نگاهی به پیوند عمیق خاندان پهلوی با رژیم صهیونیستی؛ از آموزش نیروهای شکنجهگر ساواک تا نقش اسرائیل در قتل عام مردم در ۱۷ شهریور
خبرگزاری میزان - رضا پهلوی شب گذشته به فلسطین اشغالی سفر کرد تا روابط پنهانی سالهای اخیر این خاندان با رژیم صهیونسیتی آشکار شود.
وضعیت این روزهای رژیم آپارتاید صهیونستی که خود درگیر با انواع مشکلات داخلی و فشار مخالفین است و به لحاظ ثبات سیاسی متزلزلتر از آن است که بتواند کمکی به خاندان ورشکسته پهلوی برای بازگشت به قدرت داشته باشد اما پسر آخرین شاه ایران امیدوار است با ایفای نقش عروسک خیمه شببازی برای صهیونیستها بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد.
این توهم البته ریشه در روابط عمیق حکومت پدرش با رژیم صهیونسیتی و نقش پر رنگ این رژیم در سرکوب مردم ایران و حمایت از محمد رضا پهلوی دارد.
رژیم پهلوی یکی از معدود کشورهای اسلامی بود که در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ رژیم غاصب صهیونیستی را به صورت «دوفاکتو» به رسمیت شناخت و رژیم صهیونیستی در چهارچوب دکترین مشهور به «محورهای پیرامون» علاقه خود را به گسترش روابط با ایران اعلام کرد.
در چهارچوب این دکترین تلآویو سعی کرد مناسبات خود را با کشورهای پیرامون جهان عرب، یعنی ایران و ترکیه، توسعه دهد.
آغازکننده این روابط بعد اقتصادی و نیاز صهیونیستها به نفت ایران برای جنگ با کشورهای عربی بود. این روابط سپس به ابعاد سیاسی و اطلاعاتی نیز تسری پیدا کرد.
پس از اینکه در سال ۱۳۳۹، گروه آموزشی سیا ایران را ترک کرد، گروهی از مربیان آموزشی موساد- سازمان اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی- آموزش ساواک را برعهده گرفتند. این گروه تا سال ۱۳۴۴ در ایران باقی ماندند و آموزشهای لازم را درراستای آموزشهای سیا به ساواک ارائه کردند.
مطابق آنچه در خاطرات حسین فردوست بیان شده اسرائیل دارای ۳ پایگاه برون مرزی در ایران بود که از سال ۱۳۳۷ ایجاد شده بود. این ۳ پایگاه در خوزستان، ایلام و کردستان و در مجاورت ساواک مستقر بود، هدف پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مأمورین را این ۳ پایگاه استخدام میکردند و پس از آموزش کامل مرحله بهرهبرداری شروع میشد.
حضور ماموران اسرائیلی در ایران به حدی بود که رئیس موساد در آبان ماه ۵۷ و در گفتگو با مقدم رئیس ساواک از به خطر افتادن جان ۱۲۰۰ مأمور اسرائیلی در ایران اظهار نگرانی کرده و از ساواک درخواست کمک میکند.
از آنجایی که ساواک تعالیم خود را در دهه چهل مرهون سرویس جاسوسی و امنیتی رژیم صهیونیستی یعنی موساد بود و به نوعی دستپروده موساد محسوب میشد، در سالهای آتی همکاریهای این دو نهاد امنیتی و جاسوسی گسترش بیشتری یافت.
در یک نمونه و در سال ۱۳۵۳ موساد و ساواک عملیات مشترک ویژهای را علیه مقاومت فلسطین آغاز کرده و با تعلیم نیروهای مخصوص مقابله با فلسطینیها درصدد نفوذ در گروههای چریکی فلسطینی و ضربه زدن به مبارزان فلسطینی برآمدند.
علاوه بر همکاریهای امنیتی موساد و ساواک و آموزش نیروهای شکنجهگر یکی از ماموریتهای اسرائیل در ایران سرکوب قیامهای مردم انقلابی بر علیه رژیم پهلوی بود.
نقش رژیم صیهونیستی در سرکوب قیام ۱۵ خرداد
قبل از آغاز محرم ۴۲، از سوی رژیم پهلوی دستورالعملی صادر شد مبنی بر اینکه وعاظ و گویندگان مذهبی حق صحبت درباره اسرائیل را ندارند. این گزاره نشان میداد که ارتباطی قوی میان دربار ایران و رژیم صهیونیستی برقرار است. این موضوع مورد توجه امام خمینی (ره) نیز قرارگرفت و ایشان در ۱۳ خرداد در این رابطه فرمودند: «ربط مابین شاه واسرائیل چیست که سازمان امنیت میگوید: از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دو تا تناسبشان چیست؟»
پس از حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه و ضرب و شتم طلاب، ژنرال هارون یاریف، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل برای گفتگو با مقامات نظامی ایران، به تهران سفر کرد، همچنین بن گوریون، نخستوزیر اسرائیل چند روز پیش از کشتار مردم ایران در نیمه خرداد، یعنی در دوم خرداد ۱۳۴۲، توسط یک فرستاده ویژه، نامهای برای محمدرضا پهلوی فرستاد.
وی در این نامه متذکر شده بود که موقعیت ژئوپولیتیک ایران و اسرائیل ایجاب میکند که دو کشور بر همکاریهای خود برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی بیفزایند و به واسطه همین نامه آن گروه از ایرانیان که به زعم نخستوزیر رژیم صهیونیستی «دشمنان خارجی» خوانده میشد در ۱۵ خرداد سرکوب شدند.
اعتراف رسانههای خارجی به نقش رژیم صهیونیستی در قتل عام مردم در ۱۷ شهریور
به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی چندماه پس از فاجعه ۱۷ شهریور و کشتار مردم در میدان شهدا، برخی از منابع مانند مجله نظامی سیکراهود شیت اسرائیل، مجله همولام هزیه، هارتسودافاردر اواخر سال ۱۹۷۸ میلادی از نقش رژیم صهیونیستی در فاجعه «جمعه سیاه» پرده برداشتند.
این رسانهها اعتراف کردند: «اسرائیل پس از افزایش موج تظاهرات مردم ایران، یک پل هوائی از فرودگاه لد و فرودگاه نظامی رامات داوید در نزدیکی حیفا برای رساندن ابزار مهمات قلع و قمع بدون خونریزی متظاهرین برپا کرد. از جمله این ابزارها تفنگهای پخش کننده گازهایی بود که حرکت و رفلکس عصبی را دچار فلج میکرد.»
رسانههای خارجی همچنین افشا کردند: «دولت اسرائیل یک گروهان از افراد ورزیده در جنگهای پارتیزانی و سابوتاژ و قلع قمعهای شهری به تهران ارسال کرده است». این گروهان تابع اداره اطلاعات ارتش اسرائیل است که با اجازه نهائی ادراه اطلاعات و ضداطلاعات نخستوزیری اسرائیل باید عمل کند.
در ادامه گزارشهای این مطبوعات آمده بود: «این واحد به وسیله هواپیماهای شرکت ال آل اسرائیل به تهران منتقل شد و در وقت خود در قلع و قمع تظاهرات در شهرهای بزرگ ایران موفق بوده است. دراین گروهان تعداد زیادی افراد یهودی-ایرانی که زبان فارسی میدانستند نیز وجود داشت. بهعلاوه کلیه این گروهان در تهران ملبس به لباس نظامی ارتش ایران شدند. علاوه بر این از پایگاه کوچک نظامی نزدیک آبادان و بندرعباس که توسط اسرائیل اداره میشد نیز برای تمرین کادرهای ضد شورش شهری استفاده شد.»
مبارزات ضد صهیونیستی مردم ایران در دوران پهلوی
برای روشنتر شدن روابط نزدیک رژیم صهونیستی با پهلوی مرور اقدامات این رژیم نامشروع در سرکوب مردم انقلابی ایران دارای اهمیت است.
اعزام نیروهای مبارز کرمانشاهی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۲۷
مردم کرمانشاه، با روشنگریهای علما و روحانیون، از همان بدو پیدایش اسرائیل به مبارزه با آن پرداختند. آنها در لبیک به سخنان آیتالله کاشانی که گفته بود: «مسلمانان دنیا بایستی با مسلمین فلسطین ابزار همدردی کنند و تا درجه امکان به کمک آنها بشتابند»، زمینههای همدردی و کمک به مردم فلسطین را مهیا کردند.
از این رو، در ابتدای سال ۱۳۲۷، مردم در کرمانشاه و قصرشیرین مراکزی برای نامنویسی جهت اعزام نیرو به فلسطین دایر کردند و از همین پایگاهها، نیروهایی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی اعزام شدند.
مردم کرمانشاه با رهنمودهای علمای این شهر فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را نیز با یهودیان که یکی از منابع اقتصادی رژیم صهیونیستی به شمار میآمدند، قطع کردند.
یکی دیگر از اقداماتی که مردم کرمانشاه در حمایت از فلسطینیان انجام میدادند، جمعآوری و ارسال کمکهایی برای آنها بود؛ به طوری که در تظاهراتی که مردم کرمانشاه علیه رژیم صهیونیستی برپا میکردند، همواره کمکهای نقدی و غیرنقدی برای مردم مظلوم فلسطین جمعآوری میشد.
ارسال کمکهای مردم همدان به فلسطین در سال ۱۳۴۶
در خرداد ۱۳۴۶، رژیم اشغالگر قدس، در راستای اجراى برنامههای توسعهطلبانه خود، حملات گستردهای علیه مردم مصر، سوریه و اردن آغاز کرد. در این مقطع، امامخمینى (ره) که همواره بر مظلومیت مردم فلسطین و عدم مشروعیت دولت غاصب صهیونیست تأکید داشتند، با صدور بیانیهاى آتشین در ۱۷ خرداد ۱۳۴۶، بار دیگر ملل اسلامى را به یگانگى و اتحاد فرا خواندند.
به دنبال توزیع اعلامیه امام خمینى (ره) در همدان، روحانیون این شهر طى اعلامیهاى از مردم خواستند تا کمکهاى خود را به شماره حسابی که به همین منظور افتتاح شده بود واریز کنند. در مرحله بعد، کمکهای مردم همدان مستقیما به فلسطین ارسال شد.
ارسال کمکهای نقدی مردم تبریز در حمایت از مبارزات ضدصهیونیستی
در خرداد ۱۳۴۶جنگ اعراب و اسرائیل که به جنگ شش روزه مشهور است، باعث اعلام انزجار عمومی علیه رژیم صهیونیستی شد.
به دنبال صدور اعلامیه ضدصهیونیستی امام خمینی (ره) در ۱۷ خردادماه، روحانیون تبریز نیز با صدور اعلامیهای، برای حمایت از جنگ زدگان و آوارگان، از مردم تبریز دعوت کردند در این راه قدم بردارند.
مردم تبریز نیز بلافاصله با مبارزان کشورهای اسلامی که در مقابل اسرائیل صفآرایی کرده بودند، همنوا شدند و مقدار قابل توجهی پول از طرف مردم تبریز برای کمک به فلسطین و آوارگان کشورهای عربی جمع و ارسال شد.
مبارزات ضدصهیونیستی مردم قزوین در سال ۵۲
مردم قزوین نیز یکی از حامیان مردم مظلوم فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی بودند. روز ۲۵ مهر ۱۳۵۲ در قزوین بعد از توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) در این شهر، کمکهای نقدی و غیر نقدی از سوی مردم برای کمک به مردم فلسطین جمعآوری شد.
همین مبارزات مردم ایران در استانهای مختلف باعث شده بود تا طبق گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی خبرنگار روزنامه معاریو اسرائیل اذعان کند: «تظاهراتی که مردم ایران در استانهای مختلف راه انداختهاند نشان از نفرت فراوان ایرانیها از اسرائیل است.»؛ نفرتی که امروز با تحریف تاریخ در کلام رضا پهلوی به پیوند دیرین دو ملت تبدیل شده است.
رضا پهلوی به خوبی از نفرت مردم ایران نسبت به رژیم جنایتکار صهیونیستی اطلاع دارد، اما به اسرائیل سفر میکند تا آخرین کارت بازی خود را به کار گیرد، اما واقعیت آن است که رژیم صهیونیستی نه توان روی کار آوردن رژیمی مانند خود را در کشوری دیگری دارد و نه توان حفظ موجودیت خود را، این رژیم در سالهای پایانی حیات نامشروع خود ناتوانتر از آن است که برای خاندان فراموش شده پهلوی وقت، یا هزینهای هدر بدهد.
انتهای پیام/