بر‎نامه «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیّت‎ها و رویداد‌های تاریخی ایران» در شورای فرهنگ عمومی مصوّب شد

13:42 - 07 اسفند 1401
کد خبر: ۴۷۰۰۶۶۸
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
بر‎نامه «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیّت‎ها و رویداد‌های تاریخی ایران» در شورای فرهنگ عمومی مصوّب شد
بر‎نامه «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیّت‎ها و رویداد‌های تاریخی ایران» در نهایت در جلسه ۷۹۱ شورای فرهنگ عمومی کشور به تصویب نهایی رسید.

خبرگزاری میزان - طبق اعلام شورای فرهنگ عمومی،  سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، بیانیه راهبردی (دکترین) «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیّت‎ها و رویداد‌های تاریخی ایران» پس از طیّ کردن فرایند‌های کارشناسی و مشارکت نخبگان دانشگاهی و حوزوی طی چند ماه گذشته، در نهایت در جلسه ۷۹۱ شورای فرهنگ عمومی کشور به تصویب نهایی رسید.

وی در این رابطه بیان داشت: «این ره‎نامه، به دنبال تنظیم و طرّاحی راهبرد‌های نظام فرهنگی کشور برای مواجهه فرصت نگر و فعّالانه با ظرفیّت‌های تاریخی ایران در نظام شخصیّت پردازی و‎ پویایی فرهنگی، افزایش سواد تاریخی آحاد جامعه و ارائه رویکرد و منظری پیشرو به مدیران، سیاست گذاران و متولیان فرهنگی-رسانه‌ای کشور در حل معماها، دوراهی‌ها و مسائل مستحدثه عرصه هویت ملّی است. متأسفانه طیّ سال‌های گذشته و در نبود رویکرد‌های فعّال فرهنگی، صرفاً با نگاه‎های امنیّتی و تهدیدمحور با چنین موضوعاتی برخورد شده که سبب به بار آمدن نارسایی ‎هایی شده است.»

صورت ‎بندی نظریه‎ای جامع و پیش‎رو در باب هویّت ملّی ایرانیان و طرّاحی نظامی راهبردی و برنامه‎ای بر مبنای آن، در دو دهه گذشته مورد توجه شورای فرهنگ عمومی کشور بوده است. لازمه طرح چنین رویکردی، وجود ادبیّات مفهومی منسجم و پشتوانه و چارچوب نظری عمیق و قابل‎اتّکاست تا در ترسیم گفتمان ایجابی هم از لغزش‎های ملّی‎گرایی و باستان‎گرایی افراطی و هم از تعصّب‎ورزی‎ها و برخورد‌های سلبی مصون مانده و هم دچار انفعال و عقب‎نشینی از مواضع و مبانی اصیل تفکّر اسلامی نشویم. تصویب سند «مؤلّفه‎های هویّت ملّی ایرانیان» در سال ۱۳۸۶ ه. ش توسط شورای فرهنگ عمومی کشور در همین راستا صورت پذیرفت. بیانیّه راهبردی حاضر نیز بر اساس همین سند و در چارچوب اندیشه‎های مترقّی بنیان‎گذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و نگاه حکیمانه مقام معظم رهبری و نظریّات گران‎قدر اندیشمندانی، چون شهید مطّهری و دکتر شریعتی که همواره به تلائم و تلازم دو مؤلّفه ایرانیّت و اسلامیّت در تکوّن هویّت جامعه ایرانی اشاره کرده و این تعامل دو طرفه را تبیین و صورت‎بندی نمودند، تدوین شده است.

تاریخ تمدّنی ایران با پیشینه‎ای بیش از پنج هزار سال، یکی از مهم‎ترین ارکان هویّتی جامعه ایرانی است که اوج شکوه آن در دوران اسلامی پدیدار شد. مؤلّفه‎های اسلامیّت و ایرانیّت در طول حیات جامعه ایرانی همواره تعاملی سازنده و پویا داشته و آن‎چنان درهم آمیختند که تفکیک آن‎ها ناممکن به نظر می‎رسد. تجلّی بارز این آمیختگی را می‎توان در گنجینه عظیم ادبیّات کهن فارسی و آثار متفکّران مسلمان در عرصه‎های گوناگون اندیشه مشاهده نمود. مرحله دیگری از آمیختگی این دو رکن هویّتی در انقلاب اسلامی رقم خورد. یکی از نشانه‎های قدرت گفتمان انقلاب اسلامی، توان آن در ادغام، هضم و جذب توأمان مؤلّف‌های گوناگون اسلامی، ایرانی و شیعی در یکدیگر است و چنانچه اندیشمندان اصیل انقلاب اسلامی اشاره کرده‎اند، نمی‎توان تاریخ ایران پیش از اسلام را نادیده گرفت و یا عنصری نامطلوب تصوّر کرد.

در این نگاه، تاریخ کهن و اسطوره‎های ایرانی به مثابه یک گنجینه فرهنگی، واجد مؤلّفه‎هایی‎ محوری و هم‎گرا با ارزش‎های اسلامی و اخلاقی برای روایت گذشته، حال و آینده جامعه ایرانی است؛ از جمله این موارد می‎توان به یکتاپرستی، میراث زبان و ادبیّات فارسی، آیین فتوّت و پهلوانی، خردورزی و فرزانگی، میهن‎دوستی و شخصیّت زرتشت به عنوان یک پیامبر الهی و مروّج یکتاپرستی و اخلاق‎مداری اشاره نمود.

متأسفانه پیش از انقلاب اسلامی، تاریخ ایران، یا دستمایه سوءاستفاده‎های سیاسی رژیم پهلوی قرار گرفت که با برساختی دست‎کاری شده از تاریخ ۲۵۰۰ ساله و برجسته‎سازی شخصیّت‎هایی نظیر کوروش، سعی در جعل مشروعیّت سیاسی برای خود و اسلام‎زدایی از هویّت ایرانیان داشت و یا ذیل پروژه‎های استعماری شرق‎شناسانه توسط مورخیّن غربی برای تحقیر و زمینه‎سازی تسلّط فرهنگی-تمدنّی بر جامعه ایران تعریف شد. از طرفی در دوران حاضر بیش از هر زمان دیگری ضرورت تقویت پایه‌های انسجام اجتماعی و خودآگاهی نسبت به هویّت ملّی، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان احساس می‎شود. در این راستا باید ارکان اساسی هویّت ملّی -از جمله تاریخ ملّی- را به رسمیّت شناخته و به خلق و پردازش روایتی جهانی از شخصیّت‎ها و نقاط عطف تاریخ در سه برهه ایران باستان، ایران اسلامی و ایران انقلاب اسلامی پرداخت. توجّه به تاریخ ملّی، به معنای فروبسته‎سازی آرمان‎های جهانی انقلاب اسلامی یا غلتیدن به ورطه گرایش‎های موهوم قوم‎گرایانه و خودبرتربینانه نیست؛ بلکه مقصود فراهم‎ آوردن زمینه ارتقای خودباوری تمدّنی و افتخار فرهنگی در برابر جوامع و تمدّن‎های دیگر و مقابله با خودکم‎بینی و احساس رعب در برابر شرق و غرب است؛ همچنین شخصیّت‎های اسطوره‎ای نظیر رستم، سیاوش، ایرج، کاوه آهنگر می‎توانند به عنوان بخشی از اسطوره‎های ملّی برای آحاد مردم به ویژه نوجوانان، هویت‌ساز باشد.

در سالیان اخیر مجدداً شاهد برجسته‎سازی برساختِ کوروش از جانب برخی افراد و جریان‎ها هستیم. طرح مسئله کوروش، بیش از آن که برخاسته از یک واقعیّت تاریخی باشد، حاصل تبدیل شدن کوروش به نمادی سیاسی-هویّتی است. اگرچه سندیّت بیشتر مواردی که اکنون در اذهان عمومی به کوروش نسبت داده می‎شود، محلّ تردید جدّی مورخّین است؛ با این حال عده‎ای با ارائه مداوم روایت‎های غیرمستند تاریخی، سعی در بازتولید این نماد به مثابه شخصیّتی افسانه‎ای و منبع الهام هویّتی دارند. توفیق در برجسته‎سازی برساخت‎های نمادین و غیرمستند تاریخی منسوب به ایران باستان و تقابل با سایر مؤلفه‎های هویّتی جامعه ایرانی نظیر هویّت دینی، در گرو شکاف و انفصال گفتمانی دو رکن ایرانیّت و اسلامیّت و کاهش سطح سواد تاریخی در میان جامعه است. به عبارتی هر چه در گفتمان رسمی میان این دو مؤلفه، تقابل و واگرایی ایجاد شود، به همان میزان امکان سوءاستفاده از نمادهایی، چون کوروش افزایش می‌یابد.

بر اساس موارد ذکر شده، توجّه به نکات ذیل ضروری است: هرگونه مواجهه انفعالی (نادیده گرفتن یا مسکوت گذاشتن) یا صرفاً امنیّتی باعث می‎شود تا این مسائل در هاله‎ای از ابهام و خیال‎پردازی باقی بمانند؛ بنابرین نه تنها باید با مواجهه دقیق علمی و کارشناسانه چنین موضوعاتی را در سطح عموم بررسی نمود، بلکه باید به سمت طرح مفاهیم و روایت ملّی بر اساس منابعی نظیر شاهنامه فردوسی حرکت کرده و شخصیّت‌های اصیلی که هم به لحاظ تاریخی قابل استناد بوده و هم به لحاظ گفتمانی، ضدیّتی با حیات فرهنگی جامعه ایرانی ندارند، نظیر سورنا، سلمان فارسی، آریوبرزن و ... را برجسته ساخت.

دانشگاه‎ها، رسانه‎های عمومی و سایر دستگاه‌های فرهنگی باید با ایجاد گفتمان علمی-تخصّصی و اجتناب از سویه‎های سیاسی، جهت افزایش سواد تاریخی آحاد مردم نسبت به ادوار مختلف تاریخ ایران، از جمله ایران پیش از اسلام، اقدام نمایند. همچنین اصلاح محتوای دانش‎نامه‎های عمومی برخط در فضای مجازی به عنوان یکی از منابع اولیّه برای رجوع عموم مردم باید مورد توجّه قرار گیرد.

ضروری است تا نظام فرهنگی کشور با مواجهه عالمانه و پرهیز از دامن زدن به تقابل‎ها و دوگانه‎گرایی‎ها به استقبال مؤلفه ایرانیّت در طرح روایت تاریخ و رؤیای ملّی بروند؛ در این راستا باید به تولید آثار سینمایی، نمایش‎ها و مجموعه‎های تلویزیونی فاخر و جذّاب پیرامون شخصیت‎های برجسته تاریخ ایران پرداخت.

لازم است تا پژوهش‎های دقیقی پیرامون مواجهه فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی با مفهوم ایران و روایت‎های مختلف آن از جمله سنجش سواد تاریخی آحاد مردم و مختصات فهم آن‎ها نسبت به ایران، ابعاد جنگِ شناختی و رسانه‎ای پیرامون روایت‎های برساختی، شرق‎شناسانه و استعماری از تاریخ ایران انجام شود.

با توجّه به تلاش جبهه معارض انقلاب اسلامی برای مصادره به مطلوب دالّ‎های شناور در فضای گفتمانی جامعه ایرانی، ضروری است تا مراکز رصد فرهنگی با پایش مستمر و آینده‎نگر جریان‎های مختلف، پیش از آنکه نمادی ملّی یا مذهبی از طرف جبهه معارض مصادره شود، ساختار حکم‎رانی فرهنگی را برای تصمیم‎گیری فعّالانه و اقدام به موقع نسبت به آن مسئله هشیار کند.

دین مبین اسلام، ضمن پالایشِ آداب و رسومِ‎ سنتّی جوامع مختلف از وجوه مشرکانه و غیراخلاقی، با در نظر داشتن مولفه‎های مثبتی نظیر صله ارحام، خانواده‎محوری و ... زمینه گسترش بیشترشان را نیز فراهم نموده است؛ چنانچه در آیین‎های باستانی نوروز و یلدا شاهد همین مواجهه هستیم؛ همچنین باید در نظر داشت پرداختن متوازن و فعّالانه به مناسبت‎های باستانی، امکان راهبری و تأثیرگذاری بیشتر بر چارچوب‎ها و بستر‌های مقتضی این آیین‎ها را فراهم خواهد آورد. در این راستا پرداختن به برخی از جشن‎ها و آیین‎های برگزیده و هم‎گرا با اصول و ارزش‎های اسلامی نظیر جشن سده و مهرگان باید توسّط شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقویم فرهنگی و رویدادمحور کشور مورد توجّه قرار بگیرد.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید خود متولّی برگزاری رویداد‌های گوناگون و خلّاقانه با هدف بیان روایت صحیح و استفاده از ظرفیّت‎های فرهنگی در میراث تمدّنیِ تاریخ ایران در ادوار مختلف باستانی، خصوصاً روز منسوب به هفت آبان، در مکان‎های تاریخی مرتبط باشند.

بر اساس این بیانیّه راهبردی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ نظام آموزش عالی؛ وزارت آموزش وپرورش، وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و سازمان صداوسیما به عنوان ارکان اصلی روایت تاریخ و رؤیای ایرانی مؤظّفند با مشارکت نخبگان و همکاری سایر نهادها، ظرف مدّت سه ماه، برنامه‎های راهبردی و اجرایی خود را ناظر به خطوط و مواضع راهبردی مطرح شده در بیانیّه حاضر در عرصه‎های مختلف رهیافت هنری، رهیافت علمی، رهیافت رسانه‎ای و رهیافت آموزشی تدوین نموده و به صحن اصلی شورای فرهنگ عمومی کشور ارسال نمایند.
انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *