نگاهی نقادانه به جشنواره فیلم مقاومت/ لزوم بازنگری جدی در سیاست های متولیان جشنواره
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، همواره در میان جشنوارههای متنوع و مختلف عرصه سینما جشنواره فیلم فجر به عنوان نخستین و مهمترین رویداد سینمایی کشور محسوب میشود اما به نظر میرسد از نگاه مسئولین فرهنگی این جشنواره پاسخگوی نیاز سینمای ایران نیست.
طی سالها و دهههای گذشته تمامیت سینمای ایران تنها به جشنواره فیلم فجر ختم نشده و انواع و اقسام جشنواره های فیلم در گوشه کنار کشور برگزار شده است. تاریخ نشان داده که به طور معمول بنا بر شرایطی این نوع از جشنوارهها بعد از یک یا دو سال برگزاری به کار خود پایان داده اند.
عدم برنامه ریزی مناسب، جهت گیری های خارج از قواعد هنر و سینما، استفاده از عوامل و دستاندرکاران غیر حرفهای، نبود بودجه مناسب، بی میلی سینماگران حرفهای به این جشنوارهها، عدم تبلیغات مناسب، اکران آثار کم کیفیت و تکراری و عدم استقبال مردمی همواره از جمله مهمترین دلایل فروپاشی این جشنوارهها هستند.
طی سالیان گذشته نیز این روند ادامه داشته و شاهد بروز و ظهور جشنوارههایی بوده ایم که در زمان برگزاری از کمترین استقبال مردمی برخوردار شده اند. مگر نه اینکه هر جشنوارهای آن هم در عرصه سینما به نگاه مخاطب نیازمند است، حال باید دید چرا و چگونه این جشنواره ها شکل گرفته و با وجود نبود مخاطب به کارشان ادامه میدهند.
جشنواره فیلم حسنات، جشنواره فیلم سلامت، جشنواره فیلم نهال، جشنواره جهانی فیلم فجر، جشنواره فیلم خورشید، جشنواره فیلم پروین اعتصامی، جشنواره فیلم عمار، جشنواره فیلم مقاومت، جشنواره فیلم رشد، جشنواره فیلم شهر، جشنواره فیلم های صد ثانیه ای نمونه ای از خروار جشنواره های پر زرق و برق سالهای اخیر بوده اند.
نکته جالب توجه آنجاست که به طور معمول در این جشنوارهها که بعضا نام جهانی نیز روی خود میگذارند با وجود صرف هزینه های هنگفت و هدر دادن بیت المال به اکران آثاری میپردازند که یا پیشتر اکران شدهاند و یا اینکه در جشنواره فیلم فجر به اکران در آمدهاند.
حال آنکه هیچکدام از این جشنواره ها با وجود برگزاری چندین ساله خود نتوانسته اند سینما را در جهت تولید آثاری مناسب با محتوای خود متمایل نمایند و معمولاً از میان آثار اکران شده داخلی یا آثار دست چندم خارجی به دنبال فیلمی مناسب با مضمون خود می گردند.
از طرفی سینماگران حرفه ای و کهنه کار سینما طی سالیان اخیر نشان داده اند بیش از جشنواره و جشنوارهای شدن به اکران آثار خود و فروش بیشتر فکر می کنند. همانطور که هم اکنون شاهد اکران آثاری در سینما هستیم که به طور کلی دندان جشنواره را کشیده و تنها به گیشه میاندیشند زیرا تجربه به آنها نشان فیلمهای موفق در جشنواره فجر چندان در بخش اکران موفق نمی شوند.
فارغ از آنکه بودجه برگزاری جشنوارههایی این چنین از چه منبعی تامین می شود باید دید مسئولین برگزاری آنها چرا با وجود تخصیص هزینه های سنگین حرکت رو به جلویی را انجام نمی دهند و چرا با وجود برگزاری چندین ساله آنها همچنان مردم و جامعه با نام آنها غریبه اند؟.
جشنواره فیلم مقاومت که امسال پانزدهین دوره خود را پشت سر می گذارد آمار حداکثری آثارش را فیلمهایی تشکیل می دهند که یا اکران شده اند و یا در جشنواره فیلم فجر رونمایی شده اند.
به طور مثال در بخش سینمای ایران پانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت حضور آثاری همچون اشنوگل، ماهورا، ماجرای نیمروز، ویلاییها، سرو زیر آب، تنگه ابوقریب، به وقت شام، امپراتور جهنم، دریاچه ماهی و چراغ های ناتمام.
تمامی این آثار در جشنواره فیلم فجر اکران شدهاند و یا در چرخه اکران قرار داشته و ماهها از اکرانشان گذشته است و باید دید انتظار مسئولین برگزاری جشنواره فیلم مقاومت از جذب مخاطب چیست؟
نکته جالب توجه در مورد حضور این چنین آثاری که کاملاً سوخته به نظر میرسند آن است که کارگردانان و تهیه کنندگان آنها هیچ توجهی به جشنواره فیلم مقاومت ندارند. در غیر این صورت اکران افتتاحیه یا رونمایی خود را در این جشنواره رقم میزدند.
به طور معمول در جشنوارههای معتبر سینمایی، اعتبار آن رویداد باعث میشود کارگردانان با اشتیاق فراوان رونمایی از آثارشان را به این جشنواره ها واگذار نمایند اما در مورد جشنواره فیلم مقاومت با وجود گذشت پانزده دوره همچنان این اتفاق عملی نشده است.
جشنواره فیلم مقاومت طی سالها برگزاری خود بر این نکته تاکید داشته که می خواهد در سطح جهانی تاثیر گذاری عرصه مقاومت را داشته باشد اما این شعار انگار کمی هنوز برای این رویداد زودرس است. جشنواره ای که هنوز بعد از پانزده سال نتوانسته کارگردانان ایرانی را مایل به حضور جدی کند چگونه می خواهد در سطح جهان تاثیر گذار باشد.
در بخش بین الملل جشنواره نیز شاهد آن هستیم که اکثریت آثار حضور یافته معطوف به کشورهای همسایه و نزدیک به جمهوری اسلامی ایران هستند. این مساله به خوبی نشان می دهد که جشنواره فیلم مقاومت در ابعاد جهانی هنوز فاصله زیادی با یک جشنواره با کیفیت دارد.
البته این قیاس درباره جهانی بودن جشنواره فیلم مقاومت وقتی غم انگیزتر میشود که می بینیم جشنواره فیلم یا و تئاتر فجر نیز هنوز در ابعاد جهانی شناخته شده نیست و به عنوان مثال جشنواره جهانی فیلم فجر در دو سال گذشته با هزینه های سرسام آور توانسته هنرمندان بازنشسته و از کار افتاده جهانی را میهمان خود نماید.
مفهوم جشنواره وقتی معنا پیدا می کند که اعتبار آن جشنواره باعث اشتیاق کارگردانان و فیلمسازان شود و آنها برای اعلام زمان ثبت نام آن لحظه شماری کنند اما انگار در سینمای ایران قضیه عکس است و ما باید با تخصیص بودجه های سنگین آثار کم کیفیت را برای حضور در جشنواره ها دعوت کنیم.