استیصال صهیونیست ها/پیگیری شجاعانه پرونده اخلالگران اقتصاد توسط دستگاه قضایی/ گام بلند قوه قضائیه در برخورد با مفاسد
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «استیصال صهیونیست ها» منتشر شده و در آن چنین آمده است:استعفای «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که همواره از ترور رهبران گروههای فلسطینی و حمله شدید و گسترده نظامی به غزه سخن میگفت، ازجمله شاخصترین دستاوردهای سیاسی این نبرد بود. این در حالی است که «صوفا لاندفیز»، وزیر مهاجرت کابینه نتانیاهو نیز پس از لیبرمن استعفا کرد.
باادامه این روند، باید انتخابات زودرس در اراضی اشغالی برگزار شود که در این صورت، نتانیاهو شانسی برای پیروزی مجدد ندارد و از گردونه قدرت خارج خواهد شد. گفتنی است که کابینه نتانیاهو با ۶۱ رأی اعضای کنست از کل ۱۲۰ عضو آن تشکیلشده و در صورت خارج شدن تنها یکی از اعضای حزب «اسرائیل بیتنا» که هشت نفر هستند، این کابینه رسماً سقوط خواهد کرد.از سوی دیگر، کانال تلویزیونی عبری «ریشت کان» با انجام یک نظرسنجی از نارضایتی اسرائیلیها از کابینه نتانیاهو در جریان حمله اخیر صهیونیستها به خان یونس خبر داد که این خود، نشانگر یک زلزله سیاسی بزرگ در پی پیروزی مقاومت است. بر اساس نتایج این نظرسنجی، ۶۵ درصد از مردم شهرها و شهرکهای صهیونیستی، عملکرد کابینه نتانیاهو را «بد یا بسیار بد» توصیف کردهاند. ۴۹ درصد نیز معتقدند که حماس در جنگ اخیر پیروز شده و تنها ۱۴ درصد، صهیونیستها را پیروز میدان ارزیابی کردهاند.فراموش نکنیم؛ اشغالگرانی که امروز در کمتر از دو روز دستها را بالا میبرند، همانهایی هستند که حدود هفت دهه پیش، دم از تصرف سرزمینهای اسلامی از نیل تا فرات میزدند! صهیونیستها به مدد پیروزیهای درخشان مقاومت، نهتنها دیگر قادر به پیشروی و تصرف سرزمینی نیستند، بلکه در مرزهای خود به دام افتاده و حتی نمیتوانند از خود دفاع کنند. به قول استراتژیستها، اگر حکومتی از فاز تهاجم به مرحله دفاع رسید، قطعاً گام بعدی شکست است؛ عاقبتی که در آیندهای نهچندان دور در انتظار صهیونیستها خواهد بود.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اسرائیل، ضربه از بیرون فشار از درون» منتشر شده و در آن آمده است:آشکارسازی روابط تلآویو با بعضی شیوخ عرب کمکی به حل مشکل امنیتی اسرائیل در مرزهای شمالی و جنوبی که در تسخیر جبهه مقاومت است نمیکند. درواقع واکنش موشکی مقاومت بسیار بیش از اقدامات دیپلماتیک و آشکار و سری چند ماه اخیر نتانیاهو، در زمینه سیاست خارجی و جمعبندی کشورهای منطقه اثر گذاشت بهگونهای که بلافاصله پس از آتشبس در درون جامعه غاصب اسرائیل از پایان دوره نتانیاهو و حزب او سخن به میان آمد و خود بنیامین نتانیاهو یک روز پس از برقراری آتشبسی که خود او درخواست نموده بود، اعلام کرد تمایلی به ادامه حضور در عرصه سیاسی ندارد. از این موضوع یک نتیجه کلیتر هم بهدست میآید و آن اینکه؛ «آنچه سرنوشت منطقه و ازجمله پرونده فلسطین را رقم میزند دستور کارهای آمریکایی، تحرکات اسرائیلی و تمایلات شیوخ عرب نیست بلکه این اراده و عمل جبهه مقاومت است که آمریکا، اسرائیل و شیوخ عرب را نیز وادار به پذیرش چیزهایی میکند که به تعبیر لیونی «شکست امنیتی بزرگ» بهحساب میآید. حالا میتوانیم بگوییم واکنش پرحجم و بانشاط مقاومت غزه و یکپارچگی مردم در حمایت از عملیات ضربتی مقاومت و از آن طرف درخواست «آتشبس سریع» و استعفاها و اعتراضات خیابانی در مناطق تحت سیطره اشغالگران، وضع آینده و «دست برتر مقاومت» را اثبات کرد.
بر اثر شلیک دستکم ۴۰۰ موشک و راکت که ارتش اسرائیل رقم آن را ۳۰۰ خوانده است، حداقل ۶۰ نفر از صهیونیستها زخمی شده و ۱۴ نفر از آنان به هلاکت رسیدهاند و در این بین اسرائیل یک فرمانده صاحبنام ارتش خود را هم از دست داده است. این درحالی است که سابقه نداشت اسرائیل برای ربایش یک نفر، فرمانده تیپ ویژه خود را مامور کرده و جان آن را به خطر بیندازد. در این ماجرا فلسطینیها هم بیش از ۱۴ شهید ندادند و حال آنکه در عملیاتها و اقدامات پیشین معادله کشتهها و زخمیها بین دو طرف لااقل یک به شش بود و فقط در جنگ ۳۳ روزه به یک به سه رسیده بود. الان اسرائیل میداند که از این پس هر اقدام او با واکنش قاطع مواجه میگردد و لذا باید در اقدام نظامی علیه غزه تأمل زیادی داشته باشد همانگونه که ۱۲ سال تأمل بسیار درباره قدرت حزبالله مانع دست زدن او به جنگ جدیدی علیه لبنان شده و به گمان ما تا دهها سال دیگر هم اسرائیل فکر حمله نظامی اشغالگرانه به لبنان را نخواهد داشت.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «اعدام سلطان سکه آغاز راه است» چنین نوشته است:بحران ارزی ماههای گذشته ناشی از عوامل اقتصادی و سیاسی مهم دیگری نیز بوده است که اعدام وحید مظلومین و محمد سالم نافی آن نیست. علاوه بر این نقش عوامل دولتی زمینه ساز از جمله در بانک مرکزی نیز در ماجرا نادیده گرفته نشده و به گفته سخنگوی قوه قضاییه، پرونده رئیس کل سابق بانک مرکزی و معاون ارزی اش در مرحله رسیدگی است و اعدام دو اخلالگر ارزی به منزله اتمام پرونده فسادهای ارزی نیست.
در هر صورت فساد ارزی که رخ داده، تبعات منفی زیادی بر اعتماد مردم داشته است و ترمیم این بی اعتمادی جز از طریق برخورد قاطع و شفاف با همه عوامل فساد و اطلاع رسانی صحیح و ایجاد اطمینان از کور شدن منافذ فساد میسر نیست و باید به جای تشکیکهای بی مورد و بهانههای بنی اسرائیلی درباره برخورد با دو اخلالگر ارزی، ضمن مطالبه برای تسریع در ادامه برخورد با دیگر عوامل فسادهای ارزی، از دستگاه قضایی که در برخورد با این مفاسد گامی بلند برداشته است، تقدیر شود.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان ««می» در کوره داغ برگزیت» منتشر و در آن چنین آمده است:مجلس و افکار عمومی میتوانند فشارهای زیادی به ترزا می وارد کنند و اگر او درون کابینه خود نتواند به یک جهتگیری رهبریکننده دست یابد، مجبور میشود خود هم نقش رهبری کننده، هم مدیر و هم اجراکننده سندی را برعهده گیرد که تمام بار سنگین آن بر دوش او قرار خواهد گرفت و از طرف دیگر در درون نیز حمایتهای جدی از او صورت نخواهد گرفت. اما اگر راضی به برپایی رفراندومی دیگر درباره خروج از اتحادیه اروپا شود و گامی رو به عقب بردارد، در مسیر سقوط قرار میگیرد و قدرت و توانایی خود را با نقدهای جدی مواجه میبیند.
ترزا میاکنون درگیر گیرهای است که یک سوی آن فشارهای ناشی از نقد سند برگزیت قرار دارد و سوی دیگر آن توقعات «ترزا می»ای است که رسانهها وقتی او روی کار آمد با قرار دادن او در قالب یک بانوی آهنین به وجود آوردند و در پیشینه او به سراغ مواردی رفتند که بتواند او را احیاکننده تاچریسم در انگلستان معرفی کند.ترزا میاگر بتواند از این پیچ خطرناک عبور کرده و از فرصتهای موجود در کوره داغ چالشها استفاده کند و قدرت و قوت خود را به نمایش بگذارد، با قدرت بیشتری سر بر خواهد آورد و بعد ازگذار از این کوره داغ، شاید بتوان گفت: بانوی آهنین دیگری در انگلستان ظهور کردهاست. اما پرسش آن است که آیا ترزا میمیتواند از این کوره داغ و دیگر کورههایی که سر راه او قرار میگیرد، عبور کند و در این کوره آب نشود؟