».
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *